پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | بدون عنوان

بایگانی مطالب : زیست بوم

زمانی برای حفاظت مرال‌ها

این روزها همه غصهٔ جنگل‌های هیرکانی را می‌خورند‌، جنگل‌هایی که توانستند خود را از عصر یخبندان زنده بیرون بکشند و حالا برخی گونه‌های گیاهی ارزشمندش مانند درخت انجیلی که بومی ایران است،‌ در شومینه‌ها می‌سوزد.‌ ویلاسازان هم به جان این جنگل‌ها افتاده‌اند و آنها را تکه‌تکه می‌کنند. مقایسهٔ آنچه در دهه‌های گذشته در جنگل‌های شمال دیده می‌شود با وضعیت امروز بسیار ناراحت‌کننده است. بااین‌حال در دنیایی که رانت و ثروت حرف اول را می‌زند، کسانی هستند که می‌خواهند از طبیعت کشورمان حفاظت کنند. ما تجربه‌های موفقی را در پارک ملی گلستان و سایر مناطق شاهدیم که باعث شده است صدای مرال که پیشتر در برخی مناطق شنیده نمی‌شد، در سال‌های اخیر بیشتر به گوش برسد. اینها همه از نتایج حفاظت مشارکتی است،‌ شیوه‌ای که باعث شده شاهد رونق بومگردی‌ها و تبدیل شدن شکارچیان به حافظان حیات‌وحش در حاشیهٔ مناطق چهارگانهٔ سازمان حفاظت محیط زیست در شمال کشور و از جمله ‌آنها پارک ملی گلستان باشیم. اینها گفته‌های هوشنگ ضیایی پیشکسوت محیط زیست در گردهمایی «هم‌افزایی راهکارهای حفاظت مشارکتی در فصل گاوبانگی» است که گروه‌های مختلف تجربه‌هایشان در حفاظت از مرال‌ها در کیاسر، چلاو،‌ پرور،‌ ارفع‌کوه و گلستان را شرح دادند.
زمانی برای حفاظت مرال‌ها

اتهام سبزشویی به شیخ اماراتی

|پیام ما|با آغاز شمارش معکوس برگزاری اجلاس COP28 انتقادها از میزبان این رویداد جهانی بالا گرفته است. کمتر از صد روز دیگر رؤسای جمهور و نمایندگان کشورهای مختلف برای شرکت در بیست‌وهشتمین کنفرانس تغییراقلیم سازمان ملل متحد راهی «دوبی» می‌شوند، اما رئیس این اجلاس، «سلطان الجابر» که همزمان وزیر کشور امارات متحده عربی و مدیرعامل شرکت ملی نفت «ادنوک» است، در نوک پیکان انتقادات است. منتقدان می‌گویند بعید است که یک مدیر نفتی بتواند کشورها را برای کاهش استفاده از سوخت‌های فسیلی متقاعد کند، آن‌هم در‌حالی‌که خودش مشغول توسعهٔ میادین نفت و گاز است. در این شرایط الجابر به‌دلایل مختلف متهم به سبزشویی است؛ مثل آمارسازی دربارهٔ میزان انتشار کربن، 10 سال تعلل در ارائهٔ گزارش انتشار به سازمان ملل و تلاش برای پاکسازی سابقه کار با شرکت‌های آلاینده.
اتهام سبزشویی به شیخ اماراتی

بیکاری جنگل مریوان را زغال می‌کند

پروندهٔ آتش‌سوزی در جنگل‌های مریوان با دستگیری ۱۴ نفر به‌عنوان عامل حریق، ۱۲ نفر عامل زغال‌گیری در روستاهای مریوان، یک نفر حریق عمدی و توقیف یک خودروی زغال‌گیری بسته شد. انجمن سبز چیا که فعال‌ترین سازمان مردمی در مهار حریق عرصه‌های منابع طبیعی در این منطقه است تخمین زده که دستکم ۱۲۰۰ کوره زغال‌گیری در این منطقه وجود دارد و مشکلات اقتصادی و بیکاری باعث شده تا بسیاری از روستاییان به زغال‌گیری روی بیاورند؛ موضوعی که یکی از دلایل مهم آتش‌سوزی در جنگل‌های این منطقه است. پرونده‌ای که به گفتهٔ بهزاد شریفی‌پور، مدیرکل منابع‌طبیعی استان کردستان، ۸۵ درصد پوشش گیاهی مرتعی منطقه را تحت‌الشعاع خود قرار داد. برای اطفای این آتش شریفی‌پور حضور همهٔ عوامل اجرایی با همکاری ۹ شهرستان استان، ۱۵ دستگاه خودرو، ۷۹ نفر پرسنل مجرب، مشارکت یگان‌های نظامی و انتظامی، نیروی هوایی سپاه، هلال‌احمر و ورود ۳ بالگرد را مؤثر دانست. بااین‌حال در گفته‌های شریفی‌پور خیل بزرگ داوطلبانی که برای اطفای این حریق همراه شدند، غایب ماندند.
بیکاری جنگل مریوان را زغال می‌کند

چشم در چشم متخلفان

تیر را که شلیک کرد به زیر پای محیطبان الندانی خورد‌، بعد کمانه کرد و به‌سمت آصف رضاییان کارشناس حیات‌وحش رفت. آصف روی زمین دراز کشیده بود، صدای سوت تیر را شنید که از بالای سرش رد شد‌، بقیه هم این صدا را شنیدند. شکارچیان غیرمجاز، اخطارشان را داده بودند. بنابراین، پس از شلیک، پشت به محیطبان و اعضای مؤسسهٔ رمیاران حیات‌وحش کردند و پشت تپه پنهان شدند‌، تا یک پروندهٔ دیگر از شکار غیرمجاز و تیراندازی به محیطبان در پارک ملی «صیدوا» باز شود.
چشم در چشم متخلفان

زیستگاه میش مرغ در قرق معادن

لودرها و ماشین‌های سنگین معدن که پایشان به دشت‌های اطراف روستای «کوچک سفلی» و «دشت سوتاو» باز شد، میش‌مر‌غ‌ها بی‌پناه‌تر از قبل شدند. آنها در پناه ساقه‌های گندم جوجه‌آوری می‌کردند و تلاش‌های چند ساله برای حفاظت هم بی‌جواب نمانده بود، تعداد زیادتر از قبل شد و امید به احیای این گونه کمی بالا رفت؛ اما معدن‌کاوی تیر خلاص دیگری بود. حالا دو معدن شن و ماسه کوهی در منطقه فعالند. یکی از آنها «معدن امیرآباد» در آذربایجان غربی و در نزدیکی دشت سوتاو که پناهگاه حیات وحش است و دیگری «معدن کوهستان کاوه» در کردستان؛ جایی که هنوز به عنوان منطقه حفاظت‌شده شناخته نمی‌شود اما بسیاری از میش‌مرغ‌ها تابستان را آنجا می‌گذرانند و حالا دشت برایشان ناامن‌تر از قبل است. محیط زیست می‌خواهد این منطقه «شکار ممنوع» شود تا شاید راهی باشد برای تبدیل آن به پناهگاه حیات وحش. راه زیادی باقی است و در این میان معادن با همه توان کار کرده و رشته‌های بافته شده برای حفاظت را پنبه می‌کنند. چنان که به محلی‌ها گفته‌اند در ازای دریافت پول بیشتر، گندم‌هایشان را درو کنند تا خانه میش‌مرغ ویران شود. آنها می‌خواهند میش‌مرغی در منطقه نباشد تا بتوانند از زمین و کوه «توله‌که» راحت‌تر شن و ماسه بردارند.
زیستگاه میش مرغ در قرق معادن

اثر «داپ» بر اقلیم ایران

در شرایطی که به‌طور مستمر بر پیامدهای نامطلوب تغییر اقلیم مانند ناامنی آب و غذا، خشکسالی، بحران ریزگرد و از سوی دیگر بر آسیب‌پذیری خاورمیانه بیش از میانگین جهانی و لزوم همبستگی و همکاری کشورها در راستای کاهش سرعت پیشروی و ارتقای تاب‌آوری در مواجهه با این ابرچالش تأکید می‌شود، اقداماتی غیرمنطقی از سوی برخی دولت‌ها و خلاهای قانونی منتهی به پسرفت برنامه‌های مد نظر مشاهده می‌شود.
اثر «داپ» بر اقلیم ایران

جزیره در بحران اقلیمی خاکستر شد

تابستان سوزان با رسیدن به جزیره‌ای در هاوایی بلایی مرگبار رقم زده است. حوادثی که با آتش‌سوزی‌های پراکنده در «مائوئی» آغاز شد، اواسط هفتهٔ پیش به فاجعه انجامید؛ فاجعه‌ای که آخرین خبرها نشان می‌دهد دست‌کم ۸۰ نفر را کشته است، ده‌ها نفر را زخمی و هزاران نفر را آواره کرده است. در روزهای گذشته که آتش‌نشانان به‌دنبال مهار شعله‌ها بودند، بیش از همه به نادیده‌گرفتن تغییر اقلیم و بی‌توجهی مسئولان این ایالت به خطر آتش‌سوزی اشاره شد. چنان‌که بعضی رسانه‌ها نوشتند: «اگر تغییر اقلیم نبود، فاجعهٔ آتش‌سوزی در هاوایی رخ نمی‌داد».
جزیره در بحران اقلیمی خاکستر شد

«کاسپین» یا «خزر»

خاک ایرانشهر را از شمال، بزرگترین پهنهٔ آبی زمین در خشکی‌ها، «دریاچهٔ فیروزه‌فام کاسپیان» و از جنوب، «خلیج همیشه پارس» در برگرفته است. از نیلگون خلیج همیشه پارس و دریای مَکُران» بسیار گفته و شنیده شده. شوربختانه که دربارهٔ «کاسپیان»، این بنیانِ استوار فروریزش باران و رویش جنگل‌های سرزمین هیرکان، کمتر گفته و نوشته‌ایم. هر دوی این پهنه‌های آبی درگیر چالش‌های سیاسی، اقتصادی، مرزبندی و همچنین چالش‌های فرهنگی و هویتی هستند و از این نگاه همدرد و هم‌داستان. اگرچه خلیج فارس، همیشهٔ تاریخ در برابر دست‌درازی‌های بیگانگان و آزمندی‌های مرزی و فرهنگی و هویتی بیگانگان از پشتیبانی درخور و شایستهٔ همهٔ مردم این سرزمین برخوردار بوده است، ولی شوربختا که دریای شمالی ایران با چرایی‌های ناشناخته، در برابر زبان‌درازی‌ها و دست‌درازی‌های مرزی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و هویتی رواشده به آن، همچنان بی‌پشتوانه و تنهاست. از فروکاست سهم کشورمان از اندوخته‌های انرژی بستر دریاچه از سوی دیگران تا سزاوار نپنداشتن نام ایرانی کاسپیان از سوی خودمان و پافشاری بی‌بنیان بر کاربرد نام اَنیرانی «خزر» بر این نیلگون پهنهٔ آبی، همگی بیانگر تنهایی این بزرگترین دریاچهٔ زمین است.
«کاسپین» یا «خزر»

حال ناخوش خزر

خزر گوهری بود و هست که اگر قدرش را بدانیم، سرمایهٔ بزرگی برای کشور محسوب می‌شود
حال ناخوش خزر

دردهای خزر

پرونده‌ای به مناسبت ۲۱ مرداد، روز ملی دریای خزر
دردهای خزر