پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | «پیام ما» از حادثه منجر به قتل مادر و دختر خردسال در جاده رودبار- کهنوج گزارش می‌دهد روايت مرگبار يك تعقيب و گريز

«پیام ما» از حادثه منجر به قتل مادر و دختر خردسال در جاده رودبار- کهنوج گزارش می‌دهد روایت مرگبار یک تعقیب و گریز





۱۶ شهریور ۱۳۹۵، ۲۳:۵۸

«پیام ما» از حادثه منجر به قتل مادر و دختر خردسال
در جاده رودبار- کهنوج گزارش می‌دهد
روایت مرگبار یک تعقیب و گریز

مادر و دختری بی‌گناه در 14 کیلومتری جاده رودبار و کهنوج در حالی براثر انفجار خودرویی که در آن بودند، کشته شدند که علت این حادثه، اختلاف بر سر «پول» بوده است.
تیری به باک زانتیا اصابت کرد و چند دقیقه بعد و درحالی‌که مادر تیرخورده و دختر خردسالش در خودرو گیر افتاده بودند، زانتیا منفجر شد و هر 2 نفر جان خود را از دست دادند. این اوج تلخی ماجرایی است که حول‌وحوش ساعت 21 پنج‌شنبه گذشته در جاده رودبار جنوب- مظفرآباد- کهنوج رخ‌داده است. حدود 10 کیلومتر دور از مرکز شهر رودبار، دو پژو، یک خودروی زانتیا را تعقیب می‌کنند که سه سرنشین دارد. یک مرد نسبتاً جوان و همسر و فرزند خردسالش. مرد جوان زانتیا را با سرعت می‌راند پژوها دست از تعقیب برنمی‌دارند. چند کیلومتر بعدتر یکی از پژوها به زانتیا می‌رسد و یکی از سرنشینان اسلحه‌اش را به سمت زانتیا نشانه می‌گیرد. راننده زانتیا تیر می‌خورد و از سرعتش کاسته و درنهایت متوقف می‌شود. تعقیب‌کنندگان به سمت زانتیا می‌آیند و مرد راننده را که غرق در خون بوده، پیاده می‌کنند و با خود می‌برند. چند لحظه بعد اما مادر تیرخورده و دختر خردسال که راهی برای خروج پیدا نمی‌کنند، براثر انفجار خودرو، در آتش می‌سوزند و جان خود را از دست می‌دهند. گروگان گیران البته چند ساعت بعد، مرد تیرخورده را هم به علت خون‌ریزی زیاد در میدان عاشورای رودبار رها می‌کنند و مردم با دیدن وی به سمتش می‌آیند. این مرد به بیمارستان منتقل می‌شود و طبق شنیده‌ها امروز یا فردا مرخص می‌شود. یکی از کسانی که شاهد رها شدن این مرد در میدان عاشورا بوده، به «پیام ما» گفت: «یک پژو در میدان عاشورا توقف کرد و یک جسم خون‌آلود را به بیرون پرت کرد. شدت خونریزی آن‌قدر زیاد بود که ابتدا تصور شد مرده اما مردم سریعاً با اورژانس تماس گرفتند و او به بیمارستان منتقل شد.»
درگیری بر سر پول
درگیری شامگاه پنج‌شنبه بر سر پول بوده است. اختلاف حساب طرف‌های درگیری و به نتیجه نرسیدن آن‌ها باعث شده چنین حادثه ای رخ دهد. معاون سیاسی امنیتی فرمانداری رودبار جنوب در این خصوص به «پیام ما» گفت: «این اختلاف حساب بر سر پول خلاف بوده است. دو فرضیه وجود دارد. یا در بحث خریدوفروش مواد اختلاف پیش‌آمده و یا بر سر تقسیم مال مسروقه به مشکل خورده‌اند.» اسماعیل ساردویی افزود: «چندین باند در جاده رودبار-کهنوج وجود دارد که اقدام به گروگان‌گیری اتباع غیرمجاز می‌کنند و یا حمل‌کنندگان مواد را مورد راهزنی قرار می‌دهند. گمان می‌رود اختلاف اخیر بر سر تقسیم مال بوده و قاتلان که خود را صاحب این مال می‌دانسته‌اند، با آن فرد درگیر شدند.» او مشخص شدن دلیل اصلی این درگیری را به پس از برگزاری جلسه شورای تأمین شهرستان رودبار جنوب موکول کرد. طبق گفته ساردویی، این جلسه فردا برگزار می‌شود.
شناسایی قاتلان
معاون فرماندار رودبار در پاسخ به این پرسش که آیا قاتلان شناسایی‌شده‌اند، گفت: «بله. شناسایی‌شده‌اند و تلاش برای دستگیری آن‌ها ادامه دارد. همچنین با بزرگ طایفه یکی از متهمان رایزنی کردیم و قرار شده او معرفی شود و از این طریق دیگر متهمان دستگیر شوند.»
روایت مرد تیرخورده
مرد تیرخورده در خصوص این حادثه گفت: «از مدتی قبل با یکی از دوستانم دچار اختلاف مالی شدم. او اصرار داشت به وی مبلغ کلانی را بدهکارم اما هر چه می‌گفتم پولی ندارم که به او پرداخت کنم، باورش نمی‌شد. تصور می‌کرد دروغ می‌گویم و به همین دلیل روز حادثه همراه چند نفر دیگر به مقابل خانه‌ام آمد. آن‌ها شروع به سروصدا کردند و دوستم می‌گفت که پولش را می‌خواهد. بااین‌حال با وساطت همسایه‌ها، ماجرا خاتمه یافت و آن‌ها مجبور شدند محل را ترک کنند.» آن‌طور که همشهری نوشته، وی افزود: «پس‌ازآن تصور می‌کردم که دیگر خبری از آن‌ها نخواهد شد تا اینکه با غروب آفتاب و تاریک شدن هوا آن حادثه رخ داد. من و همسرم همراه دخترمان سوار زانتیا بودیم و می‌خواستیم به خانه مادرزنم در کهنوج برویم اما در بین راه، ناگهان دوستم و افرادی که اجیر کرده بود با پژو به تعقیب ما پرداختند. قصد فرار از دست آن‌ها را داشتم که ماشینم را به رگبار بستند. من و همسرم مجروح شدیم اما دخترم آسیبی ندید. آن‌ها مرا از داخل ماشین بیرون کشیدند تا گروگان بگیرند اما زمانی که می‌خواستند آنجا را ترک کنند، ناگهان ماشینم به خاطر گلوله‌هایی که به آن اصابت کرده بود، منفجر شد و آتش گرفت. همسر و دخترم مقابل چشمانم سوختند و آن‌ها مرا سوار ماشین کردند و ربودند. اما ساعتی بعد وقتی به میدان عاشورا رودبار رسیدیم، به دلیل خونریزی شدید و از ترس اینکه داخل ماشین بمیرم، مرا به بیرون پرت کردند و گریختند.»

به اشتراک بگذارید:





پیشنهاد سردبیر

نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *