بایگانی مطالب برچسب: معلولان
قتل بیصدایان
صدایش در گلویش میشکند: «کدام مادری را دیدید که مرگ فرزندش را بخواهد؟ کیست که بخواهد بچهاش پیش از خودش این جهان را ترک کند؟ من اما خسته شدم و خیلی پیش آمده که از خدا بخواهم که دخترم را زودتر از من بگیرد...» اینها حرفهای بریدهبریدهٔ مادری است که چندماه پیش در گفتوگویی از رنج و سختی خانوادههایی که فرزند دارای معلولیت دارند، میگفت. او که خودش دارای فرزند اوتیستیک بود، حرفش این بود که نهتنها هیچ نهادی امکاناتی که باید را برای حمایت از این افراد اختصاص نمیدهد بلکه حتی دولت هم که باید طبق قانون کمکهزینهٔ معیشت را به آنها پرداخت کند، از وظیفهاش سر باز میزند. حرفی که لُب کلام تقریباً تمام افراد این گروه است؛ آنهایی که بارها برای احقاق حقوقشان تجمع کرده و خواستار اجرایی شدن ماده ۲۷ قانون حمایت از افراد دارای معلولیت مصوب سال ۹۶ شدهاند؛ اما تا امروز این قانون روی کاغذ مانده و اجرایی نشده است. اجرایی نشدن این ماده قانونی در شرایط دشوار اقتصادی، وضعیت معیشتی این گروه را که زندگی روزمرهٔ آنها با هزینههای درمانی بسیار بالا پیوند خورده، طاقتفرسا کرده است. تا جایی که سه روز پیش، خبر تکاندهندهٔ قتل یک پسر ۱۱ساله دارای معلولیت ذهنی و جسمی توسط مادرش با انگیزهٔ ناتوانی در نگهداری و هزینههای فرزندش آمد.
وام ازدواج سال ۱۴۰۳؛ ۳۵۰ میلیون تومان برای زوج های زیر ۲۵ سال
با تصویب نمایندگان مجلس شورای اسلامی به زوج های زیر ۲۵ سال در سال آینده ۳۵۰ میلیون تومان تسهیلات ازدواج پرداخت خواهد شد.
حق انتخاب شدن را به افراد دارای معلولیت بازگردانید
تجمع ناتمام معلولان
سازمان برنامهوبودجه جلوی معترضان به اجرا نشدن قانون را گرفت
متفاوت، اما یکی مثل همه
همه حرفشان یکی است. میگویند ما ترحم نمیخواهیم. ما هم شهروندیم مثل همه و فقط تفاوتهایی باهم داریم. همانطور که یکی قدش از دیگری بلندتر یا کوتاهتر است، کسانی هم هستند که تفاوتهایی در تواناییهایشان با بقیه دارند. نه مدرسههای جدا، نه فضاهای ویژه فقط یک چیز میخواهیم و آن پذیرش اجتماعی است. اینکه جامعه آغوشش را بهرویمان باز کند. این چیزی است که نهفقط افراد دارای معلولیت که خانوادههایشان در هر گپوگفتی به آن اشاره میکنند. هرچند که نبود امکانات، برنامهها، زیرساختها و نظارت مناسب از سوی دولتها مزید بر علت خانهنشینی بسیاری از این افراد شده، اما گاهی چیزی از جنس چشمپوشی ناخواسته بر نیاز این افراد برای ادغام در جامعه از سوی عموم ما مردم، آنها را گوشهگیر کرده است. «لیلا مهردانا»، دبیر کانون توانگران امروز و فعال حوزهٔ افراد دارای معلولیت، در این باره میگوید: «درهای بسته را بهروی این بچهها باز کنید و بگذارید در کنار سایرین در جامعه حضور داشته باشند. هرچند آنها تواناییهایشان متفاوت است، اما توانمندند و در بسیاری از فعالیتها بهواقع نخبهاند.»
گامهای نوپای گردشگری دسترسپذیر
|پیامما| گرچه آمار دقیقی دربارهٔ تعداد افراد معلول در کشور وجود ندارد، اما تخمین زده میشود حدود ۱۰ درصد جمعیت یعنی هشت میلیون نفر دچار معلولیت باشند؛ هشت میلیون نفر نیازمند مناسبسازی محیط زندگی و البته در دسترس بودن فضاها از جمله فضاهای گردشگری هستند. آماری که مسئولان را هم مجاب کرده است تا یک میز با عنوان «گردشگری دسترسپذیر» در وزارت میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی راه بیندازند و فکری به حال دسترسی گردشگران معلول به اماکن گردشگری و میراثی کنند. حالا یک سال از تشکیل این میز گذشته و نخستین سمینار تخصصی گردشگری دسترسپذیر ویژهٔ فعالان و راهنمایان گردشگری اسفند سال گذشته و دومین سمینار هم خرداد امسال برگزار شد. آنطور که یک فعال اجتماعی در حوزهٔ معلولیت میگوید، سالهای سال است موضوع مناسبسازی در جامعهٔ ایران مورد غفلت واقع شده، اما در سالهای اخیر مطالبهگریهای صورتگرفته اوضاع را بهتر کرده است.
دخل و خرج ناتراز موزهها
«مرجان حاجیرحیمی»، روزنامهنگار حوزهٔ میراث فرهنگی، روز دوشنبه (۸ آبان) در صفحهٔ شخصی خود در اینستاگرام از احتمال قطع گاز کاخموزهٔ جهانی گلستان نوشت. آنطور که او نوشته بود: «پس از سه بار اخطار قطعی گاز بهدلیل بدهی، روز دوشنبه مأمور گاز به کاخموزهٔ جهانی گلستان رفت تا گاز این مجموعه را بهدلیل بدهی قطع کند که با اصرار رئیس کاخ گلستان مأمور گاز از این کار منصرف شد. این درحالیاست که درآمد کاخموزهٔ جهانی گلستان در ششماههٔ اول سال حدود ۳۰ میلیارد تومان بوده که مثل درآمد همهٔ موزهها به خزانهٔ دولت واریز شده است. واریز درآمد موزهها به خزانهٔ دولت کار اشتباهی است که رؤسای موزهها را از فعالیت اضافه منصرف میکند. کاخموزهٔ جهانی گلستان بهدلیل آنکه در فهرست جهانی یونسکو ثبت شده، مقصد اول گردشگران خارجی بهشمار میرود.» حالا گرچه روابطعمومی کاخموزهٔ گلستان در پاسخ به «پیام ما» میگوید که مشکل حل شده است و «آفرین امامی»، رئیس کاخموزه گلستان، هم تصریح میکند که در این باره صحبتی نخواهد کرد، اما بار دیگر نگاهها بهسمت دخل و خرج موزهها جلب شده است.
دستها میبینند
اگر برای لحظهای چشمانتان را ببندید و سعی کنید رنگ آسمان و کوهها و جزئیترین اشیا دورتان را به یاد بیاورید، کار سختی نخواهد بود. اما لحظهای فکر کنید که هیچگاه آسمان و کوهها را ندیدهاید و تفاوت رنگها برایتان به تفاوت در اسامی خلاصه میشود. حالا تصور کنید افرادی هستند که قلم به دست میگیرند و تصویری را خلق میکنند که ظاهرا هیچگاه تا به حال آن را ندیدهاند، اما آن را درک کردهاند. همیشه «دیدن» لازمهٔ خلق یک اثر هنری نبوده و در طول تاریخ، افرادی در سراسر جهان با وجود نابینایی یا کمبینایی، توانستهاند از هنر نقاشی لذت ببرند. «نیلوفرهای آبی» و «گل رز دریایی» نمونه آثاری از «کلود مونه»، یکی از نقاشان بزرگ تاریخ، تأییدی هستند بر این موضوع. در ایران نیز هنرمندان نابینا قلم به دست میگیرند و با دستهایشان میبینند. افرادی هم هستند که دست از تلاش برای این گروه برنمیدارند و نمونهاش «مریم رشغی» است. بریل آرتیستی که به شاگردانش میگوید «چه چیزی را میخواهی ببینی تا به تو نشان دهم.»