بایگانی
حکایت خانههای تاریخی تهران از خانه هرمز پیرنیا تا اردیبهشت عودلاجان
مهندس پروژه اردیبهشت عولادجان: به شواهدی دست یافتیم که نشان میدهد خانه متعلق به دوران زندیه است.
سوگل دانایی، پیام ما: خانهها هر یک رازی دارند، رازی که گاهی برای کشف آن باید دست به مرمت آنها زد، گاهی باید کند و کند تا به سبقه تاریخی آنها پیبرد، شاید خانهای که قبلا تصور میشد برای دوره پهلوی است به خیلی قبل تر برگردد. رازها گاهی عیانترند، مثل خانهای که دیوارهایش تاریخ را به خود دیده است، مثلا میگوید که در خانه آنهایی تردد داشتند که مشروطه برایشان اهمیت داشته. منطقه ۱۲ شهرداری تهران از این خانهها در خود کم ندیده است، خانههای تاریخی که گذر زمان از بعضی از آنها ویرانه به جا گذاشته است.
شهرداری اما اکنون قصد خرید بعضی از خانهها را کرده است و میخواهد آنها را بازآفرینی کند. البته نه به تنهایی بلکه با کمک مردم محلی. مثل خانه ابتهاج در خیابان ایران. خانهای که حالا دفتر مهندسی گنج پنهان که خودشان آن را مرمت کرده بودند، در یک اتاق آن نوآوریهای شهری بازتولید میکنند. خانههای تاریخی دیگر هم در این منطقه قرار است بازآفرینی شوند. خانههایی که هرکدام رازی نهان دارند.
زندیه یا پهلوی؟
گفته بودند که خانه متعلق به دوران پهلوی دوم است، مرمتها اما نشان داد که قدمت خانه به خیلی قبلتر باز میگردد، شاید دوران زندیه. مسالهای که حتی مسئولان میراث فرهنگی هم آن را تایید کردهاند.
در بن بست برازجان محدوده عودلاجان در خیابان پامنار منطقه ۱۲ شهرداری تهران، محدودهای که فضای خالی و بیدفاع شهری آن را اشغال کرده، بنایی وجود دارد که به گواه تاریخ به قدمتش به دوران زندیه باز میگردد یعنی حدود ۲۰۰ تا ۲۵۰ سال پیش.
بنای ساختمان اردیبهشت ۱۷۰ متر زیربنا دارد. خانه متعلق به شهرداری تهران است و اکنون در اختیار شرکت مهندسی اردیبهشت قرار گرفته تا بازسازی شود.
در خانه قرار است، سینمای روباز و کافه رستوران تعبیه شود، بخشی از آن قرار است دفتر مهندسی مشاور شود و بخش دیگر قرار است به دفتر فیلمسازی تبدیل شود، سینماگرانی چون فرهاد توحیدی و رضا کیانیان نیز در آن تردد داشته باشند.
این بنا جزو بناهای بازآفرینی شدهای است که به گواه شهردار منطقه ۱۲، علی محمد سعادتی از جمله پروژههای مشارکتی در بافت فرسوده بوده که صرفا نخواسته بنای تاریخی را صیانت کند بلکه خواهان در اختیار قرار دادن آن به شهروندان منطقه نیز است.
اما قدمت این بنا به چه زمانی باز میگردد؟ مهندس بهروز مرباغی، که اکنون درحال مرمت و تعمیر این خانه است به پیام ما میگوید که در ابتدای مرمتها در این خانه تصور میکرده که قدمت خانه اردیبهشت به پهلوی دوم باز میگشته است: «این خانه در سال ۱۳۳۶ بعد از ۷۰ سال سکونت مستمر از سوی خانواده «تهرانیان» به خانواده «پیاب» فروخته شده، خانواده پیاب هم ۶۰ سال در این خانه ساکن بودند.
اما در نقشه به یادگار مانده از عبدالغفار که قدمتش به حدود ۱۸۰ سال قبل برمیگردد، خانه به نام میرزا محمد ناظر ثبت شده است اما آثاری که در خانه وجود دارد گواه آن است که قدمت خانه بیش از اینهاست.»
مرباغی میگوید نمادها و نقش نگارهایی که در این بنا وجود دارد گواه این است که بنا به دوران قبل از پهلوی باز میگردد:« در بازسازیها به قسمتی رسیدیم که به آن چاه زباله میگفتند، قسمتی که در خانههای دوران قاجار اصلا دیده نشده است و تاریخ میگوید که چنین چیزی برای حدود ۲۰۰ سال پیش است. یعنی حدود ۲۵۰ سال پیش در ایران مردم ظروف چینی را در چاه زباله تعبیه میکردند و آنها دفن میکردند امروز هم توانستیم خرده چینی پیدا کنیم. یا مثلا در آشپزخانه چهارطاقی درآوردیم، یا طاقچهای پیدا کردیم که تاجش بالاتر بود و کفش پایین بود و این نشان میداد که در یک دورهای کف پایینتر بوده است.»
او شواهدی هم از خزینه این بنا یافته است بنایی که قبلا از وجود ان خبر نداشته و حین مرمت و بازسازی بنا به آن رسیده است:«زیر حوضچه آب سرد آتش خانه این بنا قرار دارد که گرمایش کفی ایجاد میکرده است.» او با اشاره به دیوارهای سفید در پشت آب انبار بنا نیز میگوید: «ما توقع داشتیم که از دیوارهای سیمان خارج شود درحالیکه به آهکبری رسیدیم؛ همانطور که شما میدانید آهکبری برای دوران قاجار نیست، در دوران قاجار به ندرت آهکبری دیده میشود، از طرف دیگر نقوشی هم که در بنا وجود دارد اسلیمی و خطایی نیست بلکه نقوشی است که قبلا در محرابها و کنیسهها وجود داشته، این نشان میدهد که این بنا به کلیمی ساز بوده.»
کرونا به جان افتتاح خانه افتاد
شمایل خانه اما شبیه بسیاری از خانههای تاریخی در منطقه ۱۲ شهرداری تهران است مانند خانه پیرنیا. یک دالان ورودی دارد و یک قسمت شاه نشین، شیشههای بنا قهوهای رنگ است و به گل منقش شده، حوض آبی وسط بنا قرار دارد با شمعدانهای آویزان شده از گوشه و کنار حیاط. یک دیوار را نارنجی کردند، دیواری که به نور دسترسی ندارد.
اتاقهای خانه به یکدیگر دسترسی ندارند و مانند یک مربعی است که یک قطرش را بریدهاند. شهردار منطقه ۱۲ میگوید بعد از احیا و نوسازی این خانه، مالکان و ساکنان خانههای کناری هم خواستار نوسازی بناهایشان شدند.
مرمت بنا اما همچنان ادامه دارد، حامد مظاهریان، معاون برنامه ریزی شهرداری تهران چندی پیش درباره وضعیت مرمت این بنا خواسته بود که مرمت بنا به واسطه حس خوبی که در میان اهالی ایجاد کرده بود، زودتر به اتمام برسد. مرباغی میگوید که بنا قرار بود در عید افتتاح شود اما کرونا افتتاح آن را به تاخیر انداخته است.
خانه هرمز پیرنیا، خانهای با خاطرات مشروطه
درست چند کیلومتر انطرفتر از خیابان پامنار، در خیابان لاله زار نیز خانه هرمز پیرنیا که آن هم سالها متعلق به ستاد اجرایی بوده است، حالا توسط سازمان نوسازی شهرداری تهران خریداری شده است و قرار است دقیقا همان اتفاقی که برای خانه اردیبهشت رخ داده برای آن هم محقق شود، اینبار هم توسط چند مهندس. ملک خریداری شده در سال ۹۷ به ثبت رسیده است.
کاوه حاج علی اکبری، مدیرعامل سازمان نوسازی شهرداری تهران چندی پیش، درباره این بنا گفته بود: «خانه هرمز پیرنیا، حمام و بخشی از اندرونی آن به مساحت تقریبی یک هزار و ۶۰۰ متر مربع از مجموعه خانههای پیرنیا واقع در خیابان لاله زار شمالی است.
خانه هرمز پیرنیا در جوار مجموعهای از ابنیه واجد ارزش چون خانه مشیرالدوله پیرنیا، خانه ولی الله پیرنیا، مدرسه و کلیسای ژاندارک و خانه سینما قرار گرفته که در حال حاضر اگرچه بخش قابل ملاحظهای از آنها تقریباً غیرفعال هستند، اما به لحاظ وضعیت معماری و ایستایی بنا، از شرابط نسبتاً مناسبی برخوردار است.
این بنا اما ویژگیهای منحصر به فردی دارد، از میان آنها یک ایوان زیبا به چشم میآید و تزئینات واقع در جبهه شمالی با سرستونهای کورنتین، رخ بام شیروانی، لمبرکوبی سقف و گچ بری. نکته قابل توجه این بنا است که پیش نویس قانون مشروطه توسط مشیرالدوله و مؤتمن الملک در این خانه نوشته است، گفتاری که نوادگان مشیرالدوله آن را تایید میکنند.
طاقبستان هنوز در هراس تلهکابین
چرا پروندهای که قانون را میشکند، بسته نمیشود؟
میراث خبر: پرونده تلهکابین طاقبستان قرار بود، فقط با یک حکم دقیق از سوی وزارت میراث فرهنگی تمام شود؛ حریم طاقبستان نشکند، پرونده ثبتجهانیاش با مشکل برخورد نکند، طبیعت و هویت تاریخی و ملی مردم کرمانشاه خدشهدار نشود و برای آیندگان بماند اما با وجود تمام مدارک لازم و شفاف و دقیق، این پرونده همچنان اسیر تعللهایی است که حتی کارشناسان میراث هم از آن سر در نمیآورند و میپرسند چرا حکم به پایان تلهکابین داده نمیشود؟
شاید برای خیلیها سوال باشد که پرونده پر فراز و نشیب تلهکابین طاقبستان که از سالها پیش به بهانه توسعه گردشگری آغاز شده، چرا با یک حکم دقیق به پایان نمیرسد. چرا برای به نتیجه رسیدن این پروژه خصوصی که تنها ۳۰ درصد آن برای شهرداری است، نمایندگان مجلس، راهوشهرسازی و استانداری پادرمیانی میکنند. حتی شنیده شده که استاندار و معاون شهرسازی برای حل این مشکل شخصا از کرمانشاه راهی تهران شدند تا رای میراثفرهنگی را به نفع خود برگردانند. کسی از ماجرایی که در جریان است، جزییات بیشتری نمیداند اما آنچه ما میدانیم این است:
در تاریخ ۱۵ مرداد ۱۳۹۹ نامهای از سوی معاون شهرسازی و معماری و دبیر شورای عالی شهرسازی و معماری ایران به محمدحسن طالبیان، معاون میراثفرهنگی وزارت میراثفرهنگی و گردشگری و صنایعدستی ارسال شده است. موضوع این نامه «رسیدگی احداث تلهکابین و مجتمع تفریحی گردشگری» است. اما وزارت میراثفرهنگی تا امروز به این نامه پاسخی نداده است.
این بیپاسخی در حالی است که ۲۰ مهر ۱۳۹۹ بار دیگر راهوشهرسازی نامه دیگری به وزارت میراثفرهنگی مینویسد و اینبار هشدار میدهد که پاسخ نامه باید ظرف یک هفته داده شود. بعد ارسال این نامه گفته میشود که استاندار و معاون شهرسازی راهی تهران شدند که پاسخ را شاید در این جلسه با مدیران میراثفرهنگی دریافت کنند.
اما سوال اینجاست که این همه اصرار برای ساخت پروژه خصوصی طاقبستان از کجا ریشه میگیرد؟ چرا مسئولان میراثفرهنگی با وجود مدارک کامل و دقیق درباره نقض قوانین میراثفرهنگی حکم قاطعی برای پایان این فاجعه در طاقبستان نمیدهند؟
سنگینی تورهای ترال بر شانههای دریا
اظهارات ضد و نقیض درباره ممنوعیت دو ساله صید ترال در آبهای دریای عمان
مهتاب جودکی – فرشچی در گفتوگو با «پیام ما»: میزان خسارت صید ترال چنان بزرگ است که حتی دو سال ممنوعیت نمیتواند ضرر وارد شده به اکوسیستم دریایی را جبران کند.
خبر به گوش صیادان محلی هم رسیده است. از یک ماه دیگر کشتیهای ترال از دریای جنوب خواهند رفت؛ رفتنی موقتی. در روزهای پیش رئیس فراکسیون محیط زیست از تصمیم این فراکسیون برای تعطیلی موقت صید ترال خبر داده بود و دیروز این ممنوعیت دو ساله تایید شد. صیادان خوشحالند که بعد از سالها کشتیهای کفروب میروند و سهم آنها از دریا به تورهای کوچکشان برمیگردد اما دریا که از دهه ۷۰ تورهای ترال بر شانههایش سنگینی میکند، دیگر همان دریای سابق نیست؛ مرجانها از بین رفتهاند و اکوسیستم دچار آسیبی شده که دو سال برای احیای آن کافی نیست.
سهشنبه شب سمیه رفیعی، رئیس فراکسیون محیط زیست مجلس از ممنوعیت مدتدار صید ترال ماهی در ایران خبر داد. او در حساب شخصی توییترش نوشت: «پس از پیگیریهای بیوقفه فراکسیون محیط زیست و حمایتهای بیدریغ رئیس مجلس، صید ترال که ضررهای شدیدی به محیط زیست دریا و اقتصاد بومیان زده بود، از اول آذرماه به مدت ۲ سال ممنوع شد. معینالدین سعیدی، عضو فراکسیون محیط زیست مجلس که پیگیر این موضوع بوده دیروز به «مهر» گفت: «صید ترال ریشه آبزیان را از بین میبرد. به همین دلیل موافقت شد که این روش از ابتدای آذر ماه به مدت دو سال ممنوع شود و در این مدت کار تحقیقاتی لازم و بازسازی ذخایر اتفاق بیفتد.»
به دنبال این خبر عصر دیروز سازمان شیلات ایران در بیانیهای اعلام کرد که مؤسسه تحقیقات علوم شیلاتی برنامه مطالعات پایش ذخایر و آسیبشناسی روش صید فانوسماهیان را تا آذرماه امسال ارائه خواهد کرد. در این بیانیه آمده است: «مؤسسه تحقیقات علوم شیلاتی کشور پس از رفع موانع دریاروی و تجهیز کشتی تحقیقاتی خود، برنامه مطالعات پایش ذخایر و آسیبشناسی روش صید فانوسماهیان را تا آذرماه ۹۹ ارائه خواهد کرد، بهطوری که پس از دو ماه، با رفع موانع دریاروی کشتی تحقیقاتی فردوس یک و نیز تأمین منابع مورد نیاز جهت انجام گشتهای ارزیابی ذخایر آبزیان جنوب کشور، عملیات پژوهشی مطالعات آغاز و نتایج آن به فراکسیون محیط زیست مجلس شورای اسلامی و کمیته مدیریت صید سازمان شیلات کشور ارائه خواهد گردید، تا فعالیت این ناوگان با اطلاعات بهروز شده، بازنگری شود و همزمان و به موازات انجام مطالعات فوق، فعالیت تجاری این ناوگان، متوقف خواهد شد.» از سوی دیگر اگرچه این ممنوعیت باعث خوشحالی صیادان سنتی و فعالان محیط زیست شده، رئیس سازمان شیلات در روایتی دیگر اعلام کرد که صرفا ناوگان صید فانوس ماهیان آن هم تا وصول طرح مطالعاتی موسسه تحقیقاتی متوقف میشود و از ادامه صید ترال در برخی استانها نامی نبرد.
دو سال برای احیای دریا کافی نیست
دو سال آرامش برای دریا؛ آیا این زمان کافی است؟ پروین فرشچی، معاون پیشین محیط زیست دریایی سازمان حفاظت محیط زیست و متخصص ماهیان دریایی میگوید: «نه.»
او به «پیام ما» توضیح میدهد که اگرچه ممنوعیت صید ترال مفید است اما بهبود احوال زیستگاه، زمان میبرد: «صید ترال به مدت طولاتی، بسیاری از آبزیان را از بین برده است، فرصت زادآوری و تخمگذاری و تولید را از آنها گرفته است، بنابراین زمانی بیشتر از دو سال نیاز است تا دوباره به اول برگردیم. این شیوه صید بسیاری از مرجانها را از بین برده است؛ مرجانهایی که خود جایگاهی امن برای تخمریزی آبزیان ایجاد میکند و زیستگاه گونههای مختلف است. مرجانهای زیادی را از دست دادهایم که جایگزین کردن آن زمان زیادی میطلبد و جبران خسارت بزرگ طول خواهد کشید. سالها طول میکشد تا صخرههای مرجانی رشد کنند و شکل بگیرند و ما اصلا نمیدانیم که آنها چطور از بین رفتهاند؛ آیا به نحوی کنده شدهاند که دوباره رشد کنند یا نه؟ هیچ نمیدانیم.»
به گفته او حتی برای آزمایش مربوط به کاشت مصنوعی مرجانها هم زمان لازم است: «اگر این کاشت در بسترهای آماده جواب میداد، دستکم پنج تا هفت سال طول میکشید.» فرشچی میپرسد: «چرا از مجموعه متخلف طلب خسارت نمیکنند؟» و خود به گله جواب میدهد: «میگویند ما قرارداد بستهایم اما این قرارداد از ابتدا اشتباه بود و آنها مقررات را زیر پا گذاشتند و از قراردادشان تخطی کردند؛ قرار نبود که روش آنها صید ترال کف باشد و قرار نبود به ساحل نزدیک شوند. به علاوه قرار نبود که حجم صیدشان این همه باشد. بنا بر این بود که تعدادی از خدمه بومی باشند اما نبودند. برای همه این موارد باید ادعای خسارت کرد.» از نگاه این متخصص ماهیان دریایی، پیش از همه باید ارزشگذاری اقتصادی زیست محیطی انجام بگیرد و معلوم شود که خسارت چه میزان است، تا اگر قرار است کاشت مصنوعی مرجان انجام دهند، میزان آن معلوم شود. مشکل اساسی اما این است: «میزان دقیق خسارت ترال به دریا تخمینزده نشده و فقط میتوان گفت چنان بوده که دو سال برای جبران ضرر کافی نیست.»
زیستگاه عصای موسی نیست
صیادی شغل اول مردمی محلی چابهار بود اما ترال بسیاری را واداشت که به شغل دوم و سوم روی بیاورند. محمد بارانی یکی از صیادان روستای تیس در چابهار است. او به «پیام ما»می گوید: «ترال زیستگاه ماهی را کاملا تخریب کرده است، اوضاع صید افتضاح است. قبلا شناوری که به دریا میرفت حداقل ۶۰ تا ۷۰ کیلو ماهی به ساحل میآورد اما حالا روزها و روزها دست خالی به ساحل برمیگردیم. این رفتن و آمدنها تنها برای ما هزینه سوخت داشته و حتی ماهی برای خوردن هم نداشتیم.» از نگاه او بین ۳ تا ۵ سال طول میکشد تا زیستگاه به حالت اولیه برگردد و این ممنوعیت دو ساله فایده چندانی نخواهد داشت. «زیستگاه مثل عصای موسی نیست که چند ماهه به حالت اول برگردد و حداقل این ممنوعیت باید سه سال طول بکشد.»
صیادان خوشحالند
خلیلالله درخشان، صیاد و نماینده خانه کشاورز سیستان و بلوچستان با خنده میگوید: «صیادان خوشحالند.» او لنجی در چابهار دارد و صید ترال برای او و همه صیادانی که میشناسد بدیمن بوده است: «کشتیهای ترالر از دهه ۷۰ به دریا آمدند و در این چند ساله که اعتراض به آنها بالا گرفت و تخلف کردند، شیلات مجوز خیلیشان را باطل کرد و روششان را تغییر دادند اما هنوز هفت، هشتتایی کشتی بزرگ مانده که کف دریا را میروبد.» درخشان درباره تخلف کشتیهای ترال میگوید: « بعضی کشتیهای ترالر مخصوص صید فانوسماهیها هستند که باید در عمق ۲۰۰ متری صید کند؛ ماهیهای بسیاری ریزی که از چابهار تا جاسک گسترده است و برای تولید روغن و پودر ماهی استفاده میشود اما خلاف میکنند و میآیند نزدیک ساحل.» شیلات مجوزی به نام صید ضمنی به آنها داده و میتوانند علاوه بر فانوسماهیان، درصدی هم ماهی خوراکی صید کنند؛ ماهیانی که نزدیک سواحل یافت میشوند. همین مجوز بهانه آمدن ترالرها به ساحل شده: «میآیند به مسیر صیادای محلی. تورهای سنگینشان را میاندازند به آب و همهچیز را میبرند. ما هزاران صیاد قایقی داریم از بندرعباس تا چابهار که شبها تور میاندازند و صبح جمع میکنند. اما ترالرها هم سهم آنها را از ساحل میگیرند، هم بچه میگوها را میکشند، هم ماهیها و مرجانها را از بین میبرند. مگر چیزی هم میماند؟ هیچ. تورهای سنگین آنها حتی خاک را هم جابهجا میکند. تورهایشان پر از لاکپشتها و آبزیان غیرخوراکی دورریز است اما همه اینها را هم برمیدارند میبرند.» از زمان آمدن کشتیهای ترال، صید صیادان سالبهسال کمتر شده است و اندازه ماهیان کوچکتر اما خبر تازه صیادان را خوشحال کرده است؛ صیادان زخمی از حضور کشتیهای بزرگ و سنگین.
یک عضو شورای شهر مشهد: هنوز هیات تطبیق فرمانداری درباره مصوبه نامگذاری خیابان شجریان جلسه تشکیل نداده است.
صبح روز سه شنبه ۲۹ مهر ۹۹ این خبر در فضای مجازی پیچید: «نام شجریان بر روی خیابانهای مشهد هم نمینشیند.» درست ده روز بعد از اینکه آن خبر تلخ آمده بود، جان از تن استاد آواز ایران رفته و در توس آرمیده است.
مردم شوکه شده از مرگ آوازه خوان محبوب، از بیمارستان جم و بهشت زهرای تهران، شبانه خودشان را به توس رسانده بودند که اینبار خبر رسید قرار است نام استاد شجریان بر خیابانهای کلانشهرهای کشور بنشیند.
خبر مردم را خوشحال نکرد. قرار نبود خوشحال کند، تنها میخواست تسکینی باشد بر دلهایی که روزگاری را با «یاد ایام» استاد سپری کرده بودند و حالا میخواستند وقتی در شهرهایشان پرسه میزند، چشمانشان به نام شجریانی بیفتد که چند دهه اسطورهشان بوده است. دیروز اما اثر تسکین کنندهای که خبر داشت هم از بین رفت، لحظهای که فضای مجازی پر شد از خبر :«نام شجریان بر روی خیابانهای مشهد هم نمینشیند.»
سنت نام گذاری به یاد از دست رفتهها در ایران کهن است. در خانوادههای اصیل ایرانی کم نیستند نامهایی که بعد از مرگ عزیز روی کودک تازه متولد شده نشستند تا یاد رفته را زنده نگه دارند. به یاد همین رسم کهنه است که خیابانهای شهر گاهی به نام شخصیتهای محبوب مردم نامگذاری میشود. بعد از خاکسپاری محمدرضا شجریان، شیراز و مشهد اعلام کردند که هرکدام اسم یک خیابان را محمدرضا شجریان میگذارند.
پایتخت پیشتر پیش دستی کرده بود. بهشت نشینان تهرانی سال ۹۸ با ۱۵ رای موافق نام خیابان فلامک شمالی و جنوبی در منطقه ۲ پایتخت را به نام محمدرضا شجریان تغییر داده بودند. مصوبه، تغییر نامهای دیگری را هم در دستور کار شهرداری قرار داده بود، فروغ فرخزاد، سیمین بهبهانی، بیژن بیژنی و سپانلو هم قرار بود روی خیابانهای تهران بنشینند که البته هیچ وقت مشخص نشد چرا نام فروغ فرخزاد به تهران ننشست.
همانطور که شجریان ننشست و گذر زمان مصوبه را مسکوت نگه داشت تا زمانی که نامه محسن هاشمی، رییس شورای شهر تهران درست در روز تولد هشتاد سالگی استاد آواز ایران، منتشر شد. نامهای که از شهرداری خواسته بود تا فعلا مصوبه نامگذاری خیابان شجریان را اجرایی نکند. نامهای که البته به گفته محسن هاشمی قدیمی بود و محرمانه و تنها تازه به دست رسانهها رسیده بود:«این موضوع بسیار قدیمی است و برای یکونیم سال قبل است و از آنجایی که هدف این کار روشنگری نبود و افراد سعی در تخریب داشتند تصمیم گرفته شد که سخنگوی شورای شهر در این خصوص توضیحاتی ارائه کنند؛ اما من نمیگویم موضوع منتفی است، بلکه از شهردار میخواهیم در راستای اجرای هرچه بهتر این مصوبه مدتی صبر کند و جای نگرانی هم نیست.»
همان روزها علی اعطا سخنگوی شورای شهر تهران توییتر خود برای توضیح ماجرا نوشت: «حقیقت ماجرا این است که با توجه به اینکه بنا به ملاحظات و مصالحی، این نامگذاری نمیتوانست انجام شود، آقای هاشمی با شهردار مکاتبه کردند تا بار حقوقی مسئولیت عدماجرای این مصوبه به گردن شهرداری نیفتد. در حقیقت این نامه در شرایطی نوشته شد که اولا همه اعضای شورا و ثانیا شهردار محترم دریافته بودند بنا به مصالح و ملاحظاتی این نامگذاری نمیتواند انجام بگیرد. حتی ممکن است این نامه به درخواست شهرداری نوشته شده باشد تا وقتی مصوبهای به دلایلی قابل اجرا نیست، خود شورا به آنها بگوید تا اطلاع ثانوی این مصوبه را اجرا نکنید.»
بعد از فوت محمدرضا شجریان، اما ورق برگشت صحن شورای شهر تهران، آیاتی از قرآن در با تلاوت شجریان را پخش شود و رئیس پارلمان شهر تهران در نطق پیش از دستور خود از جایگاه شجریان در موسیقی ایران تقدیر کرد و از رفع موانع برای نامگذاری خیابان شجریان گفت: «مکاتبات لازم درباره اجرای مصوبه شورا جهت نامگذاری خیابان به نام استاد شجریان صورت گرفته و به زودی توسط شهرداری اجرا خواهد شد.»
خیابان ارشاد و تابلوی بیسرانجام
تغییر نام
سنت نامگذاری خیابان شجریان در مشهد اما متفاوت بود. شهناز رمارم، عضو کمیسیون فرهنگی و اجتماعی شورای شهر مشهد به «پیام ما» میگوید که تنها ۲۴ ساعت بعد از تشییع پیکر محمدرضا شجریان، طرح نامگذاری خیابان شجریان به صحن آمد: «ما در فاصله ۲۴ ساعت بعد از تشییع پیکر تصمیم گرفتیم که خیابانی به نام خیابان محمدرضا شجریان نام گذاری کنیم.
یکشنبه لایحه دو فوریتی به شورا آمد و فردای آن روز که دوشنبه باشد، صحن علنی تشکیل شد.» لایحه با ۱۳ رای موافق به تصویب رسید: «شهرداری مشهد مکلف است با توجه به منظومه فرهنگی و ادبی شکل گرفته به لحاظ نامگذاری در بلوار فردوسی، بلوار فردوسی، بلوار خیام و خیابان اخوان ثالث، حدفاصل بلوار شهید صادقی تا خیابان خیام (خیابان ارشاد فعلی) را به نام «محمدرضا شجریان» نامگذاری کند.» او معتقد است که همین سرعت باعث شده بود که شورا فرصتی پیدا نکند که نظرات موافقان و مخالفان خارج از صحن را بررسی کند.
فرمانداری مخالف نامگذاری است؟
نام شجریان روی خیابان ارشاد نمینشیند. فعل آینده منفی چندی پیش در نامه هیات تطبیق فرمانداری تهران به شورای شهر تهران هم آمده بود. نامهای که اعلام میکرد برخلاف مصوبه شورای شهر تهران، با نامگذاری خیابانی به نام اعظم طالقانی و مهدی بازرگان مخالفت داشت.
مخالفتی که رنگ و بوی تحکم داشت و داد محمد جواد حق شناس، رییس کمیسیون نامگذاری شورای شهر تهران را هم درآورد: «در ۲۰ سال گذشته همه مصوبات نامگذاری تنها جهت اطلاع برای فرمانداری ارسال میشد و در این مدت نیز هیات تطبیق اعتراضی نداشته، اما حالا ورود محتوایی به تصمیمات شورا میکند که این از تصمیمهای تازه این دوره مدیریت شهری است.»
رمارم اما خبر منتشر شده درباره مخالفت هیات تطبیق با نامگذاری استاد شجریان را درست نمیخواند: «هنوز نامهای مبنی بر مخالفت به شورای شهر تهران ارسال نشده است، زیرا هنوز جلسه هیات تطبیق فرمانداری درباره مصوبه نامگذاری خیابان شجریان هنوز تشکیل نشده است.
ما ۷ روز پیش مصوبه را ارسال کردیم و انها تا ۱۵ روز فرصت دارند تا به ما پاسخ دهند.» او معتقد است تنها زمانی مخالفت معنا دارد که نامه فرمانداری به شورای شهر مشهد ارسال شود. اما اگر هیات تطبیق فرمانداری مشهد هم مانند تهران با نامگذاری مخالفت کند، مواضع شورای شهر مشهد چه خواهد بود؟ رمارم میگوید که فرمانداری تنها وظیفه تطبیق قوانین را دارد: «نامگذاری از اختیارات شورای شهر است و بر اساس قوانین بعید است که مخالفتی صورت بگیرد. ممکن است فرمانداری در هیات تطبیق دستورالعملهایی داشته باشد که بر طبق آن دلایلی بیاورد و اعلام کند که مخالفتی با نام گذاری دارد، در آن صورت شورا دلایل را میشنود و بر اساس آنها تصمیم میگیرد.» اصرار در اجرای مصوبه یا عقب نشینی دو راهکار بعدی شورای شهر مشهد درباره نامگذاری استاد شجریان است.
آیا مانند بهشت نشینان تهران خودشان را عقب میکشند یا بر مصوبه خودشان اصرار میکنند؟ رمارم میگوید اگر مخالفت هیات تطبیق به دست شورا برسد، اعضا جلسه تشکیل میدهند، میتوانند بر مصوبه اصرار کنند اما آنچه در ادامه پیش میآید این است که فضا را به سمت التهاب نمیبرند: «بعید است که شورا از مصوبه عقبنشینی کنند اما بستگی به دلایل فرمانداری دارد.
حتما سری قبل که فرمانداری به شورای شهر تهران نامه زد هم دلایل قانع کنندهای داشت که شورای شهر تهران آن را پذیرفت.» هنوز مشخص نیست که بر سر مصوبه نامگذاری خیابان استاد شجریان در شیراز چه خواهد آمد. سنت دیرینه نامگذاری به یاد شخصیت محبوب تازه از دست رفته در یک فامیل به وسعت ایران در یک شهر به ثمر مینشیند یا فرماندار آن شهرهم مخالفت میکند و سنت به کلی از یاد و از دست میرود.
گروهی از فعالان صنایع دستی در شرایط شیوع کرونا، به فروش در فضای مجازی روی آوردهاند
رونق از بازار صنایع دستی رفت
زخم کرونا بر پیکر صنایع دستی عمق گرفته و چرکین شده است. تسهیلات حمایتی دولتی در عمل نتوانسته جلوی این عامل تخریب را بگیرد و بسیاری از فعالان از قلم افتادند. کاهش نقدینگی و درآمد مردم و کاهش فروش از یک سمت و گرانی مواد اولیه از سمت دیگر بر گرده این صنعت فشار میآورد. در این بین بخشهایی که کمتر مشمول گرانی مواد اولیه شدهاند و برای فروش به فضای مجازی روی آوردهاند، از اقبال بهتری برخوردارند.
کرونا نفس فعالان صنعت صنایع دستی را به شماره انداخته است. هنرمندان حدود ۶۰ هزار کارگاه با مشکلات مالی ناشی از کاهش تولید و فروش محصولاتشان دست به گریبان شدهاند. فارغ از نبود حمایت دولتیها از صنعتگران، امسال صنایع دستی مانند بسیاری از صنعتهای دیگر گرفتار تبعات اقتصادی کرونا شده و بسیاری از فعالان این عرصه از دور خارج شدهاند.
دنبال سود نیستیم، برای بقا تلاش میکنیم
فرزانه درخشان، مدیر سازمان غیرانتفاعی دستادست که برای کمک به فعالان صنایع دستی در بازاریابی و فروش محصولات فعالیت میکند، به «پیام ما» میگوید: «هزینه مواد اولیه روز به روز بیشتر میشود و فعالان در قیمتگذاری دچار مشکل شدهاند. در کنار این مشکل، هزینه حمل و نقل و هزینههای اینترنت هم به شدت بالا رفته است. افراد و گروههایی بودند که کار را تعطیل کردند، چون دیگر برایشان نمیصرفید. میگفتند اگر قیمت را از یک جایی بالاتر ببریم، مردم نمیخرند و از یک حد هم پایینتر بیاوریم، برای خودمان فایدهای ندارد و باید از جیب بگذاریم.»
به گفته درخشان، خیلی از فعالان این صنایع دستی در این شرایط فقط تقلا میکنند تا کارشان تعطیل نشود. او ادامه میدهد: «از سال گذشته که بحران اقتصادی شدیدتر شد یکی از جاهایی که خیلی آسیب دید صنایع دستی بود چرا که صنایع دستی از ضروریات زندگی نیست و به همین دلیل هر قدر شرایط اقتصاد مردم بدتر شود، از سبد خرید مردم خرید موارد غیرضروری حذف و یا کمتر می شود.»
در این وانفسا گروهی برخلاف مسیر طوفان حرکت کرده و با چنگ و دندان از فعالان این عرصه حفاظت میکنند. سروش صلواتیان یکی از آنهاست. او فعالیت خود را از سه سال پیش شروع کرده و در طی این مدت با افتوخیزهایی مواجه بوده است. «جازکالا» که فروش محصولات مردمان مناطق حاشیه جازموریان را پوشش میدهد با بیش از ۱۲ هزار دنبالکننده بعد از روزهای کرونا جان تازهای گرفته است. صلواتیان به «پیام ما» میگوید که در طی این ۴ ماهه که کارش را آغاز کرده هیچ محصولی روی دستش نمانده است. در صفحه جازکالا محصولات متنوعی از سوزندوزی و حصیربافی و حتی محصولات خوراکی را در خود جا گرفته است و حصیر بافی با اقبال گستردهای مواجه شده است. بیشتر محصولات این صفحه از تولیدات اهالی جازموریان است؛ محصولاتی که تا حدی از اثرات افزایش قیمت مواد اولیه مصون ماندهاند.
«یکی از شاگردانم را به کارگاه دوخت لباس بیمارستان معرفی کردم»
چراغ بازار صنایع دستی بعد از کرونا کم فروغتر شده است و تولیدات اندک فعالانی که در این عرصه فعالیت میکنند، سفارشی است. زهرا محسنی که از دبیران هنری رودوزی سنتی ایران در خراسان است به «پیام ما» می گوید: «همه کلاسهای آموزشی بعد از کرونا تعطیل شد و حتی زنانی که در آموزشگاه فنیوحرفهای آموزش داده بودم تا کار را به هنرجوها یاد دهند، متقاضی چندانی ندارند، یعنی حتی یک نفر را هم ندارند.»
محسنی میگوید شاگردانی که پیش از این بیش از ۱۰۰ اثر تولید و در نمایشگاهها به فروش میرساندند، دیگر هیچ ثبت سفارشی ندارند. «کسی فروشی ندارد، مگر کسانی که به صورت آنلاین محصولات را در صفحاتشان میفروشند که همان ها هم فروش چندانی ندارند.» او یکی از شاگردانش میگوید که وضعیت اقتصادیاش چنان ضعیف شده که به ناچار او را به یکی از کارگاههای دوخت لباس برای بیمارستان معرفی کرده تا از این طریق بتواند درآمد کسب کند.
بیشتر فعالان صنایع دستی از تسهیلات کرونا جاماندند
آمار دقیقی از ورشکستگان این عرصه در دسترس نیست اما آن طور که فرهاد فلاح، مدیرکل حمایت از تولید صنایع دستی وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی کشور به فارس گفته، کرونا به تولید و فروش صنایع دستی در کشور، حدود ۱۹۵۰ میلیارد تومان خسارت زده است. به گفته او بیش از ۶۰ هزار کارگاه انفرادی و جمعی تولید صنایع دستی در کشور در شرایط کرونا دچار آسیب اقتصادی شدهاند و فهرست نامهایشان به وزارت تعاون داده شده تا سهمشان را از تسهیلات دریافت کنند. با این حال بسیاری از متقاضیان از دریافت این تسهیلات جا ماندند.
از سوی دیگر میزان دریافت این تسهیلات در استانهای مختلف متفاوت است، چنان که به طور مثال تا دوم شهریور ماه تنها ۲۵ درصد از فعالان صنایعدستی در استان زنجان که متقاضی دریافت تسهیلات جبران خسارت بودند، موفق به دریافت این وام شدهاند. مسئول سازمان غیرانتفاعی دستادست هم تایید میکند که «تعداد کمی از فعالان صنایع دستی از این تسهیلات استفاده کردهاند.»
یونس رستمی، تولیدکننده و فروشنده لوازم مسی و قلمزنی در بازار اصفهان به «پیام ما» میگوید: «کرونا که آمد بازار خیلی کساد شد و تورم بازار را از ثبات خارج کرد. ما اکنون هیچ تضمینی نداریم و قیمتها مقطعی و ثانیهای افزایش می یابد و به همین دلیل بازار ۹۰ درصد دچار رکود شده است.» به گفته او به علت نبود ثبات، روند صعودی افزایش قیمتها و کاهش فروش، تولید و فروش تولیدات مسی ۷۰ تا ۸۰ درصد کاهش یافته است.
مدیر «دستادست» نیز از کاهش بیش از ۵۰ درصدی فروش در نمایشگاههای فروش مجازی خبر میدهد. او البته آمار دقیقی از فروش تکی و غیرمنسجم فعالان ندارد اما معتقد است که به طور حتم میزان فروش در سایر بخشهای غیرنمایشگاهی به شدت آسیب دیده است. افزایش قیمت مواد اولیه تیر آخر به این صنعت بود. حال فعالان این بخش به دو دسته تقسیم شدند؛ آنها که با افزایش هزینهها از این حرفه کنارکشیده و به سمت و سویی دیگر رفتهاند و آنها که با جانسختی با تبعات کرونا دست به گریبان شدند و با بهرهگیری از روشهای فروش مجازی و کمک سازمانهای مردم نهاد برای بقا تلاش میکنند.
هشدار سازمان هواشناسی درباره آلودگی هوای ۹ استان | هوای ۹۹ آلوده است
رئیس مرکز ملی هوا و تغییر اقلیم در گفتوگو با «پیام ما»: امسال به دلیل شرایط خاصی که در آن هستیم هم به واسطه کرونا، هم تحریمها و هم تخصیص نیافتن اعتبارات لازم سال الودهتری را خواهیم داشت.
پیام ما -آلودگی هنوز از آسمان کلانشهرها رخت نبسته است و هشدارها نشان از ادامه آن دارد. روز گذشته ۱۲ ایستگاه سنجش کیفیت هوا در کل کشور به رنگ قرمز درآمد و سازمان هواشناسی با هشدار زرد رنگ دیگری، آلودهشدن هوای ۹ استان را پیشبینی کرد. همزمان اراک ششمین روز آلوده خود را تجربه کرد و ایستگاه پیشوا در جنوب شرق استان تهران، با شاخص ۱۸۰ آلودهترین نقطه کشور شد. دود خفهکننده این بار زودتر از موعد همیشه آسمانها را تیرهوتار کرده و رئیس مرکز ملی هوا و تغییر اقلیم به «پیام ما» خبر میدهد که امسال به دلیل شرایط پیچیدهای که با شیوع کرونا همراه شده، سال آلودهتری خواهیم داشت.
بر اساس آمار سامانه پایش کیفی هوای کشور، روز گذشته دوازده ایستگاه سنجش، کیفیت هوا را ناسالم (قرمز) نشان میدادند؛ چهار ایستگاه در خراسان رضوی، سه ایستگاه در تهران و پنج ایستگاه در استانهای قم، خوزستان، فارس، اصفهان و خراسان جنوبی. این آمار البته جدا از نقاط زرد رنگی است که در نقشه پایش کیفی هوا از ناسالمبودن هوا برای گروههای حساس خبر میداد. هشدار تازه سازمان هواشناسی اما این است که از فردا (اول آبان) هوای ۹ استان آلوده خواهد شد. در اعلامیه سازمان هواشناسی آمده است: «در پی پایداری هوا و سکون نسبی جو افزایش غلظت آلایندهها از صبح پنجشنبه (اول آبان ماه) تا پیش از ظهر دوشنبه (۵ آبان ماه) برای استانهای تهران، مرکزی، البرز، اصفهان، قزوین، قم، آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی و خوزستان پیش بینی میشود.» بر اساس این گزارش، با حاکمیت این شرایط جوی و در صورت افزایش ترددهای درون شهری به ویژه در کلانشهرها افزایش نسبی آلایندهها تا حد ناسالم برای گروههای حساس رخ خواهد داد. سازمان هواشناسی توصیه کرده است که ترددهای غیرضروری در سطح شهر کاهش یابد، به ویژه برای کودکان، افراد مسن و بیماران قلبی و تنفسی.
کرونا الگوی ترافیک را عوض کرد
تغییر الگوی ترافیکی به دلیل شیوع کرونا و استفاده از مازوت در سوخت کارخانهها؛ محمد مهدی میرزایی قمی، رئیس مرکز ملی هوا و تغییر اقلیم این موارد را از دلایل آلودگی هوا در شهرها و استانهای مختلف میداند. او درباره ادامه روند آلودگی به «پیام ما» میگوید: «ما هر سال بر استفاده بیشتر از حملونقل عمومی تاکید میکردیم اما امسال به دلیل شیوع کرونا الگوهای ترافیکی هم تغییر کرد و وزارت بهداشت هم در دستورالعمل خود استفاده حداقلی از سیستم حمل و نقل عمومی را توصیه کرد. در نتیجه شاهد این هستیم که استفاده از مترو حدود ۵۰ درصد کاهش داشته و شمار مسافران بیآرتی هم به نصف رسیده. کاهش مسافران به معنای از بین رفتن آنها نیست بلکه این افراد به سیستم حملونقل فردی منتقل شدهاند. با این همه توصیهها مطابق با شرایط است و خلاف نیست و لاجرم مردم مجبور به استفاده از خودروی شخصی شدهاند و این روند الگوهای ما را برعکس کرده و در نتیجه آلودگی هوا هم افزایش یافته است.»
در حالی که دو روز گذشته صحبت از این بود که ازن موجود در هوای تهران برای نخستینبار به کمترین میزان رسیده اما تابستان امسال ازن بیشتری در هوای تهران بود و این بار هم ویروس مرموز کرونا مقصر شناخته شد، چنانکه رئیس مرکز ملی هوا و تغییر اقلیم هم تایید میکند: «تغییر الگوی ترافیکی در تابستان از جمله دلایل اصلی وجود ازن بود.»
سال آلودهتری را تجربه میکنیم
«رابطه مستقیم» میان شیوع ویروس کرونا و آلودگی هوا موضوع دیگری است که میرزایی به آن اشاره میکند. این مسئله در روزهای آلوده سبب نگرانی بیشتر شده است: «بر اساس مطالعات انجام شده در دانشگاه جان هاپکینز آمریکا که دانشگاه هاروارد آن را منتشر کرده است، اعلام شده که افزایش یک واحد ذرات معلق پیام ۲.۵ باعث افزایش هشت درصدی ناشی از ویروس کووید-۱۹ میشود. یعنی اگر نتوانیم آلودگی هوا را کاهش دهیم و یا کنترل کنیم، اثرات زیادی بر روی کرونا هم خواهد داشت و هشت درصد مرگومیر را افزایش میدهد.» میرزایی با این ادله میگوید امسال شرایط آلودگی حادتر خواهد بود و ادامه میدهد: «امسال به دلیل شرایط خاصی که در آن هستیم سال آلودهتری را خواهیم داشت؛ هم به واسطه کرونا و تحریمها و هم به دلیل تخصیص نیافتن اعتبارات لازم. اینها عواملی است که امسال را سال دشواری میکند. ما برای سال ۹۹ با توجه به دستورالعملهای جهانی شاخصها را سختگیرانهتر کردیم و همین هم دلیلی بود که روزهای آلوده بیشتری در آمار باشد اما در مقایسه با همان استاندارد قبلی وضعیت بهتری را تجربه کردیم.» وضعیت در شهرهای دیگر نگرانکنندهتر است، چنان که او میگوید: «کلانشهرهایی که نیروگاه و پالایشگاه دارند و از سوخت مازوت استفاده میکنند، وضعیتشان حاد است؛ مانند اراک، اصفهان و مشهد. اما این میان کلانشهری که در این وضعیت اولویت دارد، تهران است.» بر اساس همین شرایط خاص است که سازمان حفاظت محیط زیست برنامههای کوتاهمدتی تدوین کرده و به ستاد ملی کرونا داده؛ جلوگیری از تردد خودروهای دیزلی، استفادهنکردن از سوخت مازوت، نظارت کافی بر معاینه فنی و نظارت مکانیزه بر تردد خودروها و نظارت بر معاینه فنی آنها.
چرا آلودگی زود به تهران رسید؟
شینا انصاری، مدیر کل محیط زیست و توسعه پایدار شهرداری تهران علت افزایش آلودگی هوا در پایتخت را افزایش تردد خودروهای شخصی در زمان شیوع کرونا میداند. او درباره علت آلودگی زودهنگام به ایلنا توضیح داد: «امسال روزهای سرد زودتر آغاز شد و در نتیجه زودتر شاهد سکون دما و عدم وزش باد بودیم، از طرفی افزایش تردد خودروهای شخصی نیز به دلیل شیوع کرونا بیشتر شده است، در نتیجه زودتر شاهد آلودگی هوا بودیم.» به گفته او بارگذاری جمعیت و خدمات در تهران بیشتر از ظرفیت زیستپذیری آن است و با یک تغییر در شرایط اقلیمی چنین شرایطی در محدوده کلانشهر تهران رخ میدهد. انصاری همچنین گفت: «برای از رده خارج کردن خودروهای فرسوده، وزارت کشور و برای ارتقای خودروهای نو، وزارت صمت و همچنین برای بهبود کیفیت سوخت، وزارت نفت مسئولیت دارد؛ این مساله چند وجهی است و با پیش قدم شدن یک سازمان و مطالبه از یک مجموعه راه به جایی نمیبرد.»
با طولانیشدن آلودگی هوای تهران و همزمانی آن با کرونا، رییس شورای شهر تهران پیشنهاد تعطیلی دو هفتهای شهر تهران را مطرح کرد اما یکی از رامین عزتی، کارشناس آلودگی هوا به ایسنا گفت که در حالی که تعطیلی دو هفتهای شهر تهران بهمنظور جلوگیری از احتمال ابتلا به بیماری کووید – ۱۹ راه حلی خوبی است اما در کاهش آلودگی هوای تهران تاثیر چندانی نخواهد داشت. او با استناد به نقشههای جغرافیایی آلودگی هوا توضیح داد: «با وجود اینکه بخشی از آلودگی هوای شهرهای بزرگ ایران ناشی از مصرف بنزین بیکیفیت است اما همانطور که در نقشههای جغرافیایی آلودگی هوا مشخص است، گرد و غبار و ذرات معلق همراه با تودههای هوا از صحرای بزرگ آفریقا به سمت ایران در حال حرکت هستند و میزان گرد و غبار به قدری زیاد است که باعث ایجاد آلودگی در شهرهایی از جمله تهران، تبریز، زنجان و کرج شده است.» این کارشناس از سوی دیگر به ارتباط شیوع ویروس کرونا و افزایش ذرات گردوغبار هم اشاره کرد. به گفته او بررسیها نشان میدهد که همزمان با افزایش گرد و غبار و ذرات معلق بهطور جدی شیوع ویروس کرونا میان افراد نیز افزایش پیدا میکند. اینطور که او گفته، همچنین طبق کششهایی که بین سطوح خارجی ویروس کرونا و ذرات معلق وجود دارد، کرونا میتواند همراه این ذرات معلق منتقل شود و در مکانهای دیگری نشست کند.
کولیندا گرابار کیتاروویچ چه کسی است؟
کولیندا گرابار-کیتاروویچ (به کرواتی: Kolinda Grabar-Kitarović) (زادهٔ ۲۹ آوریل ۱۹۶۸) سیاستمدار اهل کرواسی است. گرابار-کیتاروویچ از فوریه سال ۲۰۱۵ رئیس جمهور کشور جمهوری کرواسی میباشد. او اولین زن و جوانترین کسی است که به این مقام در کراوسی دست مییابد.
گرابار کیتاروویچ، وزیر امور خارجه پیشین و معاون دبیر کل ناتو است.
کولیندا گرابار-کیتاروویچ، نماینده حزب مخالف در انتخابات کرواسی با اختلاف بسیار کم آرا پیروز شد و به این ترتیب اولین زنی است که رئیسجمهور کرواسی می شود.
او بیش از ۵۰ درصد آرا و رقیبش ایوو جوسیپوویچ، بیش از ۴۹ درصد آرا را به دست آورد. جوسیپوویچ شکست را پذیرفته و به رقیبش تبریک گفته است.
ائتلاف میانه متمایل به چپ حاکم نتوانسته مانع سیر نزولی اقتصادی در شش سال گذشته شود و به این ترتیب کرواسی اکنون از نظر سیاسی به راست گردش کرده است. این انتخابات محکی کلیدی برای احزاب عمده این کشور بود.
شکاف میان دو نامزد در تمام دوره منتهی به دور دوم انتخابات کمتر از یک درصد بود.
خانم گرابار-کیتاروویچ که ۴۶ سال دارد عضو محافظه کار حزب اتحادیه دموکراتیک کرواسی است که بیش از ۲۰ سال پیش کشور را به سوی استقلال سوق داد.
جوسیپوویچ، ۵۷ ساله، که از سال ۲۰۱۰ رئیس جمهور بود، کارشناس حقوق و تصنیف گر آثار کلاسیک است. او از سوی ائتلاف حزب حاکم نامزد شده بود. او برای مدت های طولانی محبوبیت زیادی داشت و در ابتدا بعید به نظر می رسید که در انتخابات شکست بخورد. جوسیپوویچ خواستار تغییرات قانون اساسی از جمله افزایش اختیارات ریاست جمهوری برای حل بحران اقتصادی شده بود.
میزان بیکاری در کرواسی که در ژوئیه ۲۰۱۳ تازه ترین عضو اتحادیه اروپا شد، نزدیک به ۲۰ درصد است.
رئیس جمهور کرواسی در سیاست خارجی نفوذ دارد و فرمانده کل قواست اما اداره کشور عمدتا در دست نخست وزیر است.
انتظار می رود انتخابات پارلمانی تا پایان ۲۰۱۵ برگزار شود.
جزئیات قتل ستایشی دیگر این بار در نیریز
درحالیکه خبر قتل بیرحمانه ستایش ۶ساله در ورامین هنوز در شبکههای مجازی و سایتهای اینترنتی در حال انتشار است، کیلومترها آنطرفتر و در شهرستان نیریز استان فارس نیز قتل هولناک ستایش ۶ سالهای دیگر، مردم منطقه را شوکه کرده است.
این جنایت ظهر چهارشنبه، 25فروردینماه رخ داد و این بار دختربچهای ایرانی قربانی جنایت بود. آن روز صبح، مادر ستایش کوچولو مثل هر روز دست دخترش را گرفت تا او را به مهد کودک ببرد. آنها در روستایی حوالی نیریز زندگی میکردند و مهدکودک با خانهشان فاصله چندانی نداشت. به همین دلیل ظهر که میشد، ستایش 6ساله به تنهایی به خانه برمیگشت. اما آن روز مادر ستایش هر چه منتظر ماند از دخترش خبری نشد. زن جوان که نگران شده بود با مهدکودک تماس گرفت و وقتی شنید که ستایش ساعتی قبل آنجا را ترک کرده، نگرانیاش بیشتر شد. او که حدس میزد دخترش در بین راه به خانه اقوام رفته، به جستوجو پرداخت اما کسی دختربچه را ندیده بود. حدود ساعت 4بعدازظهر، وقتی همه جستوجوها برای یافتن ردی از دختربچه به بنبست رسید، خانواده ستایش راهی اداره پلیس شدند و درخواست کمک کردند.
تیمی از مأموران پلیس آگاهی برای یافتن ردی از دختربچه گمشده دستبهکار شدند. همهچیز از این حکایت داشت که دختربچه ربوده شده است. اما چهکسی دست به این آدمربایی زده بود؟ طولی نکشید که مأموران پلیس به فردی مظنون شدند. مردم روستا میگفتند که این فرد کارهای خلاف میکند و حتی قبلا هم دست به جنایت زده است و شک ندارند که ربودن ستایش کار او بوده است. به این ترتیب مرد جوان دستگیر و به اداره پلیس منتقل شد اما در بازجوییها گفت که بیگناه است.
در ادامه تحقیقات، شواهدی بهدست آمد که بیگناهی مظنون پرونده را ثابت میکرد اما مأموران پیش از اینکه او را آزاد کنند، بررسیهای مخفیانهای را در روستا برای یافتن ردی از ستایش شروع کردند. از آنجا که چندماه قبلتر و در آن حوالی زن و شوهری دختربچهای را پس از خروج از مهدکودک دزدیده و طلاهایش را به سرقت برده بودند، این فرضیه که فردی ستایش را برای سرقت طلاهایش دزدیده است، مدنظر قرار گرفت.
این فرضیه وقتی قوت یافت که خانواده دختربچه گفتند که او یک جفت گوشواره طلا همراهش بود. مأموران در این مرحله از تحقیقات به سراغ چند طلافروشی که در این روستا و روستاهای اطراف بود رفتند؛ چرا که حدس میزدند سارق پس از سرقت طلاهای ستایش، برای فروش آنها به طلافروشی رفته است. آنها در یکی از طلافروشیها به اطلاعاتی درباره مرد جوانی دست یافتند. صاحب طلافروشی گفت: چند ساعت قبل مرد جوانی یک جفت گوشواره بچگانه را برای فروش آورد. او فاکتور خرید نداشت و گفتم که بدون فاکتور گوشوارهها را نمیخرم. اما یکی از مشتریان که داخل مغازهام بود، با دیدن این مرد گفت که او و طایفهاش را میشناسد و حتما برایش مشکلی پیش آمده که میخواهد گوشواره دخترش را بفروشد. با ضمانت این فرد، گوشوارهها را به مبلغ 255هزار تومان خریدم و او از مغازه خارج شد.
ماموران گوشوارههای فروخته شده را به خانواده ستایش نشان دادند و آنها تأکید کردند که گوشوارهها متعلق به دخترشان است. با این اطلاعات، تیم تحقیق که به یک قدمی حل این معما رسیده بود، جستوجو برای دستگیری فروشنده طلاها را شروع کرد. اطلاعات بهدستآمده نشان میداد که این مرد جوانی کارگر، 33ساله، متاهل و پدر 2فرزند است که در همسایگی خانواده ستایش زندگی میکند. بررسیها نشان میداد که او از روستا خارج شده و کسی از وی خبر ندارد اما مأموران با کمین در ورودی روستا، مرد جوان را حدود ساعت ۳ بامداد پنجشنبه و 16ساعت پس از ناپدید شدن ستایش کوچولو درحالیکه قصد ورود به روستا را داشت، دستگیر کردند.
مرد جوان در بازجوییهای اولیه مدعی شد که بیگناه است اما پس از 30دقیقه، لب به اعتراف گشود و پرده از قتل بیرحمانه دختربچه 6ساله برداشت. او گفت: ظهر بود که ستایش را در نزدیکی خانهشان دیدم. همان لحظه وسوسه شدم و با گفتن این جمله که با تو کار دارم، وی را به داخل خانهام کشاندم. بعد دست و پا و دهان کودک را بستم و چادری دورش پیچیدم و او را به کوههای اطراف بردم. در آنجا با سرقت گوشوارههایش و اجرای نقشهام، وی را به قتل رساندم و جسدش را دفن کردم. به گفته محمدصادق رفیعی، دادستان نیریز، پس از اعترافات تکاندهنده قاتل سنگدل، مأموران راهی محل جنایت شدند و به این ترتیب جسد دختربچه از زیر خاک بیرون کشیده شد. این در حالی است که تحقیقات تکمیلی درخصوص این پرونده ادامه دارد.
ادامه واکنشها به قتل ستایش کوچولو در ورامین
قتل ستایش، دختر 6ساله افغان بهدست همسایه 17سالهشان در خیرآباد ورامین بازتاب گستردهای بهدنبال داشت. حالا پلیس از ادامه تحقیقات در اینباره خبر داده و مقامات نیز ضمن ابراز همدردی با خانواده ستایش کوچولو، از برخورد با عامل جنایت سخن میگویند. تا چند روز پیش هیچیک از مقامات پلیس واکنشی نسبت به این خبر هولناک نشان نداده بودند اما فرمانده انتظامی شرق استان تهران روز گذشته در این باره گفت:
«پلیس خواهان اشد مجازات برای متهم است.» سرهنگ ناظری ادامه داد: «روز 22فروردینماه و همزمان با اعلام خبر ناپدید شدن ستایش به پلیس، تیمی ویژه از زبدهترین کارآگاهان پلیس آگاهی شرق استان تهران در کوتاهترین زمان ممکن به سرنخهایی دست یافتند و فردای آن روز موفق شدند پسری 17ساله که در همسایگی خانه پدری ستایش زندگی میکرد و خانواده او با خانواده ستایش رفتوآمد داشتند را بهعنوان قاتل شناسایی کنند.»
وی افزود: «متهم در مقر پلیس به قتل دختر 6ساله اعتراف کرد و رسیدگی به این پرونده در جریان است.» فرمانده انتظامی شرق استان تهران ادامه داد: «پس از این حادثه از خانواده این دختربچه دلجویی شد و این حادثه برای ما بسیار تلخ بود.» در همین حال ابوالقاسم مرادطلب، دادستان ورامین نیز با تاکید بر رسیدگی ویژه و خارج از نوبت به پرونده قتل دختربچه 6ساله افغان گفت که متهم 17ساله پرونده بهدلیل اینکه کمتر از 18سال سن دارد، به کانون اصلاح و تربیت تحویل داده شده است و دستگاه قضا منتظر اظهارنظر پزشکی قانونی درخصوص این اتفاق است.
وی افزود: به محض اعلام نظر پزشکی قانونی حداکثر ظرف 2روز پرونده جهت رسیدگی نهایی به دادگاه کیفری یک استان تهران ارجاع داده خواهد شد. از سوی دیگر استاندار تهران نیز از صدور دستور ویژه به همه دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی استان برای پیگیری حادثه قتل دختر 6ساله افغان در ورامین خبر داد.
وی همچنین به خانواده مقتول قول داد که این قضیه بهصورت جدی پیگیری شود. هاشمی همچنین از ایرانیان و اتباع افغان ساکن در منطقه دعوت به حفظ آرامش کرد. شهیندخت مولاوردی، معاون رئیسجمهور در امور زنان و خانواده نیز در پیامی گفت: « عرض تسلیت و ابراز همدردی با خانواده ستایش کمترین کاری است که میتوان انجام داد.» در همین حال سیدحسین نقوی حسینی، نماینده ورامین نیز به این خبر واکنش نشان داد و گفت: «قتل ستایش را مطابق قوانین جمهوری اسلامی ایران دنبال میکنیم و هیچ تفاوتی بین اتباع ایرانی و اتباع خارجی وجود ندارد.»
زندگینامه: محمدرضا شفیعی کدکنی (۱۳۱۸-)
دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی در سال ۱۳۱۸ در کدکن از روستاهای قدیمی بین نیشابور و تربت حیدریه به دنیا آمد.
او تحصیلات ابتدایی و دوره متوسطه را در مشهد گذراند و از آن پس وارد دانشکده ادبیات دانشگاه مشهد شد و به تحصیل پرداخت و لیسانس خود را در این رشته دریافت کرد.
دکتر شفیعی، همزمان با تحصیلات متوسطه و دانشگاهی در حوزه علمیه مشهد به تحصیل علوم ادبی و عربی پرداخت و ادبیات عرب را نزد اساتید معظم این حوزه فراگرفت.
او در زمانی که در مشهد به تحصیل اشتغال داشت از اعضای موثر و فعال انجمنهای ادبی به شمار می رفت و از همان آغاز نوجوانی آثارش در مطبوعات خراسان با نام مستعار ش م سرشک به چاپ می رسید.
در سالهای بعد از 1332 با همکاری تنی چند از جوانان شاعر و اهل ادب انجمن ادبی تشکیل دادند که بیشتر طرفداران شعر نو و ادبیات داستانی و ترجمه ادبیات فرنگی بودند که دکتر علی شریعتی نیز از جمله اعضای آن انجمن بودند.
شفیعی پس از عزیمت به تهران در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران دوره فوق لیسانس خود را گذراند و سپس دوره دکترای زبان و ادبیات عرب را نیز پشت سر گذاشت.
او مدتی در بنیاد فرهنگ ایران و کتابخانه مجلس سنا به کار اشتغال ورزید و سپس به عنوان استاد دانشکده ادبیات تهران در رشته سبک شناسی و نقد ادبی به کار مشغول شد.
دکتر شفیعی همچنین مدتی را بنا به دعوت دانشگاههای آکسفورد انگلستان و پرینستون آمریکا و ژاپن به عنوان استاد به تدریس و تحقیق اشتغال داشت.
دکتر شفیعی از استادان بارز و متبحر ادبیات معاصر ایران و از محققین بزرگ به شمار میرود که در نقد شعر و ادب فارسی صاحب نظر است و در شعر و شاعری نیز مقام والایی دارد و صاحب سبک و شیوه خاصی است که او را به عنوان شاعری پیشرو میشناسند.
از ویژگیهای شخصیتی دکتر شفیعی این است که وی در محافل ادبی به ندرت ظاهر میشود و بیشتر در انزوای اهل ادب به سر میبرد.
وی در جوانی به شعر و شاعری پرداخت و نام مستعار (م. سرشک) را برگزید و طی آشنایی با نیما یوشیج سبک شعر نو را انتخاب کرد.
م. سرشک شاعری را با غزل آغاز کرد و در سال ۱۳۴۴ با انتشار کتاب «زمزمهها» و بعدها در مجموعههای دیگر توانایی خود را در سرودن غزل و قالبهای دیگر به خوبی نشان داد.
زمزمهها در حال و هوای سبک هندی سروده شده و تعلق خاطر شاعر به شاعران خراسانی را میرساند. دفتر شعر «در کوچه باغهای نیشابور» که در سال۱۳۵۰ منتشر شد، وی را به اوج شهرت رساند.
سروده (هزاره دوم آهوی کوهی) یکی از نابترین اشعار م. سرشک است که در زمره ماندگارترین اشعار معاصر فارسیقلمداد شده است.
در اشعار دکتر شفیعیکد کنیچند ویژگی به چشم میخورد: شاعر به سنتهای ادبی ایران و اسلام دلبستگی دارد و این رایحه فرهیختگی را در اشعار خود به بهترین نحو منعکسکرده است.
دیگر اینکه طبیعت و محیط طبیعی استان خراسان را در اشعار خود آشکار کرده و خواننده را با آمیزهای از خاطرات تاریخی خود و طبیعت عبوس خراسان آشنا میسازد. اشعار دکتر کدکنی غالبا رنگ اجتماعی دارد و اوضاع جامعه ایران در دهههای چهل و پنجاه شمسی در شعر او به صورتتصاویر، رمزها و کنایهها جلوهگراست.
او در عرصه تالیف و تصحیح و ترجمه و نقد و تحقیق، بی هیچ تردیدی، چهرهای ممتاز در ادبیات ایران است.
کتابهای «صور خیال در شعر فارسی»، «موسیقی شعر»، «اسرار التوحید» و دهها کتاب و مقاله دیگر وی امروزه، در زمره آثار مرجع به شمار میروند.
تخلفات انتخاباتی که مشاهده می کنید را به این شماره ها پیامک کنید
باسمه تعالی
سامانه هوشمند بازرسی انتخابات (سهبا) وزارت کشور، آماده دریافت گزارشات مردمی در ارتباط با هرگونه تخلف احتمالی در انتخابات پنجمین دوره مجلس خبرگان رهبری و دهمین دوره مجلس شورای اسلامی می باشد. لازم به ذکراست که هرکدام از شهرستانها دارای شماره پیامک اختصاصی و مجزا می باشند که لیست آن به شرح زیراست: http://entekhabat.moi.ir/portal/Home/Default.aspx?CategoryID=4fa730b8-ac52-4bfc-ac2e-a137dda0b781
گُرجِستان (به گرجی: საქართველო، ساکارْتْوِلُ) (با نام بینالمللی “Georgia”) کشوری است در قفقاز که بین دریای خزر و دریای سیاه قرار گرفته است.
گرجستان یکی از کشورهایی است که در هر دو قارهٔ اروپا و آسیا قرار داشته و یکی از اهداف مقامات سیاسی تفلیس پایتخت گرجستان، عضویت در اتحادیه اروپا و ناتو است. که گرجستان در حال حاضر عضو ناظر در اتحادیه اروپا و ناتو می باشد و همکاری های زیادی با این دو سازمان دارند لازم به ذکر است که کلیه قوانین گرجستان مانند قوانین اتحادیه اروپا است و همچنین گرجستان عضو شینگن است.
مردم بومی گرجستان، مردم گرجی مسیحی ارتدکس و پیرو کلیسای ارتدکس گرجی هستند. گرجیها به زبان گرجی سخن میگویند که زبان رسمی کشور گرجستان است و با الفبای گرجی نوشته میشود که یکی از چهارده الفبای موجود در جهان میباشد.دیرینگی زندگی انسان در گرجستان به ۱٬۸۰۰٬۰۰۰ (یک میلیون و هشتصد هزار) سال پیش میرسد که گروهی از انسانهای نخستین موسوم به انسان گرجی در آن میزیستهاند. گرجستان یکی از قدیمی ترین کشورها و یکی از غنی ترین فرهنگ ها را داراست .
گرجستان در زمان باستان با نام ایبریا شناخته میشده است و امروزه در اکثر زبانها با اشکال گوناگون واژهٔ یونانی “گِئُرْگیا” (Georgia به معنای “کشاورزی”) شناخته میشود.از زمان بنیان پادشاهی گرجستان باستان یا همان ایبریا توسط پارناواز یکم در سدهٔ چهارم پیش از میلاد تا زمان حمله مغول به گرجستان در سدهٔ ۱۳ میلادی، دورهٔ صلح و آرامش در تاریخ گرجستان است و از حمله مغول به بعد، گرجستان تاریخی پر فراز و نشیب را با ایستادگی در برابر حملات ایرانیان، عثمانیها و روسها گذرانده که واپسین مورد آن حملهٔ روسیه به گرجستان در سال ۲۰۰۸ میلادی است.
نقطهٔ اوج تاریخ ارتباط گرجستان و ایران، دوران صفویه بوده که مهم ترین رویدادهای آن عبارتند از:
۲۳ بار حملهٔ ارتش امپراتوری صفویان به گرجستان
قتلعام بسیاری از گرجیها
اسارت و تبعید ۳۰۰۰۰۰ (سیصد هزار) تَن از بازماندگان گرجیهای کشته شده به قزوین، گیلان، مازندران، گلستان، اصفهان و فارس
برقراری متناوب حکومت صفویان بر شرق و حکومت عثمانیها بر غرب گرجستان
پس از صفویان، نادر شاه افشار به گرجستان حمله کرده و ۳۰٬۰۰۰ (سی هزار) گرجی را به خراسان تبعید کرد. آغامحمدخان قاجار نیز پس از حمله به تفلیس، با قتلعام مردم آن شهر، یکی از خونبار ترین وقایع تاریخ گرجستان را رقم زد و ۱۵٬۰۰۰ گرجی را نیز به ایران کوچاند.
با امضای عهدنامه گرجیوسک در سال ۱۷۸۳، گرجستان تحتالحمایهٔ روسیه شد و حدود بیست سال بعد یعنی در سال ۱۸۰۱ میلادی، روسیه، گرجستان را به عنوان یکی از فرمانداریهای خود اعلام نمود و رژیم تزاری در گرجستان برقرار شد. در پی انقلاب ۱۹۱۷ امپراتوری روسیه، گرجستان، در ۲۶ مه ۱۹۱۸ اعلام استقلال کرد، اما ارتش سرخ شوروی در سال ۱۹۲۱ میلادی (۱۳۰۰ شمسی) به گرجستان حمله کرده و به مدت ۷۰ سال، گرجستان یکی از جمهوریهای شوروی بود تا اینکه در سال ۱۹۹۱ میلادی (۱۳۷۰ شمسی)، مستقل شد.
تقسیمات کشوری گرجستان
کشور گرجستان به ۸ استان، یک منطقه خود مختار (اوستیای جنوبی به مرکزیت تسخینوالی) و ۲ جمهوری خودمختار به نامهای آجاریا به مرکزیت باتومی و آبخازیا به مرکزیت سوخومی تقسیم میگردد.آجاریا و آبخازیا زیر نظر و تحت حاکمیت دولت مرکزی گرجستان به فعالیت می پردازند و فرمانداران این مناطق از طرف دولت مرکزی انتصاب و هدایت می شوند.اوستای جنوبی نام رسمی این استان نمی باشد و روسیه به این منطقه اوستای جنوبی می گوید نام اصلی و باستانی این منطقه استان سامچابلو می باشد.
پایتخت این کشور تفلیس (به گرجی: თბილისი)، (تلفظ: تْبیلیسی) و شهرهای مهم آن کوتائیسی، روستاوی، گوری، پوتی، باتومی، سوخومی، متسختا، چیاتورا، تقیبولی، زوگدیدی، تسقالتوبو، تقوارچلی، گاگرا و تلاوی و تسخینوالی میباشند.
آب و هوای گرجستان
سرزمین گرجستان از دید اقلیمی منحصر به فرد است، یعنی هر چهار فصل سال دیده میشود به طوری که در یک زمان در کنارههای دریای سیاه هوای تابستانی در میان نخلهای حکم فرماست؛ در تپه ماهورهای پایکوهی، رویش علفهای تازه و گلهای بهاری، همچنین در کوهستان، مه غلیظ همچون ابری که با ریزش برف و باران همراهاست وجود دارد.
اما قلل قفقاز بزرگ همچون قازبگی و دیگر کوهها، از برف ضخیم پوشیده شدهاند. در مجموع آب و هوای گرجستان تابعی است از موقعیت جغرافیایی این سرزمین، تودههای هوای اشباع شده از بخارات آب دریای سیاه از سمت غرب وارد دالان قفقاز و در گرجستان غربی باعث بارندگی متناوب میشود و با از دست دادن نسبتی رطوبت از رشته کوههای سورامی، مسختی و ارسیانی وارد گرجستان شرقی میشود.
شاید به همین دلیل است که گرجستان شرقی بارندگی کمتری را دریافت میکند و آب و هوای آن خشک تر است.