هنزا؛ ماسوله کرمان
۲۶ مهر ۱۳۹۵، ۲۳:۴۹
هنزا؛ ماسوله کرمان
قرار نیست پای مان را در کفش«سرویس سفر» پیام ما کنیم. اصولاً اندازه کفش های این دو سرویس با یکدیگر بسیار متفاوت است. دبیر سرویس کرمون به دلیل شرایط تأهل و به تبع آن سنگینی ساز و برگ سفر و دغدغه محل اسکان مناسب و رفاه خانواده از سفرهای دراز با امکانات محدود، محروم و معذور است.
لذا کوشیده تا در حد توان به سفرهای درون استانی بپردازد و از زیبایی های استان چهارفصل کرمان بنویسد.
فصل پاییز فرصتی مناسب برای دیدن طبیعت رنگ رنگ است. طبیعتی که خود را برای عریانی زمستان آماده می کند. دیدن تابلوهای سبز و زرد و نارنجی و نسیم خنک خزان…. همه و همه برای یک نویسنده زیبا و دیدنی است.
مقصد، شهر هنزا نوپای هنزا بود. شهری که برای اولین بار به آن سفر می کردم. برای رسیدن به هنزا باید از «راین» و «درب بهشت» گذشت. آن روز تصمیم گرفته بودم که اصلاً شتاب نکنم و تصاویر زیبای طبیعت را در خاطر ثبت کنم. تصمیم گرفته بودم آرامش را قطره قطره بمکم. گر چه تمرکز بر رانندگی بسیاری از این فرصت ها را می ربود.
ساعت 9 صبح با همسر و فرزندم به جاده هفت باغ زدیم. همین جاده ای که می گویند محور گردشگری است. هفت باغ تمام شد. بخشی از جاده ماهان- بم را پیمودیم و به سمت راین پیچیدیم. صبحانه را در یکی از پارک های راین صرف کردیم و به طرف درب بهشت به راه افتادیم. اما از آن جایی که اولین بار به این منطقه سفر می کردیم، دو راهی را اشتباهی پیچیدیم. اشتباهی شیرین و دوست داشتنی! زیرا برای کسی که در جست و جوی طبیعت و کشف زیبایی های آن باشد، به هر کجا که برود اشتباه نکرده است. این اشتباه، ما را به جاده ای باریک رساند. دو طرف جاده درختانی سرسبز صف کشیده بود. باغبانی می گفت: «اگر مستقیم بروی، به روستای(گروه) می رسی!» اندکی در این جاده که به کوچه باغی شبیه بود، رانندگی کردم و از دیدن نقاشی جهان آفرین لذت بردیم.
دوباره برگشتیم. دوباره آدرس درب بهشت را پرسیدیم. مسیر، پیچاپیچ و کوهستانی بود. مسیری که در واقع نقطه به نقطه اش برای مان مقصد بود. مقصدی برای آسودن، دیدن، فهمیدن، نوشتن و…
دم دمای ظهر به درب بهشت رسیدیم. پارک زیبایی در کنار امام زاده سلطان سید احمد (عکس شماره1) احداث شده بود. درختان سپیدار پارک پشت سر هم خبردار ایستاده بودند. توقف مان در درب بهشت کوتاه بود. باغبان پارک می گفت تا هنزا راهی نیست. راهی هم نبود…
سرانجام به هنزا رسیدیم. هیچ کس را نمی شناختم. در این فکر بودم که چگونه سوژه هایم را برای صفحه کرمون پیدا کنم.
بعد از ظهر آن روز با خانواده به پیاد روی در این شهر نوپا و البته زیبا پرداختم.
پیشنهاد سردبیر
مسافران قطار مرگ
مطالب مرتبط
رئیس انجمن متخصصین بهداشت حرفهای مطرح کرد
اهمیت تاثیر تغییر اقلیم بر سلامت و ایمنی کارگران
رئیس اداره حفاظت محیط زیست شهرستان «نور»:
پسابها، مشکل اصلی شهرهای ساحلی است
تأملی بر اندیشههای «حکمتالله ملاصالحی»
باستانشناسِ حکیم
فعالان محیطزیست در «دادگاه بین آمریکایی» از تأثیر تغییراقلیم بر زندگی مردم میگویند
صدای ما را بشنوید
در جستوجوی الگوی رفع ناترازی برق
شعار امسال روز زمین «متحد شدن برای آیندهای بدون پلاستیک» است
پلاستیک، آفتی برای حیات
حذف حق مطالبهگری کارگران
معماری سنتی ایران چگونه به اقلیم توجه میکرد؟
نسخه پایداری در «کندوان»
بادگیر، نمادی از معماری پایدار
در منطقهای که فعالان محیط زیست خوزستان پیشنهاد تأسیس ژئوپارک دادهاند، مجوز برداشت معدن صادر شد
معدنکاوی در کمین«درهبرفی»
نظر کاربران
نظری برای این پست ثبت نشده است.
تبلیغات
وب گردی
- ۱۰ ماده غذایی که به شما در سفر به سوی کاهش وزن کمک میکنند
- چاپ ترافارد؛ هر آنچه که باید درباره این نوع چاپ دستی بدانید
- اقدامات لازم برای اسباب کشی و جابجایی منزل
- بسته بندی مواد پودری با دستگاه ساشه: شغل پردرآمد این روزها
- طبع روغن زیتون در طب سنتی چیست؟ معرفی 4 خواص روغن زیتون
- خرید ساک دستی تبلیغاتی چه مزایایی برای هر برند دارد؟
- تعریف درست هوش مصنوعی (AI) چیست؟
- 10 ایده شغل دوم با سرمایه اولیه کم برای کارمندان
- مقایسه تعرفه پنلهای پیامکی و تبلیغاتی
- مقاصد جذاب و معروف برای کمپ زدن در طبیعت بیشتر
بیشترین نظر کاربران
معمای ریاست محیط زیست در کابینه رئیسی
بیشترین بازنشر
ستاندن حیات از غزه
پربازدیدها
1
به نام حیوانات به کام باغوحشداران
2
«بمو» را تکهتکه کردند
3
سوداگران گنج پل تاریخی ۳۰۰ ساله در بابل را تخریب کردند
4
محیطبانها با رد زنی چرخهای موتورسیکلت به شکارچیان رسیدند
5
کبوتر نماد مناسبی برای صلح است؟
دیدگاهتان را بنویسید