مهریه نجومی

یاسر سیستانی نژاد

طنزیماتچی

روزنامه جمهوری اسلامی نوشت:«فرهنگ مبارزه با مهریه های نجومی باید نهادینه شود.»

تغارنیوز با دیدن این خبر نوشت:«به زودی در راستای فرهنگ سازی برای مبارزه با مهریه های نجومی مقاله ای منتشر خواهد شد.» مخاطب خاص تبلت به دست رو به روی آینه نشسته بود و رژ لب می زد. چشمش به این خبر افتاد. موبایلش را برداشت و با تغارناز تماس گرفت. تغارناز از آن طرف خط گفت:«سلام مخاطی جون! خوبی؟ یادی از ما کَلدی!» مخاطب خاص گفت:«امروز تغارنیوز رو چک کردی؟» تغارناز خمیازه ای کشید و گفت:«نههه! چه طُول مگه؟» مخاطب خاص دست بر پیشانی اش گذاشت و گفت:«یعنی تو اصلاً تغارنیوز رو نگاه نمی کنی، ببینی چی توش نوشته؟» تغارناز گفت:«نه من نمی خوام لَقیب تو باشم. تو مخاطب خاص تغال نیوزی نه من! من لَفیقت باقی می مونم.» مخاطب خاص پوزخندی زد و گفت:«ممنون، تغار یعنی همون تحلیل جونت می خواد فرهنگ سازی مهریه سبک بکنه.» تغارناز گفت:«وای! چه خوب. من به تحلیل جون افتخال می کنم.» مخاطب خاص سیگاری آتش زد و با بی خیالی گفت:«آره! افتخار کن. افتخار چیز خوبیه. منم دوست دارم.» 

ساعتی بعد تغارنیوز تحلیل را بارگذاری کرد. تغار نوشته بود:«نظر به این که برخی از هموطنان عزیز به خاطر عشق فراوانی که به نامزدشان دارند، برای آن ها مهریه های فراوان در نظر می گیرند، ما دست به فرهنگ سازی می زنیم. هیچ کس حق ندارد مهریه ای بالاتر از یک گونی کشک برای نامزد خود در نظر بگیرد. هرگز فریب عشق های زودگذر را نخورید. چون دست آخر شما می مانید و چند گونی کشک و زندان به خاطر مهریه. ممنون از این که فرهنگ سازی شدید.»

تغارناز وارد شد. کشک روی گونه هایش جاری بود. تغار با نگرانی گفت:«چیزی شده تغارناز! مادر بزرگ مخاطب خاص مرحوم شدن؟» مخاطب خاص تلنگری به تنه درخت گلابی زد و گفت:«خیر تغارجون! مادربزرگ من حالشون خوبه. از صبح تا حالا هم رفتن سونا. ستون فقراتتون پایداااار!» تغارناز هق هق کرد و گفت:«آقای تغال تحلیلگَل! این اَلاجیف چیه که سَلِ هم کَلدی؟ میخوای من پیش همه خال و خفیف بشم؟» تغار گفت:«کدوم اراجیف؟ من از صبح تا حالا از در بیرون نرفتم.» مخاطب خاص دست هایش را زیر بغل زد و گفت:«امروزه با وجود اینترنت، نیازی به بیرون رفتن نیست. از همین جا هم میشه مردم رو خوار و خفیف کرد. تحلیل گر جون! این تحلیلا چیه دادی امروز؟» تغار که تازه دلیل ناراحتی تغارناز را فهمیده بود، قهقهه زد و گفت:«این فرهنگ سازی به من و تو ربطی نداره؟ از حالا به بعده، من و تو توی دوران بی فرهنگی قرار ازدواج گذاشتیم. این مال اوناییه که از حالا به بعد می خوان ازدواج کنن. من خودم به اندازه ستاره های آسمونا گلوله کشک مهریه ات می کنم.» مخاطب خاص بازویش را دور تنه درخت گلابی انداخت. دوری زد و گفت:«یعنی مال من و نامزدمم نیست. تغار جون؟» تغار گفت:«نه، نامزدی شما هم مال دوران ماقبل فرهنگه. کلاً بی فرهنگین!» مخاطب خاص همین طور که دور درخت می چرخید، بلند گفت:«من بی فرهنگی دوست دارم!»

تغار و تغارناز خندیدند. تغارنیوز شطرنجی شد.