پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | شعر

شعر





۷ بهمن ۱۳۹۵، ۰:۲۴

پنجاه سال مرکز تولید البسه فرو ریخت
چشم بادامی های ایران دوست، همراه با واردکنندگان و صادر کنندگان ایرانی به پایکوبی بپردازید چون از نیت خیر شما چشم بادامی ها مرکز تهیه و تولید البسه ایرانی متلاشی شد.
باید از دل غصه ها ریزم برون
مردآتش گشت با خون واژگون
قسـمت ایـران و ایـرانی نبود
کاش تقدیری به ویرانی نبود
خون مردان خدا چون لاله شد
اقتصادی زیر و رو چون ژاله شد
ای خدای حی و داو ر تا کجا
می کنی زحمت کشانی را فنا
صـنعت و تــولـید با ناباوری
زیر و رو شد خانه صنعت گری
ناله ها با غصه ها همراه شد
مرد آتش هم شهید راه شد
خانه زحمت کشان در آتش است
زندگی بر محور خار و خس است
آتش غم سوخت بس کاشانه را
کی بسازد غصه ها آن خانه را
مرد آتش جان فدای، میهن است
تکه اندازش یقین، اهریمن است
صنعتم با خون دل آتش گرفت
کی بود تولید را از سر گرفت
کی دوباره بارور ، گردد چمن
گشت امیدم نصیب اهرمن
تا که از چین صنعتم آید برون
خانه ام تاریک و طفلم زرد گون
بـاز چـیـن بازیگر بازار شـد
کاسب و صاحب، مغازه خوار شد
نسل نا مشروع چین گشته عیان
گشت امیدم چو تازی، خوردگان
یک نماد از قلب ایران سوخته
درهزاران خانه غم افروخته
مرد آتش سر فرازم کرده ای
پیش خار و خس تو شادم کرده ای
من فدای عزم اون فرهنگ تو
کاش بودم پیرو آهنگ تو
افتــخـارم آن شجاعت های تو
عزم تو یعنی شرافت های تو
از پــلاســکــو یاد خلــخال آمدم
یاد آن زنبیل و منگیل آمدم
لـقـمـۀ نان بر کف بیل آمدم
پیش یک حیوان به نخجیر آمدم
قدرت حق نکته ها دارد بسی
پیش حق دُردانه، هست، و هم خَسی
کاش تدبیری دگر می داشتیم
دیگران را بی اثر ننگاشیم
ادعایم در بزرگی ها بس است
اقتصادم پیرو خار و خَس است
کاش مسئولم رهی هموار داشت
خون مردم قیمت بازار داشت
ای «سما»آشفته بازاری چرا
خانه رحمت، مگر گشته فنا
محمد ابراهیمی

به اشتراک بگذارید:





مطالب مرتبط

نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *