تغارِ بیل به کمر خورده

رییس جمهور گفت:«مگر بیل به کمر اصل 59 قانون اساسی خورده؟» 

طنزیماتچی ضمن بی اطلاعی از این حادثه گفت:«والا ما از این قضیه خبر نداریم. ما از کمر هم اطلاعی نداریم چه رسد به این که بدانیم بیل به آن خورده یا نخورده!» وی وزیر بهداشت را مسوول بررسی این قضیه دانست و گفت:«اگر خدای نکرده به کمر اصل 59 قانون اساسی آسیبی رسیده باشد، رییس جمهور هر چه زودتر باید دستورات لازم را جهت درآوردن بیل از کمر این اصل مبذول فرماید و سریعاً به پانسمان آن بپردازد.» این مفسر مجهول الهویه با بیان این که شاید اصل 59 به سرنوشت تغار ما دچار شده باشد، افزود:«روزگاری ما از تغارمان زیاد استفاده نمی کردیم. آن را گوشه ای گذاشته بودیم تا این که متوجه تغییراتی در کمر او شدیم. اول خیال کردیم بیل به کمر تغار خورده؛ اما خیلی زود فهمیدیم که نه! تغار ما در اثر خواب زیاد دچار زخم بستر شده است. البته امیدواریم اصل59 هر چه سریعتر سلامتی خود را بازیابد.» شاهد عینکی که فالگوش ایستاده بود، صدایش را بالا آورد و گفت:«البته جناب مستطاب طنزیماتچی! رییس جمهور گفتند مگر بیل خورده است؟ منظورشان این است که بیل نخورده است. شما به اصل موضوع توجه…» طنزیماتچی مثل فنر از جا در رفت و با فریاد تأکید کرد:«تو دوباره پیدایت شد؟ تو که زبان سیاست را بلد نیستی بیجا می کنی وسط حرف من می پری! رییس جمهور از افعال معکوس استفاده کرده. مگر ندیدی می گوید نگران نباشید؟(یعنی باشید)، هیچ چیز گران نخواهد شد(یعنی از فردا همه چیز دو برابر می شود)، الآن هم فرموده اند بیل به کمر نخورده یعنی خورده. خوب هم خورده! فهمیدی شاهد عینکی؟ برو عینکت را عوض کن! برو!» شاهد عینکی پشت کله اش را خاراند و …