پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | به مناسبت سالمرگ ناصر حجازی اسطوره همیشه زنده / سلطان قلب‌ها

به مناسبت سالمرگ ناصر حجازی اسطوره همیشه زنده / سلطان قلب‌ها





۷ اردیبهشت ۱۳۹۵، ۲۰:۱۹

به مناسبت سالمرگ ناصر حجازی اسطوره همیشه زنده / سلطان قلب‌ها

وصال روحیان –
ناصر حِجازی متولد ۲۳ آذر ۱۳۲۸ در خیابان آریانا تهران پا به جهان گشود. او همراه پدر و مادر و ۴ خواهر و یک برادر در تهران زندگی می‌کرد. پدرش متولد منطقه لاله تبریز بود که در تهران آژانس املاک خود را اداره میکرد. وی دوره دبستان را در دبستان هخامنش و دوره دبیرستان را در دبیرستان‌های ابومسلم، سعادت، سینا، سهند و شرق طی کرد و در سن 16 سالگی در تیم فوتبال دبیرستان ابومسلم در پست محاجم راست و دروازه بان بازی می‌کرد که آن زمان در زمین‌های خاکی واقع در منطقه دامپزشکی فعلی، جامی به نام جام شهرزاد برگزار می‌کردند که حجازی نیز در تیم به عنوان مهاجم بازی می‌کرد. همچنین در تیم بسکتبال این دبیرستان حضور مستمر داشت. دبیرستان ابومسلم در خیابان ابوسعید در نزدیکی میدان منیریه تهران، حوالی منزل سابق وی واقع شده بود. در سال ۱۳۵۰ وارد مدرسه عالی ترجمه شد و بعد از 6 سال به دلیل مسافرت‌های ورزشی موفق شد لیسانس خود را از این دانشگاه دریافت کند. ناصر اسطوره و دروازه‌بان اول تیم ملی فوتبال ایران در دهه ۵۰ بود که دو قهرمانی در جام ملت‌های آسیا (۱۹۷۲ و ۱۹۷۶)، یک قهرمانی در بازی‌های آسیایی (۱۹۷۴) و شرکت در المپیک (۱۹۷۲ مونیخ) و جام جهانی فوتبال را برای خود و کشورش به ارمغان آورد و به هم‌راه تیم تاج قهرمانی در جام تخت جمشید و جام باشگاه‌های آسیا را تجربه کرد. و همچنین از طرف فدراسیون بین‌المللی تاریخ و آمار فوتبال به عنوان دومین دروازه بان برتر آسیا لقب گرفت. همسر حجازی، «بهناز شفیعی» که از او دارای دو فرزند به نام‌های آتوسا و آتیلا است نیز هر دو فوتبالیست بوده‌اند. آتیلا چند سال در تیم استقلال تهران بازی می‌کرد و آتوسا هم اولین کاپیتان تیم ملی فوتسال زنان ایران بود.
داستان گرایش حجازی
به فوتبال
‹‹من فوتبال را فقط به صورت تفریحی دنبال می‌کردم و رشته اصلی من بسکتبال بود و حتی برای تیم جوانان بسکتبال ایران هم انتخاب شدم اما ماجرا از اینجا شروع شد که روزی با دوستان به تماشای بازی آموزشگاهی که تیم مدرسه ما هم در آن شرکت داشت رفتیم. در همان روز دروازه‌بان تیم مدرسه ما آسیب دید و مربی تیم مرا صدا زد و گفت ناصر بیا درون دروازه بایست من هم گفتم آقا اصلاً من نمی‌توانم من فقط گاهی فوتبال بازی می‌کنم اون هم هافبک تیم نه دروازه‌بانی!! مربی دست بردار نبود و می‌گفت تو قد بلند داری و بسکتبالیست هم بودی حتماً می‌توانی چند توپ هوایی رو بگیری. خلاصه با اصرار مربی و با ترس و لرز و دلهره رفتم درون دروازه. آن روز برای من یک روز بیاد ماندنی و خاطره‌انگیز است. خودم هم باورم نمی‌شد که چرا با وجود آن‌که برای اولین بار درون دروازه ایستاده بودم اینقدر خوب توپ می‌گرفتم. بازی که تمام شد همه تماشاگرانی که برای دیدن مسابقه آماده بودن تشویقم کردند››. حجازی دو ماه بعد همراه با تیم کیهان ورزشی که بازیکنانی همچون غلام وفاخواه، مهدی مناجاتی و مجید حلوایی را به خدمت داشت راهی گرگان می‌شود تا برای این تیم بازی کند. در گرگان در حالی که وی تنها 16 سال داشت تیم آنها نتیجه را 1-0 واگذار کرد.
بازیهای باشگاهی
تیم نادر اولین تیم باشگاهی حجازی بود که با دریافت 300 تومان با این تیم قرارداد بست. نادر در آن زمان در دسته دوم باشگاه‌های تهران بازی می‌کرد و از همان تیم به تیم ملی جوانان و تیم ملی بزرگسالان رسید.
حجازی در نهایت با دریافت مبلغ 6 هزار تومان با تاج قرارداد امضاء کرد و در ماه نیز 250 تومان حقوق برایش در نظر گرفته شد. این انتقال برای ناصر حجازی بسیار خوش یمن بود و حجازی در همان سال اول، قهرمانی در مسابقات فوتبال جام باشگاه‌های آسیا و لیگ فوتبال کشور را با تیم تاج سابق جشن گرفت. در سال ۱۳۴۸ زمانی که تیم ملی از ترکیه بازگشت مرحوم علی دانایی فرد پیشنهاد بازی در تاج را به حجازی داد و از سویی دیگر مرحوم آقا مدد نیز علاقمند بود که حجازی را به راه آهن ببرد. در نهایت حجازی به تاج پیوست و دروازه بان باشگاه تاج شد که در همان سال نخست، قهرمانی جام باشگاه‌های آسیا و جام تخت جمشید را با این تیم تجربه کرد.
مدت کوتاهی پس از جام جهانی ۱۹۷۸ ناصر شروع به تمرین با تیم ‌منچستر یونایتد انگلستان کرد که عدم صدور کارت «آی. تی. سی» برای این دروازه بان ارزنده به دلیل نبود فدراسیون منسجم در ایران مانع از حضور وی در لیگ انگلیس شد و در بقیه این مدت سنگربان تیم های تاج و استقلال تهران بود که با این تیم چندین دوره قهرمانی در لیگ کشور، جام باشگاه‌های تهران، جام حذفی ایران و جام باشگاه‌های آسیا را در کارنامه خود ثبت کرد. ناصر حجازی در پایان دوران بازیکنی خود به بنگلادش رفت و پس از مدت کوتاهی دروازه‌بانی در تیم محمدان، سرمربی این تیم شد و نهایتاٌ در سال ۱۳۶۹ بازی خداحافظی خود را در همین تیم انجام داد.
بازی های ملی
حجازی پس از دعوت به تیم ملی، اولین بازی خود را در ۲۲ شهریور ۱۳۴۸ در شهر آنکارا در مقابل تیم ملی پاکستان انجام داد که با نتیجه ۴ بر ۲ به سود ایران تمام شد. آخرین بازی او هم در سال ۱۳۵۹ و در بازی ایران و کویت انجام گرفت و بعد از آن به دلیل قانون عجیبی معروف به «قانون ۲۹ ساله‌ها» که حضور دروازه‌بانان بالای ۲۹ سال در تیم ملی را ممنوع می‌کرد از تیم ملی کنار گذاشته شد و این درحالی بود که این قانون آن زمان تنها به ناصرحجازی ابلاغ شد.
دوران مربی‌گری
نخستین تجربه مربیگری ناصر حجازی در محمدان بنگلادش بود، باشگاهی که نقطه اوج آن در سال ۱۳۶۷ و مقابل یک تیم ایرانی بود. این تیم با پیروزی برابر پرسپولیس به یک‌ چهارم‌ نهایی جام باشگاهای آسیا صعود کرد. حجازی در مورد آن مسابقه می‌گوید: «رئیس باشگاه گفت می‌خواهم بیایم رختکن بگویم کمتر گل بخورید آبرویمان نرود! گفتم می‌خواهی بیایی روحیه بچه‌ها را تضعیف کنی؟ لازم نکرده! خودم به رختکن رفتم و گفتم بچه‌ها من پرسپولیس را می‌شناسم اصلاً تیم نیست! و خلاصه به داخل زمین رفتیم. در نیمه اول پرسپولیس با گل کرمانی از ما جلو افتاد. در بین دو نیمه حسابی به بچه‌ها توپیدم. چشمتان روز بد نبیند با گل بیژن طاهری بازی را مساوی کردیم. بعد از آن گل خیلی فشار آوردیم چون برای صعود نیاز به برد داشتیم. بازی طوری شده بود که فنونی‌زاده کاپیتان پرسپولیس می‌گفت بچه‌ها بزنید زیرش ۱-۱ هم می‌ریم بالا! در دقیقه ۸۸ سانتری شد و مهاجم خارجی و سرعتی ما توپ را از زیر دستان دروازه بان پرسپولیس، سلطانی وارد دروازه کرد و ۲-۱ بردیم! این برد در تاریخ محمدان بنگلادش بی‌سابقه بود. بعد از بازی جشنی گرفتند که باورنکردنی بود. تمام مردم شهر بیرون آمده بودند. در جشن شهردار و وزیر امور خارجه هم حضور داشتند.» حجازی هر وقت از روزهای حضور در هند و بنگلادش حرف می‌زد بغض می‌کرد و همیشه می‌گفت: «هیچ کسی نمی‌تواند یک ساعت آن زندگی را تحمل کند». او در مصاحبه‌ای گفته بود: «روزهای اولی که در هند و سپس بنگلادش بودم فقط می‌توانستم روزی یک وعده شکمم را سیر کنم آن‌هم نه با غذای خوب و مقوی بلکه با نان یا موز که ارزان بود. این سختی‌ها را به جان خریدم تا از اصولم برنگردم، تا جلوی کسی تعظیم نکنم، تا دست کسی را نبوسم، تا مردانگی‌ام را به حراج نگذارم، تا خداوند را ناراحت نکنم که آدم با شرافت و با عزتی باشم.»
حجازی در دوران سرمربیگری خویش موفق شد استقلال تهران را به مقام نایب قهرمانی باشگاه‌های آسیا و قهرمانی در لیگ آزادگان برساند. در تیم‌های سپاهان اصفهان، ذوب آهن اصفهان، استقلال رشت، ماشین‌سازی تبریز، استقلال اهواز، ابومسلم خراسان، نساجی قائمشهر نیز به مربیگری پرداخت که موفقیت چندانی نصیب وی نشد، هر چند تیم ماشین سازی در فصل ۷۴-۷۵ بازی‌های خوبی در لیگ ایران ارائه کرد و به همین خاطر بحث‌هایی در مورد انتخاب حجازی به عنوان سرمربی تیم ملی در مطبوعات مطرح شد. از قول پسر وی نقل شده که در همین دوره که مصطفوی رییس فدارسون فوتبال بود، قرار بود حجازی به عنوان مربی تیم ملی انتخاب شود، اما در نهایت نام مایلی کهن به عنوان مربی تیم ملی اعلام شد.
حجازی که در دوران مربی گری اش بازیکنان بزرگی همچون علی دایی، رحمان رضایی، علی رضا اکبرپور و علی اکبر استاد اسدی را به فوتبال ایران معرفی کرد در سال ۱۳۸۶ پس از انتخاب مجدد علی فتح‌الله‌زاده به سمت مدیرعاملی باشگاه، مجدداً سرمربی باشگاه استقلال تهران گردید اما در هفته چهاردهم مسابقات، فیروز کریمی را با وی جایگزین کردند. حجازی در نهایت سال 88 به تیم دی استرادا کشور اسلواکی پیوست و به عنوان مدیر فنی تاین باشگاه به کار خود پایان داد.
درگذشت
ناصر حجازی روز ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۰ در حین تماشای دیدار تیم فوتبال استقلال در برابر پاس همدان در روز آخر لیگ برتر به ‌دلیل وخامت حال به کما رفت و در حالی که از بیماری سرطان ریه رنج می‌برد، در تاریخ ۲ خرداد ۱۳۹۰، ساعت ۱۰:۵۵ صبح، در بیمارستان کسری در تهران جان به جان آفرین تقدیم کرد. ناصر حجازی در طول ۱۸ ماه بیماری هیچ گونه کمک دولتی را قبول نکرد. او درباره بیماریش و حضور مسئولان دولتی در کنار خود در بیمارستان گفته بود: خیلی از مسئولان آمدند. من احتیاجی به کمک آن‌ها نداشتم.
تشییع جنازه ناصر حجازی
مراسم تشییع پیکر ناصر حجازی در ابتدا قرار بود در روز سه‌شنبه ۳ خرداد ۱۳۹۰ برگزار شود که با درخواست‎های اهالی ورزش و فوتبال و هواداران او به دلیل اینکه عدهٔ بیشتری بتوانند در این مراسم شرکت کنند به چهارشنبه ۴ خرداد موکول شد. همچنین قرار براین بود که پیکر ناصر حجازی در ورزشگاه شیرودی تشییع شود که با مخالفت شورای تامین به ورزشگاه آزادی انتقال یافت.
واکنش‌ها و پیام‌های تسلیت
عده زیادی از شخصیت‌های ورزشی، سیاسی، و هنری به مناسبت در گذشت او پیام تسلیت فرستادند که در پایین به آنها میپردازیم:
تیتر روزنامه گل،۳ خرداد ۱۳۹۰
سپ بلاتر در نشست ژوئن ۲۰۱۱ کنگره فیفا نام کسانی را برد که در سال گذشته از خانواده فوتبال درگذشته‌اند و در این میان نام ناصر حجازی هم از ایران مطرح شد و بلاتر با صحبت درباره ناصر حجازی به احترامش یک دقیقه سکوت در کنگره اعلام کرد.
سایت فیفا در گزارش اختصاصی: هفته اخیر، هفته‌ای بود که در آن مردی که با واکنش‌های ماورای صوت خود ایران را به دو قهرمانی جام ملت‌های آسیا در روزهای اوج آن تیم در دهه ۱۹۷۰ رسانده بود، مردی که منچستریونایتد برای به خدمت گرفتن او تمایل داشت، مردی که دومین دروازه‌بان برتر آسیا در قرن بیستم شناخته شد و مهم‌تر از همه مردی که در طول ۶۱ سال زندگی‌اش متواضع، صادق و فروتن ماند، از میان دوستدارانش رفت. و دست آخر این آخرین حضور او در فوتبال بود و ورزش تا آخرین لحظه‌ها در کنار او ماند. در واقع هنگامی که او روز جمعه به کما رفت، در حال تماشای بازی استقلال و پاس همدان از تلویزیون بود. سر الکس فرگوسن مربی وقت منچستر یونایتد در دوران بیماری ناصر حجازی در نامه ای برای سلامتی و بهبودی او دعا کرد. ناصر حجازی نیز در جواب این نامه از وی تشکر کرد.
در برنامه نود (۲ خرداد ۱۳۹۰) یک مسابقه پیامک پس از درگذشت حجازی برگزار شد و بر اساس آن شرکت کنندگان در مسابقه با فرستادن عدد ۱ یاد حجازی را گرامی داشتند. به این برنامه بیش از چهار و نیم میلیون پیامک رسید. این تعداد پیامک یک رکورد جدید از لحاظ ارسال اس‌ام‌اس در یک برنامه تلویزیونی در ایران بود. همچنین در تاریخ ۱۵ فرودین ۱۳۹۱ درگذشت ناصر حجازی مهم‌ترین اتفاق فوتبالی سال ۹۰ از سوی بینندگان اعلام شد.
حواشی
انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۴
حجازی برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری ایران در سال ۸۴ ثبت نام کرد و گفته بود که اگر تأیید صلاحیت شود ۳۰ میلیون رأی را به خود اختصاص خواهد داد. و اعلام کرده بود که در صورت پیروزی در انتخابات احمد نیک‌کار را به معاون اولی برمی‌گزیند ولی شورای نگهبان صلاحیت او را برای شرکت در انتخابات رد کرد. حجازی پس از رد صلاحیت در اطلاعیه‌ای از نامزدی هاشمی رفسنجانی حمایت کرد. او پس از ثبت نام به روزنامه خبرورزشی گفت: چه ایرادی دارد ورزشی‌ها هم کار سیاسی انجام بدهند؟ الان که در ورزش ما سیاستمداران فعالیت دارند حالا چه ایرادی دارد مثلاً حجازی کار سیاسی کند؟! من شرایط اولیه را که برای ثبت نام دارم. اگر صلاحیت‌مان را تایید کردند که شرکت می‌کنیم و فکر نمی‌کنم ایرادی داشته باشد.
موضع‌گیری در مورد هدفمندسازی یارانه‌ها
در ۳۱ فروردین سال ۱۳۹۰، ناصر حجازی در مصاحبه‌ای که با پرتال شخصی خود انجام داد ضمن اعتراض به وضعیت اقتصادی موجود در ایران، نسبت به سیاست‌های اقتصادی دولت از جمله هدفمندی یارانه‌ها، شدیداً اعتراض خود را اعلام کرد و شرایط بیماری اش را ناشی از آن دانست. همچنین وی در بخشی از این مصاحبه در مورد پرداخت ماهیانه یارانه‌ها به مردم توسط دولت گفت: دولت می‌گوید چهل هزار تومان در ماه به مردم کمک می‌کنیم، مگر مردم گدا هستند؟ مردم ایران روی گنج خوابیده‌اند، نفت، گاز و… دولت حق ندارد به مردم کمک کند، دولت باید کار کند، خدمت کند و زحمت و دسترنج مردم را دودستی تقدیم آنها نماید. چهل هزار تومان در ماه به مردم می‌دهند و بعد چند برابر آن را از جیب مردم برداشت می‌کنند و سپس ادعای خدمت به مردم دارند. از دید مسئولین خدمت دولت به مردم یعنی کار کردن مردم برای دولت و اینکه مردم کار کنند و پولشان را تقدیم دولت نمایند! برای من گاز می‌آمد چهل هزار تومان و حالا می‌آید یک میلیون تومان. گاز به کشور همسایه با مبلغی به‌مراتب کمتر از آنچه از جیب مردم برداشت می‌کنند، صادر می‌شود. با دیدن این شرایط نباید عصبانی شوم؟ نباید حرص بخورم و شرایط جسمانی‌ام مثل امروز شود. حجازی در پایان صحبت‌هایش بدون نام بردن از مقام مسئول خاصی در حکومت جمهوری اسلامی ایران گفته بود: یا رب روا مدار که گدا معتبر شود، گر معتبر شود ز خدا بی خبر شود.

به اشتراک بگذارید:





مطالب مرتبط

نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *