سایت خبری پیام ما آنلاین | کودک خود را بدون تنبیه و خشونت تربیت کنید

کودک خود را بدون تنبیه و خشونت تربیت کنید





۲۹ مرداد ۱۳۹۵، ۱۹:۰۰

ما معمولا از تعبیر تنبیه بدنی کودکان به جای خشونت فیزیکی استفاده می کنیم اما این اشتباه است و بایداصلاح شود. تنبیه به معنی آگاه کردن است و آگاه کردن به این نحو اصلا صحیح نیست. در مورد تاثیر خشونت بر روان کودکان باید بگویم که خشونت عوارض بسیار وسیعی را بر رشد و تکامل کودک دارد. یکی از مهم ترین پیامدهای آن، ایجاد حس ناامنی است. ما برای یک زندگی خوب نیاز به احساس امنیت داریم. اگر این طور نباشد، هر لحظه احساس گوش به زنگی پیدا می کنیم و نمی توانیم از زندگی لذت ببریم….
وقتی کودکان را با خشونت روبه رو می کنیم یا کتک می زنیم، آنها حس امنیت را از دست داده و نسبت به دنیای اطراف بدبین و بدگمان می شوند. حس می کنند این دنیا به آنها آزار می رساند. بسته به شدت خشونت ها کودکان غیر از مشکلات جسمانی که پیدا می کنند روح و روان آنها هم تحت تاثیر قرار می گیرد. زمانی که ما کودک را با خشونت آزار می دهیم، وی با شناخت محدودی که از دنیا دارد، خشونت را تهدید حیاتی خود می داند و دچار اضطراب شدید می شود. مشکل دیگری که پیش می آید، تاثیر گذاشتن خشونت بر هویت کودکان است. اعتماد به نفس کودکان از جایی نشأت می گیرد که خود را از نظر خودانگاری، آدم های خوبی تلقی کنند. اگر فکر کنند آدم بدی هستند، همانندسازی کرده و کارهای ناشایست انجام می دهند. وقتی کودکی تحت رفتار خشونت آمیز قرار می گیرد، معنی دیگری از خشونت برداشت می کند. یکی از معانی این است که تو فرد بدی هستی. اگر این حس به او دست دهد، تبدیل به آدم بدی می شود. گاهی این خشم به درون کودک می ریزد و باعث می شود کودک از خودش متنفر شده و حس افسردگی در او شکل بگیرد. این حالت حتی گاهی تا بزرگسالی هم در فرد باقی می ماند. اگر خشم به بیرون از کودک نفوذ کند، باعث می شود خود اهل رفتار خشونت آمیز شود. بچه هایی که کتک می خورند، در بزرگسالی وقتی والد می شوند، بیشتر کودکان شان را کتک می زنند. اگر بخواهیم در طیف اثرات خشونت بر کودکان صحبت کنیم، می توانیم چندین کتاب بنویسیم.
توصیه اصلی ما به خانواده ها این است که بدانند:
:خشونت راه آگاه کردن کودکان نیست. برای آگاه کردن کودکان روش های بهتری وجود دارد. در درجه اول می توان اجازه داد کودک با عواقب کار خود روبه رو شود. اگر کودک شما درس نمی خواند، به جای کتک زدن او باید به او یک بار توضیح دهید که درس نخواندن سبب کم شدن نمرات امتحانی می شود. اجازه بدهید کودک تجربه کند و یکی دو بار عاقبت کار خود را ببیند. یکی دیگر از روش ها برای مسایلی که عواقب فوری ندارند، مانند خراب شدن دندان در اثر مسواک نزدن، استفاده از محرومیت های ملایم است؛ یعنی اگر کودک شما مسواک نزند، ۵ دقیقه از زمان تماشای تلویزیون یا پارک رفتن او کاسته می شود. اوایل به دلیل این محرومیت کودک تلاش می کند کار سپرده شده را انجام دهد و به تدریج این کار برای او تبدیل به عادت می شود.
روش دیگر، استفاده از تشویق عمل عکسی است؛ مثلا اگر کودک شما فحش می دهد، بهترین کار این است که برای رفتارهای خوب مانند سلام کردن او نمره مثبتی در نظر بگیرید و برای هر ۵ نمره مثبت یک تشویق تعیین کنید. البته تشویق هم انواع دارد. تشویق های فعالیتی بهترین نوع تشویق هستند؛ برای مثال می توانید همراه او بازی کرده یا کیک درست کنید. تشویق های کلامی و فیزیکی مانند بیان کلمات محبت آمیز و بغل کردن و در نهایت تشویق های غیراجتماعی که همان کادو خریدن است و از کم اهمیت ترین انواع تشویق محسوب می شود. اگر تشویق جوابگو نبود، می توان از تنبیه های محرومیتی استفاده کرد.

کودکان خشونت گر
روان شناسانی که اعتقادات نظری متفاوتی دارند در مورد چگونگی تعریف پرخاشگری اساساً با هم توافق ندارند. موضوع اصلی این است که آیا باید پرخاشگری را براساس پیامدهای قابل دیدن آن تعریف کنیم یا براساس مقاصد شخصی که آن را نشان می دهد.
گروهی پرخاشگری را رفتاری می دانند که به دیگران آسیب می رساند یا بالقوه می تواند آسیب برساند. پرخاشگری ممکن است بدنی باشد ( زدن – لگد زدن – گاززدن) یا لفظی ( فریاد زدن، رنجاندن) یا به صورت تجاوز به حقوق دیگران ( چیزی را به زور گرفتن)، نقطه قوت این تعریف عینی بودن آن است به رفتار قابل مشاهده اطلاق می شود. نقطه ضعف آن این است که شامل بسیاری از رفتارهایی است که ممکن است به طور معمول پرخاشگری تلقی نشود.
پرخاشگری وسیله ای رفتاری است در جهت رسیدن به هدفی؛ پرخاشگری خصمانه رفتاری است در جهت آسیب رساندن به دیگران ، بیشتر پرخاشگری های بین کودکان کوچک از نوع «وسیله ای» است.
این نوع پرخاشگری به خاطر متعلقات است. کودکان از یکدیگر اسباب بازی می قاپند، یکدیگر را هل می دهند تا به اسباب بازی که می خواهند بازی کنند دست یابند. به ندرت اتفاق می افتد که کودکان بخواهند به کسی آسیب برسانند یا از روی عصبانیت دست به پرخاشگری بزنند.
پرخاشگری را باید از جرئت ورزی متمایز دانست. جرئت ورزی، دفاع از حقوق یا متعلقات (مانند ممانعت کودک از این که کسی به اسباب بازی اش دست بزند) یا بیان امیال و آرزوها را بر می گیرد.
مردم معمولاً شخص با جرات را پرخاشگر می دانند، در صورتی که کسی که از حق خود دفاع می کند با جرات است نه پرخاشگر.
تغییرات رشدی
کودکان در ۱۲ ماهگی وقتی با هم هستند شروع به ابراز رفتار پرخاشگرانه وسیله ای می کنند یعنی رفتار پرخاشگرانه آنان غالباً به خاطر اسباب بازی و متعلقات دیگر است و در ارتباط با همسالان ابراز می شود.
کودکان گاهی اوقات به والدین و کودکان بزرگتر حمله ور می شوند، ولی این گونه پرخاشگری در مقایسه با پرخاشگری با همسالان، نسبتاً نادر است. کودکان همچنان که به سال های پیش از مدرسه و مدرسه نزدیک می شوند، کمتر دست به اعمال پرخاشگرانه می زنند و در نوع پرخاشگری آنان هم تغییراتی ایجاد می شود. یعنی وقتی که پرخاشگری ابراز می شود غالباً خصمانه است و کمتر «وسیله ای» است. به این معنا که کودکان برای به دست آوردن هدف های وسیله ای کمتر مستقیماً از حربه های جسمانی استفاده می کنند؛ ولی وقتی که به کسی حمله لفظی یا بدنی می کنند بیشتر امکان دارد که با قصدی خصمانه این کار را کرده باشند.
