بایگانی مطالب : حیات وحش
میراث تاریخی کپنهاگ در آتش سوخت
ساختمان تاریخی بورس اوراق بهادار کپنهاگ که یکی از شناختهشدهترین ساختمانهای پایتخت دانمارک است، قربانی شعلههای آتش شد. صحنهای که تصاویر آن یادآور آتشسوزی کلیسای نوتردام پاریس در سال 2019 است.
فراموشی دستورالعمل مقابله با سگهای ولگرد
خبر گزیدگی ۱۶ نفر توسط یک سگ ولگرد و احتمالاً بیمار، فقط در تعداد آسیبدیدگان با اخبار پیشین فرق میکند. معضلی بهنام سگگزیدگی که ایران را در رتبهٔ بالای حیوانگزیدگی در جهان قرار داده است، علاوهبر هزینههای اجتماعی سنگین و گاه جبرانناپذیر، واردات گستردهٔ داروی واکسن هاری و بیماریهای مشترک سگ و انسان را بیش از معمولِ جهانی به کشور تحمیل میکند. بهنظر میرسد بهرغم گفتههای گاهوبیگاه در رسانهها، نه شهرداریها و نه وزارت کشور بهعنوان متولی حفظ سلامت جانی شهروندان در محیط شهر، با وجود دستورالعملهای روشن و دقیق، مسئولیت این موضوع را بهعهده نمیگیرند. سال ۱۳۸۷، یعنی ۱۵ سال پیش، وزارت کشور دستورالعملی را در مورد مقابله با افزایش جمعیت و پرسهزنی سگها به شهرداریهای سراسر کشور ابلاغ کرد که نهتنها شهرداریها آن را فراموش کردند، بلکه خود وزارت کشور نیز ضرورت اجرای آن را یادآور نمیشود.
مخفیکاری نکردهایم
چهارشنبه، ۲۳ اسفندماه ۱۴۰۲ روز خوبی برای محیطبانان پارک ملی «بمو» نبود. آنها در گشت و پایش خود به لاشهٔ یک بز کوهی رسیدند. دلیل مرگ نه حمله یک گونهٔ گوشتخوار بود و نه تیر شکارچی! بیماری این بز کوهی را تلف کرده بود، اما کدام بیماری؟ نگرانی همه این بود که بار دیگر طاعون نشخوارکنندگان کوچک (PPR) به جان حیاتوحش «بمو» افتاده باشد، اما آزمایشهای دامپزشکی این گزینه را منتفی دانست و نتیجه را اینطور اعلام کرد؛ تب برفکی!
گردشگری جنگلی بدون تخریب
فرض کنید در روی کره زمین محوطهای باشد که دایناسورها هنوز حضور دارند و زندگی میکنند، چه تصمیمی برای زیستگاه آنها باید گرفت؟ آیا منطقه را باید آزاد گذاشت تا هر تعداد ماشین میخواهند تردد و گوشهگوشه آن آتش روشن کنند؟ یا اینکه برنامهٔ حفاظت ویژهای برایش اجرا کرد؟ هر راهکاری که برای این زیستگاه در نظر گرفته میشود، برای «النگدره» هم صادق است؛ پارکی جنگلی و بخشی از جنگلهای هیرکانی در محدودهٔ شهر گرگان که همچون درختان انجیلی و... در آن وجود دارند، درختانی که بهعنوان فسیل زنده توانستهاند از عصر یخبندان نسلبهنسل خود را زنده نگه دارند و به سال ۱۴۰۳ برسانند. این گونهها نیاز به حفاظت ویژه دارند و در پی مطالبهٔ متخصصان، فعالان و کارشناسان جنگل و محیطزیست، در اسفند ۱۴۰۲ با تصمیم شورای حفظ حقوق بیتالمال به ریاست رئیسکل دادگستری استان گلستان و با حمایت دادستان گرگان، تردد تمامی وسایل نقلیه به این پارک جنگلی و افروختن آتش در آن ممنوع اعلام شد. از دکتر «مریم شهبازی»، دانشیار گروه محیطزیست دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان و رئیس کارگروه تنوع زیستی اتحادیهٔ انجمنهای علوم زیستی ایران، دربارهٔ دلایل این تصمیم و تبعات آن پرسیدیم. او قبل از هر سخنی تأکید داشت ازآنجاکه بهدلیل دخالتها و بهرهبرداریهای بیرویه، سطح قابلملاحظهای از جنگلهای دنیا از بین رفتهاند و یا در معرض خطر نابودی قرار دارند. امروزه بشر دریافته که مدیریت جنگل و هر نوع بهرهبرداری از آن باید بهصورت پایدار و با حفظ تنوع زیستی و منابع آب و خاک برای نسل آینده برنامهریزی شود. از این نظر گردشگری بهویژه در پارکهای جنگلی، نیاز به نگاه و رویکرد تازهای دارد.
بازگشت از لبهٔ انقراض
|پیام ما| «ترس برادر مرگ است. اگر میترسیم و نمیتوانیم ریسک کنیم، بهتر است در خانه بمانیم و وارد کار حفاظت نشویم. اگر پروژهٔ گوزن زرد شکست میخورد، ممکن بود نهتنها آبروی سالها کارم در حوزهٔ حفاظت، بلکه آبروی ادارهکل حفاظت محیط زیست خوزستان یا آبروی مهندس هوشنگ ضیایی بهعنوان حامیان پروژه از دست میرفت. هیچکدام ما نترسیدیم؛ هرچند هنوز هم تا موفقیت کامل پروژه نیاز به زمان زیادی داریم. متأسفانه روندی که ما در ایران داریم، مشابه سایر کشورها نیست. در تاریخ حفاظت پروژههای بزرگی را در سطح جهان شاهدیم که شکست خوردند، اما کارشناسان برای پروژههای بعدی از آنها درس گرفتند. در ایران شکست پلی برای پیروزی نیست، با شکست شما چندین مرحله عقب میروید و مدیران بعدی بهسختی ممکن است با شما همراه شوند. با همهٔ اینها دلیلی نیست که ریسک نکنیم، آنهم برای گونهای مانند گوزن زرد ایرانی که سرمایهٔ ماست و کلمهٔ ایرانی کنار آن به ما انگیزه برای کار میدهد.» اینها گفتههای «فرشاد اسکندری»، کارشناس حیاتوحش است که نزدیک به ۱۶ سال روی این گونه کار کرده و سه پروژهٔ رهاسازی هم جزو مدیران پروژه بوده است. از او دربارهٔ وضعیت گوزن زرد پرسیدیم و راهکارهایی که برای حفاظت از آن باید در دستورکار قرار گیرد.
امید برای نجات یوز ایرانی کمرنگتر شد
پیام ما: گرچه شاید بیشترین تولید محتوای مطبوعاتی دربارهٔ حیاتوحش در ایران برای یوز انجام شده باشد، اما همچنان بسیاری از نکات ناگفته در این زمینه وجود دارد. در این پرونده، «عطیه تک تهرانی» و «نوید قلیخانی»، اعضای انجمن یوز، ضمن بیان تجربهشان در سفر به اتیوپی جهت شرکت در اجلاس جهانی یوزپلنگ و بازدید از پارک ملی «بله»، دربارهٔ وضعیت یوز آسیایی و راهکارهای پیش رو نوشتهاند.
پرواز «همای سعادت» از «کُنار صندل» تا «کاخ سفید»
دیده شدن «کرکس ریشدار» که در گنجینهٔ ادب فارسی از آن با نام «همای سعادت» یاد می شود، همزمان شد با بارشهای واپسین روزهای زمستان و پس از ماهها خشکی و بیبارشی و پاییز و زمستانی نهچندان نرمال، بارش برف و سرما بیش از یکسوم پهنهٔ ایران را در برگرفت و جنوب سیستانوبلوچستان را بار دیگر درگیر سیلاب کرد. برآوردهای انجامشده بیانگر آن است که تنها آب برابر برف این بارشها تا امروز بیش از ۱۷ میلیارد مترمکعب است، یعنی ۸۵ برابر گنجایش سدی به بزرگی سد امیرکبیر کرج این برآورد را چه بتوان پیشکش «سعادت» از سوی «هما» دانست یا نه، ولی هرگز نشانی از پایان خشکسالی یا بازسازی دوبارهٔ سفرههای آب زیرزمینی ازبینرفته و فرونشستهٔ این سرزمین نیست. به هر روی، همزمانی دیده شدن «هما» و این ویژهبارشها، پیشکشی «سعادت» و نیکبختی از سوی این کرکس ریشدار را برای ایرانیان پشتیبانی کرد، اگرچه نتوانیم بین این دو رخداد، همبستگی یا پیوندی علمی برقرار سازیم.
دود جنسیتزدگی در چشم حفاظت
«میخواستم سوار کشتی ترال شوم و پژوهشی روی پستانداران دریایی داشته باشم، با صیادان بهتنهایی صحبت کنم، از آن اتاق بیرون بروم و وارد مسجد شوم و به همکارم در ادارهٔ کارگاه کمک کنم. هیچکدام اینها نشد؛ چون زن بودم!» اینها گفتههای نازنین محسنیان کارشناس حیاتوحش است. او میگوید: «نگاهی به زنانی که در حوزهٔ حیاتوحش کار میدانی میکنند بیندازید و ببینید چند نفرند! ما همینجور داریم آب میرویم. دلیل مشخصی هم دارد، کار کردن ما همچنان با محدودیت مواجه است.»
چالش با «گاندو» در زمانهٔ سیل
هفتهٔ گذشته یعنی دقیقاً هشتم اسفندماه اولین هشدار دربارهٔ نزدیک شدن گاندوها (تمساحهای پوزهکوتاه) به روستاها با سرریز شدن «سد پیشین» از سوی مدیرکل محیط زیست سیستانوبلوچستان داده شد. «محمدرضا علیمرادی» اعلام کرد با توجه به بارندگیهای اخیر و سیلاب بهوجودآمده بهویژه در جنوب این استان در منطقهٔ بلوچستان احتمال خروج تمساح پوزهکوتاه (گاندو) از برکه وجود دارد که مردم باید بهشدت مراقب باشند. در کنار این هشدار، مطالبی هم در شبکههای اجتماعی دربارهٔ دیده شدن «مار» در سیلابها منتشر شد. آیا واقعاً با هجوم مارها در شرایط بحرانی مردم سیستانوبلوچستان مواجهیم؟ این سیل چه تبعاتی بر حیاتوحش و بهویژه خزندگان دارد؟ کدام گونهها بیشتر آسیب میبینند و شرایط تنوع زیستی پس از فروکش کردن این بحران چگونه خواهد بود. این پرسشها را با «باربد صفایی» خزندهشناس در میان گذاشتیم. بهگفتهٔ این کارشناس حیاتوحش، اخبار و تصاویر منتشرشده نشان نمیدهند که هجوم مارها در این منطقه اتفاق افتاده است، بلکه درمقابل، این سیل باعث تلفات گسترده در گونههای مختلف خزندگان شده است.
«قلادهگذاری» برای حفاظت از یوز ضروری است
یوزها باید حفظ شوند، اما چطور؟ گروهی از کارشناسان میگویند آنقدر سازمان حفاظت محیط زیست و برخی کارشناسان درگیر سایت تکثیر در اسارت هستند که یادشان رفته، بدون زیستگاه هر اندازه یوز اسیر هم که داشته باشید، فایدهای ندارد. گروه دوم از کارشناسان دستهٔ اول میپرسند با یوزهای در اسارت چه باید کرد؟ آیا باید سوژهٔ عکاسی شوند تا هرازگاهی و به مناسبتی سایتهای خبری و شبکههای اجتماعی از تصاویرشان پر شود یا اینکه باید از این پتانسیل برای شکل دادن به یک جمعیت پشتیبان بهره گرفت. گروه سومی هم این روزها هست، آنها که معتقدند علاوهبر حفاظت از زیستگاه و البته تکثیر در اسارت اصولی و فراجمعیت، باید رویکرد سومی را هم توأمان در پیش گرفت؛ قلادهگذاری یوزهای آسیایی! «علی شمس»، کارشناس حیاتوحش که بهتازگی پس از سه سال کار روی زیرگونهٔ شمالغرب آفریقا به ایران بازگشته، در دستهٔ سوم جای دارد. او معتقد است بدون این گزینه چرخهٔ حفاظت از یوزهای رها در طبیعت تکمیل نخواهد شد.