پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | سگ هایی در کنار امدادگران

سگ هایی در کنار امدادگران





۳ بهمن ۱۳۹۵، ۲۳:۴۱

سگ هایی در کنار امدادگران

ماهور احمدی موزیسین و حامی حقوق حیوانات
جناب آقای قالیباف، سلام. خسته نباشید، روزهای سخت و تلخی را پشت سر می‌گذاریم. من هم مثل هر انسان و هر ایرانی قلبم مملو از غصه و اندوه است. هم‌وطنان فداکار و بی‌نام آتش‌نشان‌مان را از دست داده‌ایم و این یک سوگواری ملی ‌است.
دراین‌میان فرصت را مغتنم دانستم تا نامه‌ای برای شما بنویسم. نامه‌ای که شاید مدت‌ها پیش باید به شما نوشته می‌شد. حتما در خبرها دیدید و خواندید که آتش‌نشان‌ها و گروه‌های امداد، همکاران مسئول، فداکار و بی‌زبانی غیر از انسان داشتند که این‌ روزها عصای دستشان شدند و در یاری‌رسانی و نجات جان انسان‌ها پابه‌پا و نفس‌به ‌نفس آنها، اضطراب، حرارت آتش و تشنگی و ترس را تجربه کردند. این همکاران بی‌زبان سگ‌ها بودند. سگ‌هایی که گاهی به جرم موذی و مزاحم‌بودن، قتل‌ عام می‌شوند. با بیل، سنگ یا با تزریق اسید. تا همین حد بی‌رحمانه. شما فیلم کشتار سگ‌ها را در تهران و شهرهای اطراف دیده‌اید؟ کاش ندیده باشید تا مثل ما حامیان حیوانات (که با بدبختی و ناتوانی سعی در نجات آنها داریم)، مدام کابوس نبینید. کاش ندیده باشید تصویر سگِ مادری که ناله می‌کند، اما برخی با سنگ توله‌هایش را می‌کشند. کاش تزریق اسید به سگ‌های شیراز را ندیده باشید؛ هنوز که هنوز است از صدای زوزه‌ آنها، غذاخوردن برای من و امثال من سخت است. مگر سیره پیامبر گرامی اسلام، احترام به حق زیست تمام موجوداتی که لمعه‌ای از شکوه خلقت پروردگار جهانیان هستند، نیست؟
امروز وقتی همین سگ‌ها را کنار آتش‌نشان‌ها دیدم نفس در سینه‌ام حبس شد. عکسی دیدم که آتش‌نشانی با مهر به سگی آب می‌داد. این تصویر برایم غریب بود. تصویر مهربانی با سگ و نگرانی برای نجات جانش. این سگ با سگ‌هایی که به آنها ولگرد و موذی می‌گویند، هیچ تفاوتی ندارد.
می‌گویند نژاددار هستند. سگی که در کشور ما به آن بی‌نژاد و ولگرد می‌گویند، سگ اصیل ایرانی ا‌ست که سال‌ها در کنار چوپان‌ها برای نگهبانی از جان دام‌ها خدمت کرد. هوش و وفاداری سگ بی‌نژاد، کمتر از سگ‌های امروزی نیست. جناب آقای قالیباف، شهردار محترم تهران، برای کشتار این همراهان فداکار انسان بودجه تصویب می‌شود. جلسه تشکیل می‌شود. شاید می‌دانید پیمانکاران شهرداری برای صرفه‌جویی در بودجه معدوم‌سازی از چه راه‌های وحشتناکی استفاده می‌کنند. یکی از آنها تزریق اسید است. آقای قالیباف ما برای اعتراض به کشتار سگ‌ها جلوی سازمان محیط زیست تجمع کردیم. نه یک‌بار؛ چند بار. قضاوت شدیم که مشتی دیوانه و شکم‌سیر هستیم و بعدها هم انگ فعال سیاسی به ما زدند و راه را برای اندک حمایتی مسدود کردند.
شما بگویید خواستن حق حیات برای یکی از مخلوقات خداوند فعالیتی سیاسی است؟ فریاد و درد ما به جایی نرسید که می‌گفتیم ما سیاسی نیستیم، حتی زبان سیاست را هم نمی‌فهمیم. ما فقط زبان بی‌زبانان شده‌ایم. دست‌به‌‌دست هم دادیم و لاشه‌ نیمه‌جان سگ‌ها را به انباری و زیرزمین‌هایمان پناه دادیم با قرض و بدهکاری‌های فراوان آنها را درمان کردیم و به جایی امن انتقال دادیم. شما بگویید رسیدگی، عقیم‌سازی و رهاسازی چقدر بودجه و نیرو می‌خواهد؟ جمعیت حامیان زیاد نیست، اما هزینه زیادی دارد و کار و تلاشی بی‌وقفه می‌طلبد. اما این یک دور باطل است.
باز قصه حامیان تکرار می‌شود، هرجا سگ مادر و توله‌ای می‌بینم تنم می‌لرزد. آنها نمی‌دانند اما من می‌دانم چه سرنوشت شومی در انتظار آنهاست. جناب آقای قالیباف، شهردار محترم تهران، ما برای حیوانات، شهری امن می‌خواهیم؛ برای سگ‌ها، برای گربه‌ها، برای پرنده‌های مهاجری که در شهرهای شمالی صید می‌شوند، برای تمام آفریده‌های خداوند بزرگ‌مرتبه و پاک که حق حیات به این موجودات داده و تا آنجا که من می‌دانم در هیچ کجای کلام‌الله حکمی به ریختن خون‌ آنها داده نشده است.
آقای قالیباف تقاضا می‌کنم دستور دهید به نحوی از انحا این رویه‌ هولناک قتل عام حیوانات پایان گیرد. هر جا رفتیم، به هرکس گفتیم، فقط ما را به سمت شما رهنمون شدند و گفتند جز شما کسی نمی‌تواند این موضوع را متوقف کند. جناب آقای قالیباف شهردار محترم تهران؛ به حرمت همین وفایی که از سگ‌های زنده‌یاب در داغی فروریختن ساختمان پلاسکو دیدیم، به احترام نفس مادران و پدرانی که جان فرزندانشان را همین سگ‌ها در بزنگاه‌های بزرگی مانند زلزله بم یا فروریختن ساختمان پلاسکو نجات دادند، به حرمت مهربانی همان آتش‌نشان مهربانی که به سگ آب می‌داد، دستور توقف قتل این زبان‌بسته‌ها را صادر کنید. حرف ما را بشنوید و پای صحبت با ما بنشینید تا راهکارهایی ارائه کنیم که نتیجه‌اش به سود همه باشد. ما خسته و ناامیدیم. ما نگران نانی هستیم که با پول خون سگ‌کشی سر سفره‌ای می‌رود.
ما نگران صورت کودکانی هستیم که شاهد این کشتار هستند. جناب آقای قالیباف شهردار محترم تهران، ما از شما وقت ملاقاتی می‌خواهیم. از شما تقاضا می‌کنیم بگذارید به دیدنتان بیایم و همراه با شما راهی و جایی را برای نجات جان آنها پیدا کنیم. آقای قالیباف ما را تنها نگذارید. ما به حمایت شما امیدواریم. ما را با دست خالی به خانه بازنگردانید، به ما وعده دیدار و ملاقاتی بدهید.

به اشتراک بگذارید:





نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *