پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | برگه 4 | ماه: آبان 1399

بایگانی

مقبره شهدای مشروطه مرمت می‌شود

مقبره شهدای مشروطه مرمت می‌شود

یادداشتی از حسن خلیل‌آبادی عضو شورای شهر تهران 

مقبره صور اسرافیل و ملک‌المتکلمین از جمله مقبره‌ها و میراث فرهنگی است که تا سه سال پیش در آستانه نابودی و تخریب کامل قرار داشت. تا اینکه با پیگیری شورای شهر در دوره پنجم مرمت این مقبره آغاز شد و کارهای بازسازی و تعمیر آن در حال انجام است. از طرفی قرار است که در کنار این مقبره یک کتابخانه تخصصی تاریخ مشروطه نیز احداث شود. این مقبره با فعالیت‌های بیمارستان لقمان حکیم در تعارض بود، راه ورودی مشخصی هم نداشت و مشکلات دیگری هم داشت اما در هر حال با پیگیری‌های شورای شهر و شهرداری، توسعه آن کلید خورد تا به عنوان یکی از آثار بخش بسیار مهمی از تاریخ ایران در اختیار مردم و علاقه‌مندان تاریخ مشروطه قرار گیرد. یکی از موانعی که تعمیر این مقبره با آن مواجه است، مشکلات سلیقه‌ای و فکری با ملک‌المتکلمین و صور اسرافیل است. از همان آغاز برخی معترض می‌شدند که چرا می‌خواهید مقبره این دو نفر را تعمیر کنید و نگاه منفی به آن داشتند. از سوی دیگر چون این مقبر در حاشیه بوده و به آن اهمیتی داده نشده است،

آزاد کردن محیط اطراف آن، کارهای حقوقی نیاز دارد که در حال انجام است.

پیمانکاری هم در حال تجهیز کارگاه است. بیمارستان برای مرمت مقبره تعامل خوبی داشته است و می‌خواهد پارکینگ موتورسیکلت‌ها را از آنجا جا‌به‌جا کند. از سوی دیگر سرایداری پیش از این به مدت چند دهه آن جا زندگی می‌کرده که مدعی مالکیت بخشی از فضای مقبره شده است. با این حال شهرداری برای این سرایدار خانه‌ای در تهران خریده است. بنابراین دیگر معارضی برای مقبره باقی نمی‌گذارد. در این سال‌ها باران و اتفاقات طبیعی دیگر به دیوارهای بیرونی این مقبره آسیب‌زده و در اذهان عمومی این تصور پررنگ شده که قصد تخریب این مقبره وجود دارد.  با این حال مرمت این اثر تاریخی در حال انجام است و با افزایش دیوارها و جابه‌جایی آن‌ها مساحت این مقبره افزایش خواهد یافت.

زخم تله‌کابین‌ بر تن هیرکانی

اصرار  برای احداث تله‌کابین در میراث جهانی هیرکانی ادامه دارد 

زخم تله‌کابین‌ بر تن هیرکانی 

 کمیته راهبری ثبت هیرکانی:‌ هر گونه اقدامی برای ثبت تله‌کابین ممنوع است.

روزنامه نگار:‌ امیرحسین احمدی | یک ‌سال از ثبت جهانی جنگل‌های هیرکانی به عنوان گنجینه طبیعی بازمانده از دوره سوم یخبندان می‌گذرد. با این‌حال پس از یک‌سال هوس خروج دوباره این گنجینه جهانی، مصرف منابع آن و تکه‌پاره‌کردنش در چشمان سوداگر را حریص‌تر کرده است. «احداث تله‌کابین» عبارت دوکلمه‌ای که این روزها حکایت هوس دست‌اندازی بر میراث طبیعی و تاریخی جهان را پررنگ‌تر کرده است.  دیروز جانشین معاون امور جنگل سازمان جنگل‌ها در گفت‌وگویی با ایسنا از این گفته بود که با وجود اینکه بخشی از جنگل‌های هیرکانی بیش از یک سال است که ثبت جهانی شده اما همچنان پیگیری‌ها برای نصب تله‌کابین در منطقه ثبت جهانی شده ادامه دارد. در صورت بروز این اتفاق ممکن است این جنگل‌ها از فهرست جهانی یونسکو خارج شود.

یک‌سال از می‌گذرد از این که  ۳۱۰ هزار هکتار از جنگل‌های هیرکانی ثبت جهانی شد. بررسی کارشناسان نشان داده که این جنگل‌ها قدمتی بیش از ۴۰ میلیون سال دارند و یکی از ارزشمندترین جنگل‌های جهان از نظر پوشش گیاهی و جانوری  هستند که پس از ثبت جهانی توسط یونسکو به‌عنوان میراث بشر شناخته شده‌اند.

آلمانی‌ها پیش‌قدم در ثبت جهانی میراث ایران

مینا استقامت، مدیرعامل مرکز حفظ و توسعه زیست بوم‌های پایدار (ZIPAK) ، از قصه ثبت جنگل‌های هیرکانی می‌گوید. از آن روزهایی که یونسکو پیشنهاد ثبت جهانی این میراث را داده بود اما در ایران کسی برای آن تره هم خرد نمی‌کرد. «۹۹ درصد مساحت جنگل‌های هیرکانی در ایران است و یک درصد باقیمانده در جمهوری آذربایجان که در آنجا به عنوان «پارک ملی هیرکانی» شناخته می‌شود. آذربایجان بیش از یک دهه است که می‌خواهد این منطقه را ثبت جهانی کند اما یونسکو خود مخالفت کرد که عادلانه نیست که با سهم عمده ایران  در مساحت این جنگل‌ها، هیرکانی به نام جمهوری آذربایجان ثبت جهانی شود. یونسکو اصرار داشت که هیرکانی برای  ایران ثبت شود و پیشنهاد هم داد اما در کشور ما این مسئله اولویت نبود».

عاقبت آلمانی‌ها پیش‌قدم شدند.«بنیاد محیط‌‌زیست سوخو آلمان با حمایت وزارت محیط‌‌زیست این کشور این پیشنهاد را به ایران داد. در واقع پول آورد و به مسئولان محیط ‌زیست کشور ما گفتند که جنگل‌های هیرکانی منحصر به فرد هستند. حمایت مالی و کارشناسی را تضمین کردند تا هیرکانی به سمت ثبت جهانی برود».

هیاتی از دانشگاه تربیت‌مدرس با حمایت سازمان محیط‌ زیست و سازمان میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی وقت  از ایران دست به‌کار شد.« دو سال طول کشید که جنگل‌های هیرکانی ثبت جهانی شد».

مدافعان احداث تله‌کابین در هیرکانی قانون را دور زدند

این گونه بود که پس از ثبت جهانی ۳۱۰ هزار هکتار از جنگل‌های هیرکانی، حفاظت از آن با استفاده از کمک‌های بین‌المللی و حتی اعتبارات داخلی بیشتر شد اما پس از ثبت، زمزمه‌های نصب تله‌کابین در این مناطق به گوش رسید. زمزمه‌ای که حکایت از هوس ناتمام و روزافزون مصرف جنگل‌های ایران داشت.

موضوع نصب تله‌کابین در جنگل‌های هیرکانی به تازگی مطرح نشده بود و از مدت‌ها پیش شهرداری علی‌آباد کتول، پیگیر نصب آن در پارک جنگلی کبودوال است.

 اما پس از ثبت جهانی این قسمت از جنگل‌های هیرکانی کارشناسان بسیاری هشدار دادند که آثار محیط‌ زیستی نصب تله‌کابین به کنار؛ اجرای این پروژه،  این جنگل‌ها را از لیست یونسکو خارج می‌کند.

روزهایی هراس‌افزا که‌ الهه موسوی، روزنامه‌نگار و فعال محیط‌‌‌زیست، این‌طور از آن یاد می‌کند: « وقتی بحث ثبت جهانی جنگل‌های هیرکانی مطرح شد، مخالفان تله‌کابین مدعی شدند که تنها بخشی از تله‌کابین در محدوده ثبت جهانی قرار می‌گیرند. با این حال متقاضیان تله‌کابین مدعی شدند که فقط چند پایه از تله‌کابین در محدوده ثبت شده است ولی وقتی نقشه‌هایی را که خود یونسکو تهیه کرده بود دیدیم که میزان زیادی از مساحت‌ بخش‌های ثبت‌شده در مسیر تله‌کابین است».

به گفته موسوی مدافعان طرح تله‌کابین قانون را دور زدند: «اطلاعات درستی ندادند. در نهایت خبر رسید که تله‌کابین در متراکم‌ترین نقاط جنگل است و علاوه بر این از جایی می‌گذرد که یک ذخیره‌گاه منحصر به فرد جهانی را بر خود دارد و تله‌کابین این ذخیره را به شدت تهدید می کند».

همان روزها، کامران پورمقدم، رییس شورای عالی وقت سازمان جنگل‌ها، در گفت‌وگویی با ایسنا این هشدار را داده بود که نصب تله‌‌کابین می‌تواند شاخص‌های ثبت‌جهانی هیرکانی را با مشکل مواجه کند.

تنها پنج‌ماه از قرار گرفتن هیرکانی در فهرست میراث جهانی می‌گذشت که رسانه‌ها گزارش دادند سه نماینده دستگاه‌های میراث فرهنگی، منابع طبیعی و محیط زیست در استان گلستان از استاندار این منطقه درخواست کردند که موانع و مشکلات پیش‌روی نصب تله‌کابین کبودوال در علی‌آباد کتول را رفع کند.

 بخشی از پارک جنگلی کبودوال استان گلستان در منطقه ثبت جهانی شده جنگل‌های هیرکانی قرار دارد. نصب تله‌کابین در آن هم با مخالفت شورای عالی و شهرسازی کشور مواجه شده است.

۹ دکل از تله‌کابین پا بر میراث جهان گذاشته‌اند

رضا بیانی ، جانشین معاون امور جنگل، اما در گفت‌و‌گوی دیروز خود با ایسنا بر این صحه می‌گذارد که بر اساس نقشه‌های موجود ۹ دکل از ۲۷ دکل این تله‌کابین در منطقه ثبت شده هیرکانی قرار می‌گیرد: «چنانچه این ۹ دکل در منطقه ثبت جهانی شده جانمایی شوند به طور قطع با مشکل مواجه خواهیم شد و این جنگل‌ها از لیست یونسکو خارج می شود. از این‌رو باید جانمایی‌ها تغییر کند که تاکنون این اتفاق رخ نداده است».

به گفته بیانی، جانشین معاون امور جنگل تا زمانی که مجوزهای لازم برای نصب‌تله‌کابین از سوی کمیته راهبری ثبت هیرکانی صادر نشود، هرگونه اقدام برای نصب آن غیرقانونی خواهد بود.

او از این خبر داده که کمیته‌ای تحت عنوان کمیته راهبری ثبت هیرکانی در وزارتخانه میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری تشکیل شده است: «این کمیته که در آن نمایندگان دستگاه‌های مختلف از جمله شورای عالی جنگل حضور دارند، درحال پیگیری این موضوع هستند اما تاکنون مجوزی برای نصب تله‌کابین توسط کمیته راهبری ثبت هیرکانی صادر نشده است. هرچند که در حال پیگیری موضوع از مرکز بین‌المللی ثبت جنگل‌های هیرکانی هستند».

به طور معمول یونسکو مناطقی را که ثبت  کرده، ۱۰‌سال یک‌ بار بازبینی می‌کند. یعنی شرایط منطقه‌ای را که ثبت کرده به بوته بررسی می‌گذارد که دستخوش چه تغییراتی شده است. در کشور ما هم دو زیست‌بوم ثبت جهانی شده‌اند. کویر لوت و جنگل‌های هیرکانی.

هیرکانی تاب زخم جدیدی ندارد

اما فارغ از ثبت‌جهانی پرسش دیگر این است که تله‌کابین چه بلای جدیدی را برای هیرکانی خواب دیده است؟

مینا استقامت به پیام‌ ما می‌گوید:‌ جنگل‌های هیرکانی هم مانند زاگرس اصلا وضعیت اکوسیستمی خوبی ندارند و نمی‌دانیم این را باید به چه زبانی بگوییم؟ این جنگل‌ها از نظر اکولوژیک ضعیف شدند و توان بهره‌وری و تغییر کاربری دیگری را به هیچ‌وجه ندارند». با این حال بی‌تابی و کم‌طاقتی هیرکانی گویی به چشم‌ها نمی‌آید.‌« جالب اینجاست که در این کشور برای تله‌کابین و رستوران و هتل مذاکره در حال انجام است تا از خیر یک جنگل چهل میلیون ساله بگذریم».پیوستگی اکولوژیک یا یکپارچگی  یک زیست  ‌بوم.نقطه حیاتی دیگری به گفته استقامت هیرکانی از آن بازمانده است.« یک اکوسیستم باید به هم پیوسته باشد. اگر شکست اکولوژیک داشته باشیم، در واقع نسخه اکوسیستم را برای همیشه می‌پیچیم. شکست اکولوژیک یعنی تقسیم کردن زیستگاه‌ها و چندپاره کردن آن‌ها و این نباید اتفاق بیفتد. هیرکانی هم باید یک زیستگاه پیوسته باشد اما وقتی به راحتی مذاکره می‌کنیم که یک تکه از آن را به تله‌کابین و سپس به تمام تغییرکاربری‌هایی که کنار آن اتفاق می‌افتد اختصاص دهیم یعنی داریم نسخه هیرکانی را برای همیشه می‌پیچیم».

استقامت یادآور می‌شود که در دنیا مدیریت اکوسیستمی پررنگ شده است.« گردشگری در تمام دنیا  وجود دارد و زیستگاه‌های طبیعی یکی از جلوه‌های توسعه گردشگری هستند اما باید بپرسیم آیا یک برنامه گردشگری پایدار است یا نه؟ افکارعمومی باید بپرسد که به چه علت سرمایه‌گذاری باید درخت قطع‌کندتا تله‌کابین جا بگذارد؟ کسی با وجود تله‌کابین مشکلی ندارد. در تمام دنیا هم تله‌کابین هست و هم جاده جنگلی اما آیا تله‌کابین‌ ها حیات یک زیست ‌بوم را باید در هم بکوبند؟» 

سخن استقامت را الهه موسوی، فعال محیط‌زیست به گونه‌ای دیگر بازگوی می‌کند: «‌ در استان‌های مازنداران و گیلان الگوی احداث تله‌کابین کشورهایی مانند مالزی هستند اما باید پرسید که اگر در مالزی یا چین تله‌کابین از فراز جنگل می‌گذرد، آن جنگل یک جنگل ساخته شده بشر است نه یک منبع غنی که ارزش جهانی دارد».به گفته جانشین معاون اداره جنگلداری پرونده احداث تله‌کابین در جنگل‌های هیرکانی در در حال بررسی است. پیش از ثبت جهانی هم این شورا مخالفت خود را با نصب تله‌کابین اعلام کرده بود: «این ۳۱۰ هزار هکتار به‌عنوان میراث بشر ثبت شده‌اند و ما باید در قبال آسیب‌هایی که به آن وارد می‌شود نه‌تنها پاسخگوی کشور خود بلکه پاسخگوی جهان باشیم».

با این‌حال سودای احداث تله‌کابین در یی جنگل بکر آن‌قدر فتان است که چشم مدافعان آن را از دیدن زخم‌های هیرکانی کور کند.نکته‌ای که استقامت آن را به تمام طرح‌های تعمیم می‌دهند که می‌تواند آثار بلندمدتی بر محیط زیست داشته باشد.«‌ در کشور ما می‌خواهند به بازدهی کوتاه مدت برسند و بلندمدت فکر کردن در طرح‌های اجرایی ایران معمولا وجود ندارد». 

عرصه بر «مطالعات پایه» را تنگ کرده‌اند

استقامت از مطالعات گسترده‌ای در جهان حرف می‌زند که در ایران حتی میدانی و عرصه‌ای برای ظهور ندارند.  «مطالعات امکان‌پذیری» پیش از هر طرح، و بعد از آن ارزیابی برای پایداری طولانی مدت اکوسیستم در ایران وجود ندارد. بحثی نیست که طرح‌ها اگر موفق شوند در کوتاه مدت ایجاد اشتغال می‌کنند اما در طولانی مدت کیست که بتواند تبعات این اجرایی‌شدن‌ها را جبران کند؟

به گفته استقامت «خدمات اکوسیستمی» بحثی است که در دنیا ارزیابی می‌شود. شاخص‌های مطالعه خدمات اکوسیستمی خیلی زیاد است. شاید صد  شاخص برای ارزیابی خدمات اکوسیستمی داشته باشیم. یعنی مطالعه اینکه یک جنگل به عنوان یک اکوسیستم چه خدماتی می‌تواند به ما بدهد و ما چطور می‌توانیم پایداری آن را تضمین کنیم.استقامت تصریح می‌کند:‌ «بنابراین وقتی ما مطالعه اولیه درباره وضعیت اکوسیستم نداریم نمی‌توانیم ارزیابی خوبی از آینده داشته باشیم. مطالعه پایه در ایران بسیار ضعیف است و می‌توان گفت که از اساس نمی‌تواند انجام‌شود».او از این می‌گوید که درباره هیرکان مطالعات پایه آغاز شده است اما با پیدا شدن نتایج پژوهش، از آن‌ها جلوگیری شده است.«‌چندی پیش برای اولین بار درباره هیرکانی مطالعات پایه انجام شد اما به مذاق‌ها خوش نیامد. چون با این مطالعات پایه فهمیده شد که این جنگل توانش از بهره‌برداری خارج است .اما کسی این نتیجه را نمی‌پذیرد. جایی هم که مطالعات پایه انجام می‌دهیم نمی‌گذارند و نمی‌پذیرند. چون دخل و تصرفی که می‌خواهند بکنند با نتایج مطالعات تضاد دارد».سیل، آتش‌سوزی بیشتر، خشکسالی، تغییرات اقلیم همه می‌تواند از آثار احداث تله‌کابین بر شانه‌های هیرکانی باشد. اما استقامت می‌گوید که همه این  نتایج بسیار ابتدایی و آشکار بهره‌برداری دوباره از هیرکانی است که هر کسی آن را می‌داند. او می‌گوید  از سرگیری مطالعات پایه می‌تواند نشان دهد چه بر سر ایران بدون هیرکانی خواهد آمد.   

قرق جنگل‌های سوخته

گزارشی درباره اقدام‌ها لازم برای احیا جنگل‌های آسیب دیده از آتش

قرق جنگل‌های سوخته 

سازمان جنگل‌ها: عرصه‌های آسیب دیده در آتش‌سوزی پس از استراحت یکساله قرق می‌شوند.

روزنامه نگار: فاطمه باباخانی | دود همیشه پیام بوده،‌ زمانی در گذشته قبایل انسانی با آن سخن می‌گفتند تا خطر یا هشداری را به هم برسانند و گاه دیگری را در گوشه‌ای که پنهان شده بود با آن می‌یافتند. در این سده‌ها،‌ دهه‌ها و سال‌ها دود همچنان نقش پیام رسانی خود را حفظ کرده است،‌ این بار پیام همواره منفی است،‌ نشانه‌ای است از مرگ نه تنها برای آدمی بلکه برای طبیعت و زیستمندانش. هر نشانه‌ای از دود در جنگل و مرتع به ویژه در ایران نشانه‌ای از غلفت انسانی دارد. گاه رها کردن یک بطری،‌ آب نریختن بر زغال‌‌ها،‌ انداختن بی‌هوای یک ته سیگار و هر چیز کوچک و البته گاه انگیزه‌ای پنهان برای تصرف یک عرصه جنگلی،‌ برای ضربه زدن بر همسایه و دیگران و یا لجاجت با سازمان‌هایی که وظیفه‌شان حفاظت از جنگل و مرتع است و یا نشانه‌ای آثار تغییرات اقلیمی

دودی که از شعله‌های سوخته درختان و بوته‌های جنگلی بلند می‌شود و ما کیلومترها آن طرف‌تر آن را می‌بینیم  نشانه‌ای است از حیاتی که در جایی به شماره افتاده است. درباره دلایل شکل‌گیری این آتش‌سوزی‌ها تاکنون بارها سخن رفته، اما این حریق‌ها چه تبعاتی دارد و برای کاهش این پیامدها چه باید کرد؟ «پیام ما» تلاش کرده است به این پرسش‌ها پاسخ دهد.

مهرداد اکبریان رییس گروه پیشگیری از بحران حریق دفتر حفاظت و حمایت سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری کشور به «پیام ما» می‌گوید: عمده خسارت‌های آتش‌سوزی در عرصه‌های منابع‌طبیعی از نوع سطحی و از این رو بیشتر پوشش «زیراشکوب» جنگل و پوشش مرتعی متاثر از آتش‌سوزی است. در موارد اندکی که پایه‌‌های درختی طعمه حریق می‌شود بیشتر درختان خشکیده، لاپی( تو خالی ) و شاخه‌زادهایی که از سطح خاک دارای شاخ و برگ هستند را دربرمی‌گیرد،‌ علاوه بر آن‌که  گونه‌های حساس مانند سوزنی برگ‌ها متاثر می‌شوند. زغال‌های رویت شده در برنامه‌های خبری در سطح جنگل‌های سوخته بیشتر شکسته افتاده‌هایی هستند که خود هم عامل افات و بیماری‌ها بوده و هم در شروع و  تشدید آتش‌سوزی موثرند. برای مثال در حریق اخیر در منطقه توسکستان استان گلستان تعداد زیادی از درختان سرپای لاپی و خشکیده طعمه آتش شده بود در حالی که از دید افراد غیرمتخصص درختان سالم و سبز جنگل در حال سوختن هستند که چنین نیست.

چه تفاوتی بین گونه‌های پهن‌برگ و سوزنی در زمان حریق است و کدام آسیب ‌پذیرترند؟ رییس گروه پیشگیری از حریق دفتر حفاظت و حمایت عنوان می‌کند: گونه‌های پهن برگ درختی نسبت به سوزنی برگ‌ها در برابر حریق مقاوم‌ترند و خوشبختانه منهای بخش‌های محدودی از مناطق طبیعی و احیایی که دارای گونه‌های سوزنی برگ حساس به حریق است در بیشتر مناطق رویشی کشور و به خصوص در منطقه هیرکانی و زاگرس عرصه‌ها واجد گونه‌های پهن برگ هستند.

زاگرس به دیرزیستی رسیده است

غلامرضا جانباز قبادی استادیار آب‌وهواشناسی دانشگاه آزاد نور در مقاله‌ای با عنوان «بررسی مناطق خطر آتش‌سوزی جنگل در استان گلستان» یکی از آسیب‌های آتش‌سوزی را کاهش تاج پوشش عنوان کرده است. او در این مقاله با تاکید بر اینکه حریق باعث افزایش گونه‌های نورپسند می‌شود بر همین نکته تاکید کرده است که در استان گلستان خسارت در توده‌های سوزنی برگ بیش از پهن‌برگ‌هاست و همین موضوع سرخ‌دارها را آسیب‌پذیر کرده است.

آیا آتش‌سوزی می‌تواند تنوع زیستی را در عرصه‌های جنگلی با چالش مواجه کرده و تیپ گونه‌های مرتع و جنگل را تغییر دهد؟ از نظر اکبریان چالش پیش روی آثار آتش‌سوزی در عرصه‌های جنگلی متوجه زادآوری گونه‌هاست زیرا جست‌ها و نهال‌های ضعیف در حریق‌های سطحی با پوشش علفی پرتراکم از بین می‌روند ولی آتش‌سوزی در عرصه‌های طبیعی تهدیدی برای تغییر تیپ گونه‌های درختی مناطق نیست. فقط شاهد آن هستیم که اکوسیستم جنگلی کشور به خصوص در منطقه زاگرس به دیر زیستی رسیده و جایگزین مناسبی از گونه‌های بومی ندارد. البته تنها حریق در این امر دخیل نیست و کلیه عوامل تخریب از جمله چرای دام و  شخم و شیار در زیر اشکوب و… نیز در این امر دخالت دارند.

تاثیر آتش‌سوزی بر عرصه‌های جنگلی و مرتعی متفاوت است، رییس گروه مدیریت پیشگیری از حریق دفتر حفاظت و حمایت در این‌باره می‌گوید: آتش در عرصه‌های مرتعی نوعی پاکسازی آفت‌ها و بیماری‌ها و همچنین حذف گونه‌های مهاجم را در پی دارد، درست است که پوشش در سال اول از بین رفته و احتمال فرسایش و روان ‌آب بالا می‌رود. ولی در صورت برقراری یک دوره قرق مناسب و احیای به موقع عرصه در سال بعد مرتعی به مراتب با تراکم مناسب و دارای گونه‌های خوش خوراک و بومی خواهیم بود. البته به دلیل عدم شناخت و برداشت اشتباه بهره‌برداران از این موضوع، سازمان به این اثرات کمتر توجه می‌کند. در عرصه‌های جنگلی با بالا رفتن درجه حرارت خاک ریشه‌های سطحی از بین رفته و احتمال تنش خشکی در این عرصه درصد زیادی بالا می‌رود و این تنشها برای درختانی با دیر زیستی مطلوب نیست.

سرطانی بر تن درختان

در سال ۱۳۹۱ نخستین بار علائمی از سوختگی بر روی برگ‌ها و سرشاخه‌های شمشادها در آستارا و تالش که بخش غربی هیرکانی هستند مشاهده شد و این آفت و بیماری خود را به سرعت به گلستان در شرق هیرکانی رساند. به طوری که بیماری بلایک یا آتشک که تحت عنوان خشکیدگی شمشادها هم می‌شناسیم به یکی از چالش‌های جدی در هیرکانی و این گونه انحصاری تبدیل شد و ۷۲ هزار هکتار از این جنگل‌ها شاهد برگ‌ریزان شمشادها شدند. همچنین بیماری «مرگ نارون» در این جنگل‌ها به جان گونه‌های «ملچ» و «اوجا» افتاده و باعث خشکیدگی آنها شده است.

رییس گروه مدیریت پیشگیری از حریق دفتر حفاظت و حمایت می‌گوید: در فقره خشکیدگی بلوط زاگرس، خشکیدگی شمشاد و … آفات و بیماری‌ها عوامل ثانویه هستند و باید به دلایل اصلی این موضوع پرداخته شود. در تمام این پدیده‌های خشکی توده‌های‌جنگلی رد پای عوامل مهمی از جمله کشاورزی و چرای بی رویه در زیر اشکوب جنگل، آتش‌سوزی، طبیعت‌گردی بی‌برنامه، نزولات کم و .. دیده می‌شود که پس از تضعیف درخت در طول زمان مانند یک بدن سرطانی بیماری‌های ثانویه شیوع پیدا می کنند.

آتش‌سوزی‌های هدفمند بلای جان اراضی جنگلی

همواره از عامل انسانی به عنوان اصلی‌ترین دلیل حریق جنگل‌های ایران نام برده می‌شود،‌ چند درصد از این حریق‌ها عمدی است و چه تفاوتی بین حریق‌های عمدی و غیرعمد داریم که حساسیت بیشتر درباره گروه دوم را برمی‌انگیزد؟ اکبریان گفت: بر اساس آمار دوره‌های ۱۵ ساله و ۲۰ ساله منشا آتش‌سوزی در فلات ایران ۹۵ درصد با عامل انسانی و ۵ درصد با عامل طبیعی است. در بخش عامل انسانی حدود ۹۰ درصد حریق‌ها به صورت غیر عمد و ۵ درصد به صورت عمدی و با کشف عامل و تشکیل پرونده قضایی همراه است. همچنین در عامل طبیعی نیز رد پایی از بی احتیاطی انسانی دیده می‌شود برای مثال در فصل بحرانی آتش‌سوزی منطقه هیرکانی با وزش باد گرم وجود یک شیشه شکسته از بقایای تفرج و یا پت آب معدنی به صورت ذره بین عمل کرده و شروع آتش را تسریع می‌کند.

اکبریان درباره حریق‌های عمدی می‌گوید: بخشی از آتش‌سوزی‌های عمدی به صورت هدفمند و جهت تغییر کاربری اراضی جنگلی و مرتعی انجام می‌شود. متاسفانه قبل از تعیین دقیق حدود و مرز اراضی ملی، مستثنیات مردم زیر کشت رفته و دارای اثر کشت شده و جهت باز پس گیری آن، مراحل طولانی دادرسی، هزینه و وقت زیادی باید صرف شود. علاوه بر آن اختلافات قومی، سوزاندن عمدی و غیرقانونی «پس‌چر» مزارع و … نیز جزء موثر آتش سوزی‌های عمدی هستند که مشکلات زیادی را برای سازمان ایجاد کرده است.

سیل‌های فروردین سال گذشته آن‌هم در تعطیلات نوروز بسیاری را شوکه کرد. در گلستان و خوزستان و پلدختر و سایر مناطق مردم مال و دارایی‌شان را از میان گل بیرون می‌کشیدند و بسیاری عزیزان و زندگی‌شان را از دست دادند. آتش چگونه آب بر جان و زندگی مردم انداخت؟

رییس گروه مدیریت پیشگیری از حریق دفترحفاظت و حمایت در گفته‌هایش به اهمیت پوشش درختی و مرتعی  مناطق رویشی در جلوگیری از فرسایش و روان‌اب اشاره می‌کند که در شرایط استاندارد از نفوذ پذیری آب در بالادست حوزه آبخیز و در طول مسیر شبکه آبراه‌های حوزه از فرسایش خاک، کاهش کیفیت آب و ایجاد روان‌اب جلوگیری می کند.  او می‌افزاید: عامل‌تخریبی مانند حریق نه تنها زادآوری را از بین می برد بلکه توان بخش‌های زیرسطی پوشش جنگلی و مرتعی را نیز سست می کند. این ضعف در ریشه‌ها و نبود تاج و پوشش مناسب جهت کاهش سرعت برخورد نزولات در کنار عدم وجود زمان مناسب جهت نفوذ و کاهش قدرت انسجام بافت خاک باعث می شود با یک بارندگی شدید و حتی در حد رژیم طبیعی سالیانه شاهد روان‌اب و سیل‌های شدید باشیم.اکبریان برای این چالش می گوید: یکی از بهترین راهکارهای برگشت عرصه به وضع سابق، یک استراحت یک‌ساله و قرق است که طبق قانون از اختیارات سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری است. در این شرایط با نظارت یک مرتع‌دار به عنوان قرقبان (دشتبان)  و جلوگیری از حضور دام در عرصه، به عرصه اجازه تجدید حیات طبیعی می‌دهیم تا در سال‌های آتی نسبت به احیای آن اقدام شود.از سال ۹۹ به دستور آقای منصور معاون وزیر و رییس سازمان اقدامات احیایی در طرح‌های صیانت از جنگل‌ها با اولویت عرصه‌های سوخته شده سنواتی انجام خواهد شد برای مثال اولویت سال ۹۹ عرصه‌های سوخته شده سال ۹۷ و ۹۸ است.

 

تنش آبی با اولین خشکسالی اوج گرفت

وزارت نیرو از کاهش ۵۰ درصدی شهرهای دارای تنش آبی در دو سال اخیر می‌گوید، اما آیا این شرایط پایدار است؟

تنش آبی با اولین خشکسالی اوج گرفت 

رییس مرکز تحقیقات« پژوهاب‌گستر» در گفت‌و‌گو  با «پیام ما»: ما هنوز هم از متوسط جهانی مصرف آب شرب، بیشتر مصرف می‌کنیم. مصرف آب شرب به طور متوسط ۲۲۰ لیتر در شبانه روز و در تهران حتی به ازای هر نفر به ۳۰۰ لیتر در شبانه روز می‌رسد.

روزنامه نگار:‌ مرضیه قاضی زاده | «تعداد شهرهای دارای تنش آبی در کمتر از دو سال به نصف رسید.» این گزاره کمتر در باور می‌گنجد و بعضی کارشناسان هم در صحت آن تردید دارند. چطور ممکن است وقتی تنها نیمی از ظرفیت سدهای کشور پر است، وقتی روند مصرف آب در کشور شتاب گرفته است و همچنان ۳۰ تا ۴۰ درصد از آب شرب کشور از طریق شبکه فاضلاب فرسوده هدر می رود، ۱۶۴ شهر از تنش آبی درآمده باشند؟ پاسخ رئیس مرکز تحقیقات پژوهاب گستر تنها یک کلمه است: ترسالی. اما یک کارشناس منابع آب هم می‌گوید این آمار غیرعلمی و غیرمنطقی است و در این دو سال فقط ممکن است مشکل جیره‌بندی حل شده باشد

 بارش‌های پاییزی امسال به قوت سال پیش نیست اما با شروع تابستان اعلام شد که ۱۶۴ شهر از تنش آبی درآمده‌اند. این خبر را قاسم تقی‌زاده خامسی، معاون وزیر نیرو در حالی اعلام کرد که همزمان در تهران رکورد ۵۰ ساله مصرف آب شکسته و گفته شد که این نقطه از کشور در مرحله بحران مطلق آبی است. صحبت از کاهش آمار تنش آبی از سوی دیگر در شرایطی است که درست دو سال پیش مرکز پژوهش‌های مجلس نسبت به بی‌آبی قریب به نیمی از جمعیت کشور هشدار داد. در این گزارش آمده است که جمعیت شهری و روستایی بالغ بر ۳۶.۸ میلیون نفر که معادل ۴۶درصد جمعیت کشوراست، تحت تنش آب شرب قرار گرفته‌اند . بر مبنای این گزارش ۳۳۴ شهر در تنش آبی قرار گرفته‌ و از این میان ۱۰۷ شهر در وضعیت قرمزند. اما چه شد که در طول دو سال تعداد شهرهای دارای تنش آبی به نصف رسید؟

تورج «فتحی»، کارشناس منابع آب محیط زیست معتقد است این آمار از اساس اشتباه است: «تنش آبی بر اساس معیارهای جهانی از جمله فائو یک تعریف استاندارد دارد. براساس این تعریف، اگر بیشتر از ۴۰ درصد منابع آب تجدیدشونده مصرف شود، آن منطقه در تنش آبی قرار دارد. خیلی وقت‌ها مدیران ما از کلمه تنش با منظورها و تعاریف دیگری استفاده می‌کنند و می‌خواهند شنونده را به اشتباه بیندازند. در واقع  از این عبارت استاندارد و جهانی شناخته‌شده برای اهداف مقطعی و محلی خودشان سوء‌استفاده می‌کنند.» به گفته او بیشتر از ۹۰ درصد دشت‌های فلات مرکزی ایران که شامل استان‌های سمنان، خراسان رضوی، تهران، قزوین، مرکزی، اصفهان، یزد، کرمان، سیستان و بلوچستان و بخش‌هایی از استان فارس، همدان و زنجان است، بیلان منفی دارند.

«فتحی» کاهش قریب به ۵۰ درصدی شهرهای دارای تنش آبی آن هم در عرض دو سال را غیرعلمی و غیرمنطقی می‌داند: «این آمار تنها زمانی توجیه دارد که برای شرب و آن هم فقط مصرف مناطق جمعیتی باشد. در طول این دوسال فقط ممکن است که مشکل جیره‌بندی شهرها حل شده باشد.»

هدایت «فهمی»، رییس مرکز تحقیقات  پژوهاب گستر – که پروژه‌های تحقیقاتی در زمینه‌های مختلف مرتبط با آب را اجرا می‌کند- اما معتقد است که ترسالی عامل اصلی کاهش یکباره تعداد شهرهای دارای تنش آبی است: «دو سال متوالی است که ترسالی داریم. هر سال که خشکسالی داشتیم، منابع آبی کاهش پیدا می‌کرد و حتی در برخی از مناطق تا ۴۰ درصد هم می‌رسید و این کاهش خشکسالی را تشدید می‌کرد. همچنین در این سال‌ها سدهای زیادی به بهره‌برداری رسیده و چند مورد انتقال آب هم انجام شده. همه این‌ها توانسته تا حدی در این مسئله موثر باشد.» در کاهش یکباره تعداد شهرهای دارای تنش آبی چهار عامل متصور است؛ کاهش مصرف سرانه آب، بهبود یا بازسازی شبکه فاضلاب شهری، سدسازی، تغذیه آبخوان‌ها و مسدود کردن چاه‌های غیرمجاز.

دو دهه تبلیغ مصرف بهینه آب، بی‌نتیجه بود

آخرین بار در خرداد ماه بود که معاون آب و آبفای وزیر نیرو از افزایش مصرف آب شرب به دلیل همه‌گیری کووید-۱۹ گفت. «شیوع بیماری کرونا باعث تغییر الگوی مصرف آب خانوارها شده و میزان مصرف آب شرب در کشور را ۳۵ درصد افزایش داد.» به گفته او در موج نخست بیماری کرونا با توجه به حساسیت شهروندان، حضور خانواده‌ها در محیط خانه و خانه‌تکانی‌های نوروزی، میزان مصرف آب شهروندان افزایش چشمگیری پیدا کرد اما این وضعیت افزایش سرانه مصرف آب شرب خانوارها ناشی از شیوع بیماری کرونا، زیاد پایدار نبود و به تدریج خانواده‌ها به این شرایط عادت کردند و مصرف آب در بسیاری از استان‌های کشور متعادل‌تر شد. موضوع سرانه بالای مصرف شرب اما پیش از کرونا هم در ایران مشهود بود. چنان که بر اساس گزارشی که یک ماه پیش در ایرنا منتشر شد، در بخش شهری میزان مصرف آب (آب فروش رفته+ هدررفت ظاهری+ مصارف بدون درآمد) در سال در حدود ۵.۴ میلیارد متر مکعب است. از این میزان مصرف مقدار ۴.۳ میلیارد مترمکعب مربوط به مصارف بخش خانگی است و با توجه به جمعیت تحت پوشش در مناطق شهری میزان سرانه مصرف آب یا همان میانگین مصرف آب به ازای هر نفر در روز برای کل مصارف ۲۲۴ لیتر به ازای هر نفر در روز و برای مصارف خانگی ۱۸۰ لیتر به ازای هر نفر در روز است. کمبود منابع آبی همیشه به عنوان یک عامل محدود کننده فعالیت‌ها در اقلیم ایران مطرح بوده چرا که متوسط بارندگی در جهان در حدود ۸۶۰ میلی‌متر است و این در حالی است که متوسط درازمدت این رقم در ایران ۲۵۰ میلیمتر است.

«فهمی» معتقد است که در طول سالیان گذشته در مدیریت مصرف آب شرب هیچ بهبودی رخ نداده است: «با وجود بیش از ۲۰ سال تبلیغاتی که درباره فرهنگ بهینه مصرف آب صورت گرفت، هیچ نتیجه‌ای شاهد نبودیم. این تبلیغات صوری و بیشتر شکلی و دوار بود. ما هنوز هم از متوسط جهانی مصرف آب شرب، بیشتر مصرف می‌کنیم. مصرف آب شرب به طور متوسط ۲۲۰ لیتر در شبانه روز و در تهران حتی به ازای هر نفر به ۳۰۰ لیتر در شبانه روز هم می رسد.»

«فتحی» هم این را تایید می‌کند و درباره طرح‌های تغذیه آبخوان‌ها می‌گوید: «صد درصد آبخوان‌های یزد و کرمان و بخش‌هایی از آبخوان‌های استان فارس که داخل فلات مرکزی است، بیلان منفی دارد. بنابراین چطور ممکن است در عرض چند سال تنش آبی برطرف شده باشد؟ هر قدر هم که در این مدت طرح‌های تغذیه مصنوعی و جبران برداشت آب‌های زیرزمینی صورت گیرد یا حتی اگر تمام چاه‌های کشاورزی مسدود شوند، باز به این آمار نمی‌رسیم.» به گفته این کارشناس منابع آب، برای کاهش بیلان منفی دشت‌ها طرح‌های حفاظتی باید به مدت بیش از دو دهه به اجرا گذاشته شوند.

او می‌گوید که نزدیک به ۳۰ درصد آب شرب کشور از طریق شبکه فرسوده آب از بین می‌رود. «از هر صد لیتر آبی که از منابع آبی تامین می‌کنیم ۳۵ تا ۴۰ لیتر آن تا قبل اینکه به مصرف‌کننده برسد، در مسیر هدر می‌رود.» او حرف‌هایش را به گله ادامه می‌دهد: «در سطح وزارت کشور مدیری را پیدا نمی‌کنید که بگوید به واسطه ترمیم شبکه آبرسانی سابقه مدیریت بهتری داشته است. مدیری را پیدا نمی‌کنید که در اجرای شبکه جمع‌آوری فاضلاب و طرح‌های تصفیه‌خانه رزومه داشته باشد. مدیریت در وزارت نیرو بر این مبناست که تعداد سد بیشتری ساخته باشند، انتقال آب بیشتری انجام داده باشند و بندهای انحراف آب بیشتری اجرا کرده باشند.»

انتقال آب بدون توجه به توسعه پایدار

 در حال حاضر حدود نیمی از ظرفیت مخازن سدهای کشور پر و نیمی دیگر خالی است. آخرین آمار وزارت نیرو نشان می‌دهد، ورودی آب به مخازن سدهای کشور در سی‌و سه روز ابتدای سال آبی جاری، کاهشی ۱۹ درصدی داشته است. همچنین با وجود کاهش ۲۳ درصدی خروجی آب سدها، حجم آب موجود در مخازن سدهای کشور کاهشی چهار درصدی داشته است. با این حال به نظر می‌رسد که وزارت نیرو برنامه‌های مدیریت بحران آب کشور را به سدسازی و انتقال آب بین حوضه‌ای بدون در نظر گرفتن توسعه پایدار محدود کرده است. این موضوع باعث اعتراض تشکل‌های محیط‌زیستی هم شده است. در روزهای گذشته ۶۰ تشکل محیط زیستی در نامه‌ای سرگشاده خطاب به نمایندگان مجلس، بر ضرورت تحقیق و تفحص از وزارت نیرو تاکید کردند. در این نامه به سدسازی و انتقال آب کوهرنگ ۳، بهشت‌آباد و خرسان ۱و۲و۳ بر سرشاخه های کارون، تونل سبزکوه، سد کانی سیب بر رودخانه زاب، طرح انتقال آب خزر- سمنان، سد فینسک در مازندران و سدهای لاسک، شفارود، تول‌لات در گیلان،  طرح انتقال آب از سد چمشیر و رودخانه زهره در خوزستان اشاره شده و نسبت به اثرات زیست محیطی آنها هشدار داده شده است. این عده معتقدند که وزارت نیرو به عنوان متولی ساخت سدها باید نسبت به تبعات زیست محیطی این موضوعات پاسخگو باشد.

«فهمی» که معاون پیشین دفتر برنامه‌ریزی کلان آب و آبفای وزارت نیرو است، هم می‌گوید هیچ یک از طرح‌های انتقال آب و سد‌سازی‌ها بر مبنای توسعه پایدار و حفاظت از محیط زیست نبوده است: «هیچ پروژه سدسازی در کشور به نفع محیط زیست اجرا نشده است. مثلا نمی‌توانیم حتی یک سد را مثال بزنیم که راه کنارگذر ماهی برایش اجرا شده باشد. زیرگذر ماهی جزء استانداردهای سدسازی است که در تمام دنیا لحاظ می‌شود، اما در ایران به این موضوع توجه نمی‌شود.» 

او تصریح می‌کند: «هنوز مطالعه انجام نشده که با سدسازی چقدر خسارت به آبزیان زده‌ایم. قبل از اینکه سد چالوس ساخته شود ذخایر ماهی قزل‌آلای خال قرمز (از گونه‌های حفاظت‌شده) چقدر بود و الان چقدر است؟ میزان خسارتی که به اکوسیستم رودخانه چالوس وارد شده معلوم نیست. اگر این خسارت‌ها به ریال تبدیل شود این سدها به هیچ عنوان توجیه اقتصادی ندارد.»

آسمان عرصه تاکسی های لوکس

بهمن‌ماه قرار است، اولین تاکسی پرنده  از فرودگاه مهرآباد پرواز کند 

آسمان عرصه تاکسی های لوکس

عطا مرادی، کارشناس مکانیک: هزینه این پروازها بالاست و اینکه این تاکسی‌های هوایی قرار است، در چه بستری بپرد، همچنان گنگ است.

تاکسی هوایی بهمن‌ماه در کشور به بهره برداری می‌رسد. این خبری بود که دبیر ستاد توسعه فناوری فضایی و حمل و نقل پیشرفته دیروز به یکی از خبرگزاری‌ها گفته است و اعلام کرده اولین پرواز تاکسی از فرودگاه مهرآباد انجام می‌شود. خبری که به گفته فعالان حوزه هوافضا اصلا تازه نیست و هر از چندگاهی مسئولان حوزه فضایی آن را به زبان می‌آورند و به نظر می‌رسد با مفهومی که امروز در جهان به عنوان تاکسی هوایی کاربرد دارد، متفاوت است. اجرایی شدن تاکسی‌های هوایی در ایران اما و اگر فراوان دارد. اماهایی که به نظر می‌رسد همچنان پاسخ روشنی برای آن‌ها وجود ندارد.

پیش از این خبر، بوشهر و لامرد فارس هم اعلام کرده بودند که توانایی ایجاد خطوط تاکسی هوایی را دارند. مسئولان لامرد گفته بودند که ظرفیت هر تاکسی هوایی لامرد ۶ نفر است که دو تاکسی هوایی اختصاصی برای فرودگاه بین المللی این شهر خریداری شده است .سهراب عزیزی، مدیر فرودگاه بین المللی شهدای شهرستان لامِرد فارس ۷ آبان ماه به ایرنا گفته بود که اولین تاکسی هوایی در ایران در لامرد راه اندازی می‌شود: «ظرفیت هر تاکسی هوایی لامرد ۶ نفر است که دو تاکسی هوایی اختصاصی برای فرودگاه بین المللی شهدای لامرد خریداری شده است .» او همچنین گفته بود که این تاکسی‌های هوایی آماده ارائه خدمت به همه اقشارند و در هر زمان هم امکان پذیرند. ۱۳ آبان هم دهقان منشادی، مدیرکل فرودگاه‌های بوشهر به باشگاه خبرنگاران جوان گفته بود که شرکت سرمایه گذاری و توسعه استان آمادگی خود را برای راه اندازی تاکسی هوایی که شامل اخذ مجوز و خرید و راه اندازی این تاکسی در این استان است، اعلام کرده است.

 پرواز روی آسمان، شاید وقتی دیگر

ماجرای پرواز بر فراز آسمان آن هم از نوع تاکسی هوایی، ماجرای امروز و دیروز نیست. تاکسی‌های هوایی در کشورهای دیگر نیز مورد استفاده قرار می‌گیرند. ایر تاکسی یا تاکسی هوایی اصطلاحی برای هواپیمای دربستی است. پیش از این هم روزنامه همشهری نوشته بود، این تاکسی‌های هوایی یک هواپیمای سبک یا حتی فوق سبک است که می‌تواند با حداقل ظرفیت یک چیزی در حدود ظرفیت یک تاکسی یا اتوبوس معمولی را در مسیری کوتاه جابه‌جا کند: «براساس تعاریف سازمان بین‌المللی هوانوردی (ایکائو)، تاکسی هوایی به استفاده از هواپیماهای ۹تا ۱۹ نفره در مسیرهای بدون برنامه اطلاق می‌شود که صرفه‌جویی در زمان و هزینه را به‌دنبال دارد. این نوع هواپیماها در شهرهایی که فرودگاه بزرگ ندارند قابل استفاده است و قدرت انعطاف پذیری در برنامه‌ریزی پرواز دارد.»

آنطور که جراید سال ۹۶ نوشته‌اند اولین مجوز ایرتاکسی‌ها به بجنورد داده شد اما طبق گزارش ایسنا، پرواز ایرتاکسی در این شهر همچنان در انتظار طی کردن فرآیند اداری و اخذ مجوز است. مساله‌ای که دیروز، دبیر ستاد توسعه فناوری فضایی و حمل و نقل پیشرفته هم به آن اشاره کرد. منوچهر منطقی به مهر گفته بود که پرواز تاکسی هوایی در ایران دو مشکل بزرگ داشت، یکی اخذ مجوز و دیگری نحوه استفاده از فرودگاه. او اما اشاره کرده بود که به تازگی مجوز تاکسی هوایی از سازمان هواپیمایی کشور اخذ شده و نحوه استفاده از فرودگاه برای این نوع تاکسی‌ها نیز به تازگی تدوین شده است: «مسیر تاکسی‌های هوایی باید از سایر هواپیماها جدا باشد، زیرا باید از مسیرهای روان برای تاکسی‌های هوایی استفاده شود، به عنوان مثال برای فرودگاه مهرآباد لازم است که مسیری جداگانه برای این تاکسی‌ها در نظر گرفته شود که این موضوع در آذرماه آماده می‌شود. برای پرواز تاکسی هوایی می‌بایست، مسیر پرواز از هواپیماهای تجاری جدا باشد و روان بودن مسیرهای تاکسی هوایی از نکات پر اهمیت برای پرواز بود که این مشکل نیز حل شد.» منطقی همچنین گفته که تاکسی‌های هوایی، برنامه ریزی سایر هواپیماها را مختل نمی‌کنند: «شرکت فرودگاه‌ها کل پروازها را تحت کنترل دارد و زمانی که خالی باشد، این تاکسی‌های هوایی امکان جابجایی دارند.» مساله بعدی که به نظر می‌رسد مشکل تاکسی‌های هوایی در ایران باشد، مساله بودجه است. منطقی گفته شرکت فرودگاه‌ها تامین کننده ۷۰ درصد بودجه این تاکسی‌های هوایی است.

 ان قولت‌های تاکسی هوایی

آن طور که مسئولان می‌گویند، تا ۳ ماه دیگر تاکسی هوایی در ایران افتتاح می‌شود. اتفاقی که همه کارشناسان مکانیک و هوافضا در ایران روی محقق شدن آن اتفاق نظر ندارند و معتقدند هزینه بسیار است. عطا مرادی، کارشناس ارشد مکانیک دانشگاه صنعتی شریف به روزنامه پیام ما می‌گوید: «هزینه این پروازها بالاست و اینکه این تاکسی‌های هوایی قرار است در چه بستری اتفاق بیفتد، همچنان گنگ است.» او می‌گوید یکی از مسائلی که در ایران برای این تاکسی‌ها وجود دارد، مساله تامین سوخت است و اعتماد برای پرواز است: «تاکسی روی زمین قابل اعتماد است، تایر خودرو روی زمین است اما در این تاکسی‌ها با هر وسیله‌ای که قرار باشد انجام بگیرد همواره باید بر گرانش غلبه کرد به علاوه تامین سوخت هم مساله دیگری است.» مرادی می‌گوید ایده دیگر تاکسی‌های هوایی در چین اجرا شده بود که پرواز تا ارتفاع خیلی بالا نبود: «در این حالت وسیله برای پروازش تا ارتفاع محدود صرفا از نیروی مغناطیسی کمک می‌گرفت و برای اینکه از سطح زمین جدا شود، باید نیروی محرکه‌ای به آن وارد می‌شد تا جلو و عقب برود.» این ایده البته در ایران عملی نیست زیرا در خیابان‌های کشور پلتفرم مغناطیسی وجود ندارد.» تاکسی‌هایی هوایی اما برای محیط زیست مضرند، مرادی معتقد است که موتور این تاکسی‌ها هم احتمالا باید از وزن موتور خودروها قویتر و بزرگتر باشد و میزان ایجاد آلودگی‌شان هم بیشتر خواهد بود: «مگر اینکه برقی آن تولید شود که البته آن هم به چالش‌هایی در حوزه الکترونیک برمی‌خورد و البته بسیار گران است.»

اینکه چه هواپیمایی در چه بستری، اولین پرواز ایرتاکسی را انجام می‌دهد، همچنان در هاله‌ای از ابهام است. مسئولان همواره ضرب الاجل زمانی تعیین می‌کنند، پارسال نیز گفته بودند که مهر امسال اولین ایرتاکسی می‌پرد. از طرف دیگر آنطور که از گفته‌های مسئولان بر می‌آید این پروازها گرانند و احتمالا برای همه اقشار جامعه مناسب نیستند و احتمالا آلودگی محیط زیستی هم دارند. به تمام این‌ها این حقیقت را باید اضافه کرد که کلانشهرهای ایران اما همواره با آلودگی هوا دست و پنجه نرم کردند و مسئولان شهری در هر فرصتی از فرسوده بودن تاکسی‌ها می‌گویند. اینکه در این شرایط به جای رفع این بحران، مسئولان از لزوم تاکسی هوایی می‌گویند، مساله‌ای است که هنوز پاسخی برای آن وجود ندارد.

اما و اگرهای تاکسی‌های هوایی

اما و اگرهای تاکسی‌های هوایی

یادداشتی از محمد‌حسین‌جهان‌پناه روزنامه‌نگار علم و فناوری 

این روزها بازهم صحبت از مجوز گرفتن تاکسی‌های هوایی است. خطوط هوایی کوچکی که اگر ابر و باد و مه و خورشید و فلک یاری کنند 

ظاهرا سرانجام پرواز خود را از ابتدای بهمن ماه امسال آغاز خواهند. تاکسی‌ هوایی به خودی خود مفهوم چندان جدیدی یا حتی خیلی پیچیده‌ای نیست. مفهومی که در اصل مقصود از آن شرکت‌های کوچکی است که عموما با هواپیماهای سبک و فوق سبک بر حسب نیاز و تقاضای موجود به صورت چارتر پروازهایی را در مسیرهای مختلف ترتیب می‌دهند. عمده کاربری این نوع شرکت‌ها هم یا در مسیرهایی است که به علت فقدان تقاضا پروازهای هفتگی کافی وجود ندارد یا مشتری به دنبال پروازی اختصاصی با شرایطی خاص در مسیری مشخصی است. این نوع شرکت‌ها هم در ایران و هم در جهان داستان طولانی و پر فراز و نشیبی دارند که همیشه با اما و اگر همراه بوده. در واقع برخلاف شرکت‌های تاکسیرانی، به سوددهی رساندن تاکسی‌های هوایی کار بسیار پر ریسک و مشکلی است. علاوه بر هزینه بالای سوخت و تعمیر و نگهداری هواپیماهای سبک، این‌هواپیماها با محدودیت‌های عملیاتی مشخصی هم در شرایط آب و هوایی مختلف مواجه هستند. در واقع در طول سه دهه گذشته تاکسی‌های هوایی اساسا بازار چندان سود‌ده یا پر طرفداری شمرده نمی‌شدند. عمده شرکت‌های عرضه کننده سرویس‌هایی از این دست عموما در جنوب‌ شرق آسیا، آفریقا یا آمریکای شمالی و جنوبی فعالیت می‌کنند.  فعالیت هواپیماهای سبک به صورت گسترده برای عرضه سرویس‌های مسافری در نیازمند زیرساخت‌هایی مختلف سخت افزاری و نرم‌افزاری است. زیرساخت‌هایی که در وضعیت کنونی کشور دقیقا مشخص نیست تا چه حد و با چه کیفیت و کمیتی آماده نظارت بر راه‌اندازی تاکسی‌هایی هوایی در کنار خطوط هوایی کلاسیک هستند. آن هم خطوط هوایی کلاسیکی که همین حالا هم در شرایط تحریم‌ها و همه گیری کرونا با هزار اما و اگر مختلف دست و پنجه نرم می‌کنند. اینجا بد نیست اشاره کنیم که عنوان تاکسی‌های هوایی خارج از ایران در سال‌های اخیر دوباره زنده شده منتها با مفهومی عموما متفاوت از گذشته یا آن‌چیزی که این روزها در حال راه‌اندازی در ایران است. مفهومی این روزها بیشتر روی توسعه خودروهای پرنده برقی برای عرضه سرویس‌های حمل و نقل هوایی سریع و ایمن در سطح شهر‌ها و حومه شهرها متمرکز‌ است. حوزه‌ای که خصوصا شرکت‌های بزرگ هواپیما سازی و عرضه‌کنندگان مشهور تاکسی‌های آنلاین هم علاقه ویژه‌ای به آن دارند.

زندگی شهری زیر سایه گازهای گلخانه‌ای

زندگی شهری زیر سایه گازهای گلخانه‌ای

تورنتو، پمپ‌های حرارتی به کار گرفت و روتردام درختان را افزایش داد.

توده‌های یخ در قطبین ذوب می‌شوند، آب دریاها به مرور بالا می‌آید، مناطق پربارش، خشک می‌شوند و بسترشان به مسیرهای سیلابی تبدیل می‌شود و  اقلیم تغییر می‌کند. این شاید خلاصه‌ای باشد از آنچه این روزها به سر زمین می‎‌آید. تغییرات اقلیم اما در لغت یعنی «تغییرات مشخص در الگوهای مورد انتظار برای وضعیت میانگین آب و هوایی  که در طولانی‌مدت در یک منطقه خاص یا برای کل اقلیم جهانی رخ بدهد.» تغییرات اقلیم اما بر زندگی شهرنشینان نیز موثر بوده است و گاه باعث از بین رفتن زیرساخت‌ها شده و مردم یک شهر را مجبور به مهاجرت کرده است. گزارش‌های سازمان ملل متحد نشان می‌دهد زندگی در شهرها منجر به تولید نزدیک به 60 درصد گاز گلخانه‌ای می‌شود، بنابراین کاهش گازهای گلخانه‌ای در شهرها برای کاهش تاثیرات تغییر اقلیم امری ضروری است. کتاب «بررسی تطبیقی اقدامات کاهش آثار و سازگاری با تغییرات اقلیمی در دیگر کشورها» که مرکز مطالعات و برنامه ریزی شهری تهران آن را به تازگی منتشر کرده است، به نوعی به تاثیرات تغییرات اقلیم در شهرها پرداخته و الگوی موفق برای کاهش تاثیرات را بررسی کرده است. بخش‌هایی از کتابی که خسرو اشرفی آن را نوشته در ادامه آمده است.

عوارض تغییرات اقلیم در شهرها

آثار تغییر اقلیم بر شهرها، بالا آمدن سطح آب دریا، توفان‌های حاره‌ای، نزولات جوی سنگین و رویدادهای گرمایی و خشکسالی است. این کتاب اما عوارض تغییر اقلیم در شهرها به چند بخش تقسیم کرده است. در بخش سامانه انرژی شهرها گفته شده که «سامانه آب شهری شامل منابع تامین آب، انتقال، توزیع، تصفیه، استفاده مجدد و عناصر دفع فاضلاب همگی ممکن است در تغییرات اقلیمی آسیب پذیر باشند. سطوح نفوذ ناپذیر در شهر و افزایش شدت بارش می‌تواند سامانه زهکشی و دفع فاضلاب را تخریب کند. افزایش دما و نرخ تبخیر در میزان تقاضا، افزایش سطح آب دریاها در شوری منابع آب شهرهای ساحلی و سیلاب‌ها و طغیان رودخانه‌ها در آلوده کردن منابع آب مؤثرند.»

نویسنده کتاب ادعا کرده است که تغییرات اقلیمی در بهداشت عمومی شهر نیز موثر است:« آسیب‌های فیزیکی ناشی از توفان و سیلاب و یخ‌زدگی درختان در فصل بهار و عوارض بعد از تغییرات شدید مانند توفان و سیل، خرابی‌های مسکن و سامانه زهکشی شهر، اختلال در دسترسی به آب سالم و مواد غذایی همچنین رشد باکتری‌ها در طولانی شدن موج گرما و آلودگی مواد غذایی، ایجاد بیماری‌های تنفسی به علت کاهش کیفیت هوا در موج گرما و افزایش گردوخاک‌ها و گرمازدگی افراد سالمند و کودکان در نتیجه موج گرمای شدید و طولانی به خطر بیفتد. همچنین، خشکسالی‌های طولانی و مهاجرت از روستا به شهرها و ایجاد حاشیه‌نشینی در شهرها و اسکان غیر رسمی و غیر استاندارد نیز از تهدیدهای بلندمدت تغییرات اقلیم بر بهداشت عمومی است.»

لندن و تاثیرات مثبت تغییرات اقلیم

در یک مطالعه که برای بررسی آثار تغییرات اقلیم در شهر لندن در سال 2002 صورت گرفت اما نتایج جالبی بدست آمد. طبق نوشتار این کتاب، یکی از مهم‌ترین تاثیرات این پدیده در شهر لندن خطر سیل است. «لندن به سه شکل به دلیل سیل در معرض آسیب است؛ غرق شدن در دشت سیلابی توسط آب رودخانه، سیل محلی در زمانی که شبکه زهکشی به‌دلیل بارش شدید خراب می‌شود، و موج‌های شدید در رود تیمز» از دیگر تاثیرات تغییرات اقلیمی در لندن کاهش کیفیت هواست که منجر به مشکلات تنفسی در شهروندان می‌شود. پژوهش می‌گوید که تغییرات اقلیم باوجود تمام آثار منفی‌اش برای لندن منجر به جذب گردشگر نیز شده است. «هوای گرم در شهر باعث جذب گردشگر در شهر شده است.»

سیاست‌های شهری برای کاهش تاثیرات

شهرها اما عموما چند سیاست برای کاهش تاثیرات تغییرات اقلیم اتخاذ می‌کنند. نویسنده نوشته است که اولین استراتژی، استراتژی سازگاری است: «تفسیر سازگاری همان انعطاف‌پذیری اجتماعی است که مفهومی از توانایی جامعه به مقاومت در برابر شوک‌های خارجی و تنش‌ها، بدون تحول درخور توجه در جامعه است. تقویت انعطاف‌پذیری و کاهش آسیب‌پذیری مراکز شهری به تغییرات آب‌وهوا تابعی از فرایندهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی است. زیرساخت‌های مورد نیاز برای کاهش آسیب پذیری و تقویت انعطاف‌پذیری در شهر عبارت‌اند از: رفاه اقتصادی و ثبات (استاندارد زندگی و میزان شهرنشینی)، ساختار جمعیتی مردم شهر، ثبات نمادی شهر، قدرت زیرساخت‌های عمومی (بهداشت، ارتباطات، حمل‌ونقل، مالی و غیره)، اتصال جهانی (ارتباطات جهانی، گردشگری، تجارت و غیره)و وابستگی به منابع طبیعی و توانایی احیای زیست‌بوم. »

استراتژی کاهش، عموما کاهش تولید و انتشار گازهای گلخانه‌ای را دنبال می‌کند و اقداماتی نظیر، کاهش مصرف انرژی و استفاده از انرژی‌های تجدید پذیر را مد نظر قرار می‌دهد.

برای کاهش تاثیرات تغییرات اقلیم در شهرها، همایش‌ها و کنوانسیون‌های متعددی برگزار شده است که مهم‌ترین آن در سال 1997 در کیوتو برگزار شد و طی آن پروتکل کیوتو به تصویب رسید. -کیوتو، پیمانی است بین‌المللی به منظور کاهش صدور گازهای گلخانه‌ای.-

تورنتو و پمپ‌های حرارتی

کلانشهرهای دنیا اما اقدامات متعددی در راستای کاهش تاثیرات منفی ناشی از تغییرات اقلیم را در شهرها به کار بردند. به گواه اطلاعات مستند در کتاب ، دولت انتاریو در اولین قدم برای کاهش تغییرات اقلیمی، آن را به عنوان یک مشکل اساسی به رسمیت شناخته است، در قدم دوم تورنتو تلاش کرده تا از صنایع فناوری‌های پاک حمایت کند و زیرساختی برای بازگرداندن زیست بوم‌ها و کاهش کربن جوی به کار بندد. تورنتو توانسته ساختمان‌های پایدار بدون کربن در کانادا ایجاد کند: «با استفاده از تکنولوژی‌های مدرن، مانند استفاده انرژی‌های کارآمد، فتوولتائیک، هیترهای هوا و آب خورشیدی، طراحی انرژی خورشیدی منفعل و پمپ‌های حرارتی از طریق منابع گرمایی زمین، این اقدامات می‌تواند انتشار گازهای گلخانه‌ای را تقریبا به صفر برساند. در تورنتو همچنین از انرژی گرمایی تلف شده منابع گرمایی زمینی هم از طریق پمپ حرارتی استفاده می‌شود.

تورنتو در بحث حمل و نقل هم تلاش کرده تا کاهش انتشار گازهای گلخانه‌ای را مد نظر قرار دهد آن هم با چند روش، مثل کاهش مصرف خودرو و تشویق جامعه به استفاده از حمل و نقل عمومی، پیاده مداری یا حتی دوچرخه سواری. سیاستمداران این شهر از طرف دیگر تلاش کردند تا برق را با استفاده از منابع تجدید پذیری چون باد و تابش خورشید و جزر و مد و زمین گرمایی توسعه دهند و سامانه‌های گرمایشی و خنک سازی کارآمدی در ساختمان‌ها ایجاد کنند که از طریق شبکه لوله کشی تامین شود.

روتردام و سیاست افزایش درخت

در روتردام هم سیاست‌های در پیش گرفته شده، مشابه با سیاست‌های لندن و تورنتو است. به طور مثال این شهر در راستای حفاظت از فضای سبز شهری تلاش کرده تا درخت ایجاد کند: «این شهر همچنین مجوز قانونی برای جلوگیری از قطع درختان دارد. استان‌های هلند ابزارهای مختلفی برای ایجاد فضای سبز جدید را از طریق سلب مالکیت زمین و از طریق مشارکت عمومی و خصوصی ایجاد میکنند. قانون جدید توسعه زمین ملی، تخصیص هزینه‌های توسعه زمین را تنظیم می‌کند. که این امکان را برای شهرداری‌ها برای طراحی و برنامه‌ریزی فضاهای باز (سبز)از توسعه‌دهندگان در توسعه یا توسعه مجدد را ایجاد می‌کند. به این ترتیب، شهرداری‌ها در زمینه ارتباط با توسعه‌دهندگان خصوصی و شرکت‌های مسکن، مهمات بیشتری دارند»

کلانشهرهای در حال توسعه چه کنند؟

تغییرات اقلیم اما در کشورهای در حال توسعه نیز موثر بوده است. به گواه آمار کتاب، توفان و سیل و خشکسالی در فیلیپین باعث شده تا بخش زیادی از محصولات کشاورزی بین سال‌های 1970 تا 1990 از بین بروند. فیلیپین برای سازگار شدن با تغییرات اقلیم اما دست به اقداماتی نیز زده است، در بخش کشاورزی :«توسعه گونه‌هایی که از طریق اصالح نباتات و بیوتکنولوژی تنش‌های مختلف ناشی از تغییرات اقلیم را تحمل می‌کنند. توسعه روش‌های مدیریت زمین‌های‌کشاورزی جدید که به مدیریت محصولات کشاورزی تحت شرایط تنش‌زا و مدیریت آفات و بیماری‌های گیاهی پاسخ خواهند داد. طراحی و توسعه سازگار از ابزارهای کشاورزی کارآمد و بهبود تکنولوژی‌های پس از برداشت که شامل استفاده و پردازش محصولات کشاورزی توسط محصولات و ضایعات کشاورزی است.»

در پایان این کتاب راهکارهایی هم برای کلانشهری مانند تهران داشته تا بتواند خودش را با تغییرات اقلیمی سازگار کند: «به کارگیری دیوارهای سبز و بام سبز در سطح شهر، همانند اقدامی که در تورنتو صورت گرفته است، الکتریکی کردن وسایل نقلیه و ایجاد طرح ترافیک مناسب برای این وسایل، کاهش هزینه‌های واردات برای وسایل نقلیه هیبریدی و سی ان جی، حفظ و گسترش گیاهان سبز شهر و سایبان درختی، استفاده از سوخت‌های زیستی و انتقال بار از حمل و نقل جاده‌ای و هوایی به ریلی از جمله اقداماتی است که اگر در تهران صورت بگیرد می‌تواند منجر به کاهش تاثیرات تغییرات اقلیم شود. »

 

زمان حیاتی مبارزه با تغییرات اقلیمی

شیوع ویروس کرونا زمان مقابله با بحران اقلیمی در جهان را کوتاه‌تر کرده است 

زمان حیاتی مبارزه با تغییرات اقلیمی

۲۰۲۰ می‌تواند سال تصمیم‌گیری برای استفاده از آخرین خروجی از بحران اقلیمی باشد به گزارش صندوق بین‌المللی پول از اواخر ماه ژوئن کشورها برای مقابله با همه‌گیری ویروس کرونا و مهار اثرات اقتصادی آن نزدیک به یازده هزار میلیارد دلار خرج کرده‌اند.

روزنامه نگار: یاسمن طاهریان | سپتامبر ۲۰۲۰ رکورد گرمترین ماه تاریخ را زد. دو هفته قبل از آن دمای هوای «دره مرگ»، معروف به گرم‌ترین نقطه کره زمین، در جنوب شرق ایالت کالیفرنیا به ۵۴.۴ درجه سانتی‌گراد رسید و اگر کارشناسان هواشناسی در فرآیندی که چند ماه طول می‌کشد این دما را تایید کنند،  ۱۷ اوت روزی است که بالاترین دمای کره زمین رسما به نامش ثبت شده.با وجود روند کاهش دما در اروپا، ۲۰۲۰ گرمترین سال در طول تاریخ این قاره به شمار می‌رود. سطح پوشیده از یخ در قطب شمال برای دومین بار به کمترین میزان خود از سال ۱۹۷۰ (و آغاز ثبت داده‌های ماهواره‌ای) رسیده است. به گزارش بی‌بی‌سی تمامی این موارد شواهدی است که نشان می‌دهد انتشار گازهای گلخانه‌ای به دست انسان باعث بالا رفتن دمای کره زمین می‌شود.

۲۰۲۰ در نگاه اول برای خیلی‌ها سالی است که در آن یک ویروس ناشناخته از کنترل انسان خارج شد، جان صدها هزار نفر را گرفت و شیوه زندگی را تغییر داد. اما به گزارش مجله تایم ۲۰۲۰ همچنین می‌تواند سال تصمیم‌گیری برای ادامه دادن به شیوه‌های آلوده‌کننده محیط‌زیست یا استفاده از آخرین خروجی از بحران اقلیمی باشد. اگر بخواهیم پیامدهای تغییرات اقلیمی را جدی بگیریم باید از فرصتی که بحران همه‌گیری ویروس کرونا بوجود آورده، استفاده کنیم، میزان آلاینده‌های شرکت‌هایی که کمک‌های دولتی دریافت می‌کنند باید کاهش پیدا کنند، پنل‌های خورشیدی و مزارع بادی بیشتری تولید شوند و شیوه‌های حمل و نقل سازگارتر با محیط‌زیست در شهرها توسعه پیدا کنند. اگر همچنان بخواهیم برای تاسیس چاه‌های نفتی و کارخانه‌های جدید با سوخت‌های فسیلی سرمایه‌گذاری کنیم و بدون فکر آنها را به توسعه تشویق کنیم، هیچ‌وقت از این فاجعه اقلیمی بیرون نخواهیم رفت. همه‌گیری ویروس کرونا باعث شد تا تغییرات اقلیمی در افکار عمومی کمتر مورد توجه قرار بگیرد. اما امسال و شاید سال دیگر در راه مبارزه با تغییرات اقلیمی بسیار حیاتی باشند. راب جکسون،‌ استاد دانشگاه استنفورد و رییس پروژه کربن جهانی می‌گوید:‌ «وقت ما برای اینکه چیزهای جدید را به روش‌های قدیمی بسازیم تمام شده است.» هر کاری که امروز انجام دهیم سرنوشت کره زمین و زندگی انسان را برای قرن‌ها رقم خواهد زد.زمان برای به کارگیری روش‌های اقلیمی موثر همیشه تنگ است، ویروس کرونا نیز این مدت زمان را کمتر کرده است. دانشمندان و قانون‌گذاران انتظار داشتند تا تغییر مسیر به سمت انرژی‌های سازگار با محیط زیست طی دهه آینده رخ دهد اما همه‌گیری ویروس کرونا برنامه ۱۰ ساله برای سرمایه‌گذاری در نیروگاه‌های تولید برق گرفته تا جاده‌ها را به پروژه‌های چند ماهه تغییر داده است.حال باید دید نتیجه چه می‌شود: آیا احترام جدید ما نسبت به علم و ترس از وقوع اتفاق‌های شوکه‌کننده در آینده، ما را بیدار می‌کند یا آیا تمایل انسان برای بازگشت به شرایط عادی، تهدیدهای گوشه و کنار را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد؟

همه‌گیری ویروس کرونا بزرگترین اختلال در نظم بعد از انقلاب صنعتی است. به گفته صندوق بین‌المللی پول، انتظار می‌رود اقتصاد جهانی در سال ۲۰۲۰ بیش از ۵ درصد کوچکتر شود. این چالش آنقدر بزرگ است که برای تغییر مسیر تنها همین فرصت باقی مانده است.سازمان ملل در گزارشی که در سال ۲۰۱۸ منتشر کرد، هشدار داد که اگر دمای کره زمین نسبت به دوران قبل از انقلاب صنعتی بیش از ۲درجه سانتی‌گراد بالاتر رود، صدها میلیون نفر فقیر می‌شوند، صخره‌های مرجانی از بین می‌روند و برخی از کشورها را برای مقابله با تغییرات اقلیمی ناتوان خواهد کرد.بر اساس گزارش برنامه محیط‌زیست سازمان ملل یا UNEP برای اینکه دمای کره زمین از ۱.۵درجه سانتی‌گراد بالاتر نرود باید در ۱۰ سال آینده تولید گازهای گلخانه‌ای سالانه ۷.۶درصد کاهش یابند. همه‌گیری بیماری کووید-۱۹ میزان آلاینده‌ها را در سال ۲۰۲۰ به همین میزان کاهش داد، اما عملا کسی فکر نمی‌کند که یک پاندمی مرگ‌بار و افزایش بیکاری، راهی پایدار برای ایجاد وقفه در تغییرات اقلیمی باشد. بعد از هر رکود اقتصادی، دنیا معمولا با جهشی در میزان تولید آلاینده‌ها روبه‌رو می‌شود. به گزارش نشنال جغرافی، پس از شروع همه‌گیری ویروس کرونا، نشر کربن در ماه آوریل ۱۷درصد کاهش پیدا کرد؛ عده زیادی در خانه‌ها ماندند و از دوچرخه به جای ماشین و وسایل حمل و نقل آلاینده استفاده کردند. اما در طی ماه‌های پس از آن انتشار کربن روند صعودی پیدا کرد.رسیدن به هدف متوقف کردن افزایش دما تا ۱.۵درجه سانتی‌گراد بدون ایجاد هیچ نوع اختلال گسترده‌ای، همواره به معنی بازسازی اقتصاد جهانی بوده است؛ آرام آرام اما قاطعانه از استخراج سوخت فسیلی فاصله گرفتن. دانشمندان و اقتصاددانان می‌دانند که این آخرین فرصت آنها برای تحقق این امر است. یوهان راک‌استرام، مدیر «موسسه تحقیقاتی اثرات اقلیمی پست‌دم» می‌گوید: «هیچ شواهد تجربی وجود ندارد که نشان دهد اگر در سال ۲۰۲۰ دست‌ به کار نشویم، بتوانیم (فاصله گرفتن از مصرف سوخت‌های فسیلی) را با روشی منظم پیش ببریم.»به گزارش صندوق بین‌المللی پول از اواخر ماه ژوئن کشورها برای مقابله با همه‌گیری ویروس کرونا و مهار اثرات اقتصادی آن نزدیک به یازده هزار میلیارد دلار خرج کرده‌اند. اقتصاددانان می‌گویند که این میزان کافی نیست. کشورها و بانک‌های مرکزی نیز برای حفظ اقتصاد جهانی به شهروندان خود کمک مالی می‌کنند. شهروندان می‌توانند کارهای بسیاری با این پول انجام دهند تا زندگی بهتری داشته باشند و از خود در برابر بحران اقلیمی حفاظت کنند. در ماه‌های اخیر، نهادهای پیشرو در سراسر دنیا روش‌هایی را پیشنهاد داده‌اند که در جزییات با یکدیگر متفاوتند اما در یک فلسفه مشابه: سرمایه‌گذاری در زیر ساخت‌های سبزتر.مثلا آژانس بین‌المللی انرژی خواستار سرمایه‌گذاری سالانه به ارزش یک هزار میلیارد دلار در انرژی پاک برای سه سال آینده است. توسعه و مدرن‌سازی شبکه‌های برق، جریان گرفتن انرژی تجدیدپذیر را آسان‌تر می‌کند. دولت‌ها می‌توانند ماشین‌های پرمصرف را بازخرید کنند و از مصرف‌کنندگان بخواهند از ماشین‌های برقی استفاده کنند. خانه‌ها و ساختمان‌ها می‌توانند مقاوم‌سازی شوند تا در آنها انرژی کمتری مصرف شود.این سرمایه‌گذاری همچنین می‌تواند با ایجاد نزدیک به ۱۰ میلیون شغل در سراسر دنیا، مشکل فعلی مشاغل از دست‌رفته و رکود اقتصادی را حل کند و تولید ناخالص داخلی جهانی را ۱.۱درصد افزایش دهد. در نتیجه این سرمایه‌گذاری به جای اینکه هزینه باشد در نهایت به اقتصاد کمک می‌کند. مهم‌تر از آن، سرمایه‌گذاری برای انرژی سبز می‌تواند مزایای بسیاری داشته باشد. مثلا برخی از مناطق دورافتاده نیز می‌توانند برای اولین بار به برق دسترسی داشته باشند. دیگر اینکه آلودگی هوا در سراسر دنیا کاهش پیدا می‌کند. فاتح بیرول، مدیر اجرایی آژانس بین‌المللی انرژی می‌گوید: «اگر دولت‌ها از این فرصت استفاده نکنند، ممکن است یکی از مهم‌ترین ابزارهای بهبود اقتصادی را از دست بدهند.»اما اینجا فقط صحبت از استفاده از فرصت نیست بلکه ادامه دادن با شرایط کنونی خطرناک است. تحقیقات سازمان ملل در سال گذشته نشان می‌دهد که اگر کشورها به همین روش‌های کنونی برای کاهش آلاینده‌ها ادامه دهند، دمای جهان تا پایان این قرن به بیش از ۳ درجه سانتی‌گراد افزایش می‌یابد.به گزارش سازمان ملل ۱۰درصد انتشار گازهای گلخانه‌ای مربوط به صنعت مد است که ۲۰ درصد فاضلاب جهان را نیز تولید می‌کند و این میزان از آلودگی تمام پروازهای بین‌المللی و حمل و نقل دریایی بیشتر است. رنگ کردن پارچه دومین عامل بزرگ آلوده‌کننده آب‌های جهان است و برای تولید یک جفت شلوار جین نزدیک به ۲۰۰۰ گالن آب مصرف می‌شود.کره زمین از زمان انقلاب صنعتی تاکنون ۱.۱ درجه سانتی‌گراد گرم‌تر شده است. اگر از مرز ۲ درجه عبور کنیم، ممکن است به یک یا دو نقطه بحرانی برسیم؛ جایی که تاثیرات تغییرات اقلیمی می‌توانند از حالت تدریجی به تغییرات ناگهانی شبانه تبدیل شوند تا شکل کره زمین را تغییر دهند. برای اینکه مطمئن شویم به این نقطه نمی‌رسیم باید تا سال ۲۰۳۰ میزان آلاینده‌ها را به نصف برسانیم.

هر کشوری در دنیا یک روزی با تغییرات اقلیمی مبارزه می‌کند. بخش بزرگی از تغییرات اقلیمی که امروزه کشورها تجربه می‌کنند به دلیل آلاینده‌هایی است که یک قرن پیش تولید شده‌اند. اما با این وجود حالا این حق انتخاب را داریم که اوضاع در قرن‌های آتی بدتر نشود. اگر برای حفاظت از طبیعت و تغییر سیستم انرژی همین امروز سرمایه‌گذاری کنیم، می‌توانیم از بدتر شدن اوضاع جلوگیری کنیم و توفان‌ها و سیل‌ها را مهار کنیم. اگر دست روی دست بگذاریم، همانطور که نمودار دمای هوا بالاتر و بالاتر می‌رود، در بدترین شرایط گرفتار خواهیم شد. انتخاب با ماست. فقط برای تصمیم‌گیری وقت زیادی باقی نمانده است. 

اولین هشدار درباره تغییرات اقلیمی به سال ۱۹۸۸ بازمی‌گردد. زمانی که جیمز ای هنسن، یکی از کارشناسانان تغییرات اقلیمی در ناسا در گفت‌وگویی اعلام کرد هیچ «عدد جادویی» وجود ندارد که نشان دهد اثر گلخانه‌ای چه زمانی در آب و هوا تغییر ایجاد می‌کنند. اما هنسن در ادامه می‌‌گوید که شواهد محکمی درباره وقوع اثر گلخانه‌ای وجود دارد.سال گذشته میزان انتشار گاز کربن به ۱۰ میلیارد متریک تن رسد. نشر کربن در هند نزدیک به دو درصد افزایش یافت و در چین به بیش از دو درصد رسید.ممکن است اقدامات فردی برای متوقف کردن بحران اقلیمی کافی نباشند اما قطعا بی‌اثر نخواهند بود. در صدر فهرست تغییراتی که در زندگی روزمره می‌توانیم ایجاد کنیم، استفاده از خودروهای برقی است. عایق‌سازی خانه‌ها  از نشر نزدیک به ۰.۸۹۵ تن دی‌اکسید کربن جلوگیری می‌کند. تغییر رژیم غذایی به گیاه‌خواری نیز موثر است اما کمتر از حمل‌و نقل. کاهش مصرف کاغذ، خرید لوازم غیریک‌بار مصرف و بازیافت نیز از انتشار نزدیک به ۰.۰۱ تن گاز دی‌ اکسید کربن جلوگیری می‌کند.

تغییر ذهنیت یکی از مهم‌ترین قدم‌هاست. دیانا آیوانوا از دانشگاه لیدز به بی‌بی‌سی می‌گوید: «ما باید ذهنیت‌مان را به کلی تغییر دهیم. باید توافق کنیم که نشر کربن در محدوده آن چیزی که کره زمین می‌تواند تحمل کند، چقدر باشد و سپس زندگی خوبی را در این چارچوب بسازیم.»

گزارش‌ها نشان می‌دهند که دنیا تا سال ۲۰۳۰ وقت دارد تا تمام تغییرات سریع و موثر را در زمینه انرژی، زیرساخت و سیستم‌های صنعتی ایجاد کند تا از رسیدن افزایش دمای زمین به ۲ درجه سانتی‌گراد جلوگیری شود. 

منفعت اقتصادی پاشنه ‌آشیل اقدامات محیط‌زیستی

منفعت اقتصادی پاشنه ‌آشیل اقدامات  محیط‌زیستی

یادداشتی از حمیدرضا میرزاده کارشناس محیط زیست | باید بپذیریم منفعت اساس مناسبات بشر است و هنگامی که از منفعت صحبت می‌کنیم مشخصا منظورمان منفعت مادی است. حال با این فرضیه به سراغ اقدامات محیط‌زیستی کشورها برویم. از عایق‌بندی ساختمان‌ها تا پیاده‌محور کردن شهرها تا حمل‌ و نقل پاک.

ماجرا این است که ما این کارها را انجام می‌دهیم چون به دنبال دو نوع از منفعت هستیم. یکی منفعت جهانی است که کاهش گازهای گلخانه‌ای و پاک بودن هوای جهان را شامل می‌شود و همه جهانیان سهمی از آن دارند. طبیعتا ما ساکنان تهران هم به نسبت جمعیت‌مان سهمی در رعایت و حفظ جهان داریم. بخش بسیار مهم‌تر اما به شهروندان هر شهر و مدیران آن باز می‌گردد. ما باید چه هزینه‌ای بکنیم و چه فایده‌ای به دست بیاوریم؟ پاشنه آشیل تمام بحث‌های محیط‌زیستی همین‌ پرسش است. برای نمونه در نظر بگیریم که یک شهروند تهرانی وقتی بخواهد از خانه بیرون برود برای حمل ونقل چه هزینه‌ای می‌کند و بخش مدیریت شهری چه میزان برای حمل و نقل‌های پاک و ارزان هزینه کرده است. 

 

برای مثال هزینه نیم‌ساعت سفری شهری من با مترو پنج هزار تومان آب خورده است که هزار و ۵۰۰ تومان از آن را پرداخت می‌کنم. این پنج هزار تومان تومان شامل سود و همه هزینه‌های من است. حالا دولت سوخت فسیلی را حذف می‌کند یا جای خدمات اداری و دولتی را طوری تنظیم می‌کند که نیاز به کمترین سفر و جابجایی باشد. باید ببینیم در شرایط فعلی چه هزینه‌ای می‌شود و سود آن چطور به ما می‌رسد.

این‌که می‌بینیم یکسری کشورها می آیند و توافق پاریس را تحسین می‌کنند و یکسری دیگر آن را تقبیح از اینجا سرچشمه می‌گیرد. ما اگر این واقعیت را بپذیریم که برای دولت‌ها منافع مادی ارجح بر منافع عمومی غیرمادی مثل دغدغه‌های محیط زیستی است، راحت‌تر می‌توانیم به نتیجه برسیم. باید پرسید با در نظر گرفتن شرایط اقتصادی هر کشور چقدر اراده برای اقدام در راستای محیط زیست دارد؟ برای پاسخ به این پرسش باید در شاخص‌های اقتصادی و هزینه فایده و ضررهای اقتصادی ناشی از انجام ندادن این کارها بگردیم. در این شرایط پاسخ روشن می‌شود. برای مثال آلمان ۲۵ درصد انرژی مصرفی خود را تجدیدپذیر کرده است. آیا آلمانی‌ها آدم‌های بسیار مصلح و دغدغه‌مندی هستند که این کار را کردند؟ خیر. قطعا دغدغه‌هایی داشته و دارند اما مهم‌ترین مسئله آن‌ها نوسان بازار نفت است. آن‌ها در یک شرایط اقتصادی قرار داشتند که می‌توانستند بر انرژی‌های پاک سرمایه‌گذاری کنند و شر نوسان قیمت نفت را از سر خود کم کنند. اما اقتصاد کشور ما بر پایه فروش نفت است و داستان از اساس متفاوت می‌شود. کشوری مثل کانادا که اقتصاد آن بر پایه بخش خصوصی است می‌تواند با فشار قوانین مقداری هزینه‌های انتشار گازهای گلخانه‌ای برای بخش خصوصی را بالا ببرد. مثلا مالیات بر کربن مشخص کند و ضرر بخش خصوصی از انتشار کربن را بالا ببرد شرکت‌های خصوصی هم مجبور ‌شوند ضرر خود را کم کنند و راهی پیدا کنند که ضرر کمتری را متحمل شوند. در این راستا می‌توانند برای منفعت عمومی کاری کنند. پس این مسئله از اساس به اراده کشورها برمی‌گردد. به شرایط‌ اقتصادی، سیاسی، دیپلماسی و نظام سرمایه در آن‌ها و بعد هم این که چه جایگزین‌های اجرایی را در کارهای محیط‌زیستی تعریف کرده‌اند. ما شرایط اقتصادی متزلزلی داریم و حفظ نظام اقتصادی از هرچیزی ارجح‌تر است. فضای سرمایه‌گذاری روی چنین چیزی نداریم و اگر هم داشته باشیم به صورت کوتاه و مقطعی است. زیرا فعلا پایه اقتصادی کشور ما بر یک کالای غیر محیط‌زیستی یعنی نفت استوار است.

قرارگاه خاتم: تصمیم انتقال آب با ما نیست

پیامدهای انتشار فیلم جلسه گزارش انتقال آب به یزد ادامه دارد

قرارگاه خاتم: تصمیم انتقال آب با ما نیست   

قرارگاه سازندگی خاتم‌الانبیاء در  بیانیه ای اعلام کرد ایجاد توافق میان استان ها برای انتقال آب از سد خِرسان به یزد بر عهده وزارت نیرو است.

روزنامه نگار: امیرحسین احمدی | ماجرا از یک جمله شروع شد: « خط دوم انتقال آب یزد را رسانه‌ای نکنید تا مثل اصفهان نشوید.» توصیه‌ای که از دهان بهروز مرادی، مدیرعامل وقت شرکت توسعه منابع آب و نیروی ایران بیرون آمد. جمله‌ای که هدفش سرپوش گذاشتن بر یک طرح انتقال آب بود. طرحی که پیش از این در سال ۱۳۹۷ هدایت‌الله خادمی نماینده مردم ایذه و باغملک در مجلس آن را یک «طرح خطرناک» خوانده بود یعنی انتقال آب از رودخانه «خرسان» در مرز استان چهارمحال بختیاری و استان کهگیلویه و بویراحمد به استان یزد. خادمی درباره طرحی که صفت خطرناک را به آن داده بود چنین می‌گفت:‌ در صورت اجرای طرح رودخانه کارون کاملا خشک و خوزستان کاملا بیچاره می‌شود. به گفته او، این طرح یک‌سوم آورد رودخانه خرسان، که یکی از بزرگ‌ترین ریزآبه‌های رودخانه کارون است را به یکی از استان‌های فلات مرکزی کشور منتقل می‌کند. این در حالی است که تاکنون ۱۰ طرح انتقال آب از سرشاخه‌های کارون بزرگ به فلات مرکزی با حجم بیش از ۲ میلیارد مترمکعب اجرا شده و یا در حال اجراست.

انتشار فیلم پیامدهای زیادی داشته و حالا روابط عمومی قرارگاه خاتم‌الانبیا دیروز یکشنبه، در بیانیه‌ای تاکید کرده که این قرارگاه فقط مجری طرح است و مطالعات و تصمیم‌گیری و اظهار نظر درباره طرح را به عهده نهادهای دیگر از جمله وزارت نیرو دانست: « همان‌گونه که به کرات توسط فرمانده قرارگاه سازندگی خاتم‌الانبیاء(ص) عنوان شده است تا زمان توافق مسئولان استان‌های درگیر این طرح‌ها و ایجاد اقناع فکری مردم و مسئولان استان‌های مرتبط، به هیچ وجه عملیات اجرایی چنین طرح‌هایی آغاز نمی‌شود».

در ادامه این بیانیه آمده است: انجام طرح‌های انتقال آب بین‌حوضه‌ای نیازمند طرح جامعی است که ملاحظات متعددی نظیر شرایط محیط‌زیستی، اجتماعی، رعایت عدالت در مبدأ و مقصد و… را می‌طلبد و وزارت نیرو به عنوان متولی آن، پس از انتخاب پیمانکار ذی‌صلاح، نسبت به اجرای آن مبادرت می‌نماید و طبیعتاً پیمانکار به عنوان آخرین حلقه این زنجیر، مسئولیتی در قبال طراحی و مطالعات آن ندارد.

روابط عمومی قرارگاه در این بیانیه، رسالت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را رفع نگرانی‌های مردم کشور در تمام عرصه‌های نظامی، امنیتی، اقتصادی، معیشتی، بهداشتی و… دانسته و آورده است: با توجه به حساسیت‌های بسیار زیاد در تنش‌های آبی بین استان‌های چهارمحال و بختیاری، کهگیلویه و بویراحمد، اصفهان، کرمان، یزد و خوزستان، با وجود سیر مراحل قانونی و اخذ مجوزات مربوط، هنوز وزارت نیرو موفق به ایجاد اجماع و توافق نهایی بین مسئولان استان‌های مربوط نشده و البته برخی از این طرح‌ها به مرحله اجرا نیز رسیده که این موضوع باعث تشدید تنش‌هایی شده است. این بیانیه تاکید کرده: «فرمانده قرارگاه سازندگی خاتم‌الانبیاء (ص) در جلسه استانی خود در خردادماه سال جاری با مسئولان و دست‌اندرکاران استان چهارمحال و بختیاری و در جلسه با مسئولان استان یزد در تیرماه سال جاری، به صراحت، پیش‌نیاز شروع عملیات اجرایی این‌گونه پروژه‌ها را توافق بین استان‌های مرتبط دانسته است که بدون آن هیچ‌گونه اقدام عملی در این پروژه‌ها انجام نخواهد شد».

۲۵ تیرماه امسال سعید محمد، فرمانده قرارگاه خاتم الانبیا(ص)، در برنامه تلویزیونی شبکه یزد حاضر شد. بر این نکته که یزد به شدت با معضل کم آبی روبه‌رو است صحه گذاشت و هشدار داد که اگر چاره‌اندیشی درستی در این زمینه نشود این بحران در آینده نزدیک به شدت برای استان یزد چالش‌ساز شود. او اعلام کرد که ۳۰۰ روستا در یزد به صورت سیار آب دریافت می‌کنند و در نهایت خبر از اجرای یک طرح انتقال آب داد: «امکان اجرای کامل خط دوم انتقال آب یزد تا دوسال آینده وجود دارد».

«بهشت آباد» توان نداشت، آب «خرسان» را به یزد می‌آوریم

البته فرمانده قرارگاه خاتم‌الانبیا(ص) در ادامه از این گفت که به دلیل یک سری مشکلاتی که در تعیین و تخصیص سهم آب استان یزد اتفاق افتاد، تغییراتی در سد بهشت‌آباد رخ داد و امکان انتقال آب از این سد به یزد مقدور نبود و بر اساس آخرین جلسات وزارت نیرو و تخصیص به استان یزد، مقرر شد که این آب از سد خرسان به یزد منتقل شود.

نکته‌ای که چندی بعد در ۲۲ مهرماه، محمد مهدی جوادیان‌زاده، مدیرعامل شرکت آب‌منطقه‌ای یزد هم آن را بازگو کرد:‌ خط دوم انتقال آب از همان ابتدا به دلیل ظرفیت ضعیف سرچشمه آب‌دهی بهشت آباد سرعت لازم را نداشت و عدم وجود منابع مالی نیز مزید بر علت شد تا این طرح به رکورد برسد.

او این را هم گفته بود که مجری این طرح یعنی شرکت آب و نیروی ایران تلاش زیادی برای عدم تعطیلی کارگاه انجام داد، اما سرعت اجرای طرح بسیار کم بود.

جوادیان‌زاده از این خبر داده بود که سال گذشته تکلیف روشن شده و شورای عالی آب، تخصیص یزد و کرمان را از منبع آبی خرسان اعلام کرده و مهم‌ترین مسئله یعنی تلاش برای تامین بودجه آغاز شده است.

مدیرعامل شرکت آب منطقه‌ای یزد تأکید کرد: با پیگیری مجمع نمایندگان استان و کمیته تخصصی که از سوی استاندار برای تامین منابع مالی تشکیل شده است، امیدواریم این طرح سرعت گرفته و به مرحله اجرا برسد.

از سوی دیگر سعید محمد هم گفته بود: الان قرار شده که این خط لوله از منطقه خرسان به یزد و کرمان منتقل شود و با وجودی که تا زمان تکمیل سد زمان زیادی برای این طرح وجود دارد، امکان ایجاد زیرساخت‌هایی برای پمپاژ آب به داخل لوله‌ها وجود دارد و می‌توان این طرح را پیش از تکمیل سد خرسان اجرایی کرد.

ماجرای یک انتصاب جدید 

در وزارت نیرو

اما کار به همین‌جا تمام نشد. پس از چندی فیلمی در شبکه‌های اجتماعی دست‌به دست می‌شد که حاکی از تلاش بی‌وقفه مسئولان استان یزد و شرکت آب و نیرو برای سرپوش گذاشتن بر طرح بود. فیلمی کوتاه از جلسه “گزارش خط دوم انتقال آب از سرچشمه‌های زاینده‌رود” که در تاریخ ۲۶ تیرماه سال جاری در “سالن کوثر” استانداری یزد برگزار شده بود.

فیلمی که هیاهوی بسیاری به پا کرد. تا آنجا که صدور حکم جدید برای سیدحسن رضوی مدیرعامل پیشین شرکت آب منطقه‌ای تهران، از سوی قاسم تقی‌زاده خامسی، معاون آب و آبفا وزارت نیرو، به تاریخ ۱۰ آبان  او را  جایگزین بهروز مرادی، مدیر عامل پیشین شرکت توسعه منابع آب و نیروی ایران کرد و این شائبه را ایجاد که مدیران ارشد وزارت نیرو مجبور به کنار گذاشتن مرادی شده‌اند.

مواظب باشید که مثل اصفهانی‌ها نشوید

بر اساس ویدیویی که حدود یک ماه پیش در صفحه آپارات «یزد تی‌وی» با عنوان «گزارش جلسه پیگیری خط دوم انتقال آب به استان یزد» منتشر شد و هنوز هم در شبکه‌های اجتماعی دست به دست می‌شود، مرادی، مدیرعامل شرکت آ‌ب‌نیرو خطاب به مسوولان استان یزد پیشنهاد می‌کند که اجرای طرح را به دور از هیاهوی رسانه‌ها پی بگیرند.«خط دوم انتقال آب یزد را رسانه‌ای نکنید تا مثل اصفهان نشوید.» جمله‌ای که از این حکایت داشت که مرادی و مسئولان استان یزد نگران این هستند که مبادا ابعاد تصمیم‌گیری‌شان برای انتقال صدها کیلومتر آب از استان کهگیلویه و بویراحمد به استان یزد برملا شود،

«شبیه اصفهان شدن» چندین بار در سخنان نماینده مدیرعامل شرکت آب‌نیرو به چشم می‌خورد: «ما باید این فعالیت‌ها را به دور از هیاهو و جنجال رسانه‌ای دنبال کنیم.»او در آن جلسه بر حرف سعید محمد، فرمانده قرارگاه خاتم‌الانبیاء(ص) نیز صحه گذاشته بود.«‌ به‌هر حال همان‌طور که سردار محمد اشاره کردند، خوزستانی‌ها روی این طرح حساس هستند، فضای مجازی روی این موضوعات حساس است باید به دور از هیاهو و غوغاسالاری که معمولا جلوی چنین کارهایی را می‌گیرد، کار را پیش ببریم».

محمدصالح جوکار، نماینده مردم یزد در مجلس شورای اسلامی هم در پاسخ به مدیرعامل شرکت آب‌نیرو گفته بود: «نگران نباشید، در کشور روی اصفهانی‌ها حساسیت زیاد است. خوزستان با اصفهان درگیر است، چهارمحال با اصفهان درگیر است ولی با ما درگیر نیستند. چهارمحالی‌ها حتی گفته‌اند که به ما کمک می‌کنند، اما به اصفهان نه. مشکلات و مجوزها را در سطح مجلس حل می‌کنیم.» 

صدور اطلاعیه قرارگاه سازندگی خاتم‌الانبیا و اظهار نظرهای مختلف درباره طرح های انتقال آب، بار دیگر نشان می‌دهد که این طرح‌ها دیگر نمی‌توانند در گفتمان عمرانی پی گرفته شوند و باید ملاحظات اجتماعی، اقتصاد سیاسی و محیط‌زیستی آن‌ها هم به طور جدی مورد توجه قرار گیرد.

