بایگانی مطالب برچسب: توانمندسازی
توانمندسازی بدون تعیین هدف
چندسالی است که تلاشهای نهادها و سازمانهایی چون شهرداری برای تصور، تخیل و تغییر فضاهای شهری به این منظور که شهر، فضایی متعلق به همهٔ اقشار جامعه بهویژه خانواده و زنان باشد، جدیتر شده است. پروژههایی مانند «تهران، شهر خانواده» و «ریحانشهر» هم برآمده از دل همین تفکرات است. این دو رویداد با اتکا به ایدهپردازی و با هدف بهرهگیری از پتانسیل و ظرفیت کنشگران اجتماعی و جلب مشارکت زنان و خانوادههای ساکن در محلهها و مناطق شهر تهران بهدنبال تشویق، حضور و شنیده شدن گستردهتر صدا و ایدههای ساکنان شهر تهران بوده است. رویداد «تهران، شهر خانواده» در قالب محورهایی چون حملونقل و ترافیک شهری، خدمات شهری، معماری و شهرسازی، مبلمان شهری، زیباسازی، فرهنگ و اجتماع و اقتصاد شهری و رویداد «ریحانشهر» حول چهار محور اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و فراغتی در راستای تحقق حاکمیت مردم بر شهر و تحقق حکمرانی خانوادهمحور و نیز ایجاد و ارتقای هویت و تعلق زنان و خانوادهها به شهر تهران قدم برداشته است. این دو طرح دقیقاً زمانی مطرح شد که شهر تهران نهتنها دیگر شهری برای زنان نیست که دیگر شهری برای افراد دارای معلولیت، کودکان، سالمندان و حتی مردان هم نیست. شهرداری تهران بر این باور است که با اجراییشدن این طرحها شاید کمی صدای اعضای خانواده و زنانی شنیده شود که تا به امروز در تجربهٔ شهری نادیده گرفته شدهاند.
«برایا»، بازتاب صدای زنان بومی
بسیاری از مردم، جزیرهٔ کیش را به مراکز خرید، هتلها، رستورانها و کافهها میشناسند؛ درحالیکه جزیرهٔ کیش مکانهای دیدنی و پاتوقهای کمتر شناختهشدهای در روستاهایی به اسم «باغو» و «سفین» دارد که در میان ساختوسازهای انبوه و جریانهای مخرب جزیره اتفاقهای نو و خلاقانهای را رقم زده است. یکی از این اتفاقهای خوب در جزیرهٔ کیش تأسیس «خانهٔ زنان بومی کیش»، احیا و بازسازی گاراژهای قدیمی و تبدیل آن به کافهای برای فروش محصولات خوراکی جنوبی و دکانی برای فروش دستسازههای زنان است. کافهای دلنشین و زیبا در محلهٔ سفین قدیم، روبهروی موزهٔ مردمشناسی خانهٔ بومیان کیش که تا چند سال پیش گاراژهای قدیمی بودند که هرگز کسی به آنها توجه نمیکرد. تا اینکه «نغمه نقیلو» همراه با تیم «انجمن طرح سرزمین» تصمیم میگیرند این مکان را به محلی برای کارآفرینی اجتماعی زنان با هدف توسعهٔ گردشگری پایدار در روستای سفین تبدیل کنند. آنها با پشتکاری که داشتند موفق شدند این مکان را به یکی از جاذبههای گردشگری و پاتوق خوراکی، فرهنگی و هنری در بیاورند.
متفاوت، اما یکی مثل همه
همه حرفشان یکی است. میگویند ما ترحم نمیخواهیم. ما هم شهروندیم مثل همه و فقط تفاوتهایی باهم داریم. همانطور که یکی قدش از دیگری بلندتر یا کوتاهتر است، کسانی هم هستند که تفاوتهایی در تواناییهایشان با بقیه دارند. نه مدرسههای جدا، نه فضاهای ویژه فقط یک چیز میخواهیم و آن پذیرش اجتماعی است. اینکه جامعه آغوشش را بهرویمان باز کند. این چیزی است که نهفقط افراد دارای معلولیت که خانوادههایشان در هر گپوگفتی به آن اشاره میکنند. هرچند که نبود امکانات، برنامهها، زیرساختها و نظارت مناسب از سوی دولتها مزید بر علت خانهنشینی بسیاری از این افراد شده، اما گاهی چیزی از جنس چشمپوشی ناخواسته بر نیاز این افراد برای ادغام در جامعه از سوی عموم ما مردم، آنها را گوشهگیر کرده است. «لیلا مهردانا»، دبیر کانون توانگران امروز و فعال حوزهٔ افراد دارای معلولیت، در این باره میگوید: «درهای بسته را بهروی این بچهها باز کنید و بگذارید در کنار سایرین در جامعه حضور داشته باشند. هرچند آنها تواناییهایشان متفاوت است، اما توانمندند و در بسیاری از فعالیتها بهواقع نخبهاند.»