نتایج جستجو برای: افراد دارای معلولیت
توانمندسازی بدون تعیین هدف
چندسالی است که تلاشهای نهادها و سازمانهایی چون شهرداری برای تصور، تخیل و تغییر فضاهای شهری به این منظور که شهر، فضایی متعلق به همهٔ اقشار جامعه بهویژه خانواده و زنان باشد، جدیتر شده است. پروژههایی مانند «تهران، شهر خانواده» و «ریحانشهر» هم برآمده از دل همین تفکرات است. این دو رویداد با اتکا به ایدهپردازی و با هدف بهرهگیری از پتانسیل و ظرفیت کنشگران اجتماعی و جلب مشارکت زنان و خانوادههای ساکن در محلهها و مناطق شهر تهران بهدنبال تشویق، حضور و شنیده شدن گستردهتر صدا و ایدههای ساکنان شهر تهران بوده است. رویداد «تهران، شهر خانواده» در قالب محورهایی چون حملونقل و ترافیک شهری، خدمات شهری، معماری و شهرسازی، مبلمان شهری، زیباسازی، فرهنگ و اجتماع و اقتصاد شهری و رویداد «ریحانشهر» حول چهار محور اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و فراغتی در راستای تحقق حاکمیت مردم بر شهر و تحقق حکمرانی خانوادهمحور و نیز ایجاد و ارتقای هویت و تعلق زنان و خانوادهها به شهر تهران قدم برداشته است. این دو طرح دقیقاً زمانی مطرح شد که شهر تهران نهتنها دیگر شهری برای زنان نیست که دیگر شهری برای افراد دارای معلولیت، کودکان، سالمندان و حتی مردان هم نیست. شهرداری تهران بر این باور است که با اجراییشدن این طرحها شاید کمی صدای اعضای خانواده و زنانی شنیده شود که تا به امروز در تجربهٔ شهری نادیده گرفته شدهاند.
بررسی نقش افراد دارای معلولیت در رفاه جامعه
کتاب «اقتصاد ویژه تنی، بررسی مسائل اقتصادی معلولیت با رویکرد نظریه بازی» نوشته آکیهیکو ماتسویی، ترجمه علی عباسی و داود نجفی با مقدمه محسن رنانی در ۳۴۸ صفحه، با شمارگان هزار نسخه در سال ۱۴۰۲ منتشر شده است.
گردشگری جنگلی بدون تخریب
فرض کنید در روی کره زمین محوطهای باشد که دایناسورها هنوز حضور دارند و زندگی میکنند، چه تصمیمی برای زیستگاه آنها باید گرفت؟ آیا منطقه را باید آزاد گذاشت تا هر تعداد ماشین میخواهند تردد و گوشهگوشه آن آتش روشن کنند؟ یا اینکه برنامهٔ حفاظت ویژهای برایش اجرا کرد؟ هر راهکاری که برای این زیستگاه در نظر گرفته میشود، برای «النگدره» هم صادق است؛ پارکی جنگلی و بخشی از جنگلهای هیرکانی در محدودهٔ شهر گرگان که همچون درختان انجیلی و... در آن وجود دارند، درختانی که بهعنوان فسیل زنده توانستهاند از عصر یخبندان نسلبهنسل خود را زنده نگه دارند و به سال ۱۴۰۳ برسانند. این گونهها نیاز به حفاظت ویژه دارند و در پی مطالبهٔ متخصصان، فعالان و کارشناسان جنگل و محیطزیست، در اسفند ۱۴۰۲ با تصمیم شورای حفظ حقوق بیتالمال به ریاست رئیسکل دادگستری استان گلستان و با حمایت دادستان گرگان، تردد تمامی وسایل نقلیه به این پارک جنگلی و افروختن آتش در آن ممنوع اعلام شد. از دکتر «مریم شهبازی»، دانشیار گروه محیطزیست دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان و رئیس کارگروه تنوع زیستی اتحادیهٔ انجمنهای علوم زیستی ایران، دربارهٔ دلایل این تصمیم و تبعات آن پرسیدیم. او قبل از هر سخنی تأکید داشت ازآنجاکه بهدلیل دخالتها و بهرهبرداریهای بیرویه، سطح قابلملاحظهای از جنگلهای دنیا از بین رفتهاند و یا در معرض خطر نابودی قرار دارند. امروزه بشر دریافته که مدیریت جنگل و هر نوع بهرهبرداری از آن باید بهصورت پایدار و با حفظ تنوع زیستی و منابع آب و خاک برای نسل آینده برنامهریزی شود. از این نظر گردشگری بهویژه در پارکهای جنگلی، نیاز به نگاه و رویکرد تازهای دارد.
شنا خلاف جریان آب: چرا باید از حاشیه بنویسیم؟
قتل بیصدایان
صدایش در گلویش میشکند: «کدام مادری را دیدید که مرگ فرزندش را بخواهد؟ کیست که بخواهد بچهاش پیش از خودش این جهان را ترک کند؟ من اما خسته شدم و خیلی پیش آمده که از خدا بخواهم که دخترم را زودتر از من بگیرد...» اینها حرفهای بریدهبریدهٔ مادری است که چندماه پیش در گفتوگویی از رنج و سختی خانوادههایی که فرزند دارای معلولیت دارند، میگفت. او که خودش دارای فرزند اوتیستیک بود، حرفش این بود که نهتنها هیچ نهادی امکاناتی که باید را برای حمایت از این افراد اختصاص نمیدهد بلکه حتی دولت هم که باید طبق قانون کمکهزینهٔ معیشت را به آنها پرداخت کند، از وظیفهاش سر باز میزند. حرفی که لُب کلام تقریباً تمام افراد این گروه است؛ آنهایی که بارها برای احقاق حقوقشان تجمع کرده و خواستار اجرایی شدن ماده ۲۷ قانون حمایت از افراد دارای معلولیت مصوب سال ۹۶ شدهاند؛ اما تا امروز این قانون روی کاغذ مانده و اجرایی نشده است. اجرایی نشدن این ماده قانونی در شرایط دشوار اقتصادی، وضعیت معیشتی این گروه را که زندگی روزمرهٔ آنها با هزینههای درمانی بسیار بالا پیوند خورده، طاقتفرسا کرده است. تا جایی که سه روز پیش، خبر تکاندهندهٔ قتل یک پسر ۱۱ساله دارای معلولیت ذهنی و جسمی توسط مادرش با انگیزهٔ ناتوانی در نگهداری و هزینههای فرزندش آمد.
اوضاع کارگران زن خوب نیست
مدیرکل فرهنگی سابقِ وزارت کار گفت: اوضاع کارگران به طورکلی در ایران بد است، اما اوضاع زنان کارگر بدتر از مردان است. بسیاری از حقوقی که در قانون برای کارگران زن تعیین شده، اجرا نمیشود.
سالمندی «مسئله» است
بیست سالی است که از روند پرسرعت سالخوردگی جمعیت در جهان و بهخصوص ایران میگویند. با اینکه سرعت سالمندی جمعیت در ایران چند برابر جهان است، اما این موضوع شاید بهدلیل شرایط سخت اقتصادی و سیاستگذاری ناکارآمد آنطورکه باید به مسئلهای اجتماعی در دید عموم تبدیل نشده و هنوز بیش از اینکه مسئلهای برای مردم باشد؛ در حصار مجامع علمی و سیاستگذاران باقی مانده است. «نسیبه زنجری»، دکترای سلامت و رفاه اجتماعی و یکی از نویسندگان کتاب تازه انتشاریافتهٔ «آیندهپژوهی سالمندی جمعیت در ایران: پیشرانها و سناریوها» در بیستوچهارمین نمایشگاه مطبوعات در این باره میگوید: «بهجز مسئلهٔ کلان روند سالخوردگی جمعیت، وظیفهٔ ما این است که برای سیاستگذاران و سمنها روشن کنیم که برنامهریزی کارآمد و پایدار برای سالمندان در قبال پذیرش مسئلهمند بودن سالمندی، قدم اول است.»
خط بطلان بر کلیشهها
«فینتن بری»، اولین مرد مبتلا به سندرم داون بود که دو سال پیش در حزب جمهوریخواه «فیانا فِیل» ایرلند که یکی از دو حزب اصلی این کشور است، رأی آورد. او درحالی مسئولیت کمیتۀ اجرایی این حزب را بهعهده گرفت که تقریباً حدود ۲۰ سال گذشته را صرف استفاده از قدرتش بهنفع توانمندسازی افراد دارای سندرم داون کرده بود. این اتفاقی تاریخی که ایرلند را در سال ۲۰۲۲ به یکی از فراگیرترین نظامهای رأیگیری در اروپا تبدیل کرد، حالا بار دیگر با انتخاب «مار گالسران»، سیاستمدار زن اسپانیایی مبتلا به سندرم داون که پایش به مجمع منطقهای والنسیا باز شد، تکرار شده است. گالسران که حالا بهعنوان زنی تاریخساز شناخته میشود، در اولین مصاحبهاش به «گاردین» گفته است که میخواهد بهعنوان یک فرد و نه بهخاطر معلولیتش شناخته شود. این چهارمین بار است که در اتحادیۀ اروپا فردی با معلولیت ذهنی به مقامی سیاسی میرسد. اتفاقی که براساس ماده ۲۹ کنوانسیون جهانی حقوق افراد دارای معلولیت (که ایران هم عضویت آن را پذیرفته) و بر حق مشارکت در زندگی سیاسی و عمومی این افراد تأکید دارد، رقم خورده است.