بایگانی
بیشک «آتیلا پسیانی» نخواهد مُرد. او تأثیر زیادی بر تئاتر ایران گذاشت. جریانی از جوانی و خلاقیت نمایشی را روی صحنه کِشاند. چند دهه تلاش بیوقفهٔ او روی ذهن و فکر بسیاری اثر گذاشت و حتی میتوان تا سالها ردپای نبوغِ آتیلا را در میانِ کارگردانی جوانان مشتاقِ اجرا دید.
زمانی در اواسط دههٔ شصت متنی از تراژدینویس شهیر یونانی، «سوفوکل» را به اجرا بُرد که هنوز هم در خاطرهٔ جمعی اهالی فرهنگ و هنر ایران باقی مانده است. کارگردانی نمایشنامهای همچون «آژاکس»، آنهم در زمانی که بوی خون و جنگ میآمد، نشاندهندهٔ دغدغهٔ والای زندهیاد پسیانی است. نمایشی از دومین جنگجوی توانا پس از آشیل که سرنوشتی اندیشهبرانگیز دارد. مدیریت چنین اثری از جوانی کم نام و نشان، خبر از تولد فردی میداد که میدانست دراماتورژی چیست. او توانایی خاصی در ساخت جریان تئاتری داشت و همچنان یکی از گروههای حرفهای انگشتشمار تئاتر، گروه اوست که اینک در دستانِ دخترش، «ستاره» است. کارنامهٔ آتیلا سرشار از بازی و اجرا و تهیه و تولید آثار گونهگون نمایشی است. میتوان لحظات درخشش او را از روی صحنه تا پردهٔ عریض سینما دنبال کرد و اینک حسرت کشید که جای او برای همیشه در بین اهالی شریفِ نمایش خالی خواهد ماند.
همچنین، حضور او در سینما قابل نقد و بررسی است؛ بازی او در اثری از «بهرام بیضایی» که یکی از مؤثرترین بزرگان عرصهٔ ادبیات و سینماست، نقطهٔ درخشان کارنامهٔ اوست و بازی در فیلم سینمایی «مسافران» برای همیشه در یادها میماند. فیلمی که هنوز هم نقدهای جدیدی دربارهٔ آن نوشته میشود، زیرا چنان حقیقتِ مرگ و زندگی را در هم تنیده بود که تا سالها از ذهنِ تصویری ایران پاک نخواهد شد. فیلمی با درخشش جاودانهٔ «جمیله شیخی»، مادر آتیلا و بسیاری از هنرمندان حوزهٔ نمایش که اثری کمنظیر در سینمای ایران بازی کردند. شادروان پسیانی در این اثر تنها، بازیگر نبود. دستیار بیضایی در امور بازیگران هم بود؛ نقشی که امروز و پس از گذشتِ سالها بهعنوان بازیگردان شناخته میشود. توانایی بهرام بیضایی در انتخاب او و نقش مادرش در بالنده شدن آتیلای جوان و جویای تجربه، غیرقابلانکار است. حضور او در پیشبرد نقاط عطفِ فیلمنامهٔ مسافران بسیار مؤثر است. افسر مسئول، ستوان فلاحی با بازی آتیلا یکی از کاراکترهای درخشانی است که بهرام بیضایی آن را نوشته و بهدرستی اجرای آن را به پسیانی سپرده است و او میدانست که روبهروی دوربین «مهرداد فخیمی» باید همهٔ توانایی فنی خود را بروز دهد. به گواهی اکثر منتقدان و دنبالکنندگان آثارِ بیضایی، او توانست از پس کار برآید. ستوان فلاحی مسافران چهار بار باید میآمد و از حقیقتِ مرگ میگفت؛ او فقط بازیگر نبود، شاهدی برای رخدادی بود که لحظات را در بین شادی و غم دستبهدست میکرد. حضور او در بین دقایق ۴۰ تا ۵۰ در مقابل مادرش از آتیلا بازیگری استوار در نقشی جدی را به رخ کشید. او بهدرستی تکنیک فاصلهگذاری را اجرا میکرد تا در مقابل مادربزرگِ خانه که مرگ را قبول نداشت، از روشنی اتفاقی تلخ بگوید. در انتها با برداشتن کلاه از سر، نورِ آینهوارِ زندگی را پذیرفت تا نور، از وجودش بگذرد.
قرار است پیکر آتیلا پسیانی روز پنجشنبه بدرقه شود و آری بهقولِ مادربزرگِ مسافران، از مرگ و خرابی و گریه حرف نزنیم. به مفهومِ مسافران، مرگ یک حقیقت است؛ اما زندگی یک اولویتِ لذتبخش در کوتاهی عمر انسان. بهنقل از ستوان فلاحی که اینگونه دیالوگ میگفت که در گزارش خود نوشته بود، مرگ در سریعترین زمان ممکن رخ داده، اما در چهرهٔ مردگان تهلبخندی دیده شده؛ آری فقط مُردگان از مرگ نمیترسند.
گوگل مپز به کمک محیط زیست میآید
گوگل مپز اطلاعات مربوط به کیفیت هوا و میزان گرده افشانی گیاهان را هم به اطلاعاتی که ضبط و منتشر میکند افزوده و دسترسی به این دادهها را برای اپلیکیشنها و کاربران دیگر فراهم میکند.
به زودی شاخص کیفیت هوا بخشی از اطلاعات گوگل مپز در بخشهای زیادی از جهان خواهد بود. این نرمافزار که معمولا برای مسیریابی استفاده میشود حالا پس از این به یک راهنمای محیط زیستی هم تبدیل خواهد شد.
مسیرهایی را به شما پیشنهاد میکند که در آن آلرژی کمتری خواهید داشت، آلودگی کمتر است و پارامترهایی مثل اشعه ماورای بنفش و مانند این را هم به شما اطلاع خواهد داد.
سیل در جیرفت، برق مناطق را قطع کرد
بنا به اعلام فرماندار شهرستان جیرفت، احمد بلندنظر، ۲۸ تیر برق فشار قوی و ضعیف در بخش اسماعیلی و مرکزی به دلیل بارندگیهای رگباری امروز از جا کنده شده و توسط سیلاب جابجا شده است.
وی افزوده است که مسیر ارتباطی شهر جیرفت به بخش اسماعیلی و شهرستان فاریاب هم بر اثر طغیان رودخانه و شکستن یک دهانه پل مسدود است.
فرماندار شهرستان جیرفت همچنین گفته یک دهانه پل در روستای آبگرم کوهبویه تخریب شده است و کارکنان راهداری در حال بازسازی این راه هستند.
بلندنظر با بیان اینکه بررسیها برای خسارات احتمالی بیشتر ادامه دارد، گفت: بارندگی از ساعت ۱۶ در قسمتهای بالادست و کوهپایهای آغاز شده و سیلاب از بالادست به پایین دست آمده است.
خبرنامه فقر و نابرابری آموزشی «مشق ما» تلاش دارد:
دغدغهمندان این حوزه را به یکدیگر معرفی کنند.
اخبار مرتبط با مسائل مرتبط با فقر و نابرابری آموزشی را تجمیع و در اختیار علاقهمندان قرار دهد.
راهکارهای مقابله با این مسئله مهم را مورد بحث و گفتوگو قرار دهد.
زمینهساز همکاری نیروهای مردمی با دولت برای تامین عدالت آموزشی باشد.
دومین گورخر باغ وحش صفادشت تلف شد
دو هفته پس از مرگ یکی از گورخرهای وارداتی به باغ وحش صفادشت ملارد، گورخر آفریقایی دوم تلف شد.
در حالی که این مجموعه در روزهای گذشته از آبستن بودن هر دو گور ماده بازمانده خبر داده بود. حالا پیگیریهای «پیام ما» از منابع آگاه نشان میدهد دومین گورخر هم در باغ وحش صفادشت تلف شده است. پس از انتشار خبر تلف شدن دومین گورخر در باغ وحش صفادشت، شهاب الدین منتظمی مدیر کل دفتر حفاظت و مدیریت حیات وحش سازمان محیط زیست در گفتوگو با خبرگزاری مهر این خبر را تایید کرد. او با اشاره به اینکه کارشناسان استانی محیط زیست در حال حاضر در محل باغ وحش حاضر شدهاند. گفت: دلایل تلف شدن گورخر در دست بررسی است.
پیش از این پیام ما در جریان انتشار خبر تلف شدن گورخر اول، در گزارشی نوشته بود: «در حالی که رئیس باغ وحش صفادشت پیشتر در گفتوگو با صداوسیما دلیل مرگ یک گورخر را «حمله کارتنخوابها و اراذل و اوباش» در گمرک بازرگان عنوان کرده بود، فیلمی منتشر شده که علیرضا اشرفی را در حال آزار این حیوان نشان میدهد». این فیلم ابهامات درباره مرگ این گونه وارداتی را بیشتر کرده است. پس از ورود سه راس گورخر آفریقایی به ایران و نگهداری چندروزه آنها در گمرک. گورخر نر تلف شد. اما ماجرای انتقال گورخرها و مرگ یکی از آنها همچنان با ابهامات و اظهارات متناقضی همراه است.
رئیس مجموعه در یکی از فیلمهایی که برای توجیه این اتفاقات منتشر کرده. توضیح داده بود که حیوانات را از هلند خریداری کرده است. و ناچار شده آنها را به دلیل ندادن اجازه ترخیص، برای ۹ ماه در بلغارستان نگهداری کند. او در این توضیحات علاوه بر اینها اشاره میکند که حیوانات در طول مدت نگهداری در بلغارستان به «سوتغذیه» دچار شدهاند».
بنویسیم «سردهات»، بخوانیم «بحران مدیریت»
یادداشت
رضا رمضانی
در پی گزارش مفصلی که روزنامه «پیام ما» درباره مسائل محیط زیستی پسماندهای شهرک روی زنجان منتشر کرد، روابط عمومی ادارهکل حفاظت محیط زیست زنجان جوابیهای را ارسال کرد که با انتشار آن، جنبههای دیگری از تخلفهای صورت گرفته در طرح انتقال پسماندهای سمی و خطرناک شهرک روی زنجان به اراضی روستای سردهات آشکار شد. اگر چه در این جوابیه نکات پرتعدادی در اثبات بحران مدیریت و قانون شکنی وجود دارد، اما سه محور مهمتر از بقیه به نظر میآید.
نقض آییننامه ارزیابی محیط زیستی
اداره کل حفاظت محیط زیست زنجان –که خود استفاده از کلمات عامیانه را مورد انتقاد قرار داده- ابراز داشته است که «مطابق با مقررات، دانشگاهها میتوانند ارزیابی محیط زیستی و مطالعات انواع پروژهها را انجام دهند». در حالی که اگر چنین بود، باید مشخص میکردند که طبق کدام مقررات چنین مجوزی برای دانشگاهها صادر شده است؟
واقعیت آن است که طبق آییننامه اصلاح شده ارزیابی محیط زیستی طرحها و پروژهها (مصوبه شماره 43465/ت52087ه تاریخ ۹۵/۰۴/۱۵) تنها مشاورانی میتوانند مطالعات ارزیابی محیط زیستی را انجام دهند که تعیین صلاحیت شده باشند و این در حالی است که دانشگاه زنجان در فهرست مشاوران ذیصلاح قرار ندارد. جالبتر آن است که سازمان بازرسی کل کشور در نامه شماره 83581 تاریخ ۹۷/۰۴/۱۹ و در پاسخ به پیشنهاد سازمان حفاظت محیط زیست اعلام کرده است که رعایت آییننامه یاد شده الزامی است.
به عبارت واضحتر تاکید شده است که معاونتهای پژوهشی دانشگاهها هم بدون تعیین صلاحیت نمیتوانند مطالعات ارزیابی محیط زیستی را انجام دهند. حال باید اداره کل حفاظت محیط زیست زنجان پاسخ دهد که وقتی دانشگاه زنجان در فهرست مشاوران ذیصلاح قرار ندارد، چرا مطالعه یاد شده را به سبب نقض قانون رد نکرده است؟ نکته دیگر آن است که اداره کل حفاظت محیط زیست زنجان اعلام کرده است که دانشگاه زنجان تاکنون دهها طرح مطالعاتی در زمینه محیط زیست انجام داده است.
بدیهی است طبق مقرراتی که توضیح داده شد، هر کدام از این مطالعات که در زمره مطالعات ارزیابی محیط زیستی باشد، ادارات کل حفاظت محیط زیست موظف به رد کردن آنها بودهاند و اگر این وظیفه خود را انجام نداده باشند، مرتکب تخلف شدهاند و انتظار میرود سازمان بازرسی کل کشور و دستگاه قضایی به این ترک فعل رانتآفرین رسیدگی کند.
نکته دیگر آن است که اگر چه در دانشگاه زنجان گروه تخصصی «علوم محیط زیست» وجود دارد ولی مطالعه یادشده را گروه مواد و متالوژی انجام داده است و یکی از ذینفعان شناختهشده صنایع روی استان زنجان که عضو هیات علمی این گروه است هدایت مطالعه را برعهده داشته است.
بهرهبرداری قبل از اتمام پروژه آمادهسازی
دومین موضوع حائز اهمیت، آن است که در این جوابیه اعلام شده محل جدید لندفیل پسماند در اراضی روستای سردهات در روز چهارشنبه -۹۹/۱۲/۱۳- افتتاح شد.
در ادامه همین بخش از جوابیه آمده است که «تمامی مراحل انتقال و آماده سازی لندفیل، با صرف هزینههای گزاف و با مشخصات فنی اعلام شده در حال اجرا است که تا کنون 130 میلیارد ریال برای لندفیل جدید هزینه شده است و تا تکمیل نهایی آن به 350 میلیارد میرسد».
آیا مسئولان اداره محیط زیست استان زنجان نمیدانند وقتی یک لندفیل در حال اجرا بوده و مراحل تکمیل نهایی آن به پایان نرسیده باشد، قابل افتتاح و بهرهبرداری نیست؟ طبق بازدیدی که در روزهای اخیر از منطقه به عمل آمد، مشخص شد که لندفیل جدید تا تکمیل نهایی اقدامات فنی فاصله زیادی دارد.
معنای نگرانکننده این موضوع آن است که با بهرهبرداری پیش از موعد از لندفیل، اجرای عملیات فنی بعدی بیاثر خواهد بود و با انتقال پسماندهای سمی و خطرناک در این مرحله، امکان ممانعت از ورود آلایندهها به منابع آب و خاک و … سلب شده است.
آلودگی، آری یا نه؟!
در جوابیه انتشار یافته این انتقاد قید شده است که «به کار بردن کلماتی مانند هزار برابر بیش از حد استاندارد یک عنصر، نه علمی و نه فنی میباشد» و «در صورت تحقیقات کامل میبایست استناد به حد مجاز هر عنصر در طبیعت و سپس ارائه نتایج با ذکر عدد واقعی و در مقیاس آن کرد».
اما احتمالا فراموش شده است که چند روز پیش، اداره کل حفاظت محیط زیست زنجان نامه رسمی خود را خطاب به یکی از همین شرکت ها منتشر کرده و در این نامه، آلاینده بودن شرکت یاد شده را با بکار بردن کلماتی مانند «بیش از 47برابر حد استاندارد» و «بیش از 29 برابر حد استاندارد» و … ابلاغ کرده است.
همین نامه در کنار مستندات پرتعداد موجود اثبات میکند که آلودگیهای هولناکی در شهرک روی وجود دارد که قابل استناد بودن نتایج اعلام شده توسط آزمایشگاههای معتمد را در معرض تشکیک جدی قرار میدهد. به خصوص که در مصداق نامه منتشر شده توسط محیط زیست زنجان نیز مشخص شده است که نتایج بررسیهای اداره کل و آزمایشگاه معتمد، فاصله زیادی از هم دارند.
آنچه گفته شد، تنها به سه محور از اعترافهای ضمنی اداره کل حفاظت محیط زیست زنجان به نقض مقررات قانونی و فنی در طرح انتقال پسماند شهرک روی اختصاص داشت. وگرنه موضوعات دیگری مانند صحت و سقم افتتاح با حضور خود اهالی سردهات، غیر علمی بودن مکانیابی، علمی و کارآمد نبودن حفر کانال برای هدایت سیلاب و … نیز مطرح است.
اما در پایان، ذکر این نکته حائز اهمیت است که خلاف ادعای ادارهکل حفاظت محیط زیست زنجان، مدیر عامل شرکت بهین فرآور طی اظهاراتی رسمی درباره مطالعات ارزیابی محل جدید پسماند در اراضی سردهات اعلام کرده است که «مطالعات را خود اداره محیط زیست انجام داده است و ما فقط مجری طرح هستیم».
اگر این اظهارات صحیح باشد، اداره کل حفاظت محیط زیست زنجان مرتکب تخلفی بزرگ شده است و اگر این اظهارات کذب باشد، اداره کل حفاظت محیط زیست زنجان موظف است به سبب سلب مسئولیتی که مدیرعامل شرکت یاد شده درباره این مطالعه ابراز کرده، مطالعه یاد شده را غیرمعتبر اعلام کرده و مجوز صادره را ابطال کند و در عین حال به سبب افترایی که نسبت داده شده، پیگرد قضایی این مدیر عامل را به عنوان مفتری در دستور کار قرار دهد.
تضاد حصارکشی تئاتر شهر با شعار مدیریت شهری
موضوع حصارکشی دور مجموعه تئاتر شهر از فضاهای پیرامونی آن در حالی مطرح شده که موضوع با کمیسیون فرهنگی و اجتماعی شورای شهر تهران مطرح نشده است و کمیسیون از آن مطلع نیست. براساس جلساتی که پیشتر در مورد موضوعات مربوط به جامعه هنری برگزار شده بود، کمیسیون فرهنگی و اجتماعی چندان با این موضوع موافق نبود. ما نباید فضای شهری را طبقاتی کنیم و بخشی از فضای شهر را برای قشر مشخص ایزوله کنیم و مانع حضور همه شهروندان شویم این اتفاق در تضاد با شعار شورای پنجم و همینطور شعار شهردار تهران جناب آقای دکتر حناچی است. ایزوله کردن مجموعه تئاتر شهر از پارک دانشجو در تعارض با شعار «تهران شهری برای همه» است. اساسا نمیشود ما بخشی از شهر را که سالیان طولانی همه شهروندان میتوانستند در آن حضور داشته باشند و در کنار آن قدم بزنند را محدود کنیم و ورود همه شهروندان را به آن ممنوع کنیم و متعاقبا شعار دهیم که تهران شهری برای همه تهرانیهاست. دیدگاه کمیسیون این چنین است. همچنین بعید است که در این موضوع مشخص هم اگر بحثی مطرح شود در کمیسیون رای به حصارکشی در مجموعه تئاتر شهر باشد. نکته دیگری که وجود دارد این است که شهرداری منطقه 11 در بودجه سال 99 ردیفی برای حصارکشی ساختمان تئاتر شهر ندارد و اگر بخواهد از محلی دیگر هزینه کند موضوع از سوی ما دنبال میشود. سازمان زیباسازی هم در موضوعاتی این چنینی که کاملا جنس اجتماعی و فرهنگی دارد، حتما نظر کمیسیون را جویا میشود. لذا در این بخش هم بعید میدانم که سازمان زیباسازی هم ارادهای برای حصارکشی در این محدوده داشته باشد. نکته مهم این است که ما هیچگاه نتوانستیم با جداسازی و با پاک کردن صورت مسئله، مشکلی را حل کنیم. اگر کسی باورش بر این است که فضای پیرامونی تئاتر شهر پر از آسیب اجتماعی است با جدا کردن این بخش از شهر از فضای پیرامونی نمیتواند آن آسیب اجتماعی را حل کند. ضمنا با وقوع چنین اتفاقی ممکن است که جامعه تصور کند که آدمهای شناخته شدهای که در بسیاری مواقع در سختیها در بلایای طبیعی و حوادث کنار مردم بودند و حرف مردم را زدند، زمانی که آسیب اجتماعی به فضای مربوطهشان نزدیک شده ترجیح دادند که خودشان را از باقی جامعه جدا کنند تا این آسیبها را نببینند. به هیچ وجه فکر نمیکنم که این طبقاتی کردن موضوعات و جداسازیها پیام خوبی برای جامعه داشته باشد و همچنین واکنش مثبتی هم از سوی شهروندان به دنبال داشته باشد. لذا به همه کسانی که میخواهند از فضای عمومی شهر برای خود فضای اختصاصی بسازند، پیشنهاد میکنم از این دست اقدامات اجتناب کنند و در شرایط دشوار تحریم اقتصادی و شرایط نابسامان برآمده کرونا تلاش کنند تا انسانها را به هم نزدیک کنند، به جای اینکه بخواهند میان انسانها دستهبندی راه بیندازند و بخشی از آنها را از یکدیگر جدا کنند.
یک قدم تا تخریب کوره ناصر خان عجم
پیام ما- تخریب کوره ناصر خان عجم از سه ماه پیش شروع شد و در غیاب مسئولان میراث فرهنگی همچنان ادامه دارد. این محوطه محدوده روستای درآویزه شهر ملاثانی خوزستان است و تا امروز 30 درصد از محوطه بنا تخریب شده و نزدیک است که به تلی از خاک بدل شود. سرقت کتیبههای باستانی، تخریب کاروانسرای دزفول و سایر آثار باستانی در این محدوده، تابوی تخریب میراث فرهنگی را درهم شکسته و این بار قرعه به نام این بنایی تاریخی افتاده که بازمانده دوره قاجار است.
از کنار جاده که رد میشوید، تپهای میبینید با دو ورودی طاقمانند. همین تناقض عجیب است که شما را متوجه وجود یک اثر تاریخی در این محدوده میکند. کوره ناصر خان عجم مربوط به اواخر دوره قاجار و اوایل دوره پهلوی است. سازه خاموشی که بارها به هنگام رد شدن از کنار جاده مورد توجه رهگذران، ساکنان محلی و دوستداران میراث فرهنگی بوده است.
شاید اگر هفته گذشته یکی از فعالان میراث فرهنگی به طور اتفاقی از آن محل رد نمیشد، هیچ کس متوجه تخریب این بنای ارزشمند نبود. مجتبی گهستونی، عضو شورای هماهنگی تشکلهای میراث فرهنگی به «پیام ما» میگوید: «در بازدیدی که داشتم متوجه شدم بخش جنوب غربی این بنا به طور کامل تخریب شده است. یک کوره آجرپزی نزدیک این حوالی است که چهار ورودی دارد که یکی در سمت شرق و دو تا در سمت غرب است که متاسفانه بیلهای مکانیکی آن بخشی از بنا را به طور کامل تخریب کرده و برداشته است.» به گفته گهستونی هم اکنون قریب به 30 درصد از محوطه تاریخی بنا تخریب شده است.
پیگیریهای «پیامما» برای ارتباط با مسئولان میراث فرهنگی استان خوزستان بینتیجه است. بابک حسینی، معاون میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری این اداره که انجام مصاحبه را منوط به ارائه سند منتشر شده در خصوص تخریب این بنا کرده بود، در نهایت جواب تماسهای مکرر ما را نداد.
آن طور که از شواهد پیداست این بنا هنوز ثبت ملی نشده است اما پیگیریهایی برای این موضوع صورت گرفته است.
به گفته گهستونی از همان سالهای 95 تا 96 اقداماتی برای ثبت ملی این بنا صورت گرفته است: «رئیس میراث فرهنگی شهرستان باوی که در ملاثانی مستقر است، اعلام کرد که 4 یا 5 سال است که درخواست ثبت بنا را داده است.»
او ادامه میدهد: «معاون میراث فرهنگی خوزستان گفته است که اداره میراث فرهنگی شهرستان باید پروندهای برای ثبت بنا در فهرست آثار ملی تشکیل دهد، ولی عملا به این موضوع بیتوجهی شده و ما شاهد حجم تخریبهای گستردهای در مجموعه بودیم.»
بیتوجهی به این بنا منجر شده لودرها و بیلهای مکانیکی به جان این بنای تاریخی بیفتند. بنا در لب جاده و در مسیر رودخانه کارون قرار گرفته و همین نزدیکی به آب منجر شده تا سودجویان چشم طمع به زمین بنا داشته باشند. این فعال میراث فرهنگی میگوید: «میخواهند آنجا را زمین کشاورزی کنند، چون دقیقا بین جاده و رودخانه است و موقعیت عالی به لحاظ زمین دارد.»
تخریب این بنا مربوط به روزهای اخیر نیست. مسئولان میراث فرهنگی مدعیاند که تخریب در سه ماه پیش صورت گرفته و متوقف شده است. رد چرخ ماشین آلات سنگین و خاک نرم اما گویای واقعیت دیگری است. گهستونی اما میگوید: «تخریب در غیاب مسئولان میراث فرهنگی بیشتر شده است، رد ماشینها نشان میدهد که تخریب جدید مربوط به امروز و یا دیروز است.»
او معتقد است که در آینده با اعمال فشار، این بنا به طور کامل تخریب میشود. بنایی که مربوط به دوره قاجار است، در مسیر جهانی اهواز به شوشتر قرار گرفته و جز معدود بناهای آجری باقی مانده در منطقه است.
این فعال میراث فرهنگی میگوید که درکاوشهایی تحت عنوان دشت میاناب بیش از 250 محوطه باستانی در این محدوده شناسایی شده است.
عضو شورای هماهنگی تشکلهای میراث فرهنگی کشور ازدیاد بناهای تاریخی در این محدوده و نبود امکانات را عامل بیتوجهی مسئولان به این بنای تاریخی میداند: «حجم بناها زیاد است و به همین دلیل حجم تخریبها هم بالا است و میراث فرهنگی شهرستان اعتباری برای رسیدگی به آثار ندارد. ما به اداره کل میراث فرهنگی شهرستان اعلام کردیم که در شهرستان باوی در مجموع دو اثر ارزشمند وجود دارد. یکی همین بنا که البته ثبت نشده و دیگری عسکر مکرم. پرسیدیم چه توجیهی دارد که این بناها از بین برود و آنها در جواب از کمبود بودجه و امکانات و ماشین و موتور گفتند.»
به گفته این فعال میراث فرهنگی در محدوده اهواز تا شوشتر شهرهای عسکر مکرم، دستوا و هرمز اردشیر قرار داد که به دلیل کمبود بودجه برخی از محوطهها و بناها به طور خاص مورد توجه و برخی مورد غفلت قرار گرفتند.
فعالان میراث فرهنگی معتقدند که با تخریب این بنای تاریخی راه برای تخریب سایر بناها نیز همواره میشود. همچنان که خانه پدری فیلمساز معروف، کیانوش عیاری تخریب شد. گهستونی میگوید با تخریب این بنا تابوی تخریب بناهای تاریخی میشکند:« اینجا در مسیر میراث جهانی شوشتر است و پر از محوطههای باستانی است. اگر اینجا با خاک یکسان شود، راه برای تخریب بسیاری از محوطه های باستانی باز می شود.»
انتظار فعالان میراث فرهنگی ورود هرچه سریعتر مسئولان میراث فرهنگی شهرستان و استان برای حفاظت از این بنا است. گهستونی ادامه میدهد: «انتظار میرود که پیش از همه میراث فرهنگی سریعا این بنا را در فهرست آثار ملی ثبت کند و بعد نقاط که تخریب شده را مرمت و بازسازی کند.»
سرقت کتیبهها در رامهرمز، تخریب چند محوطه باستانی در این شهرستان و تعرض به محدوده بناهای تاریخی همه و همه نشان از بیتوجهی مسئولان این شهرستان به آثار فرهنگی و تاریخی است.
مهر ماه 93 بود که رییس اداره میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری دزفول از تخریب کاروانسرای بازار قدیم این شهر به دلیل ساختوساز غیرمجاز در مجاورت آن خبر داد. این کاروانسرا که متعلق به اواخر دوره زندیه و اوایل دوره قاجاریه بود در حالی تخریب شد که مرمت آن از سال قبلش آغاز شده بود.
البته بخشی از بنا هنوز هم باقی است گهستونی اما خبر میدهد که این کاروانسرا هم در معرض تخریب کامل است و بخشهایی از آن به طور کامل تخریب شده است.
قفسهای آماده برای سه هزار و 800 پرنده
شهرداری قم برای فرستادن سههزار و 700 پرنده به قفس، 21 میلیارد تومان هزینه کرده است. عضو شورای شهر قم میگوید پروژهای که «دهها میلیارد» خرج برداشته، حتما مجوز محیط زیست دارد، اما پیگیریهای «پیام ما» نشان میدهد این پروژه در حالی پیش رفته و نزدیک به افتتاح است که اداره محیط زیست استان قم هنوز هیچ مجوزی به آن نداده است. از سوی دیگر رویآوردن شهرداریها به راهاندازی باغهای پرندگان در نقاط مختلف کشور در شرایطی است که تهیه حیوانات این مراکز و آمار مرگومیر آنها هرگز شفاف نبوده و فعالان محیط زیست و حقوق حیوانات بارها از راهیافتن پرندگان قاچاقی به قفسهای باغ پرندگان گفتهاند.
کلنگ باغ پرندگان قم در سال 95 به دستور شهردار زمین خورد. هزینه بیش از 21 میلیارد تومانی راهاندازی این مرکز تا الان صرفا شامل عملیات عمرانی، ابنیه، برق، تاسیسات و قفسههای کوچک و بزرگ بوده است و شهرداری همچنان باید برای خرید صدها پرنده و کارهایی چون راهاندازی فضای سبز پول خرج کند.
برای اجرای حقوق شهروندی پرندگان را به قفس بیندازید
قرار است صدها پرنده پشت قفسهای کوچک قرار بگیرد: از طاووس، عقاب، جغد و شاهین تا پرندگان آبچری چون غاز، اردک و پلیکان و طوطیسانان، قرقاول و شترمرغ. در باغ پرندگان قم قفسی بزرگ هم برای پرندگان حارهای ساختهاند، این پرندگان را باید از کجا خرید؟ تلاش برای خرید این حیوانات و کسب درآمد از آنها در زمانهای رخ میدهد که مخالفان باغوحشها و باغهای پرندگان بیشتر شدهاند و بازدیدکنندگان مدتهاست نگاهی منتقدانه به وضعیت حیوانات اسیر پیدا کردهاند. این بار هم اگرچه راهاندازی این مرکز اگرچه انتقاد فعالان محیط زیست را به دنبال داشته اما بعضی احداث باغ پرندگان را جزو حقوق شهروندی دانستهاند. مثل «موسسه دیدهبان حقوق شهروندی» که در نامهای خطاب به شهردار قم و با استناد به ماده 85 منشور حقوق شهروندی، اسارت پرندگان را مصداق بارز حق شهروندی دانسته و خواستار افتتاح سریعتر این مجموعه شده است.
این راهکار برای توسعه گردشگری اما از همان ابتدا با اعتراض فعالان محیط زیستی و فرهنگی این استان همراه بوده است. آنها معتقدند که سفر مردم به قم ریشه در باورهای مذهبی و قلبی افراد دارد و برای جذب گردشگر نیازی به اسیر کردن پرندگان نیست. چنان که باغ پرندگان مشهد نیز سهم چندانی در جذب گردشگر نداشته است.
علی کشمیری، فعال حقوق حیوانات به «پیامما» میگوید: «هر وقت صحبت از باغ پرندگان میشود تن ما به لرزه میافتد. خیلیها متوجه نیستند که آنجا چه اتفاقی میافتد. تلخیها عامل انتقاد است. با وجود اینکه سازمان محیط زیست مجوز احداث باغ را به آنها داده و کاری خلاف قانون انجام نشده، این موضوع همواره دغدغه فعالان محیط زیست و حقوق حیوانات بوده است.»
کاملا قانونی و بدون مجوز
محمد آتشزر، عضو شورای شهر قم اخذ مجوز محیطزیست این مجموعه را تایید میکند. آتشزر به «پیامما» میگوید: «هیچکاری در شهرداری قم بدون مجوز انجام نمیشود. ما حتی در رابطه با شهربازی و سایر موارد نیز استاندارد و مجوزهای لازم را از نهادهای مربوطه گرفتیم. قطعا پروژهای که دهها میلیارد هزینه روی آن انجام شده، مجوز محیطزیست هم دارد.» رضا موسوی مشکینی، مدیر محیط زیست استان قم به « پیامما» میگوید که این مرکز هنوز مجوز محیط زیست را دریافت نکرده است: «این باغ با هماهنگیهایی که از قبل داشتیم ساخته شده و هنوز هم به بهرهبرداری نرسیده است. موضوع کاملا قانونی است و ما در همین چارچوب هم مجوزات لازم را به موقع صادر میکنیم.»
از مرداد ماه خبر دادهاند که این مرکز دو ماه دیگر افتتاح میشود. آتشزر میگوید زمان افتتاح را انداختهاند دهه فجر. موسوی هم میگوید هنوز مجوز ندادهاند چون طرحشان نهایی نشده: «یک سری اسناد کم بود و طرحشان هم نهایی نشده بود اما الان این طرح نهایی شده است. در آخرین بررسی، طرح این باغ یک تا دو ایراد جزیی مثل معرفی دامپزشک داشته که مسیر آن طی شده و باقی ایرادات نیز در حال رفعشدن است.»
چه کسی حاضر است در زندان بماند؟
فعالان محیط زیست و حقوق حیوانات همچنان مخالف احداث باغ پرندگان و نگهداری آنها در قفس هستند. علی کشمیری میگوید: «وقتی یک دلفین در برج میلاد و در زیر گوش سازمان محیطزیست میمیرد و سازمان حتی مطلع هم نمی شود، چگونه متوجه از بین رفتن گونههای مختلف پرندگان میشود؟»مدیر محیطزیست استان قم اما نگاه دیگری دارد و میگوید حتی در قانون هم با نگهداری حیوانات برای نمایش و یا حفاظت موافقت شده است: «این باغ با هماهنگیهایی که از قبل داشتیم ساخته شده و کاملا قانونی است. ما در همین چارچوب مجوزهای لازم را به موقع صادر میکنیم.» فعالان حقوق حیوانات اما هرگونه استاندارد برای ساخت قفس را بیمعنی میدانند. کشمیری میگوید: «استاندارد یعنی کف. سازمان محیطزیست دستورالعملی دارد به نام ایجاد و مدیریت مراکز نگهداری حیاتوحش و در این دستورالعمل فضای نگهداری مثلا شیر یا ببر 150 متر مربع عنوان شده است، در صورتی که قلمرو شیر در طبیعت 10 کیلومتر مربع است.» از نگاه او استاندارد یک انسان طبیعت است: «ما با واژههای انسانساز نمی توانیم به استقبال اسارت برویم و بگوییم که استاندارد را رعایت کردهایم. مگر ما زندان استاندارد داریم؟ کدام یک از ما حاضریم در زندان بمانیم؟»
قم از معدود شهرهای کویری است که ظرفیت بالقوه پرندهنگری در دو تالاب مره و بهشت معصومه را در درون خود دارد. کشمیری به همین ظرفیت نگاه میکند: «وقتی ما امکان جذب گردشگر در دو تالاب«مره» و «بهشت معصومه» را داریم چرا باید برای کشاندن آنها به این شهر قفس بسازیم؟»
همه پرندگان باید مجوز داشته باشند
سه هزار و 800 پرنده چطور و از کجا قرار است خریداری شود؟ شهرداری قم در تبلیغاتش میگوید این تعداد پرنده را برای احداث دومین باغ پرندگان کشور از لحاظ وسعت در دل پارکی هزار هکتاری میخواهد. مدیر کل محیط زیست قم میگوید: «تمام پرندگان باید مجوز لازم را داشته باشند و منشا و مبدا آنها مشخص باشد. این مسئله چیز عجیبی نیست و در همهجا اتفاق میافتد.» اما چطور ممکن است؟ رقم بسیار بزرگی است و همین موضوع نگرانی درباره قاچاق پرندگان و سایر روشهای غیرقانونی تامین پرندگان را دوچندان میکند. حال آنکه سالانه از حدود پنج میلیون پرنده مهاجری که به استان مازندران و خوزستان میآیند حدود 1.5تا 2 میلیون پرنده دیگر هرگز به وطن خود بازنمیگردند؛ یا به سفرههای غذا میروند یا به باغهای پرندگان.
کشمیری میگوید: «باغ پرندگان حلقه آخر زنجیره قاچاق پرندگان مهاجر است، هیچ پرندهای خودمعرف به باغ پرندگان معرفی نمیشود و همه اینها از طبیعت صید میشوند.» او به تجربه مشابه باغ پرندگان در سایر مناطق کشور اشاره میکند: «گفته میشود که این پرندهها از کانال رسمی خریده میشوند اما در پشت پرده واقعیت دیگری در جریان است. برای مثال فقط در باغ پرندگان مشهد 70 پرنده قاچاق کشف شد، تمامی این پرندگان از شمال کشور قاچاق شده بودند.»آنطور که مدیر کل محیط زیست این استان میگوید هنوز پرندهای برای این باغ خریداری نشده است اما عضو شورای شهر قم از امضای یک قرارداد در این رابطه خبر میدهد: «ما در این خصوص مناقصهای برگزار کردیم و یک شرکت تکثیر پرنده در این مناقصه برنده شده است.» آتشزر، عضو شورای شهر قم هم اطلاعی از رقم قرارداد ندارد، اما پاسخش به نگرانی فعالان محیط زیست این است: «اولا قفسهای این پرندگان بزرگ است و ثانیا این پرندهها وحشی نیستند که از جنگل گرفته شوند. اینها پرندههایی هستند که در همان قفس تکثیر میشوند. حتی اگر رها هم شوند با توجه به نوع زندگی قبلی خود، زندگی راحتی در خارج از قفس ندارند.»
اردکانیها میگویند شهرشان بیش از این جای کارخانه ندارد. افتتاح بیرویه صنایع فولاد و شیشه و کاشی در این شهر، آب و هوا و خاکشان را آلوده کرده است. تشکلهای محیط زیستی در این سالها در برابر افتتاح ۱۲ کارخانه فولاد و ۱۳ کارخانه کاشی ایستادگی کرده بودند اما صدور مجوز جدید برای چهار کارخانه فولاد باعث اعتراض دوباره آنها شده است. علاوه بر صنایع فولاد، هراس فعالیت معدن توران پشت در حریم گنبدهای آهکی و معدن مس دره زرشک هم باقی است، هر روز ممکن است دوباره مشغول به کار شوند.
مرگ تدریجی یک شهر
مهتاب جودکی – سه روز پیش مردم ناراضی از صدور مجوزهای جدید، با ماسکهایی بر صورت در اردکان تجمع کردند و پلاکاردهایی در دست گرفتند که از ادامه صدور مجوزها گله میکرد، از آلودگی هوا میگفت و اینکه شهر کویریشان با توسعه بیرویه صنایع پرآبخواه و آلاینده به تدریج در حال مرگ است.
آنها روی پلاکاردهایشان نوشتند که «آلودگی هوا کشندهتر از کرونا» است و از ادارههای محیط زیست، آبمنطقهای و وزارت صنعت، معدن و تجارت خواستند که جلوی رشد بیرویه صنایع فولاد را در شهر خشک و کمآبشان بگیرند. مردم معترض در این تجمع گفتند که اردکان آلودهترین شهر ایران است و سلامتی حق مردم و ابطال مجوزهای جدید صنایع فولادی را طلب کردند. محمدرضا دشتی اردکانی، نماینده مردم این شهر هم میان معترضان حاضر شد و گفت جلسات مختلفی با مسئولان داشته و به چندین نفر نامه نوشته و فکر میکند دیگر کاری نمانده که نکرده باشد.
محمد سپهری، مسئول انجمن دوستداران محیط زیست اردکان میگوید روند صنعتیشدن اردکان از چند سال پیش شروع شد و در ابتدا مردم استقبال کردند چون به کار نیاز داشتند. این بود که کارخانههای کاشی و سرامیک و شیشه و فولاد در شهر یکییکی سبز شدند و اینجا تبدیل شد به قطب سوم فولاد کشور. اما رفتهرفته کنترل اوضاع از دست خارج شد و پیامدهای محیط زیستی یقه مردم را گرفت؛ کمبود آب شرب، کم آبی منطقه، آلودگی هوا. او به «پیام ما» توضیح میدهد: «مهاجرت بالا به اردکان هم مسئلهساز شده است.
نیمی از کارگران شهر اردکان غیربومیاند، یک سوم مردم این شهر غیربومی شدهاند و ۱۰ هزار مهاجر از افغانستان برای کار به این شهر آمدهاند. اما این مردم هم هموطنان ما هستند. مشکل اصلی ما آلودگیهای محیط زیستی است.»
به گفته او اگرچه از سال ۹۴ و به دنبال افزایش آلودگیهای این شهر، بنا شد که دیگر در محور دشت اردکان مجوز جدیدی به کارخانهها داده نشود اما خیلیها خلاف این وعده عمل کردهاند: «مردم با چشمهای خودشان دیدهاند که هر سال کارخانه جدیدی افتتاح میشود.
جستوجوهای ما نشان داد که آنها از مجوزهای قدیمی استفاده میکنند اما یک ماه پیش هم یک کارخانه فولاد جدید افتتاح شد که هنوز مجوز محیط زیست ندارد.» شبیه این موارد باز هم هست و اهالی ناراضی این شهر در یزد میپرسند «پس کی افتتاح کارخانهها تمام میشود؟» اینطور که سپهری میگوید اکنون نزدیک به دو سوم مسیر یزد به اردکان پر از کارخانه است و این در حالی است که ۸۰ درصد جمعیت استان در این محور زندگی میکنند.
افزایش کارخانهها و کارگاهها مشکلات زیادی به بار آورده است، چنان که در این شهر با ۵ روز بارندگی در سال، آلودگی امان اهالی را بریده است. «بیشتر اوقات از ۲ صبح تا ۲ بعد از ظهر بالاترین آلودگی نصیب اردکان است، مگر اینکه باد ملایمی بیاید و کمی از غلظت آن بکاهد.»
اعتراض اهالی به توسعه لجامگسیخته و بدون توجه به تبعات محیط زیستی آن است. چنان که مسئول انجمن دوستداران محیط زیست اردکان میگوید ۱۲ کارخانه فولاد و ۱۳ کارخانه کاشی مجوزهای قدیمی دارند و قرار است افتتاح شوند: «سرمایهگذاریهایشان را کردهاند و نمیتوان جلوی آنها را گرفت.
میخواهند ساختوسازشان را از سر بگیرند. ما به کارخانههای فعال کاری نداریم، حرفمان این است که دستکم جلوی صنایع جدید گرفته شود اما روش صنایعی که مجوز قدیمی دارند هم این است که با زدوبند دوباره مجوزشان را احیا میکنند.
ما میخواهیم از آنها شکایت کنیم تا بفهمیم کوتاهی کدام مسئولان سبب این روند است.» او کارخانهای را مثال میزند که ۹ سال پیش مجوز گرفته و در این مدت فقط ۲ درصد پیشرفت کار داشته و بر این اساس باید خلع ید شده باشد اما آن را به صاحبان سرمایه فروختهاند و حالا قرار است دوباره افتتاح شود. «با این وضعیت آلودگی هوا و آب، باید جلوی آنها را بگیریم.
کارهایی البته کردند که جلوی آنها را بگیرند اما آنها از استان مجوز گرفتند.» سپهری با گفتن این موارد خبر میدهد که از ۱۲ مجوز قدیمی صنایع فولاد، چهار مورد مجوز جدید دوباره گرفتهاند.
مدیر کل محیط زیست: مجوز ۸ واحد صنعتی را باطل کرد
نیره پورملایی، مدیر کل محیط زیست استان یزد به «پیام ما» میگوید: «بر اساس طرح آمایش استان و مصوبات کارگروه های استانی، ممنوعیت صنایع پرآبخواه در دستور کار دستگاههای استانی قرار گرفته است.
در این رابطه تمامی واحدهای فولادی مسبوق به سابقه که اعتبار جواز تاسیس آنها منقضی شده و پیشرفت سیستمی و فیزیکی نداشته اند، در این محور ( مهریز – عقدا) ابطال شده است.» او ادامه میدهد: «در چند سال اخیر هیچ مجوزی در زمینه صنایع و معادنی که محیط زیست با آنها مخالف بوده صادر نشده و بیشتر مشکلات ما مجوزهایی است که در سالهای گذشته بدون دریافت نظر محیط زیست بوده صادر شده که نسبت به ابطال ۸ مورد از این واحدها اقدام شد.
موضوع چند واحد مورد بحث، واحدهایی بوده که در گذشته مجوزهایی را دارا بوده و بر اساس فرمهای پیشرفت کار سازمان صمت نسبت به تمدید جواز تاسیس آنها اقدام کرده است.» به گفته او در این رابطه محیط زیست استان با هماهنگی و حمایت مسوولان استانی تا جایی که امکان ورود و ایجاد محدودیت بر اساس وظایف قانونی داشته، اقدام کرده است.
پورملایی اما در نهایت میگوید: «با توجه به اینکه استان یزد یکی از بزرگترین استانهای معدنی کشور است، در سال جاری دو پهنه جدید صنعتی با اعمال فواصل مناسب از سکونتگاههای انسانی با هدف تکمیل زنجیره صنایع پایین دستی صنایع معدنی، مشروط به استفاده از آبهای نامتعارف (پساب سیستم تصفیه فاضلاب شهری و آبهای انتقالی) و استفاده نکردن از آبهای زیرزمینی در نظر گرفته شده است.»
در شلوغی کرونا، کارگاه معدن تورانپشت را تجهیز کردند
علاوه بر این صنایع فولاد، معادن توران پشت و درهزرشک هم بارها سبب اعتراض اهالی تفت شده است. عباس هاشمی مدیر جمعیت واقفین سبز، نماینده تشکل های زیست یزد به «پیام ما» خبر میدهد که در تعطیلیهای کرونا، کارگاه معدن تورانپشت تجهیز شده است. «معدن تورانپشت به زمان دولت دهم برمیگردد.
استاندار وقت مجوز این معدن را برای پسرخالهاش گرفت. ماجرای این معدن تا ۲۰ روز پیش مسکوت مانده بود تا اینکه در تعطیلیهای کرونا کارگاه آن را تجهیز کردند و اهالی به این کار معترض شدند.»
این معدن سنگ تراورتن درست در حریم گنبدی آهکی است و میراث فرهنگی هم به این موضوع واکنش نشان داده است: «این معدن باعث میشود که گنبد آهکی که در فهرست میراث طبیعی کشور هم ثبت شده تحت تاثیر قرار بگیرد و از بین برود.» در صورت فعالیت این معدن، چشمهای که هزاران سال قدمت دارد، به سرنوشت قنات داموک در نزدیکی دره زرشک دچار خواهد شد که انجام یک گمانهزنی برای معدن، باعث خشکیدن آن شد.
افزایش قربانیان کرونا با آلودگی هوا
مسعود تجریشی، معاون سازمان حفاظت محیط زیست در گفت وگو با پیام ما: هر یک واحد افزایش در غلظت ذرات معلق در هوا، ۱۰ درصد به قربانیهای کرونا اضافه میکند
| سوگل دانایی |
«آلودگی هوا هیچ تاثیر خاصی روی بیماری کرونا ندارد.» این جملهای است که از زبان یکی از اعضای ستاد مقابله با ویروس کرونای استان تهران شنیده شده است. جملهای که مقابل تمام اظهار نظرات هفته گذشته مسئولان محیط زیست، پزشکان و متخصصان شیوع شناسی ایستاده است. اظهار نظرهایی که تایید کرده بودند آلودگی هوا نه تنها شیوع ویروس کرونا را افزایش میدهد بلکه حتی میتواند آمار مرگ و میر ناشی از ویروس را هم اضافه کند. متخصصان که عموما پژوهشهای بین المللی را منبع حرفهای خود اعلام کرده بودند، معتقد بودند که همزمانی آلودگی هوا و کرونا سال سختی را برای شهروندان کلانشهرهای ایران رقم میزند.
«علی ماهر» معاون ستاد مقابله با ویروس کرونای استان تهران به ایلنا گفته است که «آلودگی هوا هیچ تاثیر خاصی بر روی بیماری کرونا ندارد و بررسیها هم حاکی از عدم ارتباط بین این دو موضوع است.» او در پاسخ به این پرسش که همزمان با آمدن زمستان و افزایش آلودگی هوا، نگرانیها از میزان ابتلا به ویروس کرونا در میان شهروندان کلانشهرها افزایش پیدا میکند نیز گفته بود: «وضعیت میزان ابتلا به ویروس کرونا در زمستان بستگی به رفتارهای مردم دارد و اگر رفتارهایی که برای پیشگیری از شیوع ویروس در نظر گرفته شده را به درستی انجام دهیم، میزان شیوع کاهش پیدا میکند، چون شواهدی بر اینکه دما در میزان همهگیری تاثیرگذار باشد را پیدا نکردیم و بنابراین تنها رعایت مردم مسئله اصلی برای کنترل این ویروس است.» سایر متخصصان اما مانند ماهر فکر نمیکنند. حسین شهیدزاده، مدیرعامل شرکت کنترل کیفیت هوای تهران، هجدهم مهرماه به ایسنا گفته بود که سازمان جهانی بهداشت پیشتر به این نتیجه رسیده بود که آلودگی هوا ارتباط مشخص و مستقیمی با ویروس کرونا ندارد: «اما با گذر زمان تحقیقات بیشتر نشان دادند که ویروس کرونا میتواند از طریق ذرات معلق کمتر از ۲.۵ میکرون منتقل شود، بنابراین آلودگی هوا امکان ابتلا به بیماری کووید ۱۹ را افزایش میدهد.» شهیدزاده البته پا را فراتر گذاشته بود و اعلام کرده بود که آلودگی هوا تلفات ناشی از کرونا را افزایش میدهد: «نه تنها ارتباط مستقیمی بین آلودگی هوا و شیوع بیماری کووید ۱۹ و احتمال افزایش تلفات وجود دارد بلکه آلایندههای هوا سبب تضعیف سیستم ایمنی بدن میشوند و از این جهت میتوانند راه را برای ابتلا به بیماری هموار کند.» بهزاد اشجعی، دبیر کمیته فنی صدور مجوزهای زیست محیطی سازمان حفاظت محیط زیست نیز مهر ماه به میزان گفته بود که همزمانی آلودگی هوا و کرونا میتواند خطرناک باشد: «امسال به دلیل داشتن شرایط خاصی از جمله شیوع بیماری کرونا که کشور با آن روبرو است، مقالات متعددی نوشته شده است که همزمانی شیوع بیماری کرونا و ذرات معلق حاصل از آلودگی هوا، صدمات فاجعه باری را به سلامتی شهروندان وارد میکند.
در شرایط امروز که شیوع بیماری کرونا باشد؛ اگر آمار مرگ و میر و اثرات منفی کرونا و آلودگی هوا را باهم مقایسه کنیم، با وجود بیماری کرونا، تعداد مرگ و میر بیشتر از حالتی است که بیماری کرونا نبود.»
تاثیرات غیر مستقیم نفس تنگی
روی کرونا
پزشکان و متخصصان شیوع شناسی نیز همزمان به موسم آلودگی هوا در شهر تهران نظراتی داشتند. گفتههایی که بیشتر به نظرات آنهایی نزدیک بود که معتقد بودند آلودگی هوا میتواند میزان ابتلا به کرونا را افزایش دهد. کادر پزشکی معتقدند که به دلیل آلودگی هوا در فصول سرد سال، افراد مجبورند در فضاهای بسته بمانند و این خود میتواند دلیلی بر ابتلای به کرونا باشد. همانگونه که طلعت مختاری آزاد، استاد گروه ویروس شناسی به دانشکده بهداشت دانشگاه علوم پزشکی تهران به ایسنا گفته بود: «از آنجایی که در فصول سرد سال افراد معمولا در فضاهای بسته قرار میگیرند، انتقال ویروس افزایش پیدا میکند.» مسعود مردانی، فوق تخصص بیماریهای عفونی و عضو کمیته کشوری کرونا نیز درباره تاثیر آلودگی هوا روی ویروس تاجدار به باشگاه خبرنگاران جوان، گفته بود: «آلودگی هوا بر روی عفونتهای ویروسی دستگاه تنفسی فوقانی تاثیر دارد و هنگامی که میزان آلایندههای هوا بالا برود ویروس، میکروب و قارچ باسرعت و سهولت بیشتر به افراد عادی منتقل میشوند.» او معتقد است که هرچند آلودگی هوا باعث بروز بیماری کرونا به طور مستقیم نمیشود اما:«با بروز آلودگی هوا مردم باید از تردد در مراکز شلوغ و قسمتهای آلوده شهر خودداری کنند تا در امان بمانند.»
تاثیر ذرات معلق روی مرگهای کرونایی
سازمان محیط زیست از نخستین روزهایی که هوای کلانشهرهای ایران آلوده شده بود، به ارتباط میان کرونا و آلودگی هوا اشارههای مستقیمی کرده بود. پژوهشها و مطالعات این سازمان نشان میداد که هر یک واحد افزایش ذرات معلق کمتر از دو و نیم میکرون در هوا بین ۸ تا ۱۵ درصد مرگ و میر ناشی از کووید ۱۹ را افزایش میدهد. مطالعاتی که مسعود تجریشی، معاون محیط انسانی، سازمان حفاظت از محیط زیست، نیز به آنها اتکا میکند و به «پیام ما» میگوید: «در آمریکا در ازای هر یک واحد افزایش ذرات معلق ده درصد به مرگهای ناشی از کووید ۱۹ اضافه میشود از طرف دیگر، شواهد نشان میدهد که در ایتالیا و اسپانیا افزایش ۱۰ درصدی و در چین تا ۱۵ درصد مرگ میر ناشی از کووید ۱۹ به دلیل افزایش یک واحد ذرات معلق در هوا به ثبت رسیده است.» تجریشی البته آلودگی هوا را تنها بر بیماریهای تنفسی و ریوی موثر نمیداند و معتقد است که بسیاری از اختلالات روانی نیز به ذرات معلق مربوطند: «براساس تحقیقی که در دانشگاه لندن انجام شده است، حدود ۳۹ درصد از اختلالات روحی و روانی به ذرات معلق در هوا مربوط است.»
آلودگی هوا همانطور که در روزهای سرد سال گریبان شهرهای ایران را میگیرد، نفس شهرها و کلانشهرهای صنعتی در دنیا را نیز سنگین میکند. نشریه اسپرینگر چندی پیش، پژوهشی درباره تاثیر آلودگی هوا و افزایش میزان ابتلا به کرونا منتشر کرده بود:«قرار گرفتن در معرض طولانی مدت در معرض غلظت آلایندههای هوای محیط باعث التهاب مزمن ریه میشود، بیماری که ممکن است، باعث افزایش شدت سندرم COVID-19 ناشی از ویروس کرونا شود» دادههای این مطالعه همچنان نشان میدهد که ذرات معلق کمتر از ۲.۵ میکرون میتواند بر مرگ و میر ناشی از کووید ۱۹ تاثیر بگذارد.»
فیلتر دوده به اتوبوسها باز میگردد
شواهد و پژوهشها و گفتههای مسئولان سازمان حفاظت از محیط زیست، خلاف آنچه ماهر گفته است را ثبیت میکنند. ستاد ملی مقابله با کرونای تهران پیشتر هم خلاف گفتههای مسئولان شهری و محیط زیست را به زبان آورده بود. آمار مرگ و میر، تعطیلات شهر و … از جمله این تضادها بودند. مسالهای که روی آن اتفاق نظر وجود دارد اما آلودگی کلانشهرهای ایران است، مسالهای که چه کرونا پشت درهای خانههایمان نشسته باشد باشد و چه نباشد باید رفع و رجوع شد. تجریشی میگوید، سازمان حفاظت از محیط زیست تلاش کرده تا با تمام نهادهای درگیر با قانون هوای پاک هماهنگ شود و مشکلات ناشی از اجرای بخشی از قانون در زمانه کرونا مرتفع شود. برای رفع معضل آلودگی هوا به صورت مقطعی گاهی با تردد وسایل نقلیه نیز برخورد میشود، اتفاقی که امسال هم رخ میدهد: «در خصوص ناوگان حملونقل باری نیز خواستار ممنوعیت تردد وسایل حملونقل با سن بالای ۲۰ سال شدهایم و در روزهای وارونگی هوا تنها اجازه تردد کامیونهای سوخت و غذارسان داده شود.» توزیع بنزین با استاندارد یورو ۴ و ۵ و ممنوعیت تولید خودروهای با استاندار پایینتر از یورو۴ و موتور سیکلتهای کاربراتوری در سال جاری از اقدامات دیگری است که امسال برای کاهش آلودگی هوا در دستور کار است. تجریشی به استفاده از فیلتر دوده هم اشاره میکند، مسالهای پر مناقشه که سال گذشته به دلیل همکاری نکردن شورای شهر تهران، در میان مصوبات شورای شهر جایی نداشت. تجریشی میگوید: «امیدواریم با کمک وزارت کشور حداقل موضوع نصب فیلتر دوده روی اتوبوسهای حملونقل عمومی و کامیون ها که در زمان کوتاه برای آنها امکان نوسازی وجود ندارد، امسال عملیاتی شود تا کمک دیگری به کنترل آلودگی هوا و تاثیرات سلامتی و کنترل کووید ۱۹ کرده باشیم.»
به تبعیضهای ناروا در پرونده عزیزانمان رسیدگی کنید
در این نامه خانواده زندانیان از رییس قوه قضاییه خواستار «اصل شفافیت»، «اصل برابری در مقابل قانون» و «حق حریم خصوصی» برای فرزندان خود شدهاند.
در حالی که هزارمین روز از بازداشت فعالان محیط زیستی میگذرد خانواده این زندانیان در نامهای به رییس قوه قضاییه خواستار اعطای مرخصی به آنها شدهاند، به گزارش امتداد، در بخشی از این نامه آمده است: بنابر نص قانون اصل برابری در مقابل قانون بخشی از امنیت قضایی محسوب میشود، بر این مبنا انتظار میرود در شرایطی که متهمینی با ۲۰ سال حبس و در حالی که کمتر از یک دهم حبس خود را گذراندهاند از مرخصی برخوردار میشوند، فرزندان ما نیز با گذشت بیش از یک سوم محکومیت خود، مطابق قانون از مرخصی با شرایط مشابه برخوردار شوند.
دادستان تهران در بهمن ۱۳۹۶ برای اولین بار از بازداشت شماری کنشگران محیط زیست به اتهام «جاسوسی» خبر داد. یکی از بازداشت شدگان در این پرونده کاووس سید امامی، جامعه شناس و عضو هیات علمی دانشگاه امام صادق بود که بعدا اعلام شد «در زندان خودکشی کرده است».
بعد از گذشت حدود دو سال از بازداشت این افراد قوه قضائیه اعلام کرد که احکام قضایی فعالان محیط زیستی ایران که بیشتر از دو سال است در بازداشت به سر می برند، از سوی دادگاه تجدید نظر صادر شده است.
بر اساس اظهارات غلامحسین اسماعیلی سخنگوی قوه قضائیه جمهوری اسلامی، مراد طاهباز و نیلوفر بیانی به اتهام همکاری با آمریکا به ۱۰ سال حبس محکوم شدهاند. بر اساس اتهام مشابهی، هومن جوکار و طاهر قدیریان هشت سال و سام رجبی و سپیده کاشانی شش سال حبس گرفتهاند.
امیرحسین خالقی به اتهام جاسوسی به شش سال و عبدالرضا کوهپایه به اتهام «اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت کشور» به چهار سال زندان محکوم شدند. کوهپایه البته پس از گذشت دو سال هفدهم اسفندماه سال گذشته از زندان آزاد شد اما سایر متهمان این پرونده همچنان در زندان به سر میبرند.
سخنگوی قوه قضائیه گفته است «رای پرونده متهمان موسوم به پرونده محیط زیست از نظر ما یک پرونده علیه اقدام امنیت ملی است که رای نهایی آن صادر و قطعی شده است»
حالا خانواده هفت زندانی در نامه به رییس قوه قضاییه نوشتهاند:«جناب آقای دکتر رئیسی؛ ۱۰۰۰ روز از بازداشت عزیزانمان میگذرد. همانطور که همواره اعلام کردهایم هرچند درد اصلی ما این است که چطور زوایای گسترده خدمات و دغدغههای عزیزان ما در صدور کیفرخواست ۳۰۰ صفحهای و دادنامه ۱۶۰ صفحه ای لحاظ نگردید اما راضی هستیم به تقدیر خدا.
اما متواضعانه از حضرتعالی که با صدور «سند امنیت قضایی» به اصول و حقوقی همچون «اصل شفافیت»، «اصل برابری در مقابل قانون»، «حق حریم خصوصی»، «منع مطلق شکنجه و رفتارهای تحقیر آمیز»، «منع بازداشت غیرقانونی و خودسرانه»، «حق دفاع و انتخاب وکیل»، «حقوق ویژه زندانیان و محرومان از آزادی» اشاره و حفظ حقوق فردی و اجتماعی و تحقق بخشی به عدالت را مورد تاکید قرار دادهاید، تقاضای رسیدگی و امر به پاسخگویی نسبت به تبعیضات ناروای صورت گرفته در پرونده عزیزانمان داریم.
بر این اساس استدعا داریم دستور فرمایید در موارد زیر، سند شایسته امنیت قضایی در ارتباط با عزیزان محبوس ما اجرا و گزارش آن به طریق مقتضی به عموم ملت ایران عرضه گردد تا شاهدی بر راهگشایی و کارآمدی این سند گرانسنگ در پیشبرد اهداف عالی نظام قضایی کشور به ویژه در راستای تحقق عدالت و رفع تبعیض باشد».
در بخش دیگری از این نامه آمده است: «بنابر نص سند مورد اشاره «اصل برابری در مقابل قانون» بخشی از امنیت قضایی محسوب می شود، بر این مبنا انتظار میرود در شرایطی که متهمینی با ۲۰ سال حبس و در حالی که کمتر از یک دهم حبس خود را گذراندهاند از مرخصی برخوردار میشوند، فرزندان ما نیز با گذشت بیش از یک سوم محکومیت خود، مطابق قانون از مرخصی با شرایط مشابه برخوردار شوند.
به ویژه آن که بیش از دو سال از این مدت، عزیزان ما در بازداشت با شرایط سخت شامل نزدیک به ۸ ماه آن انفرادی و مابقی شبه انفرادی بوده اند و به تعبیر دقیق مقام معظم رهبری که فرمودهاند: هر روز حبس انفرادی معادل ۱۰ روز حبس است، حال اگر این شرایط، موجبی برای آزادی آنها نیست، حداقل دستور فرمایید در اعطای مرخصی به جای سخت گیری مضاعف، به عنوان ارفاقی برای آنها لحاظ گردد.
وقتی صحبت از «برابری در مقابل قانون» است همان گونه که دیگر محکومین برای سر زدن به همسر و مادر مریض خود از مرخصی برخوردار می شوند امید داریم که عزیزان ما نیز از این حق محروم نباشند. برای نمونه آقای سام رجبی در حالی که مادرش مریض و در مراحل پایانی سرطان هست همچنان در تب و تاب برخورداری از مرخصی برای حاضر شدن بر بالین مادر مهربانش است، اما در کمال ناباوری پرونده قضایی جدید برای نامبرده گشوده میشود و درخواست چند روز مرخصی وی نیز مورد اجابت قرار نمیگیرد .
در این نامه ذکر شده: « در ماده ۲۰ سند امنیت قضایی به «منع مطلق شکنجه و رفتارهای تحقیر آمیز» اشاره شده و بر غیر قابل استناد بودن نتایج حاصل از هرگونه شکنجه جسمی و روحی اشاره شده است: «همانگونه که مستحضرید در ماههای قبل نه تنها به آنچه بر نیلوفر بیانی در طول بازداشت وی گذشته، رسیدگی نشده است، حتی در حال حاضر به اتهام «نشر اکاذیب» محاکمه میشود.
امید و انتظار ما این است که مبتنی بر متن صریح سند ابلاغی، رسیدگی شفاف و بی طرفانه ای به تظلمخواهی نامبرده صورت گیرد تا صحت و سقم آن بر همگان آشکار گردد. طبیعتا شرم و عقوبت چنین خطایی در صورت احراز همچون موارد مشابه متوجه افراد خودسر و افتخار رسیدگی به آن و دفاع از حق مظلوم متوجه دستگاه قضایی عدالت طلب خواهد بود.