چرایی توقف فعالیت بنیاد معدنکاری مسئولانه RMF در گفتوگو با علی سیامکی، پژوهشگر معدن
قطبنمای معدنکاری مسئولانه از بین رفت
این بنیاد تمام تلاشش این بود که مستقل عمل کند و به همین دلیل تنها منبع مالیاش دولت سوییس بود و حالا دیگر این هزینه تامین نمیشود بزرگترین شرکتهای معدنی ایران، به نوعی به دولت وابستهاند و این سبب شده از اعتراضات و قوانین موجود مبرا شوند
۱۶ خرداد ۱۴۰۱، ۰:۱۰
فعالیت بنیاد معدنکاری مسئولانه RMF متوقف شده؛ این اتفاق میتواند تاثیرات مخربی در زمینه معدنکاری مسئولانه داشته باشد. این بنیاد که سازمان تحقیقاتی مستقلی است، در تلاش بود تا با توسعه ابزارها و چارچوبها، به اشتراک گذاشتن دادههای مورد علاقه عموم و ایجاد تعامل آگاهانه و سازنده بین شرکتهای معدنی و سایر ذینفعان، پیشرفت مداوم در معدنکاری مسئولانه در صنعت را ترویج دهد. از سوی دیگر برای اینکه شرکتهای معدنی نتوانند آن را تحت فشار قرار دهند، پولی از آنها نمیگرفت و دولت سوئیس هزینه این بنیاد را پرداخت میکرد. اینطور که علی سیامکی، مدیرعامل شرکت پایش هوشمند و پژوهشگر معدن میگوید، بودجههای موجود کفاف فعالیتش را نمیدهد و به همین علت اعلام کرده که دیگر نمیتوانند فعالیت کنند. سیامکی در گفتوگو با «پیام ما» درباره این بنیاد و البته نبود ضوابط ویژه برای معدنکاوی مسئولانه در ایران میگوید.
آقای سیامکی، بنیاد معدنکاری مسئولانه RMF چه زمانی و چطور شکل گرفت؟
این بنیاد که در سال 2012 تاسیس شد، سازمان تحقیقاتی مستقلی است که با توسعه ابزارها و چارچوبها، به اشتراک گذاشتن دادههای مورد علاقه عموم و ایجاد تعامل آگاهانه و سازنده بین شرکتهای معدنی و سایر ذینفعان، پیشرفت مداوم در معدنکاری مسئولانه در صنعت را ترویج میدهد. بنیاد RMF از این اصل حمایت میکند که استخراج مواد معدنی و فلزات، ضمن اینکه به شرکتهای معدنی به شیوهای منصفانه و مناسب بهره میرساند، باید به نفع اقتصاد باشد، زندگی مردم را بهبود ببخشد و محیط زیست کشورهای تولیدکننده را در نظر بگیرد. یکی از خروجیهای بنیاد گزارشهای شاخص و چارچوب معدنکاری مسئولانه است. این چارچوب، محتوای اصلی شاخص معدنکاری مسئولانه 2020 را مشخص میکند و منبع جامعی از ابعاد اصلی معدنکاری مسئولانه را بر اساس انتظارات جامعه از شرکتهای معدنکاری بزرگ مقیاس، ارائه میدهد. این چارچوب، به عنوان چکیدهای از متدولوژی RMI 2020، شامل اطلاعات مربوط به مجموعهای از 43 موضوع است که مختصری درباره هریک از این موضوعات و نیز شاخصها و متریکهای بهکاررفته در ارزیابی RMI به منظور سنجش سیاستها و اقدامات شرکت معدنکاری درباره این موضوعات، را ارائه میدهد.
سازمانها باید الزاماتی را تهیه کنند و شرکتهای معدنی باید به آن الزامات توجه کنند. از طرفی شرکتهای معدنی و فولادی ایران برای آنکه بتوانند در جامعه جهانی فعالیت کنند به زودی نیاز دارند تا این اصول را رعایت کنند. بنابراین این الزامات از سوی دولت یا سازمانهای متولی نظیر ایمیدرو باید هرچه زودتر تهیه شود
در این سالها فعالیت این بنیاد تا چه میزان در بهبود فعالیت معدنکاری اثر داشت؟
در واقع یکی از بزرگترین فعالیتهای این بنیاد، ارائه گزارشی به عنوان شاخص و همینطور چارچوب معدنکاری مسئولانه بود. این دو گزارش راهنمایی بودند برای شرکتهای معدنی که چطور بتوانند در پروژههایشان مسئولانه عمل کنند، به محیط زیست، جوامع محلی، نیروی کار و غیره توجه کنند و عملیات معدنکاری در منطقه منجر به ارزش شود. این راهنما بر اساس بررسی سایر راهنماهای موجود در این صنعت بود و بر اساس اهداف و ارزشها و اهداف سازمان ملل بود. از زمانی که این گزارشها ارائه شد، سالانه تمام دادههای منتشر شده به وسیله شرکتهای معدنی، خصوصا شرکتهای معدنی مطرح دنیا، چه دادههایی که از لحاظ کلان مربوط به فعالیت خود شرکت بود و چه دادههایی که مربوط به عملیات آن شرکت در معادنش بود را جمعآوری کردند و بر اساس آن دادهها، به شاخصهایی که تعریف کرده بودند، امتیاز دادند. بعد هم گزارشی تحلیلی درباره وضعیت صنعت در هر کدام از شاخصها ارائه دادند. این کار بزرگی بود که توسط سازمان دیگری انجام نشده و نقشه راهی بود برای شرکتهای معدنی که چه کارهایی باید انجام دهند. برای مثال مسئله آب از جمله مواردی است که در آن شفافیت دادهها و آلایندهها خیلی مهم است و امتیازدهیها بر این اساس بود که شرکتهای معدنی با توجه به انتظاراتی که از آنها میرود چه عملکردی داشتهاند و در چند سال گذشته اطلاعات نشان میداد که فعالیت شرکتهای معدنی با آنچه ذینفعان از آن انتظار دارند فاصله زیادی دارد.
برگردیم به ماجرای فعلی و تمام شدن کار این بنیاد. چرا این اتفاق افتاد؟ آیا فقط موضوع کمبود مالی مطرح است؟
تمام تلاش بنیاد این بود که مستقل عمل کند؛ به همین دلیل تنها منبع مالیاش دولت سوییس بود و نمیخواست وابسته به شرکتهای معدنی باشد و چون این شرکتها تامین مالی میکنند تقاضا هم داشته باشند. به همین دلیل تاکنون مستقل عمل کرد. علت بسته شدن هم این بود که بودجههای موجود کفاف فعالیت را نمیداد و در نهایت اعلام کردند که از سال آینده دیگر نمیتوانند فعالیت کنند.
گفتید بنیاد وضعیت صنعت را بررسی میکند و یافتههای بنیاد از عملکرد صنعت، میتواند راهنمای خوبی برای صنعت باشد. کمی بیشتر درباره جزئیات این یافتهها بگویید.
از جمله یافتههای کلیدی این است که شکافهای بسیاری میان عملکرد شرکتها و خواستهای جامعه وجود دارد. یافتههای بنیاد نشان داده که از زمان انتشار اولین گزارش بنیاد در سال ۲۰۱۸، شرکتها تعهداتشان را در موضوعات سیاسی، محیط زیستی، اجتماعی و حاکمیتی افزایش دادهند و افشا کردند که چه اقداماتی و با چه استانداردی انجام دادهاند. از سویی شرکتها هنوز قادر نیستند ثابت کنند که اقدامات مثبت را ادامه دهند و از سویی دیگر ریسکی وجود دارد که برخی از این اقدامات مثبت در راستای پوشاندن اقدامات منفی شرکتها در حوزه توسعه پایدار است. ضعف دیگر این است که هنوز دادههای شفافی از سایتهای معدنی در دست نیست. شرکتهای بزرگ در کشورهای مختلف عملیات مختلف دارند و داده شفافی از عملکردشان در این شرکتها ارائه ندادهاند. یافته جالب دیگر این است که برخی از این شرکتهای معدنی به خاطر الزامات خارجی مجبورند مسئولانه عمل کنند. بهترین نمونهاش هم به ماجرای سدهای باطله برمیگردد که وقتی به آنها فشار وارد شد اطلاعات مرتبط به ذخیرهسازی سدهای باطله و اینکه چه ریسکی دارد را منتشر کردند.
پیش از آنکه بیشتر درباره این اتفاق صحبت کنیم، کمی درباره تاریخچه معدنکاری مسئولانه هم توضیح دهید.
تاریخچه معدنکاری مسئولانه به حدود ۳۰ سال قبل برمیگردد؛ زمانی که شرکتها متوجه شدند که به دلیل چالشهایی مانند اعتراضات مردم بومی، مشکلات محیط زیستی و غیره، معدنکاری محبوبیتش را از دست داده است. معدنکاری در آمریکا بعد از دخانیات، بیست و چهارمین صنعت محبوب بود و این باعث شد شرکتها و سازمانهای معدنی به فکر بیفتند. در یکی از کنفرانسهای معدنی بانک جهانی، پیشنهادی با عنوان «مجوز اجتماعی عملیات» ارائه شد. این پیشنهاد داده شد که شرکتهای معدنی برای بازیابی اعتبارشان، رابطه نزدیکتری با ذینفعان داشته باشند و به نیازهای آنها توجه کنند و تلاش کنند تا اعتماد ذینفعان را جلب کنند. بعدها بحثهایی مثل مسئولیت اجتماعی شرکتی وارد شد و الزاماتی برای شرکتها گذاشتند که بر اساس آن باید گزارشهایی را در بحث اقتصادی و محیط زیستی و اجتماعی به مردم ارائه میکردند. بعدها سازمان ملل اهداف ۱۷ گانه توسعه پایدار را ارائه کرد و شرکتهای معدنی از آن اهداف الگو گرفتند. مثلا یکی از اهداف سازمان ملل از بین بردن فقر بود و شرکتهای معدنی میگفتند برای رسیدن به این هدف مالیات دادهایم و چه مقدار حقوق دادهاند و چقدر به اقتصاد محلی کمک کردهاند. سازمانی مانند شورای جهانی معدنکاری و فلزات که تقریبا 10 سال قبل تاسیس شد، توسط شرکتهای معدنی بزرگ ایجاد شد و هدفش هم بررسی چالشهای شرکتهای معدنی در حوزه توسعه پایدار بود. این سازمان ۱۰ اصل معدنکاری را نوشت و شرکتهای عضو خودش را ملزم به رعایت آن کرد. بحث جامعه محلی، احترام به تنوع زیستی و مواردی از این دست مطرح بود. شکلگیری همه این سازمانهای مختلف نشان از آن است که صنعت باید مسئولانهتر باشد و حالا که در چارچوب جهانی نگاه میکنیم میبینیم بورس تورنتو یا لندن برایشان مهم است که شرکتهایی که به آنها وارد میشوند گزارش عملکرد داشته باشند و اگر ارایه ندهند نمیتوانند در بورس حاضر شوند یا اگر حاضر شوند رشد خوبی ندارند.
در خاورمیانه، بیشتر کشورها مثل ایران قوانین خاصی برای معدنکاری مسئولانه ندارند. هرچند در کشوری چون ترکیه معدنکاری مسئولانه جدیتر است چون کشورهای خارجی در آن حضور دارند. همچنین در عربستان که شرکت «معادن» فعال است، تا حدی به این موضوعات پایبندند
نبود این بنیاد چقدر در بحث مسئولیت اجتماعی معادن اثرگذار خواهد بود؟
این موضوع را از دو جنبه میتوان بررسی کرد. یک جنبه این است که این بنیاد هدفش این بود که راهنمایی درست کند و وضعیت صنعت را بررسی کند و بر آن اساس واکنش داشته باشد و به صنعت بگوید که به کدام سمت برود. نبود چنین بنیادی میتواند این خلا را ایجاد کند که قرار است چه کسی صنعت را راهنمایی کند تا مسئولانهتر عمل کند. از بعد دیگر نبود راهنمای بنیاد و شاخص و چارچوب معدنکاری مسئولانه است. این گزارش بهصورت سالانه به روز میشد و تغییراتی بر آن اساس میدادند. بر این اساس نبود این بنیاد سبب میشود شرکتهای معدنی از نظر مسئولانه عمل کردن متناسب با تغییرات روز دنیا نباشند. سایر راهنماهای موجود، راهنماهایی بودند که از عمر بعضی از آنها بیست سال هم میگذشت. اما نوآوری بنیاد در این بود که سالانه بررسی و عمل میکرد و شماره جدیدی منتشر میکرد. بنابراین نبود این بنیاد میتواند کمبودی برای صنعت معدنکاری باشد. به این ترتیب، قطبنمایی که معادن را به سمت مسئولانه عمل کردن راهنمایی میکرد از بین رفته است.
