کارگرِ کم زور
۱۸ شهریور ۱۳۹۷، ۹:۴۵
کارگرِ کم زور
جهان صنعت نوشت:«زور کارگران به دولت نمی رسد.»
شاهد عینکی که از شدت هجوم افکار مزاحم روز به روز از تعداد موهایش کاسته و به نمره چشمانش اضافه می شود، دست به ستون فقرات تغار کشید. تغار؛ دست شاهد عینکی را پس زد و گفت:«زهر مار! تو اینجا چه می خواهی این وقت شب؟» شاهد عینکی گفت:«چند روزی است که یک سؤال ذهنم را درگیر خود کرده. این که چرا کارگران زورشان به دولت نمی رسد.» تغار دهانه درّه ای رفت و گفت:«خاک بر سر تو با این سؤالت! واقعاً برای همین این وقت شب آمده ای و خواب از سر تحلیلگری چون من پرانده ای؟ خب ابله، دلیلش این است که آن ها کارگرند، دولت هم دولت! توقع داری زور دولت به کارگر نرسد؟ ها، واقعاً یک چنین توقعی داری؟ تازه تو اصلاً نباید برایت سؤال پیش بیاید. تو باید همین طوری کله ات را بیندازی پایین و مثل یک شاهد عینکی خوب و نجیب فقط و فقط شاهد باشی. فهمیدی؟ حالا پاشو برو و در افق محو شو! یالا، افق از آن طرف است.» شاهد عینکی از جا بلند شد و به طرف افق رفت. تغار دمر خوابید. دستش را روی ستون فقراتش گذاشت و خرّ و پفش به هوا رفت. هوا تاریک بود. برگ های درخت گلابی به زردی می گرایید. از خانه مخاطب خاص صدای گیتار و ساز و آواز می آمد. پیشانی شاهد عینکی در تاریکی به تنه درخت گلابی مخاطب خاص برخورد کرد. جیغ زد. پنجره خانه مخاطب خاص باز شد. مخاطب خاص صدا زد:«کسی اونجاست؟» شاهد پیشانی اش را مالید و رو به پنجره گفت:«سلام، خاص خانم! منم شاهد عینکی.» مخاطب خاص گفت:«اِ وا! شاهد جون! این وقت شب این ورا چی میخوای؟» شاهد عینکی گفت:«از جناب تغار سؤالی داشتم، پرسیدم و داشتم می رفتم که پیشانی ام به درخت گلابی شما برخورد کرد.» مخاطب خاص گفت:«وای خدا مرگم بده!» شاهد عینکی نیش هایش را اندازه دهانه تغار باز کرد و گفت:«خدا نکنه، خانم خاص! من طوریم…» مخاطب خاص گفت:«شاهد جون! یه دست به تنه درخت گلابی بکش، ببین چیزیش نشده باشه. آخه من به این گلابیه حساسم!» شاهد عینکی؛ دلزده از کنار درخت گلابی گذشت. جواب سؤالش را از مخاطب خاص گرفته بود. با خود فکر می کرد:«درست است که من شاهد عینکی هستم و بهره هوشی ام زیر 50 است. اما من هم این را فهمیدم که مخاطب خاص به فکر من نیست و نگران درخت گلابی است. زور من که به مخاطب خاص نمی رسد. باید بروم و در افق محو شوم. کارگران هم بهتر است در افق محو شوند وقتی که دولت…» در همین فکرها بود که مخاطب خاص صدا زد:«شاهد جون! افق از اون وره!»
مطالب مرتبط
مرمت و بازسازی «خانه شهر» کرمان به کجا میرسد؟
مجرمان در کرمان به جای زندان، درخت میکارند
محیط زیست کرمان: غازهای وحشی تلف شده در رفسنجان نمونهگیری میشود
آخرین وضعیت سفر در تعطیلات ۲۲ بهمن
ترافیک سنگین در قشم و گیلان و کمبود جا در بوشهر
۲۷ روز پس از حمله تروریستی کرمان
تعداد مجروحان بستری در بیمارستان به ۷ نفر رسید
شهادت نازنین آچکزهی یکی دیگر از مجروحان حادثه کرمان
۱۷ روز بعد از حادثه تروریستی کرمان
ترکشهایی که امکان خارج کردن آنها نیست
افزایش ۲۶ درصدی مرگهای منتسب به آلودگی هوا در ۱۴۰۱
۲۵ مجروح حادثه تروریستی کرمان همچنان بستریاند
وزیران گردشگری ۳۵ کشور آسیایی در راه یزد
نظر کاربران
نظری برای این پست ثبت نشده است.
تبلیغات
وب گردی
- ۱۰ ماده غذایی که به شما در سفر به سوی کاهش وزن کمک میکنند
- چاپ ترافارد؛ هر آنچه که باید درباره این نوع چاپ دستی بدانید
- اقدامات لازم برای اسباب کشی و جابجایی منزل
- بسته بندی مواد پودری با دستگاه ساشه: شغل پردرآمد این روزها
- طبع روغن زیتون در طب سنتی چیست؟ معرفی 4 خواص روغن زیتون
- خرید ساک دستی تبلیغاتی چه مزایایی برای هر برند دارد؟
- تعریف درست هوش مصنوعی (AI) چیست؟
- 10 ایده شغل دوم با سرمایه اولیه کم برای کارمندان
- مقایسه تعرفه پنلهای پیامکی و تبلیغاتی
- مقاصد جذاب و معروف برای کمپ زدن در طبیعت بیشتر
بیشترین نظر کاربران
معمای ریاست محیط زیست در کابینه رئیسی
بیشترین بازنشر
ستاندن حیات از غزه
پربازدیدها
1
به نام حیوانات به کام باغوحشداران
2
«بمو» را تکهتکه کردند
3
سوداگران گنج پل تاریخی ۳۰۰ ساله در بابل را تخریب کردند
4
محیطبانها با رد زنی چرخهای موتورسیکلت به شکارچیان رسیدند
5
کبوتر نماد مناسبی برای صلح است؟
دیدگاهتان را بنویسید