پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | بررسی تاثیر پرخاشگری بر خانواده حنجره های ویرانگر

بررسی تاثیر پرخاشگری بر خانواده حنجره های ویرانگر





۲۴ خرداد ۱۳۹۵، ۱:۱۵

بررسی تاثیر پرخاشگری بر خانواده
حنجره های ویرانگر

سر چهار راه منتظر سبز شدن چراغ راهنمایی و رانندگی بود. هنوز چند ثانیه ای به سبز شدن چراغ مانده بود که ماشین پشت سرش شروع به بوق زدن کرد نگاهی به تایمر چهارراه انداخت وبرای اینکه راننده ی پشت سر را آرام کند به سمت تایمر اشاره کرد راننده ی عقبی عصبانی پیاده شد و او را ازماشین بیرون کشید و شروع کرد به فحاشی وپرتاب مشت و لگد، مردم دو نفر را جدا و چهارراه را خلوت کردند.
آستانه ی تحمل
«آستانه ی تحمل» اصطلاحی است که میتوان برای رفتارها به کار برد. به جامعه که دقیق شویم چیزی که جلب توجه میکند پایین بودن آستانه ی تحمل مردم است ، در مقابل رفتارهایی که مورد پسندشان نیست و این را میتوان در تک تک گروه های جامعه دید. ممکن است فردی ساعت ها را کنار اتومبیل دوستی بایستد و بدون توجه به گذر زمان صحبت کند اما چند دقیقه ای که در صف خود پرداز منتظر میشود تا پیرمردی کار خود را انجام دهد، عصبانی شده واز همه ی دایره ی لغات موجودش استفاده میکند تا عصبانیت خود را نشان دهد و یا بعد ازاینکه شماره نوبت بانک را گرفت حتی نمیتواند لحظه ای انتظار بکشد تا شماره خوانده شود، به همه خرده میگیرد که با کم کاری مردم را معطل میکنند وحتی امکان دارد دست به فحاشی هم بزند.«فحاشی کردن» تبدیل شده است به حرکتی که بعضی از اعضا جامعه چه در حالت حمله وچه دفاع از خود بروز میدهند.در لحظه عصبانیت از کلماتی استفاده میکنند که در شرایط عادی حتی حاضر نیستند لحظه ای به آن بپردازند، هنگام عصبانیت تمام دانش نامه ی فحاشی خود را که از یک سالگی جمع شده است، یک جا بر سر مقصر و یا فرد خاطی سرازیر میکنند.
حصارترس
در این میان چند نکته قابل تامل است وقتی پدر خانواده با هر حرکت ناشایست رانندگان دیگر دهان به ناسزا باز میکند، که معمولا هم بدترین واژه ها انتخاب میشوند به کودکی که او را زیر نظر گرفته بی توجه است واولین اتفاقی که در این بین می افتد ترسی است که ناخواسته کودک از والد خود تجربه میکند. پدری که مهربان است، لبخند میزند، با همسایه دست میدهد، خرید های پیرزنی را به خانه میرساند، ممکن است در لحظه تبدیل به موجودی ترسناک شود که فحش می دهد، فریاد میزند وحتی گاهی میتواند فردی که جای پارک او را گرفته کتک بزند و این ترس به طور ناخواسته دور کودک حصاری میکشد تا از پدر فاصله گرفته ودوست داشتن او همراه با احتیاط شود، احتیاطی که برای جلوگیری از آسیب رعایت میشود. کودکان معمولا بدون پیش زمینه وبرنامه ریزی رفتار کرده وتمام احساسات خود را به صورت واقعی بیان میکنند ورفتار های بزرگسالان راهم اینچنین تعبیر میکنند .در این رابطه احساس میکنند که پدر ممکن است آسیب زا شود. البته ناگفته نماند که این ترس فقط از جانب پدر به وجود نخواهد آمد. مادری هم که بعد از اولین «خرابکاری» کودک چنان فریاد میزند که ستون های خانه میلرزد و او را تهدید میکند ترسی به وجود می آورد آنقدرعمیق که کودک برای مطمئن شدن از «مهر مادری» سوال میکند که «آیا دوستش دارند وآیا پسر خوبی است» پشت تمام این سوال ها نگرانی کودکانه ای وجود دارد که جلوی رشد و بالندگی سالم یک کودک را خواهد گرفت. هیچ والد دلسوزی راضی نمیشود که کودکش حتی برای لحظه ای فکر کند که از محبت او دور خواهد ماند اما ناخواسته این ترس ها را برای کودک به وجود آورده واو را با همان فریادها و ناسزاهایی که روزی برسر یک گاری دست‌فروش که راه را سد کرده بود فرود آمد، می‌ترساند.
الگو برداری
در لحظه فحاشی وفریاد زدن، اتفاق دیگری هم که برای کودک محتمل است «الگو برداری» است.کودک از والدین می آموزد که هر زمانی در تنگناهی قرار گرفت میتواند برای فرار از آن و یا نشان دادن قدرت خود از تمام اندوخته ی ناسزایی که خواسته ویا ناخواسته در ذهن انباشته شده است، استفاده کند ویا اگر به سطحی از قدرت رسید به «زد وخورد» هم اقدام کند. زیرا شاهد رفتار پدر که مظهر قدرت برای اوست، بوده است و این نکته در مورد کودکان پسر بیشتر صدق میکند. معمولا هر پدری در شرایطی برای کودک خود نقش «سوپرمن» را ایفا کرده است وقتی این «سوپر من» فحش میدهد برای شبیه بودن به او، باید فحش داد. اما اتفاق که در این میان میافتد این است که بعد از هر بار ناسزا گفتن کودک تنبیه و توبیخ خواهد شد، آن هم توسط همان والدینی که خود ناسزاگویی وپرخاشگری را آموزش داده اند وحکایت، همان حکایت رطب خورده است …ذهن کودک دچار تناقض میشود که چه بیاموزد. کودکان اعمال را بهتر می آموزند تا گفتار را، وقتی فحش میشنوند وناسزاگویی و برخورد فیزیکی را شاهد هستند، روان آنها تحت تاثیر قرار میگیرد، حتی اگر به دلیل ترس از تنبیه آن را بروز ندهند ولی روزی میرسد که این آتش زیر خاکستر شعله ور خواهد شد، زمانی که نشانه های ترس از بین برود.
تاثیر ناایمنی و ناخشنودی برکیفیت رابطه
حالا اگر این داستان پرخاشگری را از زاویه دیگری نگاه کنیم متوجه میشویم که تنها کودکان از این حادثه تاثیر نمی گیرند. پرخاشگری هایی که توسط هر کدام از والدین اتفاق میافتد بر والد دیگر هم تاثیر مخربی خواهد داشت، حتی اگر سمت ناسزا گویی و پرخاشگری او نباشد واحساس نا ایمنی را به وجود خواهد آورد .ناایمنی و نا خشنودی کیفیت رابطه را تحت تاثیر قرار داده وحتی خاطره ی آن ممکن است چند روز در ذهن هر دو طرف باقی بماند.فردی که خود دست به ناسزا گویی وپرخاشگری میزند هم بدون آسیب باقی نمی ماند وقطعا از این اتفاق ناخرسند کننده، ضرر میکند، او با هر بار فریاد زدن دچار افزیش ضربان قلب میشود وبه دلیل اینکه مغز، فرد را در لحظه هشدار می یابد «آدرنالین» خون زیاد شده وبدن را تحت تاثیر قرار میدهد وحتی بر تنفس فرد هم تاثیر گذار است و درصورت تکرار زیاد آن آسیب های جدی به دنبال دارد و اگر فردی مشکل زمینه ای داشته باشد حتی با یک بار عصبانیت احتمال آسیب جانی برای او وجود دارد .
وقتی تفاوت «سبقت گرفتن» با «صبور وبزرگوار بودن» کمتر از چند دقیقه است، وقتی انتظار صف نان با کمی «بخشش» چند لحظه تفاوت میکند، وقتی سرعت پایین عابری تورا چند ثانیه معطل میکند…به دست آوردن این ثانیه ها چه قیمتی دارد؟

به اشتراک بگذارید:





پیشنهاد سردبیر

نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *