نامه فرانسوا تروفو به دادگاه امنیت ملی فرانسه
۲۸ بهمن ۱۳۹۵، ۰:۲۹
نامه فرانسوا تروفو به دادگاه امنیت ملی فرانسه
ترجمه: علی شهابی
پاریـس،۸ سـپتامبر ۱۹۷۰
آقای رئیس
تصمیم داشتم در تاریخ هشتم سپتامبر در محاکمه فروشندگان و توزیعکنندگان روزنامه «خواست مردم» La Cause du Peuple به عـنوان شاهد حضور پیدا کنم ولی چون روز دهم سپتامبر عازم آمریکا هستم نخواهم توانست در جـلسه محاکمه شرکت کنم و بـه هـمین جهت شهادت خود را به صورت کتبی ارسال میدارم.
در هفتههای نخست ماه ژوئن از طریق روزنامهها مطلع شدم که روزنامه «خواست مردم» که ژان پل سارتر مدیریت آن را برعهده دارد توسط مقامات مسئول توقیف شده است. درحـالیکه این مقامات هنوز از مطالب نوشتهشده در آن اطلاعی ندارند. همچنین خبردار شدم که پلیس فروشندگان و گاهی خریداران روزنامه را به بهانه اینکه دو نسخه از روزنامه را در جیب دارند، مضروب و دستگیر کرده است. چندی قبل در روزنامه لومـوند خـبری خواندم مبنی بر اینکه دادگاه «رن» از صدور حکم عدم انتشار این روزنامه خودداری کرده است. این قضایا نشان میدهد که وزیر کشور از مزاحمت فراهم آوردن در انتشار یک روزنامه و انجام اعمال غیر قـانونی ابـایی ندارد.
من هرگز فعالیت سیاسی نداشتهام و مائوئیست یا طرفدار پومپیدو نبودهام چون نمیتوانم نسبت به یک رئیس دولت-هر که باشد-دارای تمایلاتی باشم. فقط این را میدانم که کتاب و روزنامه را دوست دارم و به آزادی مطبوعات و استقلال قوه قضائیه شدیداً اعتقاد دارم.
من فیلمی به نام «فارنهایت ۴۵۱» ساختهام که در آن در یک جامعه تخیلی حکومت تمام کتابها را بـدون اسـتثناء مـیسوزاند تا ریشه فرهنگ را بخشکاند. در ایـن فـیلم در واقـع افکار و اعتقادات خود را به عنوان یک شهروند فرانسوی به زبان سینما بیان کردهام.
به همین دلایل چهارشنبه بیستم ژوئن تصمیم گرفتم در خـیابانها اقـدام بـه فروش روزنامه «خواست مردم» بکنم. در خیابان با فـروشندگان دیـگری برخورد کردم که در میان آنها ژان پل سارتر و سیمون دو بووآر هم بودند.
مردم از این روزنامه استقبال خوبی کردند و روزنامه به سـرعت فـروش مـیرفت. در این موقع یک پلیس مقابل ما ظاهر شد و من دو نـسخه از روزنامه به او هدیه کردم و او هم روزنامهها را گرفت و مشغول خواندن شد. کاری که ممکن بود برایش باعث دردسر شـود،
عـکسی کـه توسط یک عابر گرفته شده به خوبی گویای این صحنه اسـت.
پلیـس پس از آنکه ما را وادار به متفرق شدن کرد از ژان پل سارتر خواست که با او به کلانتری برود. ژان پل سارتر هـم دسـتور او را فوراً پذیرفت.
ظاهراً مأمور پلیس به این دلیل ژان پل سارتر را میخواست به کلانتری بـبرد و بـا مـن کاری نداشت چون من پیراهن سفید و کت و شلوار تیره پوشیده بودم و کراوات بر گـردن داشـتم. درحـالیکه ژان پل سارتر یک اوورکت جیر کهنه پوشیده بود. تفاوت آشکاری بین افرادی که روزنـامه را بـرای گذران زندگی میفروختند و بالطبع بیشتر در خطر تعقیب و دستگیری بودند و آنها که به خـاطر اعـتقاداتشان اقـدام به این کار میکردند وجود داشت.
حوادث بعدی بـرداشت مـرا از ایـن موضوع تأیید میکرد. عابری که ژان پل سارتر را شناخته بود به مأمور پلیس نزدیک شد و گفت: شـما مـیخواهید یک برنده جایزه نوبل را توقیف کنید؟ در این موقع اتفاق عجیبی افتاد. مأمور بـازوی ژان پل سـارتر را رهـا کرد، قدمهای سریعی برداشت و از گروه ما دور شد. با دیدن این صحنه به این نتیجه رسیدم کـه پلیـس آدمها را برحسب موقعیت ظاهری و اسم و رسمی که دارند در واقع جدا میکند. فـکر کـردم به همکاران فروشنده روزنامه «خواست مردم» توصیه کنم همواره لباس مرتب بپوشند و اگر احیاناً جایزه نـوبل بـه آنها پیشنهاد شد از دریافتش خودداری نکنند!
آقای رئیس، اینها مطالبی بودند کـه قـصد داشتم در دادگاه ۸ سپتامبر شخصاً شهادت بدهم.
فـرانسوآ تـروفو
منبع: مجله کلک – سال ۱۳۷۵
پیشنهاد سردبیر
مطالب مرتبط
نظر کاربران
نظری برای این پست ثبت نشده است.
تبلیغات
وب گردی
- کدام شاخص اقتصادی بیشترین تاثیر را روی پیشبینی قیمت انس طلا دارد؟
- محبوبترین تورهای ترکیه کدامند؟
- حداقل سرمایه برای واردات از دبی: آنچه باید بدانید
- چطور زودتر از همه از پیش فروش قطارها مطلع شویم؟
- چه کسانی نمی توانند مهاجرت کنند؟
- تفاوت رهگیری مالیاتی و کد مالیاتی چیست؟
- نوآوریهای جدید تتر در ارائه خدمات مالی دیجیتال
- عمر باتری آیفون 15 پرو مکس در مقابل سامسونگ اس 24 اولترا
- دوره mba و dba مرکز آموزش های آزاد دانشگاه تهران
- آینده واردات عروسک و اسباب بازی از چین به ایران، پیشبینی و ترندها بیشتر
بیشترین نظر کاربران
«آفاق آزادی در سپهر تاریخ» در غیاب زیباکلام
بیشترین بازنشر
پربازدیدها
1
به نام حیوانات به کام باغوحشداران
2
«بمو» را تکهتکه کردند
3
سوداگران گنج پل تاریخی ۳۰۰ ساله در بابل را تخریب کردند
4
محیطبانها با رد زنی چرخهای موتورسیکلت به شکارچیان رسیدند
5
کبوتر نماد مناسبی برای صلح است؟
دیدگاهتان را بنویسید