سایت خبری پیام ما آنلاین | کلمات، تکلیف تاریکی را روشن می کنند

کلمات، تکلیف تاریکی را روشن می کنند





۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۵، ۲۳:۳۷

کلمات، تکلیف تاریکی را روشن می کنند
جدال نور و تاریکی از سپیده دم جهان آغاز شد، در سرزمین خالی، تنها اجاق آواز کلاغی در ذهن پریشان درخت و خاک غریب نشت می کرد، تو به حمایت از نور در سایه ی کلمه نشسته بودی بر معبر بادهایی که نمی وزید در بعدازظهری سرد که گرمای آواز یک پرنده در شب ته نشین می شد و عشق را به عمق خواب های کلمات پرتاب کرده بود.اگر نوشتن همزاد آدمی باشد کلمات از صف مردگان بیرون می پرند و شعر می شود نبرد آدمی با مرگ چرا که انسان آتشگاهی است با هیمه هایی از کلمات نیم سوز که برهوت جهان را تا همیشه تاریخ روشن نگاه می دارد اما تو تمام ظلمات را پای فانوس دود زده ی امید می نویسی، خسته از تنهایی و تنگنا و رنج که مثل ماری زخمی از جویبار رگانت بالا می خزد تا گلو گاهت را محکم بفشارد درست مثل کبریتی که بخواهد تاریکی شب را در تلاشی بیهوده بسوزد، مثل وزش نسیمی سرخورده که بخواهد کوه را جابجا کند مثل گریه که بخواهد باغستان های خشکیده جیرفت را نجات بدهد، چقدر کلمه خوب است و به قول فروغ مثل مزه ی پپسی دلچسب است اما برای گرسنگان آفریقا چه کار می تواند بکند؟ برای اردوگاههای کار اجباری در وحشت آباد سیبری چه می تواند بکند؟ کلمه در برابر آشوتیس چه حرفی برای گفتن دارد؟ شعر در برابر آدمخوران داعش چه می توان بکند؟ شعر در چنین جهانی شاید « زایش رویان درد باشد وقتی بر بلندای فاجعه ایستاده ای و بودن را جار می زنی » و سرریز رنج ، رنج هایی که به گفته ی حافظ « از نهفت شان دیگ سینه می زد جوش» شاعر در هم همه ی باران و باد می خواهد با آخرین کبریت نمناکش تکلیف تاریکی را روشن کند. و در ظلمات زمستانی یلدایی بی پایان می نویسد تا چراغ کلمات را روشن نگاه دارد، تا شب، فتیله ی ماه را پایین نکشد. او شعر می نویسد، در جدال با تاریکی، هیمه ی کلمات را می گیراند تا کودکان آفریقا با رویای نان نمیرند، تا آشویتس و سیبری در اذهان خسته به دره ی تاریک فراموشی پرتاب نشوند، او می نویسد تا سرهنگان مست از نردبان آهنگ های ویکتورخارا بالا نروند تا بی مخ های جاهل پیر احمد آبادی را که به قول شریعتی « هفتاد سال برای آزادی نالید» به تبعیدگاه نبرند تا مرگ در تک تک سلول ها انفرادی لانه نکند تا کلمات دیوارها را بردارند تا نطفه فریاد در رحم سکوت به اندیشه خدایان دروغ لبخند بزند تا آزادی خواب برج ها ی کلمات را پر از کبوتر کند تا… شاعر شعر می نویسد تا عشق ،انسان ، آزادی ، برابری، حقیقت و زیبایی را تا همیشه تاریخ در شیپور کلمات بدمد.

به اشتراک بگذارید:





پیشنهاد سردبیر

مسافران قطار مرگ

مسافران قطار مرگ

مطالب مرتبط

حراج میراث جهانی

اداره کل میراث فرهنگی سمنان موضوع فروش دو کاروانسرای «آهوان» را تایید کرد

حراج میراث جهانی

«گرنویل» داستان موفق یک احیا

مقایسهٔ ظرفیت یک تجربهٔ جهانی موفق با شهرهای تاریخی ایران

«گرنویل» داستان موفق یک احیا

پرواز «همای سعادت» از «کُنار صندل» تا «کاخ سفید»

به‌بهانهٔ دیده شدن کرکس ریشدار در بلندی‌های البرز کوه

پرواز «همای سعادت» از «کُنار صندل» تا «کاخ سفید»

مُهر تعطیلی بر پیشانی ۵۰۰ بومگردی

رئیس جامعهٔ اقامتگاه‌های بومگردی به «پیام ما» خبر داد

مُهر تعطیلی بر پیشانی ۵۰۰ بومگردی

بازدید از موزه‌ها در سبد تفریح ایرانی‌ها جایی ندارد

گفت‌وگوی «پیام ما» با رئیس موزهٔ ملی ایران

بازدید از موزه‌ها در سبد تفریح ایرانی‌ها جایی ندارد

فرونشست زیر پای آثار تاریخی

فرونشست‌های محوطه تاریخی مرودشت به ۲۰ سانتی‌متر رسید

فرونشست زیر پای آثار تاریخی

بررسی ابعاد تدوین سند ملی موزه‌داری

با حضور کارشناسان انجام شد

بررسی ابعاد تدوین سند ملی موزه‌داری

جاده‌کشی علیه میراث فرهنگی

عملیات یک‌ماههٔ احداث جادهٔ ترانزیتی یک شهرک صنعتی حریم منظر محوطهٔ باستانی «ویگل» را زیر و رو می‌کند

جاده‌کشی علیه میراث فرهنگی

مردی که سرنوشتش الواح شد

مردی که سرنوشتش الواح شد

خداحافظی با زیور زنان عشایر سنگسر

اقوام ایرانی برای تزئین لباس‌های خود هنری داشتند که در این دوران جایی ندارد

خداحافظی با زیور زنان عشایر سنگسر

نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *