پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | خواب دیدم کرمون…

خواب دیدم کرمون…





۴ اردیبهشت ۱۳۹۵، ۰:۳۳

خواب دیدم کرمون…

خواب دیدم کرمون هیچ پیاده رویی تنگ و تاریک نداشت. پیاده روها تمیز و آب پاشیده بود. پیاده روها همه جارو زده و آماده پیاده روی طولانی و بدون استرس بود.
همه شهروندان در شب های تابستان و بهار کفش های کتانی به پا داشتند و دست ها دو طرف بدن ها با همه توان حرکت می کرد. جلو و عقب می رفت و کفش های کتانی سفید به دنبال هم می دویدند. کمرها همه راست. لب ها همه خندان و تعداد مردمی که در پیاده روها رفت و آمد می کردند خیلی بیش تر از اتومبیل هایی بود که از روی پل های غیر هم سطح بالا و پایین می شدند.
اما یک چیز عجیب و غریب دیگر (البته در کرمان عجیب به نظر می رسد) توجهم را جلب کرد. بله! عرض پیاده رو بسیار بیش تر از عرض خیابان ها بود. شهرداری عابران پیاده را هم به رسمیت شناخته بود. قبول کرده بود که شهر مال عابران پیاده ای که هوا را آلوده نمی کنند نیز هست.
قبول کرده بود که عابران پیاده هم حق عبور و مرور در شهر را دارند. برگردم به پیاد روها. پیاده روها با موزاییک های مناسب فرش شده بود و با باریدن یک قطره باران(آن باران های کرمانی) به سرسره تبدیل نمی شد و پاهای عابران به یک باره صد و هشتاد درجه از هم باز نمی شد.
پیاده روها آن قدر عریض بودند که هیچ کس برای یک پیاده روی 10 دقیقه ای هی با دیگر شهروندان پیاده برخورد نمی کرد و قرار هم نبود که طول و عرض پیاده روها را به صورت زیک زاک طی کنی و مسافت را دو برابر مقدار واقعی بپیمایی. دیگر شانه ای به شانه ای کوبیده نمی شد. در این پیاده روها هیچ اتومبیلی پارک نبود.
هیچ موتور سیکلت و دوچرخه ای بوق و زنگ زنان از پیاده روها اخطار«بکش کنار» را در شیپوری گوش پیاده رونده ها فریاد نمی زد. پیاده روها در امن و امان بود. اتومبیل های گران قیمت و ارزان قیمت راه خودشان را می رفتند و پیادگان هم راه خودشان را!

به اشتراک بگذارید:

برچسب ها:





نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *