سایت خبری پیام ما آنلاین | پیام‌ما روایت می‌کند: از شهادت محیط‌بانان تا اشک یلدا

پیام‌ما روایت می‌کند: از شهادت محیط‌بانان تا اشک یلدا





۵ تیر ۱۳۹۵، ۲۱:۵۲

پیام‌ما روایت می‌کند:
از شهادت محیط‌بانان تا اشک یلدا

در هفته‌ای که گذشت شاهد تکرار فاجعه‌ی کشته شدن محیط‌بانان کشورمان بودیم و فکر می‌کنم به اندازه‌ی کافی رسانه‌های مختلف از چند و چون ماجرا سخن گفته‌اند اما فکر می‌کنم داستان پیچیده‌تر از چند شکارچی غیر مجاز و تلاش ایشان برای دستگیر نشدن و غیره باشدو اگر اندکی ماجرای شکار و کلا اشلحه داشتن را زیر ذره بین ببریم مسائل دیگری برای ما آشکار می‌شود که از آن جمله می‌توان به :
وضعیت اقتصادی
نمی‌دانم چرا اشاره‌ای به این ماجرا نمی‌شود؟ اما کافی‌است نگاهی به یکی از مستندهایی که در این زمینه ساخته شده بیاندازید، مثل فیلم”شکارچی” ساخته‌ی “کتی جهانگیری”، در بخش‌هایی از این فیلم جهانگیری با یک شکارچی‌ کهنه کار مصاحبه می‌کند و او می‌گوید: من سالهاست که کارم همین است و هرچند در حال حاضر به عنوان نگهبان یک کارگاه ساختمانی مشغول به کار شده‌ام اما درواقع درآمدی که زندگی مرا می‌چرخاند از همین شکار است. و جالب اینجاست که به تازگی خود او هیچ شکاری را با تیر نمی‌زند بلکه دوستان پول‌داری او را استخدام می‌کنند تا آنها را به مکان‌های مناسب ببرد و راهنمای آنها باشد و تقریبا همه‌ی کارها را انجام بدهد و آن دوست پول‌دار صرفا ماشه را بکشد و عکسی هم بگیرد و به دوستانش فخر بفروشد که من شکارچی هستم و چنین و چنان می‌کنم.
در واقع در حال حاضر دیگر مدت‌هاست که شکار تبدیل به یک لاکچری و چیزی لوکس در زندگی اشراف شده و برخی از آنها به گونه‌ای به دنبال اثبات خویشتن‌اند، شاید اثبات مرد قوی قبیله بودن.
و در این میان آنکه سال‌ها شکارچی بوده و صدمات جبران ناپذیری به طبیعت و اکوسیستم این کشور زده حالا تبدیل شده به راهنمای اینگونه جوانان که بدون هیچ‌گونه دانشی از طبیعت و یا حتی شکار صحیح به شکار کشی مشغول می‌شوند. به قول یکی از عموهایم که در جوانی دستی به شکار داشت و حالا به واسطه‌ی وضعیت بد اکوسیستم سال‌هاست که صرفا کلکسیونر اسلحه ‌است و گاهی هم آنها را برای تیر اندازی به باشگاهی در اطراف شهرشان (شیراز) می‌برد، شکارچی واقعی می‌رود و به دنبال نر پیری می‌گردد که خودش دیگر توان تولید مثل را ندارد اما به واسطه‌ی جثه‌ی بزرگش و جایگاهش در گله اجازه‌ی بازتولید گله را به دیگر نرهای جوان گله هم نمی‌دهد و اوست که مستحق شکار شدن است و با این شکار خدمتی هم به اکوسیستم شده.
تفریح
کافی است اندکی به گشت و گذار در شهر به پردازید تا رشد قارچ‌گونه‌ی فروشگاه‌های لوازم شکار و طبیعت‌گردی را ببینید که انواع اسلحه‌های بادی( PCP ) را که امروزه توان‌شان از بسیاری از اسلحه‌های گلوله‌زنی هم بیشتر است به راحتی و بدون نیاز به هیچ‌گونه جوازی می‌فروشند و قبل از فروش هم هزاران ویدیو به مشتری نشان می‌دهند که این اسلحه‌ی بادی چگونه می‌تواند از فاصله‌ی مناسب گراز و گوزن را از پا دربیاورد و با حمل آن در واقع هیچ جرمی هم مرتکب نشده‌اید و تنها یک اسلحه‌ی بادی را حمل کرده‌اید برای نشانه‌زنی!
دردناک‌تر اینکه فضای مجازی هم پر شده از ویدیو ها و عکس‌هایی که جوانان از شیرین‌کاری‌هایشان با اسلحه می‌گذارند و گاهی دیده می‌شود که جوانی هنوز سنش به ۱۸ سال نرسیده اما در همین عکس ها، هم پشت فرمان است و هم اسلحه‌ای به دست دارد و به قول معروف همین تصویر به خودی خود چندسال زندان دارد.
آیا زمان آن نرسیده که تفریحاتی مثل پرنده بینی یا کوهنوردی و عکاسی از طبیعت و هزاران جایگزین شکار و صدمه زدن به اکوسیستم توسط رسانه‌های فراگیری مثل تلویزیون و رادیو تبلیغ بشوند و جوانا ببینند که تنها بهانه‌ی رفتن به کوه و طبیعت شکار نیست و می‌توانند همان هزینه‌ی خرید اسلحه‌را برای خرید یک دوربین بگذارند و در کنار تفریح و لذت بردن از طبیعت حتی تولید سرمایه و رزومه‌هم بکنند و خدا را چه دیدی شاید اگر علاقه و پشت‌کار لازم را داشتند همین تفریح تبدیل به کار ثابت ایشان شد.
فرهنگ سازی
در سفری که چندی پیش به کرمانشاه و کردستان داشتم به دیدار خانواده‌ای رفتم که تاثیر بسزایی در حفظ محیط زیست کشور داشته‌اند، خانواده‌ی عزیزی.
داستان این خانواده از آن‌جا آغاز می‌شود که احمد عزیزی شکارچی خبره‌ای که حدود ۲۰ سال مشغول به شکار در کوه‌های مناطق اورامانات بوده البته وامی ۱۰ میلیونی می‌گیرد و مدتی به زنبورداری مشغول می‌شود اما چرخ روزگار زنبورها را تلف می‌کند و زندگی کماکان به شکار وابسته می‌شود اما او آرزویی هم داشته و به آن آرزو نمی‌رسیده،
صاحب فرزند شدن، بله شکارچی داستان ما سال‌ها آرزوی فرزندی را در دل داشته و بالاخره پس از طبابت ها و شهر به شهر به دنبال متخصصی کارگشا گشتن صاحب دختر بسیار زیبایی به نام یلدا می‌شود که چشم‌هایی واقعا بی مثال در چهره‌اش می‌درخشند، یلدا ۴ ساله‌است که شبی پدرش با چهار کبک که آن روز شکار کرده به خانه باز می‌گردد و به همسرش می‌گوید با این‌ها امشب شام خوبی می‌خوریم.
ناگهان یلدا شروع می‌کند به گریه کردن و می‌گوید: من هیچ وقت سر سفره‌ای که کبک در آن باشد نمی‌نشینم چرا این زبان بسته‌ها را کشتی؟
و کار گریه‌های یلدا بالا می‌گیرد و پدر و مادرش هر حربه‌ای که بلد بودند می‌زنند اما موفق نمی‌شوند و این نور چشم با آن چشمهای زیبا و محصور کننده‌اش لحظه‌ای دست از گریه کردن نمی‌کشد و آن شب هم بدون خوردن شام و از خستگی گریه کردن به خواب می‌رود.
همین کار یلدا موجب انقلابی درونی در احمد عزیزی می‌شود و از آنجایی که معتقد بوده اگر اسلحه را بفروشد شخص دیگری با همان اسلحه کمر به کشتن موجودات بی گناه در کوه و طبیعت می‌بندد، با سازمان مردم نهادی که در زمینه‌ی حفظ محیط زیست فعال بوده تماس می‌گیرد و علی رقم تلاش زیاد تمام دوستانش و دیگر شکارچیان مراسمی را تشکیل می‌دهند و در میانه‌ی آبادی و با حضور همه‌ی مردم آن اسلحه‌ای که ۲۰ سال ابزار شکار احمد بوده به دست احمد و در مقابل دوربین‌ها می‌شکند و جنبشی شکل می‌گیرد برای حفظ طبیعت و به شکلی باور نکردنی هزار و سیصد شکارچی در شهرهای مختلف در مراسمی اسلحه‌های خود را شکستند و یا برای همیشه غلاف کردند و وب سایتی هم به نام “اشک‌یلدا” برای این جنبش راه‌اندازی شد و از آدرس www.ashkeyalda.ir قابل دسترسی است. احمد عزیزی پس از این ماجرا به عنوان کنشگر نمونه‌ی محیط زیست ایران معرفی شد و هنوز هم مشغول فعالیت برای مبارزه و ایجاد انزجار از شکار است. وقتی که از او پرسیدم آیا دلت برای اسلحه‌ات تنگ نمی‌شود؟ گفت: به هیچ وجه دلم تنگ نمی‌شود و به اسلحه دست نمی‌زنم مگر برای دفاع از کشورم.
اما مساله اینجاست که بازهم نمی‌دانم چرا شخصیت‌هایی مثل احمد عزیزی که با وجود مشکلات مالی حتی اسلحه‌ی چند میلیونی خود را نمی‌فروشند که مبادا از آن برای شکار استفاده شود،‌ اما رسانه‌های ما از چنین رفتار و اشخاصی نمونه سازی نمی‌کنند تا دیگران هم حداقل اگر به این راه نمی‌روند، بدانند که چنین راه و رهروانی هم وجود دارد می‌شود عاشق طبیعت بود و آسیبی به این عشق عمومی نرساند و این عشق را بهانه‌ی صدمه زدن به طبیعت نکرد.

به اشتراک بگذارید:





مطالب مرتبط

مرتب پایش می‌کنیم، جای نگرانی نیست

توضیحات سازمان انرژی اتمی درباره آلودگی رادیواکتیو رودخانه ارس

مرتب پایش می‌کنیم، جای نگرانی نیست

همکاری‌های هسته ای برای حفظ محیط زیست

امضای تفاهم‌نامه همکاری میان سازمان حفاظت محیط زیست و سازمان انرژی اتمی کشور

همکاری‌های هسته ای برای حفظ محیط زیست

اظهار امیدواری «اسلامی» و «گروسی» به حل اختلاف‌ها

در نشست خبری مشترک رئیس سازمان انرژی اتمی کشور و مدیرکل آژانس بین‌المللی اتمی مطرح شد

اظهار امیدواری «اسلامی» و «گروسی» به حل اختلاف‌ها

سفر گروسی برای حل مسائل پادمانی

آخرین وضعیت گفت‌وگوهای بین‌المللی مقامات ایران و غرب درباره پرونده هسته‌ای

سفر گروسی برای حل مسائل پادمانی

آغاز هفته‌ای دیگر با تحریم‌های تازه

واکنش‌ها به صدور قطعنامه شورای حکام آژانس علیه ایران ادامه دارد

آغاز هفته‌ای دیگر با تحریم‌های تازه

لغو سفر بازرسان آژانس به تهران

نشست فصلی شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی با تمرکز بر پرونده هسته‌ای ایران برگزار شد

لغو سفر بازرسان آژانس به تهران

بازگشت به میز مذاکره؛ امید به احیای برجام

مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی از ادامه گفت‌وگوها با تهران در هفته‌های آتی خبر داد

بازگشت به میز مذاکره؛ امید به احیای برجام

رهبران چند کشور اروپایی نگاه‌های افراطی و شتابزده دارند

همزمان با سفر وزیر خارجه بلاروس به تهران، مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و رئیس رژیم صهیونیستی با وزیر خارجه آمریکا دیدار کردند

رهبران چند کشور اروپایی نگاه‌های افراطی و شتابزده دارند

اتحادیه اروپا خواستار «همکاری کامل» ایران با آژانس شد

اتحادیه اروپا خواستار «همکاری کامل» ایران با آژانس شد

توافق برای تعویض حافظه دوربین‌های نظارتی

ایران و آژانس بین‌المللی انرژی اتمی بر سر برخی مسائل فنی نظارتی بیانیه‌ مشترکی را منتشر کردند

توافق برای تعویض حافظه دوربین‌های نظارتی

نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *