پیشنهادهای پیام‌ما برای آخر هفته‌ای شاد و در عین حال فخیم
آخر هفته‌ی پیام‌مایی

دوباره‌ پایان هفته روی تقویم خود نمایی می‌کند و طبق معمول هر هفته‌ی پیام ما سرویس جامعه پیشنهاد‌هایی برای آخرهفته‌ای پر از لذت و در عین‌حال آگاهی را برای شما آماده کرده و به قول “معروف طولانی‌ترین سفرها با اولین قدم‌ آغاز می‌شوند” بیایید با هم مهم‌ترین سفر زندگی را آغاز کنیم و پا به دنیای بی نهایت تغییرات و تازگی‌ها بگذاریم و قبل از دیگران به مغز خودمان ثابت کنیم که تغییرات شدنی‌هستند و واقعا زنجیری بر دست‌و پای ما نیست( و تازه اگر هم باشد هر زنجیری را می‌توان از هم گسست) برای شروع با معرفی یک کتاب که زندگی بسیاری را تغیر داده آغاز می‌کنیم و سپس با معرفی چند فیلم و سریال مناسب آخرهفته، چند سطری را مهمان چشمهای مهمان‌نوازتان خواهیم بود:
کتاب انسان در جست‌و جوی معنی
نوشته‌ی :دکتر ویکتور فرانکل
این کتاب شاهکار مردی‌است که در اردوگاه‌های مرگ هیتلری زندگی کرد و عشق زندگی‌اش را در برابر چشمانش کشتند چرا که نیروی کار خوبی نبود و نمی‌توانست به خوبی روزهای اول اسارت کار کند . اما به گفته‌ی دکتر فرانکل: عشق زیبا ترین و انسانی‌ترین تجربه‌ای است که انسان در طول زندگی‌اش شانس تجربه‌ی آن احساس را دارد. هرچند کتاب لحنی خشک و علمی دارد که این حاصل ترجمه و از طرفی ادبیات شخص ویکتور فرانکل است اما راهی که در ادامه‌ی کتاب پیش‌روی مخاطب گذاشته می‌شود و جمله‌ی مهم و تاثیر گذار: کسی که چرایی وجودش را بداند با هر چگونه‌ای کنار می‌آید. وی بنیان‌گذار معنی‌درمانی در روانشناسی است و جالب‌تر اینکه تنها کسی‌است که پس از فرار از آشوویتس به آن مکان جهنمی برمی‌گردد چرا که در می‌یابد معنی‌ اصلی زنده بودنش کمک به مردمی‌است که در آن اردوگاه زندانی‌هستند و نه پیدا کردن چندسال رفاه در گوشه‌ای پرت از اروپا، در نتیجه به اردوگاه برمی‌گردد و تا آزدی و پایان جنگ جهانی در همان اردوگاه به انجام وظیفه‌ی انسانی‌اش مشغول می‌شود. خواهش می‌کنم اگر تا بحال این شاهکار را مطالعه نکرده‌اید همین امروز دست‌بکار بشوید.
فیلم اورست
در یک رخداد واقعی در ماه می سال ۱۹۹۶، ۸ کوهنورد در حین صعود به قله اورست، گرفتار کولاک شدید شدند. حالا در این فیلم، همین داستان با بازی بازیگران سرشناسی مثل جیک گیلنهال، جیسون کلارک، جاش برولین و جون هاوک، روایت می‌شود.
مریخی
کارگردان مشهور هالییود و خالق فیلم‌های بیگانه و پرومتئوس یعنی ریدلی اسکات، بار دیگر با این فیلم به ساخت یک فیلم فضایی روی آورده است. این فیلم اقتباسی است از رمان پرفروشی با همین نام که توسط اندرو ویز نوشته شده بود. در این فیلم مت دیمون، نقش فضانورید به نام مارک واتنی را بازی می‌کند. تصور می‌شود که مرده است و به همین علت در مریخ جاگذاشته می‌شود. او باید راهی برای بقا پیدا کند و آنقدر بتواند خودش را زنده نگاه دارد که بتواند با زمین تماس بگیرد.
پل جاسوسان
در سال ۱۹۶۰، شوروی هواپیمای جاسوسی U2 آمریکایی‌ها را ساقط کرد. در این فیام به کارگردانی اسپیلبرگ، تام هنکس، نقش وکیل مدافعی را بازی می‌کند که تلاش می‌کند، خلبان نجات‌یافته هواپیما را در دادگاه از کیفر برهاند.
Suffragette (به معنی زنی در تعقیب حقوق شهروندی، مثل رای دادن و …)
در این فیلم بازیگران سرشناسی مثل مریل استریپ، کری مولیگان و هلنا بونهام کارتر بازی می‌کنند، این سه، نقش زنانی را بازی می‌کنند که سعی می‌کنند جنبش فمینیستی زنان در بریتانیا را رهبری و هدایت کنند.
معرفی سریال تلویزیونی: True Detective
می‌توانم به جرأت ادعا کنم که در حال حاضر True Detective قوی‌ترین سریال پلیسی در حال پخش است، در این سریال پلیس در پی یافتن یک قاتل سریالی است. نقش دو کارآگاه همکار را متیو مک کاناهی و وودی هرلسون بازی می‌کنند که هر دو بازیگران مشهوری هالیوودی هستند، این دو به ترتیب نقش «راست کول» و «مارتین هارت» را بازی می‌کنند. نوع روایت داستان هم بسیار جالب است، ما می‌بینیم که دو کارآگاه سیاه‌پوست بعد از گذشت سال‌ها در حال مصاحبه با این دو هستند، تا این دو داستان آن قتل سریالی و تلاش خود برای پیدا کردن قاتل را تعریف کنند؟
چه مشکلی پیش آمده؟ چرا دوباره پلیس در حال بررسی آن پرونده است؟ بعد از گذشت سالیان چرا این دو کارآگاه اینقدر خسته و آشفته به نظر می‌رسند؟ چرا یکی دایم الخمر است و دیگری هم خسته و از نفس‌افتاده؟ اینها سؤالاتی هستند که برای ما پیش می‌آیند، این دو کارآگاه، سر فرصت، به تدریج داستان را برای ما تعریف می‌کنند و ما را به حدود ۱۷ سال پیش می‌برند. «راست کول» شخصیت جالبی دارد، رخدادهای زندگی باعث شده است که پوچ‌گرا شود، اما به شدت باهوش و نکته‌سنج است و در طول سریال گاهی به یک فیلسوف بدل می‌شود و جملات قصاری می‌گوید، او روانشناسی بسیار خوبی دارد. در عین حال او شخصیت وسواسی‌ای دارد و ابایی ندارد که برای پیدا کردن سر نخ، شبی بیدار بماند و همه فایل‌های پلیس را جستجو کند. اما «مارتین هارت»، نمونه‌ای سرراست و دم‌دستی‌تر از کارآگاهان است، پلیسی که می‌خواهد با رویه معمول کار کند و مرد خانواده باشد، البته در ظاهر! حالا در نظر بگیرید که از جفت کردن هوشمندانه این دو کارآگاه چه فضایی می‌شود خلق کرد: یک نمونه بدیع و متفاوت از زوج‌های کارآگاهی، یک شرلوک و واتسون یا لیندن و هولدر جدید! بازی‌ هرلسون خوب است، اما بازی متیو مک کاناهی چیز دیگری است، او آنقدر درخشان بازی می‌کند که آدم هوس می‌کند فیلم‌های قبلی او را هم ببیند*. در حال حاضر فصل یک این سریال تمام شده و فکر می‌کنم فصل دوم هم به پایان رسیده باشد اما جذابیت و زیبایی که در فصل اول مشاهد کردیم توقع مارا برای فصل دوم بالا می‌برد و به احتمال زیاد از دیدن فصل دوم آن لذتی که در فصل اول بردید را دوباره تجربه نخواهید کرد. این سریال فقط هشت قسمت دارد، نویسنده و تهیه‌کننده سریال نیک پیزولاتو و کارگردان آن، کاری فوکوناگا است. لازم به ذکر است که از این نویسنده‌ی جوان و پر از نبوغ داستان‌هایی در مجله‌ی پیام‌داستان ترجمه شده و در آن مطبوعه به طور کامل و تخصصی این نویسنده‌ی خوب را معرفی خواهیم کرد، پس پیگیر مجموعه‌ی پیام‌آوران باشید.
و اما کاری که من با احتیاط پیشنهاد می‌کنم:
رفتن به طبیعت و کوهنوردی و طبیعت گردی است. اما التماس می‌کنم که اگر آگاهی کامل از چگونگی جان بدر بردن در موقعیت‌های ناگوار طبیعی را ندارید دست به این ریسک نزنید و از این بحث گذشته اگر هم دلسوز طبیعت نیستید و مثل برخی می‌خواهید فقط دو متر از ماشین خود فاصله بگیرید و کبابی درست کنید و بعد هم آن مکان را با انبوهی از زباله‌های زیست تخریب‌ناپذیر ترک کنید، خواهش می‌کنم در منزل بمانید و از دیدن فیلم‌ها و سریال‌هایی که معرفی کردیم لذت ببرید:)
پی نوشت: دو نوع زباله داریم، زیست تخریب پذیر مثل پوست میوه‌ها و زیست تخریب ناپذیر مثل پلاستیک.
* یک پزشک