سایت خبری پیام ما آنلاین | چگونه يك شبه ميلياردر شدم!!؟

چگونه یک شبه میلیاردر شدم!!؟





۱۷ خرداد ۱۳۹۵، ۱۶:۲۶

چگونه یک شبه میلیاردر شدم!!؟

مظفراسکندری زاده/
پس از لغو شگفت انگیز موافقت اصولى موسسه اعتبارى ایرانیان (بیش از ۱۵ سال پیش) ودر حالیکه مراحل مختلف تبلیغات صدا وسیماو پذیره نویسى با هزینه اى سنگین به پایان رسیده ، وضربه ائ سهمگین بر پیکر نهال نو پای مشیز بود!! همه توان خود رابراى باز پس گیرى سپرده قانونى و سهام پذیره نویسان که حدود دو میلیارد تومان ودر یکى از بانکها وبا دستور ویژه قفل شده بود به کار بردم، هیچ نتیجه اى نداشت !! بازیمان می دادند و وقت تلف مى کردند تا شایعات اثر خود را بگذارد و مشیز ورشکست ومن به عنوان رییس هیات مدیره و مدیر عاملى که براى همین روزها رسما مسئولیت را پذیرفته بودم و نه کارهاى بانکى وحتى خیر!؟روانه زندان وصدها کودک یتیم و ومعلول وتوان خواه دوباره در بدر شوند وسیاست وسیاست بازان حرفه اى به زعم خودشان پیروز !
براى اخرین بار با مدیر عامل و اعضا هیات مدیره بانک …. مذاکره واز آنان خواستم پول ما را ازاد کنند !! وعده هاشون از نوع سر خرمن بود و وقت کشى تصمیم قطعى خود را براى باز پس گیرى پول مردم کرمان که به ما در صندوق قرض الحسنه مشیز اعتماد ودر کار خیر موسسه خیریه کوثر مشیز شریک بودندگرفتم دو اتوبوس از دانشجویان و فداییان محرومین تحت پوشش مشیز که از کرمان امده بودند در مقابل ساختمان بلندبانک پارک وقرا شدهمه در کف شعبه مرکزى بنشینند و منتظر دستور من باشند، برادران کامیاب ومحمد ایمانى فرماندهى میدان وامور پشتیبانى وحفاظت را حسن روحانى، کاروشکى و دژم بعده داشتند.
براى اخرین بار به بالاترین طبقه که دفتر مدیر عامل وهیات مدیره بود رفتم وبا عصبانیت درب اطاق مدیر عامل را که جلسه اضطرارى داشتند باز و با صراحت به اقاى جما…. وهمشهرى کرمانى امان که عضو هیات مدیره واز ما طرفدارى مى کردگفتم تنها پنج دقیقه وقت دارید پول مردم کرمان را پس بدهید دقیقا از همین حالا وتا وقتى که با اسانسور به کف بانک مى رسم بعد از ان خود را اتش و ۸۰ نفرى که در سالن شعبه مرکزى بانک نشسته اند یکى یکى خود را اتش وبه همه اعلام مى کنیم بانک … پول کرمانى ها را خورد !!
وبه سمت اسانسور حرکت ودر حالیکه با تلفن همراه با برادرم خداحافظى و وصیت مى کردم اقا جما…. مدیر عامل که رنگ به صورت نداشت وعنقریب بود قالب تهى کند با التماس مى گفت به والله دست من نیست!؟ صبر کنید!! وقتى با اسانسور به طبقه همکف رسیدم رییس شعبه مرکزى بانک به من نزدیک شد و گفت پول شما اماده است تشریف بیاورید خدمتتان تقدیم کنم!! یک میلیارد و ششصد و پنجاه میلیون تومان در حسابى مشترک وشخصی به نام من ویکى از مدیران وقت صندوق قرض الحسنه مشیز باز وبا واریز پول به این حساب کار تمام شد. بلافاصله ودر همان محل طى نامه اى اعتراف کردیم که این پول مال مردم کرمان وسپرده گذاران است و وراث ما در صورت فوت ما هیچ ادعایی بر ان ندارند وبا فاکس ان رابه دفتر مرکزى مشیز ارسال وبا ۸۰ تن از تکاوران ودلاوران مشیزى پیروزمندانه بانک را ترک کردیم !
چه خون دلى خوردیم تا خانه محقرى که براى یتیمان ومحرومان ساخته شده بود بار دیگر به دست سیاست بازان حرفه اى بر سرشان اوار نشود.
۲۰ شهریور سال یاس ۱۳۹۴

به اشتراک بگذارید:





مطالب مرتبط

نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *