محمدرضا جعفری
محمدرضا جعفری
۶ خرداد ۱۴۰۳
پل سفید؛ نماد بازآرایی اهواز
مسأله این است: پلسفید اهواز، یا آنچه که پیشتر مشهور بوده است پل معلق اهواز، واجد چه ویژگیها و مولفههایی است و برخوردار از چه معناهایی که باعث شده است پس از حدود ۹۰ سال از ساخت، در مورد این سازه صحبت شود؟ پاسخ به این پرسش راه میگشاید به این سؤال که این پل اکنون و در زمانه حاضر چه جایگاه و چه معنا و مفهومی در شهر و برای شهروندان دارد. تحلیل نمادشناسانه پلسفید، کندوکاو در فرایند نمادشدن و اهمیت نمادین این پل در شهر اهواز، و تاحدی تاریخ معاصر اهواز است. تحلیلی که ختم میشود به بازیابی کارکرد مفهومی این پل در بازآرایی شهر اهواز.
محمدرضا جعفری
۹ اسفند ۱۴۰۲
دست از سر هورالعظیم بردارید!
درباب اهمیت همهجانبهٔ «تالاب بزرگ» یا «هورالعظیم» بسیار سخن گفته شده است. از بدبیاری این تالاب است، و ادبار ساکنان و حاشیهنشینانش که هور هم در مرز دو کشور با نظم سیاسی خاص است و هم بر بالای میادین نفتی عمیق و پر ارزش. دو کشور به خطاهای استراتژیک، هر یک بهدلایلی، راه آب بر تالاب بستهاند و بر تن نحیف هور مدام ضرباتی هر دم شدیدتر را وارد میکنند. میادین نفتی و ارزش اقتصادی آن چشم حکمرانان و صاحبمنصبان را گرفته یا بگوییم کور کرده است. اکوسیستم و آب و اقلیم و زیستمندان متنوع و حیات اجتماعی-اقتصادی-بومشناختی مردمان این ناحیه فدای مناسبات مخرب اقتصادی طبقهٔ حاکم شده است. در این سو، ایران، ساختار اقتصاد سیاسی مبتنی بر مناسبات سرمایهدارانۀ انحصاری کشور را به سمت بیشبرداشتِ ویرانگر از منابع آبهای سطحی و زیرسطحی کشانده و صنعت و کشاورزی ایدئولوژیک وابسته به بیشمصرفیِ آب را بهشدت توسعه داده است. آبی که باید به تالابها و دریاچهها بریزد و در آبخوانها ذخیره شود، در نوعی کشاورزی سنتیِ کمبهرۀ آببر راه به ساقههای گندم و پوستهٔ هندوانه میبرد و در فولادسازی هدر میشود. این بماند.
محمدرضا جعفری، میشل لووی
۱ بهمن ۱۴۰۲
بدیلهای رادیکال لازم است
مقدمهٔ مترجم: بحران اقلیمی بحرانی جدی و جهانی است. هم گسترده است و هم عمیق. هم انسان، زیستش، محیط پیرامونیاش و آیندهاش را دربر میگیرد و دچار میکند، هم طبیعت و همهٔ زیستمندانش را. اینجا و اکنونی هم نیست، همهگستر است و فرانسلی، گشوده به آینده، تعینبخش؛ آیندهای با این اوضاع و احوال تار و تیره و وخیم. زایش بیابان و حذف جنگلها و کمبارشی و پربارشی سیلوار، بالاآمدن آب دریاها و محو شهرها، انقراض گونهها، اسیدیشدن اقیانوسها، کاهش شدید آب سالم در دسترس، کاهش بارآوری کشاورزی و قحطی و گرسنگی و مهاجرت. بشر اینها را که دانست راه به چاره برد. دمدستیترین راه همان پنهانکردن واقعیات است و انکار عواقب. عدهای اما در چارچوب نظم موجود جهانی و یا خارج از آن، با نیات اصلاحطلبانه، با قصد سودآوری از شرایط موجود، با اهداف انقلابی، با قصد زیر و زبرکردن بنیانهایی که مسبب وضع بحرانی روبهگستر امروزند، اندیشهورزی عملی میکنند و چشماندازهایی میگسترند بر پایهٔ امکانات موجود و پتانسیلهایی که علم و دانش تجربی و فنی و نظری برای غلبه بر بحران یا تعدیل آن مهیا کردهاند. از اقتصادسبز و سرمایهداری سبز و بازیافت و اقتصادچرخهای، که درونسیستمیاند و اصلاحطلبانه با قصد حداقلی در تغییر سازوکارهای موجود تولید و مصرف تا آنها که ضدسیستمیاند و بنیانکن که طرح نویی پیش میکشند برای مهار و تغییر و دگرگونی اساسی در شیوهٔ تولیدی که بنا بر تجربیات عملی و مقتضیات نظریِ چند دههٔ گذشته ناتوان از حل بحرانی است که خود رشدش داده است. سوسیالیسم بوممحور یا اکوسوسیالیسم یکی از گرایشهای رادیکال در مقابله با بحران جهانی اقلیم است. این گرایش مبانی سوسیالیسم را با مبانی اکولوژی و مبانی زیستبوم تلفیق میکند و مسئلهٔ پایداری و حقوق طبیعت و حقوق نسلهای آینده را وارد نظام اندیشهای خود میکنند. از دید اینان در شیوهٔ تولیدی متفاوت از سرمایهداری، تولید صورت میگیرد ولی با بازتوزیعی متفاوت، نه برای فروش و سودآوری که برآوردن نیازهای اساسی جامعه: مسکن و آموزش و بهداشت، با حذف هزینههای گزاف اقتصادی و زیستمحیطی در راه تولیداتی چون صنایع نظامی و کالاهای بیمصرف تجملاتی. دیگر مفهوم رفاه در گروی داشتن کالاهای بیش از اندازه و متعدد نیست بلکه وجهی کیفی مییابد. از منظر جامعهگرایی بومگرا، اکوسوسیالیسم، عدالت توزیعی اصلی مهم است اما کافی نیست. مسئلهٔ محیطزیست و حقوق نسلهای آینده و حقوق طبیعت را هم باید مد نظر قرار داد. تولید و مصرف با درنظر گرفتن توان بازیابی و ظرفیتهای بازتولیدی و زیستی اکوسیستم انجام میشود. هدف اکوسوسیالیسم رعایت اصل پایداری طبیعت است همراه با رفاه همگانی. تضاد انسان و طبیعت به کنش متقابل متعاملانهای تبدیل میشود که در آن توسعه و پیشرفت و رفاه در تقابل با تعادل طبیعت نخواهد بود، یا در کممخربترین وجه خود است. چیزی که شیوهٔ تولید سرمایهداری کاملاً در تضاد با آن است. تزهای زیر را یکی از اندیشهورزان این گرایش برای صورتبندی بحران و پاسخ به بحران نوشته که مختصر و مفید است و از این رو، هم جای نقد دارد و هم جای بسط و ایضاح بیشتر.
محمدرضا جعفری
۱۷ آبان ۱۴۰۲
فسون و فسانهٔ اقتصاد سبز سرمایهداری
«هرچه اقتصاد آزادتر باشد، کیفیت هوا، آب آشامیدنی و بهداشت، فلزات سنگین و مدیریت پسماند بهتر است. این نتایج از این فرضیه که لیبرالیسم اقتصادی و بازارهای باز با بهبود کیفیت محیط ارتباط دارد را تایید میکند. لیبرالیسم اقتصادی ممکن است با تقویت نوآوریهای فناورانه، تشویق شرکتها به ارائه تعهدات داوطلبانه توسعه پایدار، عملکرد محیط زیست بهتری را رقم بزند.» این گزارهای کاملاً اشتباه است، و در واقعیت امروز جهان، و البته برای آینده کشوری در بزنگاهی تاریخی مانند ایران، کاملاً گمراهکننده. این گزاره در مواجهه با سیاستهای اقتصادی ایران، بهویژه در حوزه محیط زیست، عمدتاً با برنشاندن نوعی دوگانه کاذب، یک ساختار اقتصادسیاسی که غیردموکراتیک، ناپاسخگو، مسئولیتگریز و غیرشفاف است در مقابل اقتصاد بازار آزاد در کشورهای پیشرفته، که تاریخی سهمگین و پرمسئله را بر دوش میکشند، حکم به برتری تام و تمام ساختار بازار آزادی میدهد که نتایج ویرانکنندهاش در همه ابعاد انسانی و محیط زیستی عیان شده است. در ناعادلانهبودن اقتصاد لیبرالی موجود همین بس که طبق گزارش نهاد آکسفام یک درصد ثروتمندان جهان تقریباً دوسوم از کل ثروت جدید ایجاد شده از سال 2020 به این سو را تصاحب کردهاند. پیش از این و در طول دهه گذشته، سهم یک درصدی ثروتمندترین افراد از کل ثروت تولیدی حدوداً یکدوم بود که نشان میدهد نابرابری میان یک درصد و ۹۹ درصد جمعیت جهان افزایش یافته است. بر این باید افزود که بررسی دادههای پنجاهساله نشان میدهد افزایش دما باعث کاهش تولید ناخالص داخلی بسیاری از کشورهای فقیر و افزایش تولید اقتصادی کشورهای ثروتمندتر شده و تغییراقلیم حرکت بهسمت کاهش شکاف در نابرابری درآمد بین ثروتمندترین و فقیرترین کشورهای جهان را کند کرده است. موفقیت سیستم مذکور را هم افزایش انتشار گازهای گلخانهای، استمرار گرم شدن زمین و افزایش میزان و وسعت فروداشت محیط زیست رد میکند.
محمدرضا جعفری
۹ مرداد ۱۴۰۲
گرمایش جهانی و تبعیض اقلیمی در ایران
محمدرضا جعفری
۳۱ تیر ۱۴۰۲
گرمایش جهانی؛ تشدید تضاد کار و سرمایه
محمدرضا جعفری
۹ اسفند ۱۴۰۱
دست رد بر سینه استعمار سبز
مروری بر منشورِ دموکراسی و عدالت برای انرژی
محمدرضا جعفری
۱۵ دی ۱۴۰۱
راهی دگر بباید: دموکراسی برای آلودگی
آلودگی هوا، که هر پاییز و زمستان به اوج میرسد را باید فارغ از دعواهای جناحی داوری کرد