سرداران سپیده مادران خورشید
حاج قاسم، در پایان عملیات پیروز و شگفت انگیز والفجر ۸ وعبور تاریخى غواصان خط شکن ثارالله از اروند سحر امیز و وحشى وفتح فاو در جمع مردم قدر شناس کرمان که شعار مى دادند رزمندگان ، تشکر تشکر گفت، نه بگویید یزدانى، تشکر تشکر.
سالهاست نام یزدانى از ذهنم خارج نمى شود، اخر این جوان کیست که کارش با همه رزمندگان یکی است !!؟
وقتى با جمعی ازدلاوران صدا وسیمایی و بخصوص مهدى مشهدى رییس وقت حراست صدا وسیمای کرمان وغواص دلیر با قایق وروز از اروند خروشان به سختى خود را به فاو رساندیم
مهدى گفت بابوو!! باور نمى کنم من شب از این رودخانه عبور کرده ام !! باور نمى کنم!
رودخانه وحشى و وهم انگیزى که دل شیر می خواست حتی روز از ان عبور کند چه رسد به ظلمات شب وعمق اب!
طلبه وروحانى شهید، سردار اروند، حسن یزدانى بیش از سى بار وبراى شناسایی منطقه عملیاتى والفجر ۸ اروند را به سخره گرفت و اژدهاى خروشان را باایمان الهی اش انچنان رام کرده بود که هرگاه به سمتش مى رفت به احترامش تمام قد مى ایستاد و کرنش می کرد !!
وقتى حسن شیر بچه ۱۳ ساله اولین بار عزم جبهه کرد به مادرش گفتند نگذار برود بچه است !!
و شیر زن بیشه کرمان در مقابل اصرار فرزند دلبندش ودر دوراهى تصمیم، به قران رجوع میکند وبا امدن ایه
فضل الله المجاهدین علی القاعدین اجرأ عظیما حجت را بر خود تمام وبه رفتنش رضایت می دهد.
بانو حاجیه رقیه شریفى نسب
مادر شهیدان على وحسن یزدانى وهمسر فداکار مرحوم حاج على اکبر یزدانى در حافظه تاریخى مردم استان کرمان براى همیشه جاودانه است.
خورشیدى که سردار اروند وطلبه ایثارگرى را به دنیا اورد که نه تنهادر میدان رزم وشجاعت سرامد بودبلکه با اهداءماسک ضد شیمیایی اش به دیگر مجروحان، اوج ایثار را به نمایش گذاشت ودر جوار امام هشتم ودر بیمارستان امام رضا (ع) وپس از یازده روز تحمل جراحت شدید شیمیایی اسمانی شد.
حسن ، هنگام شهادت ۱۶ سال و۱۱ ماه سن داشت!
دوم شهریور سال یاس ۱۳۹۴