پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | به بهانه‌ی سالروز تولد اوریانا فالاچی جنس نچندان ضعیف

به بهانه‌ی سالروز تولد اوریانا فالاچی جنس نچندان ضعیف





۹ تیر ۱۳۹۵، ۲۲:۳۲

به بهانه‌ی سالروز تولد اوریانا فالاچی
جنس نچندان ضعیف
اوریانا فالاچی در ۲۹ ژوئن سال ۱۹۲۹ در زمان زمامداری موسولینی در فلورانس به دنیا آمد. نه ساله بود که جنگ جهانی دوم شروع شد و پدر او که از موسولینی نفرت داشت، وارد جنبش مقاومت زیرزمینی گردید. اوریانا هم گرچه بعدها نوشت که دوطرف جنگ تفاوت چندانی نداشتند اما به پدر کمک می‌کرد و تا پایان جنگ تجربه‌های وحشتناکی را پشت سر گذاشت. هنوز بیست ساله نشده بود که نوشتن در روزنامه‌ها را آغاز نمود و به قول خودش قدرت واژه‌ها را کشف کرد. به خاطر قدرت بیان بالا، درک خاص سیاسی، جسارت فوق‌العاده به سرعت از نویسنده ستون کوچکی در یک روزنامه محلی، به خبرنگاری بین‌المللی که برای تعدادی از معتبرترین نشریات اروپا قلم می‌زد تبدیل شد. هر جای دنیا که در آن زمان کانون خبری و رسانه‌ای جنگ قدرت بین زورمداران می‌بود او را به خود جذب می‌کرد.
فالاچی در پی سالها فعالیت حرفه‌ای خود، موفق به دریافت جوایز معتبر بسیاری (از جمله مدال طلای تلاش فرهنگی برلوسکونی، جایزه آمبرگنو درو؛ معتبرترین جایزه شهر میلان، جایزه آنی تیلور مرکز مطالعات فرهنگ عامه نیویورک و…) شد. او همچنین یک بار کاندیدای دریافت جایزه نوبل ادبیات گشت.
در ایران نام اوریانا فالاچی در اواخر دهه چهل شمسی (دهه شصت میلادی) با ترجمه آثار وی علیه جنگ ویتنام و حکومت‌های دیکتاتوری باقی‌مانده در اروپا (یونان، اسپانیا و پرتغال) مطرح گردید. وی یک بار در سال ۱۳۵۱ برای مصاحبه با محمد رضا پهلوی و بار دیگر در سال ۱۳۵۸ برای مصاحبه با آیت‌الله خمینی و مهندس بازرگان به ایران سفر کرد. این مصاحبه‌ها، آخرین بار در سال ۱۳۸۳ همراه با مصاحبه معمر قذافی و … در ایران منتشر شد.
اوریانا فالاچی که به لحاظ عقاید سیاسی از چپ بریده و راست‌گرا محسوب می‌شد، از نظر مذهبی یک «ملحد مسیحی» به شمار می‌آمد؛ زیرا او ظاهراً به خدا ایمانی نداشت، اما گه‌گاهی تمایلاتی را به مسیحیت نشان می‌داد. به عنوان نمونه او در اگوست ۲۰۰۵ با پاپ بندیکت شانزدهم دیدار کرد.
او هنگامی که فهمید به نوعی سرطان قابل کنترل دچار است تصمیم گرفت دیگر کتاب ننویسد و بقیه عمر را به استراحت بپردازد در ذیل بخش‌های از کتاب جنس ضعیف را مطالعه می‌کنید:
تابستون بود مدیر روزنامه ازم پرسید:
« حاضری یه سفر به دور دنیا بری و از چند تا کشور شرقی گزارش بگیری؟»
گفتم: «آره اما درباره چی باید گزارش بنویسم؟»
«درباره وضعیت زنان اون جا»
همیشه سعی می‌کردم تا اون جا که می‌شه درباره زنا و چیزایی
که به اونا مربوطه، چیزی ننویسم. نمی‌دونم چرا از این کار ناراحت می‌شدم و کل ماجرا به نظرم مسخره می‌اومد. آخه مگه زنا از یه نژاد دیگه‌ان، یا از یک سیاره دیگه
اومدن که باید جداگونه و تو بخش خاصی از روزنامه درباره‌شون مطلب نوشت؟ مثل بخش
ورزشی، یا سیاسی، یا هواشناسی؟
دختر یکی از دوستام واسه شام دعوتم کرده بود و وسط غذا خوردن یهو بغضش ترکید و تو گریه بهم گفت که آدم خیلی بدبختیه!
«خیلی احمقی! من واسه داشتن همین چیزای مزخرف ناراحتم! تو فکر می‌کنی اگه یه زن بتونه شغلی که اغلب مال مرداس رو داشته باشه، یا حتا رییس‌جمهور بشه، خوش‌بخته؟ آخ! خدا! چه‌قدر دلم می‌خواست تو کشوری به دنیا آمده بودم که به زن محل سگ هم نمی‌ذارن تمام ما زنا آدمای بی‌خاصیتی هستیم!»
حرفای اون شب دختر دوستم نگرانم کرد. مثل یه آدم که ندونه گوش داره، چون صبح که بیدار می‌شه، گوشاش سر جای قبلی‌ان، اما یه روز که گوش درد می‌گیره و گوشاش یادش می‌افتن منم یهو این رو فهمیدم که مشکلای مردا یه چیزایی
مثل نژاد، یا پول و وشغل برمی‌گرده اما مشکلای زنا دور یه موضوع می‌گرده: زن به
دنیا اومدن!
«جنس ضعیف»، نوشته اوریانا فالاچی، اوریانا فالاچی در سال ۱۹۶۲، با سفر به کشورهای پاکستان، هند، سنگاپور و ژاپن، مشاهدات مستقیم اش را درباره وضعیت زنان در کتابی به نام جنس ضعیف گردآوری کرد.
کتاب جنس ضعیف با ترجمه یغما گلرویی به وسیله مؤسسات انتشارات نگاه در ۱۹۵ صفحه و به قیمت ۲۸۰۰ تومان به چاپ رسیده است.
منبع: یک پزشک

به اشتراک بگذارید:





مطالب مرتبط

نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *