از میان خاطرات هاشمی

سه شنبه ۳۰ اردیبهشت ۱۳۶۵
برابر با ۲۰ می ۱۹۸۶
اول وقت به مجلس آمدم . برای پیگیری مسائل جنگ به مجلس علنی نرفتم . آقایان جمالی و رضایی اطلاع دادند که دیشب برای بار دوم ارتفاع مشرف بر مهران و نیز ارتفاع ۲۵۱۹ حاج عمران را گرفته ایم. تاکید کردند بر تقویت خطوط دفاعی با کمک سپاه، مخصوصا قصر شیرین و خرمشهر که تهدید می شود.
آقای علی آقا محمدی که از طرف من مسوول پیگیری قرارگاه رمضان برای عملیات داخل عراق است ،آمد و گزارشی از وضع گروه های عراقی و مشکل اداره آنها و ضعف روابط آنها با مسوولان مربوطه داد و در مورد اصول اقدامات آینده و تعیین خط مشی تصمیم گیری کردیم . آقای یوسف پور آمد . اهداف مهم داخل خاک عراق را در بخش های نفت و نیرو و .. آورد. نمایندگان ایلام آمدندو اطلاع دادند که متصرفی های دیروز ما را امروز عراق پس گرفته است.
از آقای رضایی پرسیدم اطلاع نداشت. با آقای رضایی و احمد آقا درباره متن نامه سپاه و جواب در مورد تشکیل سه نیروی سپاه و عدم لزوم مقررات شورایی برای آنها مذاکره کردم.
با دکتر روحانی درباره تعقیب مسائل جنگ تلفنی صحبت کردم. به خاطر مسائل مهران و تبلیغاتی کع عراق راه انداخته و ضعفی که نیروهای ما در بازپس گیری دارند ، دمغم .
ظهر آقای جواد مصدر الاحمور آمد. از دوستان دوران طلبگی و کارمند بانک ضادرات است . اخیرا از سمت ریاست حقوقی بانک برکنار شده و پست بازرسی ویژه را به او داده اند. گله داشت و استمداد کرد. آقای صانعی پور و جمعی از مدیران صنایع نفت آمدند. وضع صنایع نفت را گفتند. و برنامه پدافند غیرعامل را برای حفاظت صنایع نفت استمداد نمودند.عصر برای نمایندگان درباره جنگ و بخصوص وضع مهران صحبت کردم. مقداری از نگرانی ها را تعدیل نمودم .
به جلسه شورای عالی انقلاب فرهنگی رفتم . اساسنامه جهاد دانشگاهی در دستور بود. افطار با جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و اعظای شورا مهمان آقای خامنه ای بودیم.
بعد از افطار با جامعه مدرسین جلسه داشتیم. نگرانی هایی از وضع جنگ و ارتش و سپاه داشتند. به دنبال ملاقات آقای صیاد شیرازی با آنها به فکر مذاکره با من افتاده بودند که منجر به این جلسه شد. ساعت ۱۱ شب به خانه رسیدم.
جمعه ۳۰ اردیبهشت ۱۳۶۷
برابر با ۲۰ می ۱۹۸۸
تا ده و نیم صبح برای خطبه های جمعه مطالعه می کردم.همشیره طاهره همراه دختر و دامادش و محمد و معصومه آمدند.مدتی بود که طاهره را ندیده بودم. حالشان بد نیست. گفت همشیره طیبه اطلاع داده که حاجیه والده مریض شده است . و ایشان می خواهند زود به نوق برگردد.
دامادش از خمودی و خموشی گفت. برای اقامه جمعه به دانشگاه تهران رفتم. عصر به استراحت گذشت . شب آقایان محسن رضایی و شمخانی از سپاه آمدند. درباره اقدامات جدید برای تمرکز امور جنگ و ترکیب ستاد فرماندهی قوا مذاکره شد. پیشنهاد دادند که آقای نخست وزیر ریس ستاد شود. که امکانات دولت پشتوانه کار بشود. جهاد هم قبلا چنین پیشنهادی داشت . با خود نخست وزیر تلفنی درمیان گذاشتم . به شرط مشخص بودن اختیارات ریس ستاد آمادگی دارد. دکتر روحانی اطلاع داد که عراق شهر پاوه را بمباران کرده و حدود ۳۰ نفر شهید شدند.
دستور مقابله به مثل داده شده ، ولی با توجه به اینکه برای زدن شهرها ، معمولا برای حفظ جان مردم قبل اقدام اعلام می کنیم و فعلا صلاح نیست که جنگ شهرها را اعلام نماییم . با مشورت با آقای خامنه ای ، دستور فسخ داده شد و گفتم به یک مرکز نظامی بزنند.دکتر روحانی گفت فرمانده «نداجا»نیروی دریایی ارتش خواسته که سپاه در دریا عملیات مقابله به مثل را متوقف کند تا مانور نیروی دریایی انجام شود. گفتم مصلحت این است که مانور انجام شود.
دوشنبه ۳۰ اردیبهشت۱۳۶۹
برابر با ۲۰ می ۱۹۹۰
عفت همراه چند نفر از همسران شهداء با اتومبیل عازم مشهد بود. دعای سفر خواندم؛ رفت . ساعت هفت و نیم صبح به دفتر رسیدم. مدیران صنایع بنیاد مستضعفان آمدند؛ برایشان در مورد فضیلت تولید بیشتر صحبت کردم. آقای محمد حسن اختری ، سفیرمان در سوریه آمد ؛ راجع به خواستهء حزب الله لبنان تذکراتی داد . با آقای شیخ صبحی طفیلی دبیر کل حزب الله لبنان و اعضای شورای مرکزی حزب الله لبنان ملاقات داشتم. توضیحاتی در باره خودشان دادند. آنها خواستار هماهنگ تر شدن با سیاست های جمهوری اسلامی شدند.
برای عملیات جدید عقلیم التفاح ، با هدف رسیدن به جاده جنوب به منظور ختم وضع موجود که می گویند به ضررشان است ، خواستار اسلحه بیشتر و فروش نفت به یک تاجر شیعی شدند. به منظور اینکه نصف سود را به حزب الله بدهند. گفتم در مورد مسائل نظامی تصمیم گیری با رهبری است. آقای علیرضا محجوب دبیرکل خانه کارگر آمد . درباره مسکن کارگران استمداد کرد. آقای منوچهر متکی معاون بین الملل وزارت امور خارجه آمد. راجع به شرایط سیاسی بین المللی توضیحاتی داد و خواستار شرکت من در مجمع عمومی سال آتی سازمان ملل شد؛ نپذیرفتم. اصولا ضرورتی برای سفر به غرب نمی بینم.
و گفته ام چون انقلاب جدید است اول باید سران آنها به تهران بیایند. در مورد تاسیس مراکز غیر دولتی ، جهت فعالیت در سطح جهان برای تبلیغات، اجازه خواست.
آقای حسین کاظم پور ارمغانی آمد. گزارش توافق نهایی با آماکو در مورد پرداخت خسارت را داد و موافقت در مورد شرکت ژاپن در بازسازی را خواست. که بانک مرکزی ، قیمت موثر دلار را به گونه ای تعیین نماید که سطح درآمد سالانه را پایین بیاورد. تا وام های ارزان بگیربم. گویا ژاپن برای کشورهایی که درآمد سرانه آنها زیر ۲هزار دلار است، کارمزدی در حدود دونیم درصد می گیرد؛ موضوع را با آقای محسن نوربخش وزیر امور اقتصادی و دارایی گفتم . عصر به جلسه ی هیات دولت نرفتم . کارها را انجام دادم و برای رفع خستگی ، دوش گرفتم . شب مهمان آقای خامنه ای بودم. درباره سمینار اهل البیت و حزب الله لبنان و مسائل افغانستان و مسائل داخلی مذاکره کردیم و تصمیم گیری نمودیم . ساعت ده و نیم شب به خانه آمدم.
۳۰ اردیبهشت ۱۳۷۰
برابر با ۲۰ می ۱۹۹۱
ساعت هشت و نیم صبح به دفتر رسیدم . گزارش ها را خواندم و کارهای مانده از دیروز را انجام دادم . دکتر عباس شیبانی نماینده تهران آمد. و برای بیمارستان ها کمک خواست . انصاری نماینده آبادان آمد. برای اروند کنار کمک خواست و علیه آقای رشیدیان نماینده دیگر آبادان و فرماندار آبادان انتقاد داشت . کمک کردم. آقای سید خلیل موشح ، نماینده بندر انزلی آمد. برای عمران بندر و تقویت توریسم برای شهر استمداد کرد؛ از رادیکال ها انتقاد کرد. اقای شهرکی نماینده زابل آمد. برای عمران زابل و راه انداختن سازمان عمران سیستان استمداد کرد. و برای ساخت دانشگاه پیام نور زابل کمک گرفت . آقای قریشی نماینده خمین آمد . از سیاست های دولت تمجید کرد و برای عمران روستاهای خمین استمداد کرد. کمک مختصری برای ازدواج پسرش دادم . آقای سید منصور رضوی معاون ریس جمهور و دبیر کل سازمان امور اداری و استخدامی آمد برای کارهای اداری درباره تامین اجتماعی و هماهنگی وزارت خانه های صنعتی و غیره مذاکره شد. جمعی از صیادان همراه وزیر جهاد سازندگی آمدند و گزارش عملکرد دادند و نیازها را گفتند؛ صحبت کردم و تشویقشان کردم . ظهر یاسر برای استفاده از جکوزی برای نرم کردن اعصاب پایش که در اثر ضربه حادثه قایق کم تحرک شده آمد. عصر در جلسه شورای اقتصاد شرکت کردم . تصویب مجمع بندر آزاد قشم و مسائل آب بهاء و قیمت گوشت و … در دستور بود. نزدیک غروب آقایان علیرضا معیری و عبدالله نوری وزیر کشور برای مذاکره درباره مقدار کمک آلمان به آوارگان آمدند. نامه صدر اعزم آلمان رسیده و ادعا دارد که با ۱۲۴ پرواز یک هزارو ششصد تن کمک فرستاده اند. علاوه بر هفتصد تن کمک که سفیرشان از داخل ایران تهیه کرده است. آمار وزارت کشور ما خیلی کمتر از این هاست. قرار شد برای کشف حقیقت پیگیری شود. آقای حسین کمالی وزیر کار و امور اجتماعی آمد ، برای کارهای وزارت کار مذاکره شد.به خانه رسیدم.