پرخاشگری لفظی، دست کم در سال های قبل از مدرسه افزایش می یابد.
درمان‌ پرخاشگری در کودکان ( با کودکان پرخاشگر چگونه رفتار کنیم )
برای‌ درمان‌ پرخاشگری‌ در کودکان‌ اولین‌ گام‌ این‌ است‌ که‌ نوع‌ پرخاشگری‌ آنها و علت‌ آن‌ را براساس‌ توضیحاتی‌ که‌ ارائه‌ شد شناسایی‌ کنیم؛ و پرخاشگری‌ را به‌ صورت‌ موردی‌ برطرف‌ نماییم.
– در مورد کودک‌ پرخاشگری‌ که‌ الگو پذیری‌ عامل‌ این‌ گونه‌ رفتار او بوده، باید روی‌ الگوی‌ کودک‌ کار کرد و راه‌های‌ دیگری‌ جز پرخاشگری‌ را به‌ آن‌ الگو آموخت.
– اگر پرخاشگری‌ در اثر ناکامی‌ به‌ وجود آمده‌ باشد، بایستی‌ کودک‌ ناکام‌ را در رسیدن‌ به‌ اهداف‌ مطلوب‌ و دوست‌ داشتنی‌ کمک‌ کنیم.
– در مواردی‌ که‌ علت‌ پرخاشگری‌ اضطراب‌ است، باید از نگرانی‌ درونی‌ و اضطراب‌ کودک‌ مطلع‌ شویم. ورزش ‌کردن‌ برای‌ این‌ کودکان‌ بسیار مؤثر است‌ و باعث‌ تخلیه‌ هیجانی‌ می‌ شود.
– در کشمکش‌های‌ درونی‌ بایستی‌ کودک‌ را از حالت‌ دوگانگی‌ خارج‌ ساخت. کمک‌ به‌ کودکان‌ در تصمیم ‌گیری، باعث‌ می ‌شود که‌ بیاموزند به‌ حالت‌های‌ دوگانه‌ درونی‌ خود پایان‌ بخشند.
– در پاره‌ای‌ از موارد، کودک‌ افسرده‌ پرخاشگری‌ شدیدی‌ از خود نشان‌ می‌ دهد. در این‌ میان‌ لازم‌ است‌ به‌ این‌ نکته‌ پی‌ ببریم‌ که‌ او چه‌ چیز دوست‌ داشتنی‌ را از دست‌ داده‌ و چگونه‌ می ‌شود مورد از دست‌ رفته‌ را برای‌ او جبران‌ کنیم.
– در مورد پرخاشگری، شیطنت‌ و مصرف‌ دارو بایستی‌ حتماً با پزشک‌ متخصص‌ ارتباط‌ داشته‌ باشیم‌ تا کودک‌ از نزدیک‌ مورد معاینه‌ قرار گیرد.
– هنگامی‌ که‌ کودک‌ قربانی‌ خشونت‌ در مدرسه‌ شده‌ است، بایستی‌ با مسئولان‌ مدرسه‌ صحبت‌ کنیم‌ و لازم‌ است‌ که‌ ایشان‌ طبق‌ قانون‌ و مقررات‌ خاص‌ با کودکان‌ خشونت گرا برخورد
کنند؛ و نیز کودکانی‌ را که‌ قربانی‌ خشونت‌ شده‌اند براساس‌ رفتارهای‌ خوبشان‌ مورد تشویق‌ و تأیید قرار دهند.
– چنانچه‌ نوع‌ پرخاشگری‌ کودک‌ خصمانه‌ است، بایستی‌ کودک‌ را از آزار و اذیت‌ کردن‌ دور کنیم‌ تا مجبور نباشد برای‌ تلافی‌ و انتقام، افراد دیگر را اذیت‌ کند؛ و اگر پرخاشگری‌ از نوع‌ وسیله‌ ای
‌ است، بایستی‌ راه‌های‌ دیگری‌ را جهت‌ مطرح‌ کردن‌ کودک‌ برگزینیم‌ تا او ناچار نباشد از روش‌ خشونت‌ برای‌ جلب‌ توجه‌ استفاده‌ کند.

به اشتراک بگذارید:





نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *