پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | به بهانه 17 مرداد، سالروز شهادت محمود صارمی و روز بزرگداشت خبرنگار به دنبال قطعه‌ای در گورستانیم

به بهانه 17 مرداد، سالروز شهادت محمود صارمی و روز بزرگداشت خبرنگار به دنبال قطعه‌ای در گورستانیم





۱۷ مرداد ۱۳۹۵، ۲:۱۰

به بهانه 17 مرداد، سالروز شهادت محمود صارمی
و روز بزرگداشت خبرنگار
به دنبال قطعه‌ای در گورستانیم
هادی کاربخش
در17 مرداد سال 1377 زمانی که محمود صارمی عصاره شهادت را در مزارشریف افغانستان سر کشید، جرقه ای بود برای یادآوری و ارزش نهادن به قشر خبرنگار و روزنامه گارانی که نه تنها قلم شان را برای اعتلای فرهنگ و ادب و معرفت این مرز و بوم بر صفحه سپید می سایند، بلکه گاه بدترین اهانت ها و تهمت ها را که البته موضوعی طبیعی و عادی شده تحمل می کنند و زمانی نیز تا پای جان خود نیز پیش می روند. قشری که به اذعان خیلی از همکاران، در بسیاری از جاها مظلوم واقع شده و می شود.
خبرنگارانی که یک سال تمام را به زعم تمام ناخوشی‌ها و ناملایمات سپری می‌کنند و رنج و تلخی انتظار پشت اتاق مسؤولان را به امید گرفتن مصاحبه و یا شنیدن یک کلمه حرف حساب بجای بوق ممتد تلفن را به جان خود می‌خرند.
هنر خبرنگاری نه یک شغل بلکه بسیار فراتر از آن چیزی است که ما در مورد آن فکر می‌کنیم؛ خبرنگار نه تنها به عنوان یک پل ارتباط بین مردم و مسؤولان در جامعه ایفای نقش می‌کند بلکه ذره ذره وجود یک خبرنگار که نماینده افکار عمومی به حساب می‌آید در پیشگاه خداوند متعال مسؤول است.
قشری که فقط انتظار کار و نتیجه حرفه ای از او می رود در حالی که هیچ گاه به خبرنگاری و روزنامه نویسی به چشم یک حرفه نگاه نمی شود و گاه از کمترین امکانات و حقوق طبیعی محروم است. نه آینده کاری مشخص و شفافی پیش رو دارد و نه جایگاه واقعی اش، خبرنگار را نردبانی کرده اند برای رسیدن به اهدافشان در حالی که خبرنگار پایین ترین جای را در تصور این افراد داراست و سعی می کنند او را با پول و کارت هدیه ای بخرند و استقلال و بی طرفی او را زیر سوال ببرند.
باور کنید مشکلات اقتصادی و درآمدی حاصل از خبرنگاری، حتی کفاف اجاره خانه را هم نمی دهد اما آیا براستی، شان و جایگاه ما خبرنگاران و روزنامه نگاران همین است که با چندرغاز، مطیع و وابسته افراد و جناح ها و گرایش ها شوند؟
در دولت قبل وعده ساخت مسکنی را دادند که هیچ گاه محقق نشد، درعوض صف های طویلی را بنا نهادند تا خبرنگاران برای دریافت کارت هدیه 400 هزار تومانی ساعت ها در آن به انتظار بایستند. تازه این کارت به گمان آقایان باارزش نصیب قشر خاصی شد که نور چشمی ها محسوب می شدند، در دولت تدبیرهم که امید می رفت برای این قشر حداقل کار را انجام دهد نه تنها این اتفاق نیفتد بلکه احترام خبرنگار کم تر از قبل شده است.
به جلسات راهمان نمی دهند، تماس های ما را یا پاسخ نمی دهند و یا با بی احترامی قطع می کنند، بدترین جایگاه را برای ما در نظر می گیرند و گاه مسئولان چنان از پاسخ دادن به ما واهمه دارند که گویی ما در مقام قاضی و یا حاکم شرعیم.
اگر از جایی انتقاد کنیم، از آن روز به بعد دشمن درجه یک آن شخص و یا ارگان محسوب می شویم که سایه ما را از چند متری می زنند و اگر از آنها تعریف و تمجید کنیم، رسالت خود را زیر پا گذاشته و وامدارآنها خواهیم شد، در صورتی که نه تریبون کسی هستیم و نه باج گیر و وامدار کسی. همین موضوع باعث می شود که همواره تمامی کاسه و کوزه ها سر ما و دوستان خبرنگار شکسته شود. با شهامت می گوییم که پر اشتباهیم و گاه نوشته هایمان بی ارزش، اما همین بی ارزش ها گاه با ارزش است چرا که از دل برآمده و شاید حلال مشکلات باشیم، چه کنیم که وظیفه ما نوشتن و انعکاس مشکلات است و نه سکوت و خاموشی .
به قول هادی کسایی، یکی ازمدرسین حوزه خبرنگاری، در حال حاضر سهم خبرنگاران پایتخت، تنها یک قطعه از گورستان تهران است، اما ما همین قطعه درگورستان را هم نداریم.
این روز را از طرف خودمان به خودمان و همکاران مان تبریک می گوییم تا همه بدانند که خبرنگاران همیشه و در همه جا هستند، نه فقط در 17 مرداد.

به اشتراک بگذارید:





پیشنهاد سردبیر

نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *