بایگانی مطالب برچسب: فرهنگ
ایران از دریچهٔ دوربین پژوهشگر انسانمدار
ایستاده بودند به تماشای سایههایی از دیروز؛ آدمها به تصاویری نگاه میکردند که ذهن را به گذشتهای ندیده پیوند میداد. گذشتهای که شاید بخشی از آن اکنون وجود ندارد و حالا تصاویر آویخته به دیوار، ایران را از قاب دوربین کسی نشان میداد که بیش از چهار دهه دربارهٔ تاریخ و میراث فرهنگی این کشور پژوهش و همهٔ آنها را ثبت کرده است. صحبتهای پرحرارت بین جمعیت دربارهٔ مردی بود که سالهای عمرش را وقف شناختن ایران کرد و جمعیت هدایت شد به سالنی که قرار بود دوستان، دوستداران و همسرش دربارهٔ او سخن بگویند؛ دربارهٔ «عباس گروسی»، ایرانپژوه و مردمشناس کمترشناختهشدهٔ ایرانی که این مراسم برای بزرگداشت آثار و فعالیتهای او، جمعه ۲۶ آبانماه در خانهٔ هنرمندان ایران برگزار شد.
ایرانشناسِ بیهیاهو
دربارۀ «عباس گروسی» بهبهانۀ برگزاری مجلس بزرگداشت و برپایی نمایشگاه عکسهایش
راویان دوران طلایی دریا
روزی که مناسبات تجاری منطقه خلیجفارس و اقیانوس هند با ظهور رقبای جدید در امر تجارت و حملونقل دریایی تغییر کرد و نامهای جدیدی سر بر آوردند، چراغ دریانوردی بندر لافت رفتهرفته خاموش شد و دریای بزرگ در خاطر نسل طلایی دریانوردان مُرد. پس از آن دیگر «ناخدا سلیمان»، «ناخدا سفاری لافتی» و «سرهنگ محمد کهور» و … بندر منگلور، دارالسلام، زنگبار و هند را هیچگاه ندیدند. وقتی دریای بزرگ را از دریانوردان بگیرید انگار نهنگی را در یک حوض کوچک انداخته باشید، نهنگ پس از مدتی تلف میشود. با از رونق افتادن حملونقل دریایی، درهای تعداد قابلتوجهی از کارگاههای لنجسازی هم بسته شد. تاریخ دریانوردی بندر لافت باید آرامآرام میپذیرفت که دیگر هیچچیز مثل گذشته نیست، تنها سفری که ممکن است، سفر ذهنیست. آخرین نسل دریانوردان دریای دور رفتهرفته پیر شدند، آداب دریانوردی در گرداب تغییرات گم شد، آوا و نواهای دریانوردی کهن در میان همهمهٔ مدرنیته ناپدید شد، امّا هنوز از میراثداران سفرهای بزرگ تعدادی باقی ماندهاند که علیرغم سن بالا به راویانِ دوران طلایی دریا و بنادر خلیجفارس بدل شدهاند.
ظرف گردشگری «کندوان» بزرگتر میشود
از میان هشت روستای ایرانی معرفیشده به سازمان جهانی گردشگری یک قرعه بهنام «کندوان» آذربایجانشرقی افتاد و این روستای صخرهای به شبکهٔ جهانی روستاها وصل شد. حالا وضعیت این منطقه فرق کرده، برند جهانی شده است و باید چهرهٔ بینالمللی به خود بگیرد. این نکته را «مریم جلالی»، معاون صنایعدستی وزارت میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی هم تأیید کرده و گفته است که «ثبتهای ملی و جهانی امتیاز نیست بلکه مسئولیت است، برایناساس باید برنامهریزی ویژهای برای کندوان داشته باشیم»؛ برنامههایی که باید در دو بخش دولتی و خصوصی اجرایی شود و امکانات کندوان را برای پذیرایی بیشتر از گردشگران خارجی محیا کند.
موسیقی سیستان و بلوچستان عزادار شد
«دلمراد» چند سالش بوده؟ کسی نمیداند. فقط میگویند «پنجاه سال به بالا و شاید شصت سال». اما همه توافقنظر دارند که در فقر و تنگدستی در منطقهٔ «نیکشهر» زندگی میکرده. بااینحال همه در آنجا او را بهعنوان یک دهلنواز قابل میشناختند. گذران روزگارش هم از طریق مستمری خیلی اندکی بود که ارشاد به او میداد. «دلمراد شَکَلزهی» یکی از آخرین بازماندگان موسیقی سنتی سیستانوبلوچستان بود که روز جمعه بهدلیل مشکل ریوی و تنفسی از دنیا رفت.
هر جا را میدیدم خون بود
بیمهری دولت به نخستین میراث جهانی ایران حد ندارد
کودکانه شدن فقر به میراثی شدن آن میانجامد
آیین بزرگداشت «روز ملی کودک در ایران؛ کودک، میراثفرهنگی و هویت ملی» به همت پژوهشکده مردمشناسی با مشارکت موزه ملی ایران و گروه پژوهشی هنرهای سنتی در پژوهشگاه میراثفرهنگی و گردشگری برگزار شد.
غبار فراموشی روی گلیم «متکازین»
هر قوم و مردمان هر سرزمینی متناسب با جغرافیایشان دستبافتههایی داشتند. دستبافتههایی که نشانی از نمادهای آن سرزمین را منعکس میکرد. دستبافتهٔ هر قومی علاوهبر داشتن خصوصیات منحصربهفرد که نشان از روحیهٔ هنرمندان آن قوم داشت، باید نیازشان را هم رفع میکرد. خطهٔ سرسبز مازندران هم از این تعریف مستثنی نیست. بررسیها نشان میدهد نخستین نشانههای بافت در مازندران به حدود پنجهزار سال قبل از میلاد برمیگردد. دستبافتهٔ «متکازین» هم به همین قدمت در روستایی به همین نام در شهرستان بهشهر از سوی این قوم بافته میشده است و این روزها شاید نامش برایمان آشنا نباشد.