سایت خبری پیام ما آنلاین | شعر

شعر





۳۰ دی ۱۳۹۵، ۰:۴۸

برادران عزیزی که شب و روز با حساب های
میلیون دلاری خود و شکم های فرو رفته دیگران باذکر امن یجیب سر می کنند
دردهـایـم در درون خـونـابـه شـد
شـادی مـن سوخـت چـون پـروانـه شـد
گل بـه دســت گل فـروشـان داده ام
در جـوابـم آن سـبـد پـرخـاشـه شـد
ایـن دو رنـگیـهـا بـسـوزانـد مـرا
حــیـف رنـگ روشــنـهـا تـیـره شـد
نـان بـدسـتـم داد تـا سـیـرم کـنـد
آن یـکـی در نـان گـرفـتـن چـیـره شد
مـی دهـد او قـول بـا رنـگ و ریـــــا
پــــس دو رنـگی در وطـــن پرمـایه
روز وشـب من در تـضرع بــوده ام
بـا تـضـرع خــــانـه ام ویــــرانــــه
خـــجـلـتـم از خـانـه و کــــاشـانه شد
درد بـی مـهری نـصـیـب خانه شـد
زنــــدگـی ســـوزد مـثـال چـوب تر
تـن تـراقـی خـوردنـیـهـا زنـد شـد
خـــوردن مـــا از بـرای یـک نفس
آن دگـر در خـوردنـی افـسـانـه شد
مـــی خــورد نـان یـتـیـم و بـــی نـوا
با حـقـوقـی صـاحـب صـد خانه شـد
اشـــک کـودک دیــــدم ونـامردمی
مـی شـود،ایـن کـودکـان خـندانـه شـد
من نـجومـی غـــصه ها دارم بـــسی
قـلـهـک آنـهـا نـجـومـی، پـاره شـد
با گـرانـــیـها نـجومـی هـمـدمــــم
جـیـب صـاحـب منصبان دولانه شـد
کـــی بـود بـا عــدل آبـادان شـــود
آن عــدالـت هـمـره پـروانـه شـد
خاک ایران تکیه گاهــش رهـــبـری
با ولایـت ایـن وطـن هـمـپـایه شـد
لــب فــرو بــنـد تـا نگـویند ملحدی
قـائـمی بـایـد کـه دنـیـا زنـده شــد
ای (سما) چشمت نجومی دیده است
جـیـب دولــتـمـردمـان افـسـانـه شــد
«محمد ابراهیمی»

به اشتراک بگذارید:





مطالب مرتبط

نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *