پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | گزارشی از حواشی انتشار خبر تصادفی که هنوز داغ است پورشه، پسر قلعه نویی و دیگران

گزارشی از حواشی انتشار خبر تصادفی که هنوز داغ است پورشه، پسر قلعه نویی و دیگران





۲۹ فروردین ۱۳۹۵، ۱۲:۳۱

گزارشی از حواشی انتشار خبر تصادفی که هنوز داغ است
پورشه، پسر قلعه نویی و دیگران

غزاله پورخاکی- خبـــر، خبر دردناکی بود. اما حواشی آن شاید کمی به دردناکی اش دامن می‌زد. کلیدواژه های آن را می‌توانیم به راحتی بررسی کنیم. پورشه زرد پسر قلعه نویی درخت پسر جوان دختر. جالب تر از همه این نمود پیدا می‌کرد که کسی به دنبال این نبود که خانواده ای در غم از دست دادن دخترشان به سوگ نشسته اند. بلکه اکثر مردمی که خبر به دست شان رسیده بود، به دنبال این بودند که ببینند، پورشه متعلق به چه کسی بوده است و نقش پسر امیر قلعه نویی در این میان چیست؟ شاهدان عینی می‌گویند این خودرو پس از طی کردن مسافت 500 متری در محل متوقف می‌شودو ظاهرا به دنبال سرعت زیاد خودرو و عدم کنترل آن، خودرو به شدت با درخت برخورد می‌کند. زن جوان در دم کشته شده و مرد راننده به شدت مصدوم می‌شود.
سرکی در میان خبرها
می‌گویند که صاحب این اتومبیل، پسر مربی تیم استقلال است. هوتن قلعه نویی اما سالم است و در سلامت کامل می‌گوید که خودروی خود را به شخص دیگری فروخته و چون هنوز کارهای نقل و انتقال سند را انجام نداده است باعث شده تا این شایعه به وجود بیاید که فرد فوت شده من هستم. در این سانحه دوست صمیمی وی فوت می‌شود. فوت می‌شود. می‌رود. سرعت بالا بوده است. راننده، دختر جوان و… همه و همه در سایه ای قرار می‌گیرند.
تنها به خاطر پورشه
و در نهایت به صحبت های دوست دختر جوان می‌رسیم. وی می‌گوید: واقعا برای مردم کشورم متاسفم! این دختر دوست من بود. خانواده اش فقط همین یک فرزند را داشتند. راجع به مردن آدم ها صحبت کردن، راحت است. مردن ربطی به پولدار بودن یا نبودن ندارد.
خدا فقط به مادرش صبر دهد. از این دسته خبرها کم نیست. این خبرها شاید هر روز جای شان را در میان خبرها باز می‌کند.
به خوبی می‌خزد و ذهن مان را به خود درگیر می‌کند. اینکه در هنگام ورود به این خبر باید به واسطه خواندن نام پورشه به زندگینامه طرف بپردازیم و از میان آن بخوانیم و بدانیم که این دختر، پدرش که بوده است؟ نقدینگی خانواده اش چقدر است؟ پول ها بادآورده بوده یا نه… و در نهایت صاحب اصلی اتومبیل را پیدا کنیم.
چرا و دیگر هیچ…
یکی از همین روزهای بهاری، دختر جوانی به همراه پسر جوان سوار بر پیکان پدرشان می‌شوند. بر اثر بی احتیاطی یا سرعت بالا یا هر چیز دیگر این اتومبیل تصادف می‌کند. دختر در دم جان می‌سپارد.
پسر نیز مجروح می‌شود. آیا این خبر می‌تواند آنقدر برد داشته باشد که جای خود را در میان اخباری که دست به دست مان می‌چرخد باز کند؟ یا آن را هم کنکاش می‌کنیم؟ کالبدشکافی کرده و به خورد دیگران می‌دهیم؟

به اشتراک بگذارید:





نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *