سایت خبری پیام ما آنلاین | استاد مظفری: سکوت فرش کرمان را شکستم

استاد مظفری: سکوت فرش کرمان را شکستم





۸ خرداد ۱۳۹۵، ۱۲:۴۶

استاد مظفری: سکوت فرش کرمان را شکستم
وقتی به سالن مرکز ملی فرش و محل نمایش بهترین فرش های ایران رفتم تصورش را نمی کردم با فردی همراه شوم که اگر همت بلندش نبود، امروز فرش دستباف کرمان هم اوضاع خوشی نداشت. استاد منوچهر مظفری از چهره های سرشناس فرش دستباف ایران را در سالن مرکز ملی فرش و در حال تماشای این فرش ها دیدم و مطابق معمول به روی گشاده من را به حضور پذیرفت. قرار این بود که درباره فرش کرمان و ظلم های که بر این صنعت رفته صحبت کنیم اما با یک سوال تمامی صحبت هایمان به مرور خاطرات استاد گذشت.
غروب خورشیدی که طلوع شد
مظفری گفت: از سال 54 وارد حوزه فرش دستباف و مرمت فرش شدم. سال 58 هم فرش مشاهیر کوچکی بافتم. این استاد دانشگاه ادامه داد: از سال 61 اتحادیه فرش دستباف مجددا فعال شد و سال 63 نمایشگاه بین المللی فرش دستباف برگزار شد. فرشی منظره ای در آن نمایشگاه عرضه شد و فروش نرفت. دلیل این امر هم رنگ بندی این فرش در قسمت بالا و روی ابرها بود. پس از نمایشگاه رئیس اتحادیه فرش دستباف به من پیشنهاد داد این فرش را مرمت کنم و من این کار را انجام دادم و در نمایشگاه سال بعد اولین فرشی که فروش رفت همین فرش بود. پس از این ماجرا می گفتند مظفری غروب خورشید را طلوع کرد.
سکوت فرش کرمان شکسته شد
یکی از شاهکارهای استاد مظفری بافتن میوه دانی حجمی بود. او ماجرای بافتن میوه دان حجمی را اینگونه توضیح می دهد: سال 78 بود که تعدادی از دانشجویانم از بازدید نمایشگاه بین المللی برگشته بودند و بین شان بحثی بود. وقتی موضوع را پرسیدم یکی از دانشجویان گفت در غرفه هنرمندان فردی درباره کرمانی ها گفته کرمان هنرمند ندارد. این حرف انگیزه ای را درون من ایجاد کرد که برای نمایشگاه سال بعد کار خاصی را انجام دهم. به همین منظور میوه دانی حجمی را بافتم در سال 79 در نمایشگاه بین المللی به نمایش گذاشتم و اتفاقا همین اثر به عنوان بهترین فرش حجمی بافت شده در سال 79 انتخاب شد و مجله قالی ایران از این اتفاق به عنوان شکسته شدن سکوت فرش کرمان نام برد. استاد مظفری می گوید: در همان نمایشگاه یک استاد دانشگاه به همراه دانشجویانش از این اثر بازدید کرد و یکی از حسن های این میوه دان حجمی را علاوه بر زینتی بودن، کاربردی بودن آن ذکر کرد.
فوت کوزه گری
منوچهر مظفری پس از نمایشگاه سال 79 و در سال 80 جدای از دانشگاه کلاس هایی را برای آموزش حجمی بافی به درخواست دانشجویان آغاز کرد. مظفری می گوید: دانشجویان ابتدا باور نمی کردند بتوانند مثلا کوزه ببافند اما در آخر همان کارشنا را با قیمت های خوب فروختند. استاد مظفری یکی از بهترین خاطراتش را در این دوره پذیرش دانشجویی می داند که پول حضور در کلاس را نداشت. وی می گوید: یک دانشجو از راه دوری آمده بود و هزینه کلاس را که 50 هزارتومان می شد، نمی توانست بپردازد. من بدلیل عشقی که به فرش دستباف داشت او را پذیرفتم و نکته جالب این بود که در میان همان دوره و پس از اینکه برگزاری این کلاس ها رسانه ای شد و عده ای به بازدید از کلاس های ما می آمدند، آن دانشجو یک حجمی بافی را به قیمت 200 هزار تومان فروخت. این برای من خاطره شیرینی است.
تدریس
استاد مظفری از سال 74 تدریس را شروع کرد. او می گوید: سال 74 به مربیان فرش دستباف آموزش می دادم و سال 76 به علمی کاربردی رفتم. از سال 77 هم تدریس در دانشگاه را شروع کردم که تا به امروز ادامه دارد.
آمیخته شدن عشق و هنر و مذهب
آخرین کار منوچهر مظفری جلد قرآن کریم بود. استاد در این باره می گوید: از سال 81 تصمیم گرفتم هر سال یک کار خاص را انجام دهم و تقریبا هر سال و یا نهایتا 2 سال یک بار یک کار را انجام دادم.
آخرین کار من هم جلد قرآن کریم بود که انصاف در این کار عشق و هنر و مذهب در هم آمیخته شدند.
این قرآن در 3 و 5 زمان شرعی بدون نیاز به کوک شدن، قرآن تلاوت می کند و اذان می گوید. قصد من هم از این کار اشتغال برای دانشجویان دانشگاه باهنر بود و به همین دلیل در همان دانشگاه هم این اثر رونمایی شد.

به اشتراک بگذارید:





نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *