کم شدن مخاطبین تئاتر
۷ مهر ۱۳۹۵، ۲۳:۳۲
کم شدن مخاطبین تئاتر
هنر تئاتر که به معنای امروزیاش با انقلاب مشروطه در ایران پا گرفت، بعد از شهریور 1320 رشد و گسترش یافت و با استقبال تماشاگران به اوج رسید. در این زمان موجی از تئاترگرایی و اهمیت به آن به عنوان یکی از عناصر سازنده و پایههای فرهنگی کشور در میان ساکنان تهران شکل گرفته بود.
یکی از تالارهای آن دوره که اگر چه عمری کوتاه داشت، اما نقشی بسیار مثبت و پر رنگ در ارتقاء سطح هنرهای نمایشی کشور ایفا کرد، تئاتر سعدی بود. این سالن در پاییز 1329 به همت شاگردان عبدالحسین نوشین و با سرمایه عبدالکریم عمویی بنیان نهاده شد و خیلی زود توانست مخاطبان تحصیل کرده و جدی تئاتر را به خود جلب کند.
این تالار با گنجایش 500 تماشاگر و یک صحنه بزرگ گردان، مجلل و مجهزترین سالنی بود که تا آن زمان تهران به خودش دیده بود. «بادبزن خانم ویندر میر» اولین نمایشی بود که در تئاتر سعدی روی صحنه رفت و بیش از 30 هزار تماشاگر را به سالن کشاند که با معیارهای امروزی نیز یک عدد شگفت انگیز و رویایی به شمار میآید.
اما در تئاتر این روزهای ایران همه چیز به سطح آمده و مخاطب هیجان و کنجکاویاش را از دست داده است. عاطفه تهرانی از کارگردانان تئاتر که نمایش «برف در نیمه مرداد» را با بازی حسام منظور و بهنام دارابی در سالن ارغنون ، پس از پنج سال دوری از تئاتر به روی صحنه برده است، درباره میزان تماشاگران نمایش معتقد است: ما اوایل تماشاگران زیادی نداشتیم اما این شانس را داشتیم که کار برای مخاطب جالب بود و تبلیغ زبانی در کنار تبلیغات گروهی که خودمان انجام دادیم در معرفی کار موثر بود.
البته به طور کلی تعداد تماشاگران تئاتر کم شده و دلایل آن هم متعدد است، شاید کاهش سطح کیفی کارها و نبود تبلیغات کافی برای تئاتر از جمله مواردی باشد که میتوان به آنها اشاره کرد.
نکته دیگر این است که تئاتر ما تقریبا نسبت به 7-8 سال گذشته جذابیت ندارد، چون سطح کیفی کارها پایین آمده است و در بین نمایشهایی که روی صحنه میروند تعداد کمی نمایش خوب میتوان پیدا کرد.
در آن سالها تئاتر عمق خاصی داشت، بازیگران و کارگردانان تئاتر؛ بازیگر و کارگردان تئاتر بودند و برای اجرای متن دقت و وسواس زیادی به خرج داده میشد، اما الان سطح کیفی نمایشها آن قدر مهم نیست و بیشتر این اهمیت دارد که چه بازیگر و سوپراستاری در یک نمایش بازی کند.
سلیقه هم در تئاتر از عمق به سطح آمده است، 10 سال قبل تبلیغات تلویزیونی وجود نداشت، ولی تماشاگران تئاتر بیشتر بودند و الان معتقدم همان مخاطب خاص تئاتر کاهش پیدا کرده است، چون به نظرم مسئله اینجاست که همان مخاطب خاص هم هیجان و کنجکاوی خود را نسبت به دیدن تئاتر از دست داده است، آن هم به این دلیل که با کارهای سطحی زیادی روبرو شده است.
سهراب سلیمی از جمله کارگردانان پیشکسوت عرصه تئاتر نیز اینگونه نظرش را بیان می کند: سرویس دهی خوب نیست ، عدم برنامه ریزی های غیراصولی برای ارتباط های جمعی که بسیار گسترده شده جایگاه حرفه ای ها و گروه ها تغییر کرده و تماشاچی در مورد مکان برگزاری نمایشهای حرفه ای و گروهی سرگردان است. تماشاچی هنوز نمی داند چه نمایشنامه هایی و برای کدام کارگردان ها در کدام سالن اجرا می شود و همچنان سرگردان است. به طور مثال کار خانم پری صابری در سالن اصلی چند ماه قبل روی صحنه رفت پس از آن یک گروه نمایش از شهرستان در همان جا اجرا داشت. این عدم برابری سطح نمایش ها باعث شده که رابطه تماشاگران و کارگردانان قطع شود و در نتیجه مخاطبان کم شوند. در دوران تحصیلی ما دو دانشگاه هنری وجود داشت اما حالا ۱۱ دانشگاه. آن موقع جمعیت ۳۵ میلیون نفر بود حالا حدود ۷۰ میلیون نفر و ما با این افزایش شاهد کم شدن مخاطبان تئاتر هستیم. وقتی تماشاچی به وضع و شرایط اطرافش نگاه می کند و عدم مدیریت اصولی و درست وجود ندارد فاصله می گیرد. تئاتر صحبت جریان فرهنگ سازی است اما همه جریانهای فرهنگ سازان در جهت عکس این برنامه است اما اینجا یادآوری می کنم که فراز و نشیب های مقطعی در تئاتر هیچ ضربه ای به آن وارد نخواهد کرد.
شک نکنید زمانی که وسایل ارتباط جمعی با هزینه هایی پایین تر مانند ماهواره ، ویدئو و تلویزیون در یک خانواده وجود دارد مردم کمتر به تئاتر و سینما روی خواهند آورد.
وی درباره ایده وابسته کردن تئاتر به گیشه می گوید: این کار خیانت صد درصد به تئاتر است و در هیچ جای دنیا تئاتر بدون کمک دولت دوام نخواهد آورد. البته همان طور که قبلا هم گفتم فراز و نشیب های مقطعی نمی تواند ضربه ای به تئاتر وارد کند.
خصوصی شدن تئاتر نیز نمی تواند بر رونق آن تأثیر بگذارد. تئاتر خصوصی به منزله حمایت شرکتها و حامیان مسایل فرهنگی است. اگر ما گام به گام به سمت بخش مدیریت خصوصی برویم ثابت خواهد شد که تئاتر بدون حمایت مالی دولت دوام نخواهد داشت ودر نتیجه تداوم و ارتباط با تماشاچی فراهم نخواهد شد.
اگر جریان به همین صورت ادامه یابد من نگران علاقه مندان و فارغ التحصیلان و چگونگی سیاستگذاری ها برای این دسته خواهم شد و این که سیاستمداران چگونه به این گروه سرویس خواهند داد و اگر چنین نباشد و سرویس دهی نشود مطمئناً اکثریت آنها به افسردگی و انزوا کشیده خواهند شد یا از فعالیت های هنری دوری خواهند نمود.
اکنون سالهاست که تئاتر شهر به عنوان قلب تپنده تئاتر حرفهای و جدی در مرکز شهر تهران، میزبان گروههای مختلف تئاتری است. اما در طول همه این سالها واقعاً تعداد معدودی از مردم شهر تهران بر مخاطبان این تماشاخانه بزرگ شهر افزوده شدهاند و تئاترشهر همواره میزبان تماشاگرانی خاص و تکراری بوده است. در حالی که سمینارها و همایشها و بحثهای زیادی تا به حال پیرامون عدم اشتیاق و تمایل مخاطبان عامه برای حضور در تئاترشهر برگزار شده و به انجام رسیده، کماکان تئاترشهر خانه اصلی هنرمندان تئاتر بوده است و نه تماشاگران و مخاطبان تئاتر!
با وجود علاقه و اشتیاق و تمام تلاشهای هنرمندان و تبلیغات و کمکهای دولتی، تئاترشهر تنها به صورت نهادی از تئاتر و آن هم در ذهن عدهای از مخاطبان نقش بسته و هنوز بسیاری از آنها که هر روز از مقابل تئاترشهر میگذرند نمیدانند که این استوانه بزرگ وسط پارک دانشجو چگونه ساختمانی است و اصلاً برای چیست؟
تئاترهای عامهپسند با وجود آنکه طی مدت زمان طولانی مکان و فضای ثابتی نداشتهاند، ظرف مدتی کوتاه توانستهاند جایگاه و مکانی تثبیت شده پیدا کنند و سالنهایشان همه به مراتب پر تماشاگرتر از سالنهای کوچک تئاترشهر است. شاید یکی از مهمترین دلایل این امر، به انتخاب سینماها ارتباط پیدا کند. به هر حال سینما به مراتب رسانه پرمخاطبتری است و حداقل ساختار و بنای آن با پرده بزرگ و گیشه در خیابانهای اصلی شهر برای همه مخاطبان آشناست. بسیاری از تئاترهای عامهپسند با اجاره سالنهای سینما در واقع زحمت تبلیغات و آشناسازی مخاطب و فضا را کم کردهاند. مخاطبی که بنرها و پوسترهای بزرگ و پردههای تئاترهای عامهپسند را روی پیشانی سینما میبیند و از کنار آن میگذرد مسلماً میداند که قرار است وارد چگونه مکانی بشود. این مخاطب را تصور کنید، زمانی که میخواهد به تئاترشهر برود و گیشه و سالن را پیدا کند و…
نکته دیگر اینکه سینماها در سطح شهر پراکنده شدهاند و به نظر میآیند که قابل دسترستر و دست یافتنیتر هستند. همین مسئله کمک زیادی به راحتی مخاطب و فضای اجرای تئاتر برای او میکند. اما مسئلهای که بسیار مهمتر از مکان و فضاست بدون شک به ژانر و نوع نمایشهای عامهپسند برمیگردد.
جامعه ما در چند دهه اخیر هیچ تلاشی برای تربیت، پرورش وعلاقهمند سازی مخاطبان برای تئاتر انجام نداده است. تئاتر هنر تفکر برانگیز و تأثیرگذاری است و برای بهرهبرداری از این ویژگیها نیازمند مخاطبی متفکر و تأثیر پذیر است. اما تلویزیون و حتی سینماهای سالهای اخیر ایران تماشاگر را به شدت از این مسیر به سمت سطحی نگری و ساده پذیری عادت دادهاند. تماشاگران عام امروز آنقدر تئاتر ندیدهاند و در نقطه مقابل آنقدر به تلویزیون و سطحیپردازیهای تلویزیونی عادت کردهاند که حوصله بسیاری از تئاترهای جدی و تفکر برانگیز را ندارند.
تماشاگری که در بسیاری از روابط اجتماعی محدود شده است، با شنیدن سطحیترین، شعاریترین و بیتأثیرترین گفتارهایی که ظاهر انتقاد آمیز سیاسی و اجتماعی دارند، لذت میبرد و تئاتر و نمایش پیش رویش را هم ارزشمند میپندارد. اگر چه کمدی ایرانی (مثلاً تخت حوضی) زمانی چنین کارکرد انتقادی داشت و از این ابزار استفاده مطلوب و مفیدی هم میکرد، اما تئاترهای عامهپسند امروزی از این کارکرد تنها برای جذابیت کاذب و موقت در کارشان بهره میگیرند و تنها به تکرار گفتاری که تماشاگر میپسندد، شاید به سخیفترین شکل ممکن، اکتفا میکند.
سوال دیگر این است که تئاتر هنری و حرفهای با تمام تلاشهایی که تا به حال برای جلب مخاطبان بیشتر انجام داده، چرا همچنان از کمبود تماشاگر رنج میبرد؟ چرا هنرمندان حرفهای تئاتر و شیوههای مختلف نمایشی مثل کمدی و آثار عامهپسند نتوانستهاند، مخاطبان بیشتری داشته باشند؟
مطالب مرتبط
نظر کاربران
نظری برای این پست ثبت نشده است.
تبلیغات
وب گردی
- روغن صنعتی مایعی جادویی برای افزایش عمر مفید ماشین آلات
- ۱۰ ماده غذایی که به شما در سفر به سوی کاهش وزن کمک میکنند
- چاپ ترافارد؛ هر آنچه که باید درباره این نوع چاپ دستی بدانید
- اقدامات لازم برای اسباب کشی و جابجایی منزل
- بسته بندی مواد پودری با دستگاه ساشه: شغل پردرآمد این روزها
- طبع روغن زیتون در طب سنتی چیست؟ معرفی 4 خواص روغن زیتون
- خرید ساک دستی تبلیغاتی چه مزایایی برای هر برند دارد؟
- تعریف درست هوش مصنوعی (AI) چیست؟
- 10 ایده شغل دوم با سرمایه اولیه کم برای کارمندان
- مقایسه تعرفه پنلهای پیامکی و تبلیغاتی بیشتر
بیشترین نظر کاربران
معمای ریاست محیط زیست در کابینه رئیسی
بیشترین بازنشر
ستاندن حیات از غزه
پربازدیدها
1
به نام حیوانات به کام باغوحشداران
2
«بمو» را تکهتکه کردند
3
سوداگران گنج پل تاریخی ۳۰۰ ساله در بابل را تخریب کردند
4
محیطبانها با رد زنی چرخهای موتورسیکلت به شکارچیان رسیدند
5
کبوتر نماد مناسبی برای صلح است؟
دیدگاهتان را بنویسید