 

تصرف عدوانی کاخ ناصری

بهره‌بردار کاخ ناصری خلع ید می‌شود

تصرف عدوانی کاخ ناصری

معاون میراث فرهنگی استان البرز، در گفت‌و‌گو با «پیام ما»: اختلافات بهره بردار با روستاییان عامل توقف مرمت بود.

روزنامه نگار: مرضیه قاضی زاده | کاخ ناصری همچنان در صف مرمت  است. کاخ ۱۴۶ساله‌ای که ۲۳ سال از ثبت ملی آن می گذرد، قرار است برای مرمت بازهم دست به دست شود. معاون میراث فرهنگی استان البرز علت اصلی توقف مرمت را اختلافات بهره بردار با روستاییان می‌داند. روستاییان با زور و اجبار بخشی از مساحت این باغ را تصاحب کردند و حال حاضر به تحویل آن نیستند. این موضوع سنگ دیگری است که در کنار نبود راه دسترسی، بهره برداران را برای سرمایه گذاری در این پروژه دو دل کرده است. 

کاخ ناصری همان موقع که ناصرالدین شاه را ترور می کردند، مُرد. پهلوی که آمد و جاده چالوس که اجرا شد دیگر کسی یادی از این عمارت نکرد؛ تا جایی که در همان دوره سقف عمارت روی سر خودش خراب شد.

سال ۴۷ اداره تربیت بدنی وقت، بنا را به هیات کوهنوردی سپرد تا مرمتی جزئی روی ساختمان انجام دهند و آوارها را بردارند. آن‌ها هم یک سقف شیروانی روی طبقه اول می‌گذارند و آنجا را تبدیل به کمپ کوهنوردی می‌کنند.حال عمارت رفته رفته بدتر می‌شود و از ماهیت خود فاصله می‌گیرد. ویرانه‌ای جای این عمارت شاه‌نشین می‌نشیند. صداها رفته رفته خاموش می‌شود. تا اینکه شهریور ۷۶ بنا در لیست آثار ملی قرارمی‌گیرد. پنج  سال بعد از آن باستان‌شناسان حمام و اندرونی را از دل خاک بیرون می‌آوردند. پس از آن بنا با امضای قراردادی به بخش خصوصی واگذار می‌شود تا جان دوباره بگیرد و مرمت و بازسازی شود. سال دقیق امضای قرارداد مشخص  نیست،بعضی منابع می‌گویند سال ۹۴ و بعضی دیگر ۹۷. حال بیش از ۲۰ سال از ثبت ملی این عمارت  ۱۴۲ ساله می‌گذرد و آب از آب تکان نخورده است.فرزان‌ احمدنژاد، کارشناس ارشد باستان‌شناسی اداره کل میراث فرهنگی استان البرز در پاسخ به علت مرمت نشدن این بنا در طی این ۲۳ سال به «پیام ما» می‌گوید: «مرمت آثار تاریخی رویه هزینه برداری است. ما اگر بخواهیم برای تمام بناهای تاریخی و محوطه‌های ارزشمند کشورمان فقط یک فاز مرمتی اجرا کنیم، باید درآمد نفتی ۱۷ سال کشور را کنار بگذاریم. این اصلا امکان پذیر نیست، به همین دلیل وزارتخانه میراث فرهنگی بنا به تجربه موفق سایر کشورها، بناهای تاریخی را برون‌سپاری می‌کند.»

عباس نوری، معاون میراث فرهنگی استان البرز در گفت‌و‌گو با «پیام ما» می گوید: «در استان البرز ۱۰۰ بنای ثبت ملی داریم که هر کدام از آنها برای مرمت حداقل نیاز به ۳ میلیارد تومان اعتبار دارد. میراث این همه اعتبار ندارد. ما مجبوریم مطابق دستورالعملی که داریم از طریق سرمایه‌گذاران بخش خصوصی کار مرمت را انجام دهیم اما چون استان‌ها در آن دخیل نیستند فرایند اداری این واگذاری  طول می‌کشد.» 

بخشی از حریم کاخ ناصری در تصرف روستاییان است

حال از همین برون سپاری هم بیش از ۲ سال گذشته است و بنا بلاتکلیف رها شده است. 

 برخی می‌گویند زمین‌داران روستا مخالفت کرده‌اند و پروژه متوقف شده، برخی دیگر بر روی اختلافات بهره‌بردار با منابع طبیعی سر‌مسیر دسترسی، دست می‌گذارند. عده‌ای دیگر هم پای اتوبان تهران شمال را وسط می‌کشند،می گویند دود و ترافیک منطقه را از بکر بودن خارج کرده و دیگر کمتر کسی سراغی از این کاخ می‌گیرد.

معاون میراث فرهنگی استان البرز اما علت اصلی توقف مرمت را اختلافات بهره بردار با روستاییان می‌داند: «طبق ماده ۲۷ واگذاری بناهای تاریخی، بنا از طریق صندوق احیا و بهره برداری به بهره بردار واگذار شد تا این مجتمع را مرمت و به بهره برداری برساند. منتها بهره بردار اختلافات حقوقی با مالکین منطقه پیدا کرد و نتوانست کار را به سرانجام برساند. لذا ما مجبور شدیم تا قرارداد را فسخ کنیم. هم اکنون ۵۰ درصد کار اداری این فسخ انجام شده و امیدواریم که این فرد به زودی از طریق صندوق احیا خلع ید شود.»

نوری می‌گوید که در طی این زمان هیچ مرمتی روی بنا انجام نشده است: «کار به مرمت نرسید. این فرد تنها منطقه را ساماندهی کرد و حصار کشی انجام داد» به گفته او محدوده کاخ شهرستانک بیشتر از مقدار کنونی است و بخشی از محدوده دست روستاییان است: «از این ۷.۵ هکتار بخشی از باغ هایی که مربوط به کاخ ناصری است، دست روستاییان است. آن ها چند سال است که از آن استفاده می کنند و برایشان سخت است که زمین را واگذار کنند.» 

راه دسترسی نباشد، سرمایه گذاری هم نمی آید

کارشناس ارشد باستان‌شناسی اداره کل میراث فرهنگی استان البرز، نبود راه دسترسی را نیز در کنار تصرف عدوانی زمین‌های کاخ ناصری، در توقف کار مرمت دخیل می‌داند: « یکی از دلایلی که بهره بردار قبلی بیخیال سرمایه گذاری در آنجا شد، نبود راه بود.  اداره منابع طبیعی برای احداث جاده چندان همکاری نکرد. یعنی موافقت نشد تا جاده ای تا نزدیکی کاخ ایجاد شود. مسلما وقتی راه دسترسی نباشد، استقبالی هم نمی‌شود.»

از نگاه احمدنژاد در سیستم اداری البرز به صورت جزیره‌ای عمل می‌شود: «متاسفانه در استان البرز ما هماهنگی بین بخشی نداریم.

آنقدر جزیره ای عمل می‌شود که تقریبا همه سرمایه‌گذارهایی که به البرز می‌آیند بعد از مدتی کار را ول می‌کنند و می‌روند. حتی وقتی وزارت میراث فرهنگی بخواهد این بنا را به بهره برداری برساند باید یک کاربری به آن بدهد و کاربری که می‌خواد به آن بدهد باید یک کسب درامدی از آن داشته باشد.»

از نگاه او صدمات گردشگرانی که به صورت پیاده از مسیر عبور می‌کنند بیشتر از اختصاص زمین برای احداث جاده است: «مردمی که می‌خواهند آنجا را ببینند صدمات خیلی بدتری را به محیط آنجا می‌رسانند. مردم از بین درخت ها می‌روند و راه‌های بیشتری کوبیده می‌شود. 

قسمت‌های بیشتری مورد رفت و آمد مردم قرار می‌گیرد، لذا آزار بیشتری  به منابع طبیعی و حیات وحش آنجا وارد می‌شود. اگر ما در این منطقه راهی را تخصیص دهیم و بقیه راه‌ها را ببندیم هم تلفات حیات وحش کمتر می‌شود و هم تکلیف مردم مشخص می‌شود و آنجا سر و شکل بهتری پیدا می‌کند.»

فعالان میراث فرهنگی اما نظر دیگری دارند. این شیوه سر و شکل گرفتن از دید آن‌ها خیانت به میراث ملی و طبیعی است. فریبا کلاهی، کارشناس جهانگردی و فعال میراث فرهنگی با شمردن انواع و اقسام گردشگری به «پیام ما» می‌گوید: «اساسا اگر کسی قرار است جایی را که در دل یک مکان طبیعی قرار گرفته، ببیند باید یاد بگیرد که کفش کوهنوردی  بپوشد و کوله بیندازد. ما ۸ نوع گردشگری داریم که یکی از آن‌ها گردشگری کوهستانی است. همه گردشگری ها به این صورت نیست که تا محل با ماشین رفت و طبیعت را از بین برد.»

او معتقد است که راه دسترسی باید یک راه طبیعت دوست باشد، جاده‌ای که به صورت خاکی است و راه عبور ماشین نیست: «ظرفیت مکان بسیار مهم است. باید مشخص شود که در محل چند نفر اجازه ورود دارند و وزنشان چقدر است. بایستی محاسبه شود که در یک بازه زمانی مشخص چه تعداد حق ورود دارند.»

حال قرار است تا این عمارت صد و چند ساله بار دیگر دست به دست شود. قرار است تا بخشی از این عمارت اقامتگاه گردشگران شود. موضوعی که اگر چه به یک عرف تبدیل شده است اما همچنان مخالفت فعالان میراث فرهنگی را به همراه دارد. حال آنکه با ایجاد تغییراتی همچون ایجاد سرویس بهداشتی و لوله کشی و سایر اقدامات مورد نیاز برای اقامت گردشگران، تغییراتی در اصالت بنا ایجاد می‌شود. در کنار آن سپردن بنا به دست مسافران چندان به مذاق فعالان میراث فرهنگی خوش نیامده است.

معاون میراث فرهنگی استان البرز اما می گوید که تنها بخشی از عمارت برای اقامت گردشگران در نظر گرفته می‌شود و تمام اقدامات قبل از اجرا به تصویب وزارتخانه می‌رسد:«این مسئله از نظر قانونی مشکلی ندارد. ما براساس شرح خدماتی که برای بهره بردار تعریف می‌کنیم، آیتم‌هایی را برایش در نظر می‌گیریم. پروژه دقیقا باید زیر نظر میراث مرمت شود و تمام برنامه ها اول به تصویب وزارتخانه برسد،  این طور نیست که به صورت غیرقانونی فردی کاری را انجام دهد.»

انتقال آب تا کی و کجا ادامه یابد؟

انتقال آب تا کی و کجا ادامه یابد؟

یادداشتی از مهتا بذرافکن پژوهشگر حوزه اجتماعی آب 

انتقال آب مسئله‌ای به شدت اجتماعی است. وقتی آب در منطقه‌ای وجود دارد،  مردم به آن احساس تعلق می‌کنند و آب همیشه با خود نوعی احساس تعلق و عاطفه و نوعی تعصب را ایجاد می‌کند. زمانی که آب را منتقل می‌کنیم اولین اثرش این است که داریم این احساس تعلق را در مبدا دستکاری و در واقع آن را برانگیخته می‌کنیم که واکنش روانی شدیدی را هم در پی دارد.

نقص بزرگ دیگر انتقال آب دستکاری در زیست‌بومی است که زمین‌ها و اشتغال و مسکن مردم در آن وجود دارد و کسانی که این پروژه‌ها را کلید می‌زنند با نادیده گرفتن همه این‌ ابعاد، تصمیماتی می‌گیرند که آثار سوءاجتماعی و محیط زیستی بر جا می‌گذارد. بخش مهمی از این اتفاقات غیرقابل جبران است چرا که در بسیاری از این طرح‌ها میراث فرهنگی آسیب جدی می‌بیند، هکتارها جنگل تخریب  و زمین‌های کشاورزی نیز نابود می‌شوند و یا مناقشات محلی ایجاد می‌شود. این دستکاری احساسات و عواطف و نادیده گرفتن حقوق مردم و این تخریب منابع آن‌ها همه و همه  باعث می‌شود که در واقع یک فشار روانی شدید روی مردم ساکن بیاوریم و این تازه نقطه شروع چنین پروژه‌هایی است. شاید بعضی پروژه‌ها پول به مردم پول دهند آن هم با  آن هم طلبکارانه چون فکر می‌کنند اجرای طرح در راستای منافع ملی است در حالی که این طور نیست. 

درست است که یک شهروند در بوشهر همه خاک و آب این کشور را حق خود می‌داند اما او قطعا برای استفاده از رودخانه در چهارمحال بختیاری حق کمتری از یک ساکن این استان دارد چرا که زندگی او وابسته به این رودخانه است. نابودی روستا‌ها و زمین‌ها و مشاغل به یک معنا یعنی نابودی معیشت و شیوه زندگی. کسی که وجهی به ازای نابودی تمام زندگیش می‌گیرد، راهی شهر می‌شود و شهر مهاجرپذیر هم مقصد انتقال آب است.

در حال حاضر باید منتظر موج مهاجرت باشیم چرا که  هر چه پروژه‌های سدسازی را تعقیب کنیم پشت آن موج مهاجرت و حاشیه‌نشینی شکل می‌گیرد. و کدام کس است که عواقب حاشیه‌نشینی و مشکلات آن را نداند. از این بدتر همه این‌ فشارها بر زنان و کودکان چندین برابر بیشتر است. پروژه های انتقال آب نابرابری را تشدید می‌کند و شکاف جامعه را عمق می‌بخشد. 

برای مثال روستاییانی در خوزستان که حتی آب شرب ندارند باید شاهد صرف آب در پروژ‌ه‌های عظیم صنعتی باشند و این مسئله به شدت تنش‌زا است و امنیت ملی ما را تهدید می‌کند. اگر پروژه‌های انتقال آب را در سال‌های گذشته  ببینیم، در می‌یابیم که  اکثر مواقع مقصد، شهرهای کویری بوده است چرا که صنعت دارند و هیچ‌کس نمی‌داند این ماجرای انتقال آب تا کی و کجا می‌خواهد ادامه یابد؟ در زمانی که ثروتمندترین کشورها با چنگ‌ودندان به صرفه‌جویی منابع خود افتاده‌اند، ما در ایران بی‌مهابا منابع خود را تلف می‌کنیم.