پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | خاطرات و فعالیت های محمد صنعتی با نظری به تحولات و رخدادهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و ورزشی کرمان در هفت دهه اخیر/ اعلام انقراض سلطنت توسط مهندس رضوی

خاطرات و فعالیت های محمد صنعتی با نظری به تحولات و رخدادهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و ورزشی کرمان در هفت دهه اخیر/ اعلام انقراض سلطنت توسط مهندس رضوی





۷ خرداد ۱۳۹۵، ۱۶:۲۴

خاطرات و فعالیت های محمد صنعتی با نظری به تحولات و رخدادهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و ورزشی کرمان در هفت دهه اخیر/ اعلام انقراض سلطنت توسط مهندس رضوی

بخش بیست و هفتم
از آنجایی که نخست در این مجموعه از دکتر مظفر بقایی کرمانی و مهندس سید احمد رضوی در جریانات مختلف کرمان همچون: درگیری‌های جناح‌های سیاسی، کودتای 28 امرداد، انتخابات دوره هیجدهم مجلس، کمیته مجازات و … به تفصیل سخن به میان آمده است، از طرف دیگر، با توجه به اذعان تمامی نویسندگان و پژوهشگران عرصه تاریخ و سیاست، این دو نفر (به ویژه دکتر بقایی) از مطرح‌ترین چهره‌های سیاسی ایران در چند دهه‌ی اخیر به شمار می‌آیند، و در نهایت با توجه به این که هر دوی آن‌ها کرمانی بودند و سال‌ها در عرصه‌های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی این استان، نقش تعیین‌کننده‌ای داشته‌اند، دیدگاه تعدادی از نویسندگان و پژوهشگران را در مورد این دو شخصیت به اختصار می‌آوریم.
گوشه‌هایی از نطق مهندس رضوی
«… اما در 29 مهر وقتی که ما این جا قانون را انشاء و تصویب می‌کردیم آنچه به نظر من می‌آید چندین موضوع در نظر نمایندگان محترم بود.
اول موضوع جزایر بحرین. دوم قرارداد شیلات مربوط به صید ماهی در دریای خزر. سوم موضوع قرارداد مربوط به نفت جنوب. چهارم موضوع مطالبات ما از دولت شوروی که منظور مطالبات طلا و ارزی است. پنجم موضوع مطالبات ما از متفقین بابت راه‌آهن و سایر خساراتی که در نتیجه جنگ به مملکت ما وارد شده. ششم موضوع آب هیرمند و کمبود سهم ایران و صدماتی که به سیستان در این زمینه خورده شده. هفتم موضوع قسمتی از امور مربوط به شط‌العرب و از این قبیل. این 7 مطلبی که عرض کردم از جمله شاخص‌ترین و صریح‌ترین مطالبی بوده است که در آن جلسه تاریخی موقع تصویب قانون نمایندگان ملت ایران در نظر داشتند. بنده در بحث امروز خودم فقط 3 موضوع از این مطالب را مطرح می‌کنم و نسبت به آن‌ها اطلاعاتی را که به نظرم می‌رسد بی‌فایده نباشد به عرض نمایندگان محترم می‌رسانم …
اول موضوع شیلات. قرارداد شیلات در 1306 به تصویب مجلس ایران رسیده. طبق این قرارداد یک شرکت مختلطی بین ایران و شوروی تشکیل شده است. دو طرف ایران و شوروی سهام متساوی دارند؛ 50 درصد ایران و 50 درصد شوروی. مدت قرارداد 25 سال است عوایدی که در مقابل که در مقابل این امتیاز به این قرارداد اقتصادی این شرکت به مملکت ایران می‌پردازد به سه قسمت تقسیم شده است: مبلغ مقطوع بسیار جزیی 80 هزار تومان در سال سود قطعی داده می‌شود. این عایدات البته در تنزیل و تنزیل که در مقام ریال و تومان که امروزه شاهد آن هستیم و هنوز ادامه دارد داده می‌شود. ولی با این تنزیل و تنزیلی که شاهدش هستیم متاسفانه هنوز ندیدیم که اقدامات سریع و شدیدی برای جلوگیری از آن به عمل بیاید، هنوز امر معینی نیست.
بعد آنچه که اهمیت دارد 50 درصد منفعت خالص این شرکت است که بایستی به مملکت ایران بپردازد … در تمام مدت عملیات این شرکت، ما در این شرکت 3 نفر نماینده داریم. این آقایان به طوری که بنده خاطرم می‌آید از بهترین حقوق‌بگیرهای دولت هستند. همیشه از پست‌هایی که خیلی مورد طلب و لطف یعنی مورد طلب سوگلی‌ها و مورد لطف وزراء بوده است، همین شیلات بود. من نمی‌دانم واقعاًُ این آقایان در جریان این مدت چه طور اساساًُ با چنین قیمت‌هایی موافقت کرده‌اند! … باید درست رسیدگی بشود، باید دید که اولاً هیئت مدیره اقداماتی را که باید بکند کرده یا نه؟ و بالاخره آیا وزراء اقداماتی کرده‌اند؟ و آیا اگر دولت ایران اقدامات شایسته یک دولت ملت‌خواه را به عمل آورده است به چه جوابی از طرف دیگر این شرکت اقتصادی نایل شده‌اند؟ و به هر حال در صورت اخیر جداً از دولت خواستارم در این موضوع اقدام بکند و به عنوان این که چند سال بیشتر از این قرارداد باقی مانده اکتفا نکند و حقوق حقه‌ی ملت ایران را با قدرت قانونی که در دست دارند مسترد کنند …
موضوع سوم که شاید مهم‌ترین موضوع مذاکره امروز من است که موضوع شرکت نفت جنوب است و از این نظر باید موضوع بزرگ‌تر و مهم‌تر حساب شود که اهمیت حیاتی آن شاید بیشتر از این است که همه افراد این مملکت دارند.
آنچه که ما می‌بینیم اینست که سرمایه طبیعی و خدادادی که در شکم کشور و زمین مقدس ایران به ودیعه نهاده بوده است، با سرعت و حدت عجیب و خارق‌العاده‌ای این سرمایه از شکم زمین خارج می‌شود و از دست ملت ایران می‌رود …
اگر به ارقامی که در سال‌نامه 1326 گمرک که 7 ـ 8 روز پیش منتشر شده است ملاحظه کنیم، می‌بینیم که در سال گذشته هیجده میلیون تن مواد سوخت از کشور ما خارج شده است. اگر شما در حدود 3 میلیون تن موادی که در کشور ایران مصرف می‌شود و یا مصرف کارخانه‌های شرکت است، یعنی دو میلیون یک قسمت و ششصد هزار تن یک قسمت. اگر این‌ها را در نظر بگیرید ملاحظه خواهید کرد که در حدود 21 میلیون تن نفت و مواد نفتی از شکم زمین ایران ـ همان سرزمینی که در فراز آن میلیون‌ها مردم شب شام ندارند ـ خارج شده است! خود شرکت قیمتی که در سال‌نامه گمرک اعلام کرده، هزار میلیون تومان است ولی این قیمت هم موهوم است و بیشتر از این است و خیلی بیشتر از این‌ها. ولی اگر همین قیمت چهار برابر قیمت صادرات مملکتی شما بوده یعنی در سال 1326، تمام صادرات مملکتی شما 230 میلیون تومان بوده است و صادرات مواد نفتی شما به قیمتی که شرکت نفت اعلام کرده 1000 میلیون تومان است، متجاوز از چهار برابر تمام صادرات کشور ایران . این رقم موهوم اعلام شده شرکت نفت است …
اول این که «شرکت نفت انگلیس و ایران» است، نه ایران و انگلیس. چون اسمش هم انگلیس و ایران است، این شرکت دارنده امتیاز فعلی است و در عین حال دارای شرکت‌های تابعه زیادی است و تقریباًُ آنچه من اطلاع حاصل کردم در تمام مناطق روی زمین دست دارد و عملیات و معامله دارد … شرکت نفت ایران و انگلیس الان صد هزار میل مربع یعنی یک ششم تمام مملکت را در اختیار امتیاز خودش دارد. بنا بر قرارداد «دادرسی» این شرکت تا 1960 [م. 1339 ش.] حق عملیات در ایران داشته است. بنا بر قرارداد جدید (مکی ـ رسمی نیست) تا 1993 [م. 1372 ش.] تصمیم بر غارت ثروت ملی ما گرفته‌اند …
ماده 16 این است که شرکت سعی می‌کند حتی‌الامکان از کارمندان و کارگران و مهندسین ایرانی استخدام کند. ببینیم آیا شرکت در این مورد با حسن نیت رفتار کرده است؟ چنین نیست البته یک فوایدی هم دارد. شرکت مبلغی را معلوم کرد و یک محصلینی را برای خارج جهت تحصیل فرستاد ولی وقتی که حساب کنید فقط مستخدمین جزء و آن مستخدمینی که همه کارگرها و عمله‌ها و گل‌کارها باشند، ایرانی هستند. تمام مشاغل حساس اعم از فنی، صنعتی، مالی، دفتری، استخدامی تمام این‌ها آن جایی که نقطه حساس است در دست تبعه ایرانی نیست. چرا این طور است و آن طور که بنده استنباط می‌کنم این است که شرکت عالماً و عامداً ایرانی‌ها را دور نگه می‌دارد، چرا دور نگه می‌دارد؟ برای این که مبادا روزی تحصیل‌کرده‌ای ایرانی قادر باشند که این شرکت را اداره بکنند …» (1).
انقراض سلطنت
یکی از مهم‌ترین فرازهای زندگی سیاسی مهندس رضوی، سخنرانی مشهور وی در میتینگ روز 25 مرداد 1332 در میدان بهارستان بود، که بعداً این سخنرانی بهترین بهانه و مستمسک برای کودتاچیان در جلسات دادگاه وی قرار گرفت.
به دنبال وقایع متعددی که از روز 30 تیر ماه این سال ـ به دنبال سقوط کابینه‌ی احمد قوام و روی کار آمدن مجدد دکتر مصدق ـ تا خروج شاه و حمله به خانه دکتر فاطمی و … روی داد، تجمعی در روز 25 مرداد در میدان بهارستان انجام گرفت.
«… میتینگ در میدان بهارستان بسیار عظیم بود و برای نخستین با شعار «مرگ بر شاه خائن» دایماً از سوی مردم داده می‌شد. در این میتینگ از وکلای سابق و عضو جبهه ملی، جلال موسوی، دکتر شایگان، مهندس زیرک‌زاده و مهندس رضوی صحبت کردند و از اعضای دولت، دکتر فاطمی سخنرانی کرد … مطالب گفته شده در میتینگ از سوی تمام سخنرانان پیرامون تقبیح کودتا و دعوت مردم به هوشیاری و توجه بیشتر بود. در بیانات دکتر فاطمی حملات بسیار سختی به شخص محمد رضا شاه و رضا شاه بود که همین نطق نیز مورد استناد شاه و دادگاه نظامی علیه دکتر فاطمی شد. در این میتینگ برای نخستین بار هدف سخنرانان و مردم در جهت نفی رژیم سلطنتی بود …
آن گاه دکتر حسین فاطمی در میان غریو شادی مردم که چند دقیقه‌ای ادامه داشت، سخنرانی خود را آغاز کرد و مستقیماً شاه را مورد حمله قرار داد. وی ضمن تقدیر از حمایت مردم گفت: هموطنان، فرزند آن پدری که قرارداد 1933 را شصت سال تمدید کرد می‌خواست نهضت شما از بین ببرد. پدرش بیست سال عامل کمپانی نفت جنوب بود و چهل سال دیگر را برای پسرش گذاشت. دکتر فاطمی به دسایس استعمار سیاه و سرخ اشاره کرد و هر دو را از نظر ملت محکوم ساخت و گفت که خاین همیشه خائف است. او همچنین گفت که فرزند پهلوی می‌خواست به جنگ ملت به جنگ خدا به جنگ اجتماع که نمونه عالی‌ترین اراده خداست برود و خدا او را بر زمین زد.
آخرین ناطق مهندس احمد رضوی بود. وی نیز با تشریح اراده ملت در اداره و سرنوشت مملکت گفت: اکنون پادشاه از کشور خارج شده، تکلیف مملکت باید به وسیله دولت تعیین گردد. مهندس رضوی در پایان سخنان خود قطعنامه میتینگ را قرائت کرد و مردم با بلند کردن دست و گفتن صحیح است، آن را تصویب کردند. در این قطعنامه تعقیب و مجازات فوری کودتاچیان و تشکیل شورای موقت سلطنت و تعیین تکلیف آینده ملت قید شده بود …» (2).
در خصوص سخنرانی مهندس رضوی در میدان بهارستان آمده است: «.. در پایان میتینگ، مهندس رضوی به پشت تریبون می‌رود و از مردم حضور فعال و همراهی مستمر را خواستار می‌شود. او در بخشی از سخنانش که بسیار نزدیک به دیدگاه دکتر فاطمی بود، چنین گفت: … هموطنان من، امروز دیگر اراده‌ی یک نفر، هر کسی که باشد، سرنوشت کشور را نمی‌تواند تغییر دهد. امروز اراده‌ی ملت ایران به صورت نهضت ملی ظاهر شده و ارابه‌ی سیاست مملکت را به دست دکتر مصدق، نخست وزیر سالخورده و با تدبیر ما قرار داده و هیچ قوه‌ای نیز در اراده و خواست ملت ایران و در سرنوشت مملکت تأثیر ندارد. تکلیف مملکت اکنون که شاه از کشور خارج شده است به وسیله دولت تعیین باید گردد. او در پایان سخنانش چند درخواست از دولت دکتر مصدق را به عنوان قطعنامه‌ی مراسم امروز مطرح می‌کند: مصدق می‌بایست انفصال پادشاهی که پشت به ملت کرده و با این کار خود مثلاً سعی کرده از منافع خارجی‌ها حمایت کند را اعلام کند. در بهبود وسایل معاش طبقات ایران کوشش عملی و حقیقی به کار برد. مخالفان نهضت ملی را از هر دسته و طبقه که باشند سرکوب کند و در نهایت با اصلاح قانون انتخابات، شرایط را برای برگزاری دوره هیجدهم مجلس فراهم کند …» (3).
مهندس رضوی در سخنرانی خود در میدان بهارستان، به «انقراض سلطنت» اشاره نمود، این مهم و همچنین سخنرانی‌های دکتر علی شایگان و دکتر فاطمی، خشم شدید شاه را به همراه داشت، از این رو پس از کودتا و در جریان محاکمات، باعث احکام حبس ابد و اعدام بود. بر این مدعا می‌توان به گوشه‌ای از بیانات دادستان ارتش اشاره نمود:
«… بالاخره شایگان سرسخت، رضوی سرسخت و فاطمی گناهکار، خواهی نخواهی به گناه خود اعتراف نمودند و اما این که درخواست عفو و بخشش می‌نمایند، از نظر دادستان ارتش این موضوع خود دامی است برای این که شاید موفق شوند با حیله و استغاثه و تضرع چند صباحی به زندگی خود ادامه دهند، به این امید که از لحاظ آنان روزهای طلایی برسد.
رضوی علناً و صریحاً در میدان بهارستان، انقراض سلطنت را اعلام می‌کند. شایگان داد سخن دهد و مقدمات جمهوری دمکراتیک توده را فراهم کند. فاطمی هم تا آن اندازه سرمست شود که سرمقاله در روزنامه‌ی «باختر امروز» بنویسد و به مقدسات ملی ما توهین فراوان نماید و غرور ملی ما را خفه و خاموش سازد، مثلاً به انتظار احراز مقام معاونت ریاست جمهوری. فعلاً این‌ها کوبیده شدند.
فلسفه تعقیب و مجازات هم جز این نخواهد بود. به هیچ وجه قصد انتقام در بین نیست. هیچ جامعه‌ای باقی نمی‌ماند جز با مجازات خائنین که مجازات خائنین در واقع تشویق خادمین است» (4).

به اشتراک بگذارید:





نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *