پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | نگران ذائقه مخاطب خاص

نگران ذائقه مخاطب خاص





۲۸ آبان ۱۳۹۷، ۱۱:۱۶

نگران ذائقه مخاطب خاص

یاسر سیستانی نژاد

طنزیماتچی

سخنگوی سازمان غذا و دارو گفت:«نگران ذائقه مردم هستیم.» طنزیماتچی انگشتش را بر دیواره تغار مالید و توی دهانش گذاشت. با خود گفت:«نه! نشد.» کشک ها را به هم زد. دوباره انگشتش را توی دهانش گذاشت و مکید. صدای شاهد عینکی را از پشت سرش شنید که می گفت:«جناب طنزیماتچی! کار شما از نظر بهداشتی اشکال دارد.» طنزیماتچی طبق معمول مثل فنر از جا پرید. فریاد زد:«تو از جان من چه می خواهی؟ تو کار و زندگی نداری؟ خاک بر سر من که برای خودم سرِ خر درست کردم. تو اصلاً چه کاره ای که دم به ساعت…» مخاطب خاص پنجره اتاقش را باز کرد. سرش را بیرون آورد. خمیازه ای کشید و گفت:«واه! چی شده؟ چرا خشونت؟» طنزیماتچی دست هایش را بر دهانه تغار مالید و گفت:«چیزی نیست مخاطب خاص! این خرمگس از راه رسید و ما را از رسالت مان بازداشت. الساعه می پرانمش!» مخاطب خاص پنجره را بست. طنزماتچی رو به شاهد عینکی کرد و گفت:«تا سه می شمارم، اگر تا پایان ضرب العجل تعیین شده این محل را به نقطه نامعلومی ترک کردی که هیچ. در غیر این صورت آن چنان دماری از تو در بیاورم که…» شاهد عینکی پشت کله اش را خاراند و گفت:«نیازی به تهدید نیست قربان! من خودم می روم.» و با خودش غرغر کرد:«تهدید می کند مردک تغار بر کف! فوق فوقش توی آن تغار نیوز زهوار در رفته علیه ما می نویسد. حالا که چی؟ کی توی این دوره و زمانه رسانه می بیند؟» طنزیماتچی که غرغرهای شاهد عینکی را شنیده بود، داد زد:«همان یک مخاطبی که دارم می ارزد به همه شاهدان عینکی تاریخ!» ناگهان صدای جیغ کوتاهی از پشت سرش شنید. مخاطب خاص بود که از شدت هیجان از خود بی خود شده بود. لب های باد کرده اش را روی هم انداخت و گفت:«طنزیماتچی جون! فکر نمی کردم این قدر برات عزیز باشم. تغار جونتون پایدار!» تغار تکانی خورد و بلند گفت:«مرسی مخاطب خاص، هدف ما جلب ذائقه شماست.» طنزماتچی با اندوه گفت:«حقیر را ببخشید ای مخاطب خاص! صدایم دم صبحی بلند شد. از شما چه پنهان مدتی است که نگران ذائقه شما هستم. اگر ممکن است مقداری از کشک های موجود در تغار را بخورید ببنیم که ذائقه شما چگونه است.» مخاطب خاص؛ ناخن لاک زده اش را بر دهانه تغار مالید. دل تغار غنج رفت. مخاطب خاص؛ انگشت در دهان کرد و گفت:«اوهوووم! چه کشکی!» شاهد عینکی که از پشت دیوار این صحنه را می دید، از همان راه دور فریاد زد:«این طنزیماتچی از صبح تا حالا صد بار دیواره تغار را لیسیده» و کفش هایش را به دست گرفت و فرار کرد. مخاطب خاص قهر کرد. تغار در خود فرو رفت. طنزیماتچی دنبال شیوه ای دموکراتیک برای ارتباط دوباره با شاهد عینکی و مخاطب خاص بر آمد و سازمان غذا و دارو همچنان نگران ذائقه مردم است.

به اشتراک بگذارید:





مطالب مرتبط

نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *