نگاهی برواقعیت تلخی به نام طلاق عاطفی/ جدایی قلبها
۲۴ اسفند ۱۳۹۴، ۱۹:۴۶
نگاهی برواقعیت تلخی به نام طلاق عاطفی
جدایی قلبها
شروع یک زندگی مشترک، بعد ازآشنایی دخترو پسراست؛ ازلحظه ای است که زن ومرد تصمیم میگیرند تا پیمان زناشویی بسته وبقیهی عمررا درکنارهم سپری کنند. درایران آغاز یک زندگی زناشویی به صورت رسمی این گونه است. در این گیرو دار، آسمان زندگی همیشه صاف وآفتابی نیست و گاهی ابری میشود؛ اما دراکثرمواقع آفتاب دوباره برمیگردد و بدنه ی زندگی را گرم میکند. ما دراین مقال میخواهیم از مفهومی واقعی و تلخ به نام «طلاق عاطفی» سخن بگوییم،از وضعیتی که در آن آفتاب قصد برگشت به آسمان زندگی یک زوج را ندارد. این وضعیت ازدیرزمانی وجود داشته ؛ فقط نام گذاری نشده بود . شاید برای این حال ناخوش زن و شوهر هیچ واژهای پیدا نمیشد؛ واژهای که اشاره به جدایی زن ومرد در حین هم خانگی آنها داشته باشد.
طلاق واقعیتی تلخ و منفور
در اکثر جوامع، طلاق حقیقتی منفور است که اشاره به فروپاشی کانون خانواده و سردرگمی اعضای آن دارد. درطلاق رسمی روابط زن مرد به صورت واضح تعریف میشود؛ ولی در طلاق عاطفی ابهام بزرگی در شالودهی زندگی وجود دارد. این ابهام ضربههای سنگینی را هم به زن و هم به مرد و در صورت وجود فرزند، به او خواهد زد. در طلاق عاطفی زن و مرد به گسستگی کامل احساسی رسیدهاند وشاید تنها نقطهی مشترک آنها ، در صورت نبود فرزند ، مکانی باشد که با هم زندگی میکنند. در این وضعیت زن و مرد ممکن است روزها وساعتها با هم در خانه حضور داشته باشند ولی کلمهای با هم حرف نزنند و یا حتی به یکدیگر نگاه نکنند. گزارشهایی که از طلاقهای عاطفی به دست آمده نشان میدهد در این وضعیت زن و مرد حتی اتاقها، کمدهای لباس و سایر وسایل را تقسیم کردهاند و هیچ کدام نه حق دارد و نه حتی میخواهد وارد محدودهای شود که به دیگری تعلق دارد.
سرنوشت کودکان طلاق
اگراز زاویهای دیگر به این مقوله نگاه کنیم، روشن است که زن و مردی که به بلوغ و رشد عقلی رسیدهاند ، آنطور که صلاح میدانند رفتار میکنند؛ اما در این میان سرنوشت کودکی که ناخواسته وارد این دایره شده است بسیار غمانگیز خواهد بود. کودکان حتی از سنین خیلی پایین، قادر به درک کیفیت رابطهی پدر و مادر خویش هستند و برای فهمیدن اینکه آنها همدیگر را دوست ندارند و فقط هم را تحمل میکنند نیازی به جنگ و زد وخورد وجود ندارد. کودکانی که در این محیط بزرگ میشوند به دلیل این که یک خلا بزرگ عاطفی دارند و در انزوای عشقی رشد کردهاند، به دیگران و به ویژه جنس مخالف بسیار بیاعتماد میشوند. در صورتی که آنها، خود را دلیل این بدانند که پدر و مادر به صورت رسمی طلاق نمیگیرند، احساس گناه همیشه همراهشان خواهد بود و عزت نفس پایینی پیدا میکنند. این در حالی است که والدین تصور میکنند با جدا نشدن رسمی، بزرگترین فداکاری را در حق فرزند یا فرزندان خود انجام دادهاند. در این نوع طلاق، زن و مرد با هم، فرزندان را بزرگ میکنند وماهیت رسمی زن و شوهر بودن را حفظ میکنند؛ ولی دچار گسستگی عاطفی هستند. هر چند آنها به دلایلی تصمیم گرفتهاند این گونه عمر خویش را بگذرانند؛ اما معمولا در درازمدت نتیجهی طلاق عاطفی، طلاق رسمی است. معمولا طلاق عاطفی در سال های آغازین زندگی مشترک رخ نمیدهد زیرا در این سالها، اختلاف نظرها معمولا به عدم شناخت از یکدیگر تعبیر میشود و هر چقدر هم اختلاف بزرگ باشد امید به بازگشت آرامش وجود دارد. در این دوران، داغی عشق شروع رابطه، هم چنان احساس میشود و باعث میگردد زن ومرد بعد از هر مجادله دوباره سراغ هم بیایند وآرام بگیرند. در این سالها ، تنها در بعضی از مواقع است که اختلاف عمیق وحل نشدنی است.
احتمال طلاق عاطفی در صورت رفع نشدن و عمیق شدن اختلافات از سال پنجم ،ششم زندگی مشترک بیشتر است . در این زمان زن و مرد از حل شدن اختلافات خود ناامید شده اند؛ ولی یا هنوز برای جدایی رسمی مطمئن نیستند و یا به دلایلی ترجیح میدهند که در این خصوص اقدامی نکنند. وقتی که طلاق عاطفی اتفاق میافتد، زن وشوهر هیچ گونه رابطه ای اعم از جنسی و حسی با هم ندارند.در این شرایط اگر فرزند داشته باشند، این نداشتن نقش همسر، هیچ تاثیر مستقیمی بر نقش والد بودن آنها نخواهد داشت.
قبل از طلاق قانونی، طلاق عاطفی اتفاق
افتاده است
طلاق عاطفی سیر مشخصی ندارد، ولی میتوان مراحل رسیدن به آن را تا حدودی مشخص کرد؛ که در اکثر مواقع به طلاق رسمی ختم میشود . معمولا سال ها قبل از طلاق قانونی، طلاق عاطفی شکل گرفته است؛ یعنی خیلی پیش از جدایی، زن مرد در ذهن خود از دیگری جدا شده و زندگی تنها و مستقلی را آغاز کرده اند. طولانی شدن این رابطهی معیوب، طلاق عاطفی را بسیار دردناک کرده است. در مسیر طلاق عاطفی، زن و شوهر وضعیتهای مختلفی را تجربه میکنند. در ابتدای مسیر یکی از همسران تصمیم به جدایی میگیرد و اظهار میدارد که دیگر نمیخواهد با دیگری زندگی کند. او دایم به سرزنش طرف مقابل پرداخته و او را متهم به درک نکردن خود میکند، بدون آنکه تعریف روشن ودقیقی از درک کردن و یا اینکه در واقع چه توقعی دارد، ارایه دهد. در این وضعیت طرفی که دلخور است اگر به نتیجهی دلخواه نرسد و رابطه ای که دچار مشکل شده است ترمیم نشود، وارد حالتی شبیه سوگواری میشود. او به دلیل اینکه احساس میکند نادیده گرفته می شود و عواطف و مشکلات او هیچ گونه ارزشی برای طرف مقابل ندارد، دچار اندوه و غم شده و در شرایط سوگواری قرار میگیرد. این غصه ها وناراحتیها آنقدر روی هم جمع میشوند که بعد از مدتی، این احساس سوگواری تبدیل به یک خشم بزرگ شده که بر زندگی آوار میشود. دامنهی این خشم از شکستن ظرفها گرفته تا کتک زدن کودکی که هیچ تقصیری ندارد را شامل میشود. معمولا به دلیل عدم توانایی معطوف کردن خشم به کسی که دلیل واقعی است، این بروز و انفجار هیچ دردی را درمان نخواهد کرد. البته در تمام مسیر طلاق عاطفی خشم وجود دارد؛ ولی در این نقطه شدت ابراز آن بسیار زیادتر است .بعد از اینکه خشم به بدترین شکل ممکن ابراز شد، زن یا مردی که خشمگین شدهاند به درون خود میخزند و احساس تنهایی عجیبی آنها را فرا میگیرد. در این حالت کسی که احساس تنهایی میکند دوست دارد بر این حس خود چیره شود و ترجیح میدهد به جای تنها بودن، مستقل بودن را تجربه کند. او به امید اینکه مستقل شود و تنها و بی نیاز از همسر به زندگی برگردد با احساسات وخاطرات خود میجنگد. وقتی که زن یا مرد به این نقطه رسید تقریبا دیگر هیچ گونه ارتباطی با همسر خویش ندارد و شاید ساعت ها و روزها بگذرد و با او حرف نزند. در این لحظه همسر وی ناخواسته همین گسستگی را تجربه خواهد کرد و دچار طلاق عاطفی میشود.
با اینکه طلاق عاطفی در جایی ثبت نمی شود ولی تعداد زوج هایی که در این وضعیت به سر می برند بسیار بیشتر از کسانی است که طلاق قانونی گرفتهاند. در بسیاری از مواقع، زن ومرد تصمیم گرفتهاند فقط برای هم، حضور شناسنامهای داشته باشند. آنها از تلاش برای بهبود رابطهی نابود شدهی خود دست می کشند. این انفعال ممکن است تا پایان عمر یکی از زوجین و یا ازدواج فرزندانشان ادامه داشته باشد و سایهی شوم این جدایی سالهای زیادی بر پیکرهی سرد یک زندگی احساس شود. زن ومرد بایستی درک درستی از رابطهی خود داشته باشند، زمانی که سرزنشها ،گلایهها و دلخوریها آنقدر طولانی شود که تبدیل به سوهان روح هر دو طرف گردد، باید این زنگ خطر را شنید و قبل از دچار شدن به این فاجعه ،از بروز آن جلوگیری کرد. بایستی به کودکان ،نوجوانان وجوانانمان یاد دهیم احساسات منفی خود را در لحظه بیان کنند، تا این گلوله های برفی که شاید پرتاب کردنشان، فقط لحظهای گونهای را سرد کند، بهمنی نشده و بر زندگی آوار نشود. شاید اینگونه کمتر شاهد زنان و مردانی باشیم که در حین اینکه زن وشوهر هستند، به اندازهی یک عمر از هم دورند. سختتر از دیدن اتاقها وکمدهای جدا، دیدن جدایی قلبهایی ست که زمانی به سختی هم را در آغوش گرفته بودند.
پیشنهاد سردبیر
مطالب مرتبط
برای دومین ماه متوالی؛
شاخص قیمت جهانی مواد غذایی بالا رفت
مدیرکل دفتر کنترل سیلاب سازمان منابع طبیعی:
آبخیزداری به معنای کنترل سیل نیست
تصویب لایحه حفاظت از دادههای شخصی در کمیسیون حقوقی دولت
سازمان ملل:
غزه به ۸۰ سال زمان برای بازسازی نیاز دارد
تداوم بارشها در نقاط مختلف کشور
خاموشی خنیاگر موسیقی مقامی خراسان
هوای تهران در وضعیت «قابل قبول»
رئیس سازمان امداد و نجات هلال احمر خبر داد
امدادرسانی به ۲۳۰۰ نفر در سیلاب
سخنگوی سازمان مدیریت بحران کشور درباره آخرین وضعیت مناطق سیلزده خبر داد
آسیب جدی به راههای عشایری سه استان
سال گذشته میلادی زمین حدود ۰.۲ درجهٔ سانتیگراد بیش از پیشبینی دانشمندان گرم شد
قلمروی ناشناخته تغییر اقلیم
نظر کاربران
نظری برای این پست ثبت نشده است.
تبلیغات
وب گردی
- روغن صنعتی مایعی جادویی برای افزایش عمر مفید ماشین آلات
- ۱۰ ماده غذایی که به شما در سفر به سوی کاهش وزن کمک میکنند
- چاپ ترافارد؛ هر آنچه که باید درباره این نوع چاپ دستی بدانید
- اقدامات لازم برای اسباب کشی و جابجایی منزل
- بسته بندی مواد پودری با دستگاه ساشه: شغل پردرآمد این روزها
- طبع روغن زیتون در طب سنتی چیست؟ معرفی 4 خواص روغن زیتون
- خرید ساک دستی تبلیغاتی چه مزایایی برای هر برند دارد؟
- تعریف درست هوش مصنوعی (AI) چیست؟
- 10 ایده شغل دوم با سرمایه اولیه کم برای کارمندان
- مقایسه تعرفه پنلهای پیامکی و تبلیغاتی بیشتر
بیشترین نظر کاربران
معمای ریاست محیط زیست در کابینه رئیسی
بیشترین بازنشر
ستاندن حیات از غزه
پربازدیدها
1
به نام حیوانات به کام باغوحشداران
2
«بمو» را تکهتکه کردند
3
سوداگران گنج پل تاریخی ۳۰۰ ساله در بابل را تخریب کردند
4
محیطبانها با رد زنی چرخهای موتورسیکلت به شکارچیان رسیدند
5
کبوتر نماد مناسبی برای صلح است؟
دیدگاهتان را بنویسید