نتایج جستجو برای: نمایشگاه کتاب
برج آزادی تهران میزبان «سرو سیمین»
امسال جشنوارهٔ بینالمللی صنایعدستی و هنرهای سنتی فجر به ایستگاه هشتم رسید و دومین سالی است که این رویداد بهشکل بینالمللی برگزار خواهد شد. جشنوارهای که امسال با شعار «پیوند نسلی، پاسداشت هویت در پهنهٔ جهانی» رونمایی شد و پوستر امسالش را هم یکی از پیشکسوتان صنایعدستی و یک دانشآموز سفالگر رونمایی کردند. استقبال خوبی از برگزاری جشنوارهٔ صورت گرفت و بیش از پنج هزار اثر به دبیرخانهٔ جشنواره رسیده است. ۱۶ کشور در این جشنواره حضور دارند که البته حضور برخی از آنها بهمعنای فاخر بودن آثار ارسالیشان به جشنواره نیست و بهگفتهٔ دبیر علمی این جشنواره، انتخاب برخی از آنها به اجبار صورت گرفته است. این درحالیاست که همه میدانند صنایعدستی ایران در جهان تا چه میزان ارزشمند و غیرقابل مقایسه است. جشنوارهاش نیز آنقدر اهمیت دارد که از کشورهای مختلف برای شرکت در آن اثر ارسال شود؛ آثاری که شاید در مناطق بومی خودشان بهعنوان اثر هنری و صنعت دست پذیرفته شده باشند، اما در ایران قابلقبول نیستند و امسال برای شرکت در جشنواره «نه» گرفتند.
شبی برای اروند
|پیام ما| آبادان، خرمشهر و مینوشهر، محدودهای که حالا آن را با وسعت ۳۷ هزار و ۴۰۰ هکتار منطقه آزاد اروند مینامند، روزگاری یکی از مهمترین مراکز تجاری ایران و البته یکی از مقاصد گردشگری بود. سرزمینی با گذشتهای عجیب که زخم روزهای جنگ هنوز به تناش مانده در حالی که پیش از آن، آنقدر رونق داشت که نهتنها بومیها که حتی کارگران زیادی از فیلیپین، هند، پاکستان و مراکش اینجا شغل نان و آبداری در دستوبالشان بود و پای گردشگران برای تماشای اروند و کارون، تلاقی این دو رودخانه در مینوشهر، تماشای نخلستانها و خرید جدیدترین کالاهای تولیدشده در دنیا به این منطقه باز بود. حالا اما این رونق در منطقه وجود ندارد و بسیاری از اهالی معتقدند از ۱۷ سال پیش که منطقه آزاد اروند شکل گرفت، نه تنها اوضاع در این منطقه جنگزده بهتر نشد بلکه میان قوانین منطقه آزاد و سرزمین اصلی کار را خرابتر کرد و محرومیتها را بیشتر. حالا که قرار است دفتر توسعه گردشگری داخلی وزارت میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی رویدادهایی را با عنوان شبهای گردشگری در تهران برگزار کند، نوبت اولین شب به اروند رسید تا شاید بخشی از رونق از دست رفته بازگردد.
اشک همیشگی نساجی
نام نساجی مازندران سالهاست با اشک همراه است. این را وقتی روبهروی عکسها میایستی، همزمانی پیچیدن صدای سوت کارخانه و صدای سوت داور در زمین فوتبال، یادآوری میکند. سالهاست که کارگران کارخانه ساعت شش صبح روانهٔ کارخانه نمیشوند و کارگرانش از روزهای رونق، فقط حسرت را به یاد دارند. نمایشگاه «نساجی، ای امید شهر خسته» با آثاری از «محمد کلانتری» در گالری «مدار موازی» که از ۲۴ آذر دایر شده و تا ۲۲ دی ادامه دارد، نمایشی از سرگذشت این شهر و کارخانه است؛ از «کارخانهٔ نساجی» تا «باشگاه فوتبال نساجی» قائمشهر؛ روایتی که بیشوکم دربارهٔ برخی دیگر از شهرهای صنعتی کشور هم صادق است.
«خورشید سیاه» زندهیاد «طلیعه کامران» در گالری مژده
«خورشید سیاه» عنوان نمایشگاه نقاشی زندهیاد طلیعه کامران است که سوم آذرماه در گالری مژده افتتاح و مجموعهای از ۲۴ اثر از این هنرمند پیشکسوت که شامل طراحی و نقاشی است به نمایش گذاشته میشود.
ایران از دریچهٔ دوربین پژوهشگر انسانمدار
ایستاده بودند به تماشای سایههایی از دیروز؛ آدمها به تصاویری نگاه میکردند که ذهن را به گذشتهای ندیده پیوند میداد. گذشتهای که شاید بخشی از آن اکنون وجود ندارد و حالا تصاویر آویخته به دیوار، ایران را از قاب دوربین کسی نشان میداد که بیش از چهار دهه دربارهٔ تاریخ و میراث فرهنگی این کشور پژوهش و همهٔ آنها را ثبت کرده است. صحبتهای پرحرارت بین جمعیت دربارهٔ مردی بود که سالهای عمرش را وقف شناختن ایران کرد و جمعیت هدایت شد به سالنی که قرار بود دوستان، دوستداران و همسرش دربارهٔ او سخن بگویند؛ دربارهٔ «عباس گروسی»، ایرانپژوه و مردمشناس کمترشناختهشدهٔ ایرانی که این مراسم برای بزرگداشت آثار و فعالیتهای او، جمعه ۲۶ آبانماه در خانهٔ هنرمندان ایران برگزار شد.
ایرانشناسِ بیهیاهو
مانیفستی برای رنگرزی طبیعی
معلوم نیست بوی قرمز دانه است یا نیل که با هر بالا آوردن دست به مشامم میرسد. به زهرا میگویم بو کن، انگار از این حشرههای ریز میآید که ما به نام قرمزدانه میشناسیم. زهرا با نزدیک شدن دستم به صورتش، سرش را عقب میکشد. همهٔ انگشتها و کف دستم رنگ نیل به خود گرفته، اما قرمزدانهها هنوز صحیح و سالمند. آنها را گوشهٔ کیف میریزم و ذهنم از نمایشگاه فرش دستبافت دور میشود تا خودش را به موزهٔ ملی فرش برساند. موزهای که رنگ فرشهایش از نیل، قرمزدانه، اسپرک، کاه، برگ حنا، پوست پیاز، گل زعفران، بنه، مازو، پوست انار، پوست گردو، هلیله، هلیلهٔ سیاه، برگ مو، وسمه، روناس، گلرنگ، گندل و .. به دست آمده است؛ درست خلاف نمایشگاه فرش دستبافت سال ۱۴۰۲ که رنگهای شیمیایی در رنگرزی اغلب قالیها به کار رفتهاند. البته برخی فروشندهها قسم و آیه میخورند که قالیشان رنگ طبیعی دارد، در مقابل گروه دیگری میگویند رنگ طبیعی را فراموش کن و فروشندههایی هم که اصرار به استفاده از این رنگها دارند را جدی نگیر!
مانیفستی برای رنگرزی طبیعی