نامه
۳۱ فروردین ۱۳۹۵، ۳:۱۳
به بهانۀ کشته شدن کودک مهاجر افغانستانی، در ورامین
عواطف را تحریک نکنیم، تسخیر کنیم
این مطلب گزیدهای است از یادداشت محمد کاظم کاظمی شاعر بسیار با ذوق و خوش سخن اهل افغانستان که سخنانی در خور مقام هنرمند و با زبانی شاعرانه با مردم افغانستان در میان گذاشته که مطالعهی این گزیده برای جامعهی خالی از لطف نخواهد بود.
( روی سخن من در این یادداشت، با جامعۀ مهاجر افغانستان است، کسانی که خبر کشته شدن دردناک ستایش قریشی در ورامین، دلشان را به درد آورده و در مواردی اندک، به اظهاراتی از سر درد، اما نسنجیده را موجب شده است.
ما مهاجران افغانستان، بارها جور «تسری جرم فردی به قضاوت اجتماعی» را کشیدهایم. حتی گاه جرمی هم در کار نبوده و تبعاتی برای ما مهاجران داشته است، مثل جریان خفاش شبهای تهران که به غلط افغانستانی دانسته شد و عواقب سنگین اجتماعی برای ما بر جای گذاشت.
ولی اگر ما عقیده داریم که آن روش نادرست بوده است، اکنون باید در عمل به این عقیده وفادار باشیم. باید بدانیم که این جرم میتوانست از سوی هر کسی اتفاق بیفتد. ما باید با تدبیر و تعقل، روش درست برخورد با چنین ماجراهایی را به همه نشان دهیم.
ما برای این کار به دو چیز نیاز داریم. یکی ایجاد همبستگی در بین همه مهاجران ما در شرکت وسیع و چشمگیر در مراسم تشییع و ختم آن مرحوم و دوم بازتاب این همبستگی در رسانههایی که در دسترس داریم.
نفس حضور وسیع و پررنگ مهاجران ما تأثیرگذار است، چه در استادیوم ورزشی باشد، چه در یک مراسم ملی، چه در یک تشییع جنازه و ختم. این حضور پررنگ و گسترده و البته بدون حاشیه و خشونت، خودش هم بر عواطف عمومی جامعۀ ایران تأثیر میگذارد و هم آنها را از ماجرا خبر میکند.
باید این قضیه عواطف مردم ایران را نشانه بگیرد. باید کاری کرد که بدنۀ جامعۀ ایران که قطعاً از این جنایت بیزارند، از رهگذر عاطفی در جریان این ماجرا قرار بگیرند، ولی نه با شکلی که به رضایت از این ماجرا متهم شوند و ناچار شوند که از خود دفاع کنند و مثلاً بگویند، خوب، شما هم که گاه از این کارها کردهاید. ما باید مردم ایران را در موقعیت همدلی و همراهی قرار بدهیم.
در پشت صحنۀ برنامه ماه عسل، احسان علیخانی حرف درستی میزد. گفت که شما در برنامه طوری صحبت نکنید که آدم ایرانی که پشت تلویزیونش نشسته است، آن قدر مورد تهاجم قرار بگیرد که ناچار شود به توجیه و دفاع روی بیاورد. شما طوری صحبت کنید که حس کند خود او در این رنج شما شریک است.
این است که در چنین مواقعی آنچه مهم است، «تحریک عواطف» جامعه میزبان و مهاجر نیست، بلکه «تسخیر عواطف» است. تحریک عواطف کمک نمیکند. چون عاطفهای که تحریک شود، واکنش قابل پیشبینی ندارد. ولی تسخیر عواطف، یعنی این که دست عاطفۀ طرف را بگیری و دنبال خودت بکشانی. و این تسخیر عواطف با شرکت جدی، باشکوه، آرام و مثبت در مراسم و مطرح کردن ابعاد مظلومیت ماجرا رخ میدهد، بدون این که قضیه افغانستانی و ایرانی را پررنگ کنی. ما مهاجران در رسانهها و جامعۀ ایرانی دوستانی بسیار داریم که در آن زمان نداشتیم. بسیاری از خبرگزاریها و مطبوعات ایران اکنون با ما همسویند. باید از این ظرفیت استفاده حداکثری بکنیم.
به هر حال دوستان گرامی. به این فکر نکنید که اگر این ماجرا در جهت برعکس رخ داده بود چه میشد. به این فکر کنید که ما راهی در پیش بگیریم که اگر باری دیگر خداناکرده جریانی شبیه خفاش شبهای تهران رخ داد، عوارض ناگوار آن کمتر باشد. و برای این مسیر، ما فقط یک راه در پیش داریم. همسو ساختن بیشتر افرادی از جامعۀ ایران با خویش. یارگیری از جامعۀ ایران، برای حمایت از مهاجرین.
مطالب مرتبط
نظر کاربران
نظری برای این پست ثبت نشده است.
تبلیغات
وب گردی
- بیماری هاشیموتو چیست؟ علائم و راهکارهای درمان
- نورپردازی کابینت آشپزخانه چه تاثیری بر روحیه افراد دارد؟
- سفر به پوکت بهترین مقصد گرمسیری آسیا با تور تایلند آرزوی سفر
- بورس شمش گلدن ارت ( خانی )
- مقایسه گچبری پیش ساخته پلی یورتان و گچبری پیش ساخته پلی استایرن
- عطر بدون سردرد – 11 عطر مخصوص افراد میگرنی
- گیلکی کناری، پژوهشگر برتر متافیزیک ایرانی بر سکوهای بینالمللی
- چرا رزرو هتلهای 4 ستاره استانبول ارزشمند است؟
- کدام شاخص اقتصادی بیشترین تاثیر را روی پیشبینی قیمت انس طلا دارد؟
- محبوبترین تورهای ترکیه کدامند؟ بیشتر
بیشترین نظر کاربران
«آفاق آزادی در سپهر تاریخ» در غیاب زیباکلام
بیشترین بازنشر
پربازدیدها
1
به نام حیوانات به کام باغوحشداران
2
آشکارشدن گورهای ماقبلتاریخ هنگام ساخت بزرگراه
3
«بمو» را تکهتکه کردند
4
سوداگران گنج پل تاریخی ۳۰۰ ساله در بابل را تخریب کردند
5
محیطبانها با رد زنی چرخهای موتورسیکلت به شکارچیان رسیدند
دیدگاهتان را بنویسید