پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | وقتی دلم می لرزد

وقتی دلم می لرزد





۲۶ اسفند ۱۳۹۴، ۳:۰۴

وقتی دلم می لرزد
مهدیه شفیعی شاعر کرمانی متولد 1363 و دانش آموخته کامپیوتر است کمتر نامی از او در نشریات و محافل ادبی شنیده بودیم چندین سال است شعر می نویسد شفیعی شاعری ست که کشف و شهود در کارهایش دیده می شود و ذات شاعرانه ای دارد و اگر این شاعرانگی با تجربه های تازه و تکنیک قوی تری همراه شود در آینده از او بیشتر خواهیم شنید با هم چند کار آزاد او را می خوانیم:
1
تو را کجای دلم بگذارم که سرت گیج نرود
وقتی دلم می لرزد
لطفا برای من چای بیاورید
در دنیای اشیای هوشمند و آدم های بی هوش
سیگار برگ یعنی پدر نیست
و باغچه را کوبیده اند به دیوار بلند فراموشی
سیگار برگ یعنی
مهتاب از حوض بیرون می آید
و پاهای خیسش رد می اندازد
برخاطرات مردی در جنوب استرالیا
که پناهنده ی غربت است
و هر روز inbox خالی ایمیلش به او فحش می دهد
و مرگ هر روز به ناموسش تجاوز می کند
مهتاب از حوض بیرون می آید
پاهای خسیش رد می اندازد به چمدانی که 6 سال پیش بسته شد
مانند پرونده ی قتل رفتگری بی کس و کار
2
دلم کاسه ی سفالی می خواهد
و ماهی قرمزی که توی دلم برقصد
انارها ترک برداشته اند
و یلدا قدش بلند تر است از تمام دختران فصل
و موهایش اتفاقی ست به بلندای 11 سپتامبر و انفجار بغض های دوقلو
من را سانسور کرده اند
از تمام لحظاتت
و موهایم هی بیرون میزند از روسری شهر
من را سانسور کرده اند
از تمامیت ارضی شعر
که زنانگی ام گسل های خیابان را تحریک نکند
تکرار میکنم من مهتاب شفیعی هستم
قسمت سانسور شده ی
سکانس آخر مردی
در حال تردد
که تنه می خورد
و کارت ملی اش از جیبش می افتد
و هویتش جا می ماند
در مسیر خانه
تا دفتر کارش
دلم کاسه ای سفالی می خواهد و پنجره ای رو به خیابان
3
چین که به ابرو می اندازی
دیواری قد می کشد
از من
تا آسیای میانه ی آغوشت
این را تمام چشم بادامی ها شاهدند
کسی چه می داند
شاید سیاه چاله های کهکشان این شهر
مهتاب هایی بوده اند با عقده هایی از دوران کودکی شان
مثل آقا محمد خان
ها
همین آقا محمد خان قاجار خودمان
که شهرتش بر می گردد به چشم های شهلای زنی
که بوی زیره ی پیراهنش همه ی قلعه دختر را پر می کرد
و به آقا محمد خان که می رسید
چادرش را تنگ می کرد
شانه ی سمت چپش را بالا می انداخت
و راهش را کج می کرد به هر کجا
غیر چشم های اقامحمد خان
حالا فکرش را بکن
کلاه قجری سرت باشد
قهوه ی قجری بنوشی
اصلا شاهی باشی برای خودت
ولی هلاک چشمهای دختری رعیت
و بدتر که بشنوی پسر غلام دلاک دارد برایش سرمه می کشد
تو بودی چشم همه ی شهر را در نمی آوردی ؟؟؟
دارم چرت و پرت می گویم ؟.نه
حال من خوب است
موهایم در انزوای روسری کتاب صد سال تنهایی را مرور می کنند
پدر در تخیلاتم روزنامه می خواند
و مادر غذا را هم می زند
و تست می کند
و قاشق را می زند لبه قابلمه
و ساعت را نگاه می کند
مادر منتظر مهتاب است
که سیاه چاله ای شده است در کهکشان راه شیری
که از تخیلات من هزاران سال نوری فاصله دارد
پدر روزنامه اش را خوانده و همه چیر را به هم می زند از غذای مادر گرفته تا حالش را

به اشتراک بگذارید:





مطالب مرتبط

اعزام تیم‌های ارزیاب به «قلعه تل»

معاون هلال احمر خوزستان در پی وقوع زلزله در سه شهر استان خبر داد

اعزام تیم‌های ارزیاب به «قلعه تل»

پایان امداد و نجات در کاشمر

زلزلهٔ روز سه‌شنبه ۴ کشته و ۱۱۶ مصدوم برجا گذاشت

پایان امداد و نجات در کاشمر

ریزش بخش‌هایی از بناهای تاریخی بعد از زلزله

رئیس اداره میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی شهرستان کاشمر خبر داد

ریزش بخش‌هایی از بناهای تاریخی بعد از زلزله

بحث موش‌های تهران بعد از وقوع زلزله جدی است

رئیس کمیته عمران شورای شهر تهران:

بحث موش‌های تهران بعد از وقوع زلزله جدی است

تعداد قربانیان زلزله ژاپن به ۲۳۶ نفر افزایش یافت

تعداد قربانیان زلزله ژاپن به ۲۳۶ نفر افزایش یافت

امیدهای گمراه‌کننده برای پیش‌بینی زلزله

پاییز سال ۲۰۲۳ محققان دانشگاه تگزاس با یک الگوریتم هوش مصنوعی، ۷۰ درصد زمین‌لرزه‌ها را یک هفته پیش از وقوع آنها به‌درستی پیش‌بینی کردند

امیدهای گمراه‌کننده برای پیش‌بینی زلزله

تعداد جان‌باختگان زلزله ۷.۶ ریشتری ژاپن تاکنون ۳۰ نفر

تعداد جان‌باختگان زلزله ۷.۶ ریشتری ژاپن تاکنون ۳۰ نفر

نرخ فرونشست ایران 5 برابر میانگین جهانی

نرخ فرونشست ایران 5 برابر میانگین جهانی

شهرهای ایران لرزان در برابر زلزله

مرکز پژوهش‌های مجلس می‌گوید هیچ منطقه‌ای در کشور مقاوم‌ نیست

شهرهای ایران لرزان در برابر زلزله

ریسک‌های زلزله در تهران

ریسک‌های زلزله در تهران

نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بیشترین بازنشر