سایت خبری پیام ما آنلاین | ماجرای پراید و پرادو

ماجرای پراید و پرادو





۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۵، ۱۷:۵۸

ماجرای پراید و پرادو

علیجان غضنفری
بخش پنجم
از ناراحتی‌هایی که کشیدیم چیزی نمی‌گم، اما باید زنگ می‌زدیم به پلیس راه، پسرم درآمد که بیمه برای خسارت زیر 10 میلیون تومن کروکی پلیس نمی‌خواد، از طرفی هم خسته بودیم و حوصله معطلی توی جاده رو نداشتیم، راه افتادیم به سمت کرمون. خانمم خیلی تلاش کرد که به پلیس اطلاع بدیم اما آنقدر اعصابمون به هم ریخته بود که اصرار او به جایی نرسید، آخه فکر می‌کردیم اگه قانونی وجود داره، هرجای این مملکت که باشی مشمول قانون هستی!
صبح زود قبل از طلوع آفتاب خسته و کوفته به خانه رسیدیم اما پسرم به قدری دمغ بود که با وجود خستگی و بی‌خوابی شدید، راه افتاد به سمت بیمه. ساعت 10 صبح برگشت، کاردش می‌زدی خونش در نمی‌اومد. پرسیدم چی شده؟!
-هیچی، قبول نمی‌کنن، باید کروکی داشته باشیم!
-یعنی چه، ما که کار غیرقانونی انجام ندادیم، ماشین هم که بیمه بدنه‌است.
-من چه می‌دونم، فهمیدن مسیر دوره و پس فردا هم تعطیلات سال نو شروع میشه، دارن گربه می‌رقصونن!
-یعنی باید برگردیم یزد؟
-لابد یزد هم همین بازیه چرا صحنه رو به هم زدین؟ – چرا حالا اومدین؟ – برین بعد از تعطیلات نوروز برگردین. مطمئن باش دستمون به جایی نمی‌رسه!
-پس چیکار کنیم؟
-سعید عموجون میگه دوستی داره که افسر پلیسه، شاید بتونه یه کروکی برامون همین جا درست کنه.
-بهش گفتین؟
-آره گفتیم و قول داده فردا درستش کنه.
-یعنی باید برای کار قانونی‌ام پارتی جور کنیم؟
-خب چاره چیه؟ بزودی تعطیلات فرا میرسه و ناچار آرزوی یه دل سیر سفر با این ماشین روی دلمون می‌مونه؟!
دلم خیلی برای شازده سوخت، چه نقشه‌ها کشیده بود و من با یک لحظه غفلت و خواب همه را خراب کردم.
فردایش هم شازده رفت به سراغ پارتی و تا شب برنگشت، توی پادگان نظامی گوشی‌اش هم در اختیارش نبود که بهش زنگی بزنیم.
شب دست از پا درازتر برگشت. اونقدر مایوس و غمگین بود که بهتر دیدم چیزی ازش نپرسم. فردایش توضیح داد که: اون آشنا ما رو به افسر کشیک معرفی کرد، افسر کشیک هم لحظه ای بعد غیبش زد! از همکاراش پرسیدم این جناب سروان چی شد؟ گفتن رفته کنترل جاده و دو ساعت دیگه برمی‌گرده! حالا چی، مدارک ماشین هم دستش بود، دو ساعت شد شش ساعت وپیداش نشد. با عصبانیت درب اتاق افسر رو باز کردم که پیگیر مدارک بشم دیدم دراز به دراز خوابیده!!! مثل اینکه تازه از خواب بیدار شده بود و داشت با موبایلش صحبت می‌کرد. مدارکم رو گرفتم و او با کمی شرمندگی اعلام کرد که برم و فردا برگردم، من که دیکه حاضر نیستم باهاش روبرو شم، اگه می‌خوای خودت برو، یا اینکه اجازه بده من برم یزد کروکی بگیرم!
-:تو این تعطیلات هر کجا بری همین آشه و همین کاسه، من فکر دیگه‌ای دارم، میدونم دوست داری قبل از تعطیلات ماشین رو به راه بشه! خودم زدمش، دندم نرم، جورشم خودم می‌کشم، پرسیدی خرجش جقدر میشه؟
-آره، کار صافکاری که نداره دو تا قطعه‌اش باید عوض شه. با نصبشون حدود چهار و نیم میلیون می‌شه.
-خدای من، کمی کمتر از قیمت پراید هشتادمون؟!
خب مهم نیست فرصت رو از دست نده برو درستش کن.
پسره رند! پرید بالا و وسط پیشونی‌ منو بوسید و از در زد بیرون و داد زد: چشم بابا، تا ظهر درستش می‌کنم، نوکرتم بابا!
راستش کار دیگه‌ای نمی‌تونستم بکنم وگرنه عید خونواده به کلی خراب می‌شد، به درک این چار پنج میلیون، برای ما فقرا دل کندن از پول آسون‌تر از طبقه مرفه است!
چه دردسرتان بدهم تا آخرین تومن اون ده بیست میلیون باقی مونده رو گشتیم و خرج کردیم، تعطیلات عید ابتدا رفتیم بندرعباس و قشم و از اونجا عازم بوشهر شدیم، از بوشهر برگشتیم کازرون و شیراز. دو روزی رو هم در مرودشت خانه‌ای گرفتیم، از تخت جمشید و پاسارگاد دیدن کردیم و تا اصفهان از مقبره کوروش، فتح بابل و منشور حقوق بشرش که با ارزش‌ترین افتخار ایران و ایرانی هست حرف زدیم. در اصفهان از مدرسه و میدان چهارباغ، عالی‌قاپو، مسجد امام و مسجد شیخ لطف‌الله و دیگر میراث گران‌بهای گذشتگان خود دیدن کرده و به ایرانی بودن خود افتخار نمودیم و سرانجام پس از ده روز گشت و گذار با یکی دو میلیون ته مانده پول فروش باغ ولایت‌مون برگشتیم کرمون.
توی کرمون روبه شازده کردم وگفتم:- ببین پسرجون،این سویچ ماشین ،این ام دومیلیون باقی مانده پول،برو
بادوستات تفریح کن بگرد،از زندگی لذت ببر.امابالاغیرتا پول هاکه تمام شد،ازمن دیگه چیزی نخواه زیرااین آخرین سرمایه زندگی من بودکه دارم دودستی تقدیمت می کنم دیگه خوددانی!
پسرک باکمی شرمندگی سویچ وپول راگرفت!
یک ماهی گذشت ومن کمترسرراهش سبز می شدم که خجالت نکشدوبادوستانش خوش بگذراند.اندک اندک متوجه شدم که پرادو توی گاراژ است وشازده پای پیاده اینورواونورمی رود!یه روزظهرمن پشت میزم مشغول تنظیم مطلبی بودم،آمدکنارم نشست،دومیلیونی رو که بهش داده بودم داخل یه پاکت تمیز گذاشت روی میز وگفت:باباجان،من خیلی ازت ممنونم که بهم اجازه دادی بادیدبازتری به آرزوهایم بیندیشم ویادبگیرم که تنهاسوارشدن برماشینی که رفیقم ،برادرم،خویشاوندوکس وکارم ازآن محرومند،نه تنها افتخاری برای من نیست بلکه بارگرانی ست کشیدن بدوش!من حتی این چندروزه دلم نیامدازاین باقی مانده پول خرج کنم وپول بنزین روازرفقام می گرفتم.حالاهم خداروشکرمی کنم که پول باغمون هنوز هدر نرفته وما می تونیم با فروش پرادو،بهای ان رو صرف کارهای واجبتری بنماییم.من حساب کردم،اگربخواهیم پرادو رانگه داریم،ماهانه دوبرابرحقوق تورو لازم داریم تامخارج استهلاک ،روغن وبنزین آنرا فراهم کنیم .من یک سواری ال90 خوب رودیده ام.هم ماشین خوبیه،هم سوختش مناسبه.
با20درصد قیمت پرادومی شه خریدش.مابقی پول روهم برای خونه مون هزینه می کنیم.
الان دوسالی می شه که تب پرادو ازخونه مافروکش کرده اما یه چیزش فراموش نمی شه.هرگاه مسابقه لاف زنی شروع میشه شازده ماهم کم نمیاره،بادی به غبغبش میندازه ومیگه:»آره،ماهم تاپارسال پرادو داشتیم .زیاد ازش خوشم نمی اومد.فروختمش!
پایان

به اشتراک بگذارید:





مطالب مرتبط

«برایا»، بازتاب صدای زنان بومی

«پیام ما» از کارآفرینی اجتماعی زنان بومی جزیرهٔ کیش گزارش می‌دهد

«برایا»، بازتاب صدای زنان بومی

ما در اشتباهات «کارشناسان» زندگی می‌کنیم

گفت‌وگو با نفیسه آزاد، جامعه‌شناس دربارهٔ خطاهای سیاستگذاری اجتماعی

ما در اشتباهات «کارشناسان» زندگی می‌کنیم

کمبود اقلام بهداشتی در مناطق سیل‌زده

منابع محلی می‌گویند بسیاری از خانه‌های بهداشت روستایی در منطقه بلوچستان قابلیت ارائهٔ خدمات ندارند

کمبود اقلام بهداشتی در مناطق سیل‌زده

نهالکاری و قرق جنگل‌های آسیب‌دیده زاگرس

نهالکاری و قرق جنگل‌های آسیب‌دیده زاگرس

تقویت ابتکارهای جمعی در سازمان‌های مدنی

برگزیدگان «دومین دورهٔ جایزهٔ دکتر مجتبی معین» معرفی شدند

تقویت ابتکارهای جمعی در سازمان‌های مدنی

تعمیق نابرابری با اینترنت گران

بررسی‌ها نشان می‌دهد تا ۱۰ درصد هزینه‌های خانوارهای شهری و تا ۱۷ درصد هزینه‌های خانوارهای روستایی صرف اینترنت می‌شود

تعمیق نابرابری با اینترنت گران

فرار به‌سوی دروازه‌های روشنایی

فرار به‌سوی دروازه‌های روشنایی

کودکان کار درگیر فقر و تبعیض

کودکان کار درگیر فقر و تبعیض

مسئولیت اجتماعی شرکتی نباید به معامله تبدیل شود

مدیرکل هوا و تغییراقلیم سازمان حفاظت محیط زیست:

مسئولیت اجتماعی شرکتی نباید به معامله تبدیل شود

بارش برف و باران امروز ادامه دارد

بارش برف و باران امروز ادامه دارد

نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *