پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | سیاست خارجی و منافع ملی

سیاست خارجی و منافع ملی





۴ مهر ۱۳۹۷، ۱۰:۳۸

سیاست خارجی  و منافع ملی

یادداشت  مهمان

رئوف پیشدار/ استاد دانشگاه

 سیاست خارجی یک کشور معمولا سوای از تعاریف کلی و مضمونی که نوعا در قوانین اساسی می آید ،در چهارچوبی شکل می گیردکه به آن ” منافع ملی ” گفته  می شود . سیاست خارجی یک کشور با حضور و بازی بازیگران متعددی شگل می گیرد که ” واقعی ” و نه ” آرمانی ” هستند و در چهارچوبی صورت می پذیرد که هر بازیگر عرصه بین الملل برای آن تعریف دارد . اصلی ترین نکته دراین خصوص ، شناخت این واقعیت ها و میزان تاثیر گذاری آنها و شناخت حدود منافع دو طرف است . آنچه در ساخت و طراحی سیاست خارجی نقش اصلی را بازی می کند ، دانش سیاسی و نه هیجان سیاسی است و کشورهایی قادرند از هیجانات سیاسی دور بمانند و روابط خود را تحت تاثیر آن قرار ندهند که به دانش سیاسی مجهز باشند  و سیاست خود را براساس آن بسازند .

 سیاست خارجی در صحنه بازی در روابط بین الملل بر این مبنا شکل می گیرد که حدود بازی تا کجاست ، منافع ملی یکطرف تا کجا امکان پیشروی دارد و در آن سوی بازی ، طرف مقابل تا چه حد و تا کدام نقطه می تواند مطمئن باشد که می تواند به بازی ادامه دهد بدون اینکه منافع اش تضییع شود.  واقعیت های عرصه بین الملل حکم می کند که این مولفه ها را هم در خودمان و هم در نزد بازیگر و  یا بازیگران دیگر بشناسیم و با یافتن نقطه اشتراک ، سعی در تطبیق آنها با یکدیگر معطوف به کسب بیشترین منفعت نماییم .

 منافع ملی محدوده خاصی ندارد و به همین دلیل نمی توان بازیگر و یا بازیگرانی را در صحنه روابط بین الملل نادیده گرفت . موفق ترین بازیگران بین المللی آنهایی هستند که این روابط را می شناسند و برای بازی خود در عرصه  بین الملل به عنوان محلی برای تعامل بین المللی چهارچوب تعریف کرده اند و قادرند تهدید ها را برای   تامین منافع ملی به فرصت تبدیل کنند و کار مهمتر آنها نهادینه کردن این چهارچوبهاست که اصل عمده و اساسی آن ، شناور بودن منطبق بر بازی دیگر بازیگران است .

 همانطور که اشاره رفت ، سیاست گذاری های کلان یک کشور توسط دستگاه دیپلماسی آن صورت می گیرد که به طور معمول نهادهای مختلفی در مقام تصمیم ساز و یا تصمیم گیر ، عضو آن هستند و وزارت امورخارجه حکم مجری را دارد که  باید با تاکتیک های مناسب ، استراتژی مورد نظر را عملیاتی کند . این نکته مهم قابل ذکر است که در صحنه بین الملل این وزارت امورخارجه است که سیاست خارجی را نمایندگی می کند ، به رسمت شناخته می شود ، پاسخگو ، و طرف مذاکرات است .

  درعرصه دیپلماسی احترام به حدود و ثغور وظایف ، احترام به منافع ملی است. تداخل وظایف اول امری را که متاثر می سازد ،‌منافع ملی است . در نگاه بیگانه و بطور کل در عرصه دیپلماسی ، این یک اصل اساسی و هدف غایی هر مذاکره کننده ای است ؛ امتیاز نده ! و یا اگر ناچار شدی کمترین امتیاز را بده و درمقابل بیشترین بهره و منفعت را ببر ! که سقفی برای آن وجود ندارد.

 در سیاست آنچه از آن نمی توان گذشت و یا کوتاه آمد ، کف منافع است . نگاه به بحران های کوچک و بزرگ در سطوح مختلف در تعاملات جهانی ، نشان می دهد زمانی بحران بوجود آمده و یا تشدید شده که دیپلمات ها نتوانسته اند منافعی را که از آن نمایندگی می کنند ،و حد و ثغور  آن را بشناسند و به حوزه منفعتی طرف مقابل وارد شده اند و یا اصرار بر پایین بردن کف آن در سمت مقابل داشته اند. دیپلمات ها برای انجام وظایف خود مانند هر متخصص دیگر آموزش های بسیاری می بینند و مهارت های متنوعی را می آموزند که طبیعی است دیگران از آن بی بهره باشند. 

 در عرصه بین الملل این طور نیست که طرف مقابل ، هر کسی را که هر ادعایی داشت ، بپذیرد ، و به رسمیت بشناسد . این حوزه  قائده مند ترین عرصه از تعاملات است ، که در آن همه چیز تعریف شده است . با این وصف ، منافع ، خیلی چیزها را توجیه می کند که از آن جمله دور زدن حاکمیت ها ، توسط خودی ها ، و کسب بالاترین منفعت است.

 

به اشتراک بگذارید:





نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *