روایتی شیرین از سالروز ورود آزادگان
۷ خرداد ۱۳۹۵، ۱۹:۰۲
روایتی شیرین از سالروز ورود آزادگان
26 مردادماه سالروز ورود آزادگان به میهن اسلامی، بهانه ای برای نشر روایتی شیرین و خواندنی بود. در زیر روایتی شیرین از ورود آزادگان به کشور را که احمد یوسف زاده، نویسنده توانای جنوب کرمان نوشته می خوانید:
این مطلب را در حین وبگردی پیدا کردم . نویسنده اش – سرهنگ پاسدار علی رستمی – چند سال پس از آزادی با ارسال نامه ای باب رفاقت را گشود .رفاقتی که به گرمی ادامه دارد. جمعی از پاسداران سپاه در مرز قصر شیرین پادگان الله اکبر اسلام آباد غرب اردو می زنیم و منتظر ورود همرزمان خود می شویم. اسرای عراقی گروه گروه از اتوبوسهای زیبا در نقطه مرزی (خسروی – منظریه) پیاده می شوند آنچه به هیمنه و هیکل آنان نمی خورد «اسیر» است. انگار نه انگار که بعد از 10 سال به وطن خود بر می گردند. همه شیک پوش و ساک بدوش با کوله های پر از سوغات محلی و ریش های آنکارد شده حتی ریش بعضی از آنها به ریش بعضی از ماها طعنه می زند! . با چشمانی اشکبار در کناره مرز نظاره گر اتوبوسهایی هستیم که آرام آرام به ما نزدیک و نزدیکتر می شوند از پله اولین اتوبوس «تن» هایی رنجور با لباس های زرد و یک دست که برگودی کمر آنان عبارت P.W «اسیر جنگی» نقش بسته، یکی یکی پیاده می شوند با مأمورانی از U.N که سخت مراقب آنانند و رفتاری مهربانانه و البته ساختگی از چهره هاشان می بارد! ولی آثار خشم و عصبانیت متقابل بین نگاههای افراد زردپوش و نظامیان عراقی رد و بدل می شود. آنان ناباورانه ما را می پایند و ما نیز ناباورانه منتظر ورود آنان هستیم. رهبر گروه مارش نظامی ما دستانش را به حالت ضربدری بالا می برد و با پایین آوردن یکباره دستان او، طبل و شیپور و سنج نوای غمگینانه سر می دهند گروهی از سربازان نیز همنوا با موسیقی سرود «به ایران خوش آمدی» با هیمنه خاصی می خوانند. با ورود اسیران ایرانی، بغض ها در گلو به یکباره می ترکد، اشک ها جاری می شود همه حتی گروه موسیقی می گریند ولی از نواختن دست بر نمی دارند، گروه سرود هم می گریند و ما نیز چون دیگران شیون می کنیم. می شوم مسئول گروهی از آزادگان که باید آنها را تحویل فرودگاه باختران بدهم داخل یکی از اتوبوس هایم که یکسره مورد سؤال آنها هستم از انواع و اقسام سوالات از قیمت پیکان گرفته تا دلایل قبول قطعنامه و تا عزل …
از شهر اسلام آباد عبور می کنیم یکی از آزادگان در رابطه با عملیات سازمان منافقین می پرسد و به دنبال آن همه به اتفاق می خواهند ببینند آنچه که آنجا شنیده اند درست است یا دروغ های ساخته پرداخته سازمان در اردوگاهها بلند می شوم و در وسط اتوبوس با صدای گرفته «مرصاد» را برایشان شرح می دهم و وقتی به «چهارزبر» می رسیم می گویم: بله تا اینجا آمدند ولی نه رفتند و نه برگشتند. فرودگاه باختران تا امروز این قدر هواپیما و این قدر مسافر به خود ندیده با همه خداحافظی می کنم پس از چند بوسه برگونه هم، آنان بوسه ای بر آرم سپاه که روی سینه ام نقش بسته زدند و از من دور می شوند. یکی از آنان پس از خداحافظی برگه ای دستم می دهد فرصت که می کنم در آن شلوغی فرودگاه آن را می خوانم.
مادر از راه سفر برگشتم
با دلی پر ز شرر برگشتم
شرر از داغ غم روح الله
دیدگانم همه تر برگشتم
من جوان بودم و از داغ غمش
شد خمیده کمرم برگشتم
مادر غم زده ام شادی کن
چشم بردار ز در برگشتم
و زیر شعرش نوشته بود «تقدیم به تو برادر خوبم: احمد یوسف زاده اعزامی از کهنوج» شعر احمد به دلم می نشیند. طاقت نمی آورم از بلندگوی فرودگاه او را می خوانم: برادر احمد یوسف زاده به اطلاعات. احمد می آید و برای بار دوم او را می بینم جوانی به نظر 20 ساله، سابقه هجرانش را می پرسم با خنده می گوید هفت، هشت سالی می شه می خواستم سال 61 خرمشهر را آزاد کنم که اسیر شدم! با تعجب می پرسم: مگه چند سالت بود که اسیر شدی. باز هم می خندد می گوید اسارت من حکایت دارد من جز اسرای خردسال ایرانی بودم. بلندگوی فرودگاه او را از من جدا می کند کلیه آزادگان کرمانی. کلیه آزادگان کرمانی آماده سوار شدن. همه اسرا مبادله می شوند. ای کاش مرا هم با گذشته ام مبادله کنند آیا کسی هست که مرا هم آزاد کند و مرا به گذشته ببرد.
والسلام
پیشنهاد سردبیر
مسافران قطار مرگ
مطالب مرتبط
درخواست و مطالبهگری برای تعطیل کردن شنبه به جای پنجشنبه
کارزارِ حداقل دستمزدِ ۱۵ میلیون تومانی
بارش برف و باران امروز ادامه دارد
۲۲ استان کشور تا پایان هفته بارش برف و باران سنگین را تجربه میکنند
انسداد راه دسترسی ۱۶۰ روستای لرستان
گزارش «پیام ما» از نشست بررسی کاربرد فناوریهای نوین در صنایع خلاق
اکوسیستم استارتاپی عامل آشتی کسبوکاری مردم و نوآوران
گروهی از زنان مکزیک جان خود را برای رساندن غذا به مهاجران به خطر میاندازند
مسافران قطار مرگ
دود نیشکرهای سوخته هوای خوزستان را آلوده کرد
چتر سیاه بر آسمان اهواز
کشمکش بین ارگانهای دولتی و تولیدکنندگان کمبود شیرخشک را تشدید کرد
مداخلهٔ بینتیجهٔ دولت در بازار شیرخشک
وزیر نیرو و رئیس سازمان حفاظت محیط زیست با معاون رئیسالوزرای طالبان دیدار کردند
موضعگیری دوگانه دربارهٔ حقابهٔ هیرمند
فعالان جهانی هشدار میدهند
میراث «غزه» زیر بمباران
نظر کاربران
نظری برای این پست ثبت نشده است.
تبلیغات
وب گردی
- روغن صنعتی مایعی جادویی برای افزایش عمر مفید ماشین آلات
- ۱۰ ماده غذایی که به شما در سفر به سوی کاهش وزن کمک میکنند
- چاپ ترافارد؛ هر آنچه که باید درباره این نوع چاپ دستی بدانید
- اقدامات لازم برای اسباب کشی و جابجایی منزل
- بسته بندی مواد پودری با دستگاه ساشه: شغل پردرآمد این روزها
- طبع روغن زیتون در طب سنتی چیست؟ معرفی 4 خواص روغن زیتون
- خرید ساک دستی تبلیغاتی چه مزایایی برای هر برند دارد؟
- تعریف درست هوش مصنوعی (AI) چیست؟
- 10 ایده شغل دوم با سرمایه اولیه کم برای کارمندان
- مقایسه تعرفه پنلهای پیامکی و تبلیغاتی بیشتر
بیشترین نظر کاربران
معمای ریاست محیط زیست در کابینه رئیسی
بیشترین بازنشر
ستاندن حیات از غزه
پربازدیدها
1
به نام حیوانات به کام باغوحشداران
2
«بمو» را تکهتکه کردند
3
سوداگران گنج پل تاریخی ۳۰۰ ساله در بابل را تخریب کردند
4
محیطبانها با رد زنی چرخهای موتورسیکلت به شکارچیان رسیدند
5
کبوتر نماد مناسبی برای صلح است؟
دیدگاهتان را بنویسید