برگردیم به بحث مسئولیت اجتماعی در ایران، معادن ایران تاکنون چندان وارد این حوزه نشدهاند و مشکلات معادن با جامعه مدنی همچنان پررنگ است. برای این ماجرا معادن در ایران چه کردهاند؟
بزرگترین شرکتهای معدنی ایران، به نوعی به دولت وابستهاند. این وابستگی باعث میشود از اعتراضات و قوانین موجود مبرا شوند. در دنیا اما شرکتهای معدنی بزرگ در کشورهای دیگر مهمان هستند و اگر در کشور خودشان باشند هم چون خصوصی هستند زیر ذرهبین قرار دارند و اگر اعتراضی رخ دهد باید پاسخگو باشند. اینکه شرکتهای معدنی در ایران زیر نظر دولت هستند باعث شده مصون باشند. شرکتهای بزرگی چون گلگهر، چادرملو، شرکت مس… برنامههای خیرانه مانند ساخت بیمارستان و مدرسه انجام میدهند اما نکتهای که وجود دارد این است که تمام این اقدامات بدون برنامه است. در حالی که مسئولیت اجتماعی معادن باید هدفمند و با مطالعه باشد. باید بررسی شده باشد که ذینفعان چه انتظاراتی دارند و شرکت چطور میتواند در راستای انتظارت عمل کند، البته باید حواسمان باشد که این انتظارات نباید به سمت باجگیری از سوی ذینفعان برود. شرکتهای معدنی از لحاظ محیط زیستی و اجتماعی تاثیرات زیادی دارند و باید با دقت به این موضوعات توجه کنند. اما در ایران این اتفاق نیفتاد. یکی دیگر از علتها این است که بحث توسعه پایدار و مسئولیت اجتماعی همه زیر بخش روابط عمومی قرار گرفته. روابط عمومیها وظایف زیادی دارند و این مورد هم بهصورت غیرشفاف زیرمجموعه کار آنها گنجانده شده و تخصصی هم وجود ندارد. در نتیجه مسئولیت اجتماعی نمیتواند به سرانجام خوشی در این شرکتها برسد. نکته دیگر این است که کشورهای میزبان راهنمایی را برای شرکتها تدوین میکنند و آنها را ملزم میکنند به رعایت آن ولی در ایران این موضوع وجود ندارد. تنها سازمانی که به فعالیت آنها نظارت دارد سازمان محیط زیست است که بسیاری از شرکتها معتقدند سازمان مغرضانه عمل میکند و این نشاندهنده آن است که هنوز شرکتها به اهمیت مسائل محیط زیستی واقف نیستند.
برای اینکه شرکتهای معدنی در ایران به سمت مسئولانه عمل کردن بروند، چه باید کرد؟
سازمانها باید الزاماتی را تهیه کنند و شرکتهای معدنی باید به آن الزامات توجه کنند. از طرفی شرکتهای معدنی و فولادی ایران برای آنکه بتوانند در جامعه جهانی فعالیت کنند به زودی نیاز دارند تا این اصول را رعایت کنند. بنابراین شرکتهایی که این استراتژی را دارند که در سالهای آینده وارد جامعه جهانی شوند، باید از الان خودشان را آماده کنند و این الزامات از سوی دولت یا سازمانهای متولی نظیر ایمیدرو باید هرچه زودتر تهیه شود.
در خاورمیانه، کدام کشورها معدنکاری مسئولانه را در نظر گرفته و انجام میدهند؟
پاسخ به این سوال سخت است چرا که در خاورمیانه، بیشتر کشورها مثل ایران قوانین خاصی برای این موضوع ندارند. هرچند در کشوری چون ترکیه معدنکاری مسئولانه جدیتر است چون کشورهای خارجی در آن حضور دارند. بسیاری از شرکتهای کانادایی در ترکیه معدن دارند و از آنجا که کشورهای مبدا برایشان الزامات توسعه پایدار تعریف کردهاند، آنها هم همین را در ترکیه عملی میکنند. در منطقه همچنین میتوان به عربستان هم اشاره کرد. شرکت «معادن» در عربستان و جامعه جهانی فعال است و آنها تا حدی به این اصول پایبندند.
مطالب مرتبط
نظر کاربران
نظری برای این پست ثبت نشده است.
تبلیغات
وب گردی
- عطر بدون سردرد – 11 عطر مخصوص افراد میگرنی
- گیلکی کناری، پژوهشگر برتر متافیزیک ایرانی بر سکوهای بینالمللی
- چرا رزرو هتلهای 4 ستاره استانبول ارزشمند است؟
- کدام شاخص اقتصادی بیشترین تاثیر را روی پیشبینی قیمت انس طلا دارد؟
- محبوبترین تورهای ترکیه کدامند؟
- حداقل سرمایه برای واردات از دبی: آنچه باید بدانید
- چطور زودتر از همه از پیش فروش قطارها مطلع شویم؟
- چه کسانی نمی توانند مهاجرت کنند؟
- تفاوت رهگیری مالیاتی و کد مالیاتی چیست؟
- نوآوریهای جدید تتر در ارائه خدمات مالی دیجیتال بیشتر
بیشترین نظر کاربران
«آفاق آزادی در سپهر تاریخ» در غیاب زیباکلام
بیشترین بازنشر
پربازدیدها
1
به نام حیوانات به کام باغوحشداران
2
آشکارشدن گورهای ماقبلتاریخ هنگام ساخت بزرگراه
3
«بمو» را تکهتکه کردند
4
سوداگران گنج پل تاریخی ۳۰۰ ساله در بابل را تخریب کردند
5
محیطبانها با رد زنی چرخهای موتورسیکلت به شکارچیان رسیدند
دیدگاهتان را بنویسید