پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | بدون عنوان

بایگانی مطالب : زیست بوم

زیستگاه میش مرغ در قرق معادن

لودرها و ماشین‌های سنگین معدن که پایشان به دشت‌های اطراف روستای «کوچک سفلی» و «دشت سوتاو» باز شد، میش‌مر‌غ‌ها بی‌پناه‌تر از قبل شدند. آنها در پناه ساقه‌های گندم جوجه‌آوری می‌کردند و تلاش‌های چند ساله برای حفاظت هم بی‌جواب نمانده بود، تعداد زیادتر از قبل شد و امید به احیای این گونه کمی بالا رفت؛ اما معدن‌کاوی تیر خلاص دیگری بود. حالا دو معدن شن و ماسه کوهی در منطقه فعالند. یکی از آنها «معدن امیرآباد» در آذربایجان غربی و در نزدیکی دشت سوتاو که پناهگاه حیات وحش است و دیگری «معدن کوهستان کاوه» در کردستان؛ جایی که هنوز به عنوان منطقه حفاظت‌شده شناخته نمی‌شود اما بسیاری از میش‌مرغ‌ها تابستان را آنجا می‌گذرانند و حالا دشت برایشان ناامن‌تر از قبل است. محیط زیست می‌خواهد این منطقه «شکار ممنوع» شود تا شاید راهی باشد برای تبدیل آن به پناهگاه حیات وحش. راه زیادی باقی است و در این میان معادن با همه توان کار کرده و رشته‌های بافته شده برای حفاظت را پنبه می‌کنند. چنان که به محلی‌ها گفته‌اند در ازای دریافت پول بیشتر، گندم‌هایشان را درو کنند تا خانه میش‌مرغ ویران شود. آنها می‌خواهند میش‌مرغی در منطقه نباشد تا بتوانند از زمین و کوه «توله‌که» راحت‌تر شن و ماسه بردارند.
زیستگاه میش مرغ در قرق معادن

اثر «داپ» بر اقلیم ایران

در شرایطی که به‌طور مستمر بر پیامدهای نامطلوب تغییر اقلیم مانند ناامنی آب و غذا، خشکسالی، بحران ریزگرد و از سوی دیگر بر آسیب‌پذیری خاورمیانه بیش از میانگین جهانی و لزوم همبستگی و همکاری کشورها در راستای کاهش سرعت پیشروی و ارتقای تاب‌آوری در مواجهه با این ابرچالش تأکید می‌شود، اقداماتی غیرمنطقی از سوی برخی دولت‌ها و خلاهای قانونی منتهی به پسرفت برنامه‌های مد نظر مشاهده می‌شود.
اثر «داپ» بر اقلیم ایران

جزیره در بحران اقلیمی خاکستر شد

تابستان سوزان با رسیدن به جزیره‌ای در هاوایی بلایی مرگبار رقم زده است. حوادثی که با آتش‌سوزی‌های پراکنده در «مائوئی» آغاز شد، اواسط هفتهٔ پیش به فاجعه انجامید؛ فاجعه‌ای که آخرین خبرها نشان می‌دهد دست‌کم ۸۰ نفر را کشته است، ده‌ها نفر را زخمی و هزاران نفر را آواره کرده است. در روزهای گذشته که آتش‌نشانان به‌دنبال مهار شعله‌ها بودند، بیش از همه به نادیده‌گرفتن تغییر اقلیم و بی‌توجهی مسئولان این ایالت به خطر آتش‌سوزی اشاره شد. چنان‌که بعضی رسانه‌ها نوشتند: «اگر تغییر اقلیم نبود، فاجعهٔ آتش‌سوزی در هاوایی رخ نمی‌داد».
جزیره در بحران اقلیمی خاکستر شد

بیم‌وامیدها دربارۀ بافت تاریخی قم

اسفند سال ۱۴۰۱ بود که کمیسیون ماده ۵ موضوع قانون شورای‌عالی شهرسازی و معماری استان قم مصوبه‌ای را اعلام کرد که در آن با انکار کامل محدودهٔ ۳۱۵ هکتاری بافت تاریخی، آن را به ۴۰۰ قطعهٔ پراکنده با حریم قرار دادن یک پلاک مجاور آنها تقلیل داد؛ درحالی‌‌که «مفهوم بافت تاریخی» در چارچوب محلات، گذرها و ساکنان‌ بومی‌شان در یک همبستگی کالبدی و اجتماعی، همواره در منشورهای ملی و بین‌المللی مورد تأکید بوده است. اردیبهشت امسال هم مدیرکل حفظ و احیا بناها، محوطه‌ها و بافت‌های تاریخی در اظهارنظری که «مهر‌» آن را منتشر کرد، در این باره تأکید کرد «محدودهٔ بافت تاریخی شهر قم در سال‌های گذشته توسط معاونت میراث‌فرهنگی تعیین و ابلاغ شده است.» همچنین آن‌طور که «فاطمه داوری» اعلام کرد دربارهٔ مصوبهٔ کمیسیون ماده ۵ قم معاونت میراث‌فرهنگی مخالفت جدی خود را اعلام کرده و اقدامات لازم برای هماهنگی و پیگیری از طریق شورای‌عالی معماری و شهرسازی و لغو مصوبه در حال انجام است.
بیم‌وامیدها دربارۀ بافت تاریخی قم

«کاسپین» یا «خزر»

خاک ایرانشهر را از شمال، بزرگترین پهنهٔ آبی زمین در خشکی‌ها، «دریاچهٔ فیروزه‌فام کاسپیان» و از جنوب، «خلیج همیشه پارس» در برگرفته است. از نیلگون خلیج همیشه پارس و دریای مَکُران» بسیار گفته و شنیده شده. شوربختانه که دربارهٔ «کاسپیان»، این بنیانِ استوار فروریزش باران و رویش جنگل‌های سرزمین هیرکان، کمتر گفته و نوشته‌ایم. هر دوی این پهنه‌های آبی درگیر چالش‌های سیاسی، اقتصادی، مرزبندی و همچنین چالش‌های فرهنگی و هویتی هستند و از این نگاه همدرد و هم‌داستان. اگرچه خلیج فارس، همیشهٔ تاریخ در برابر دست‌درازی‌های بیگانگان و آزمندی‌های مرزی و فرهنگی و هویتی بیگانگان از پشتیبانی درخور و شایستهٔ همهٔ مردم این سرزمین برخوردار بوده است، ولی شوربختا که دریای شمالی ایران با چرایی‌های ناشناخته، در برابر زبان‌درازی‌ها و دست‌درازی‌های مرزی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و هویتی رواشده به آن، همچنان بی‌پشتوانه و تنهاست. از فروکاست سهم کشورمان از اندوخته‌های انرژی بستر دریاچه از سوی دیگران تا سزاوار نپنداشتن نام ایرانی کاسپیان از سوی خودمان و پافشاری بی‌بنیان بر کاربرد نام اَنیرانی «خزر» بر این نیلگون پهنهٔ آبی، همگی بیانگر تنهایی این بزرگترین دریاچهٔ زمین است.
«کاسپین» یا «خزر»

حال ناخوش خزر

خزر گوهری بود و هست که اگر قدرش را بدانیم، سرمایهٔ بزرگی برای کشور محسوب می‌شود
حال ناخوش خزر

دردهای خزر

پرونده‌ای به مناسبت ۲۱ مرداد، روز ملی دریای خزر
دردهای خزر

بغض دامداران میانکاله

«زمین را از ما گرفتند و دورش فنس کشیدند. هر چه گفتیم حرف ما را گوش ندادند. ما را به چراگاه گوسفندانمان راه نمی‌دهند و می‌گویند این زمین شوره‌زار و بایر است. آنجا چراگاه دام ما بود. حالا گوسفندان ما در مضیقه‌اند.» مرد راه پنج ساعته «لله‌مرز» بهشهر تا بلوار کشاورز تهران را آمده تا در جمع فعالان محیط زیست از آنچه پتروشیمی میانکاله بر سر دامداران مرتع حسین‌آباد و لله‌مرز آورده بگوید. او شاهد زنده حاصلخیزی زمینی است که بیش از ۶۰ مرتع‌دار دارد اما بی‌توجه به حقوق مردم بومی، به سرمایه‌گذاران پتروشیمی میانکاله واگذار شده است.
بغض دامداران میانکاله

شهرسازی علیه شهروندان

حوادث را که مرور می‌کنید یک روز کسی در چاه افتاده، روز دیگر نابینایی در پیاده‌رو زیر پایش خالی شده، این چند روز اخیر هم که دختری ۹ ساله دستش در پله‌برقی گیر کرده و قطع شده است. حادثه‌ای که هرچند مدیرعامل سازمان آتش‌نشانی، عاملش را سهل‌انگاری شهروندان دانست اما ولوله‌ای در شورای شهر برای رصد وضعیت پله‌های برقی به راه انداخت. البته که نگهداشت و بررسی وضعیت پله‌های برقی مهم است اما مسئله اصلی این است که اساساً حقوق شهروندی در کلانشهری مثل تهران چقدر تضمین می‌شود؟ فعالان و کارشناسان شهرسازی در این باره به «پیام ما» می‌گویند که نگاه مدیران شهری برخلاف ادعای شهرداری، عامدانه حقوق شهروندی را نقض می‌کند و اولویت را برخلاف ضوابط و آیین‌نامه‌ها به خودروها می‌دهد.
شهرسازی علیه شهروندان

شهرسازی علیه شهروندان