بایگانی مطالب : فرهنگ
موسیقی سیستان و بلوچستان عزادار شد
«دلمراد» چند سالش بوده؟ کسی نمیداند. فقط میگویند «پنجاه سال به بالا و شاید شصت سال». اما همه توافقنظر دارند که در فقر و تنگدستی در منطقهٔ «نیکشهر» زندگی میکرده. بااینحال همه در آنجا او را بهعنوان یک دهلنواز قابل میشناختند. گذران روزگارش هم از طریق مستمری خیلی اندکی بود که ارشاد به او میداد. «دلمراد شَکَلزهی» یکی از آخرین بازماندگان موسیقی سنتی سیستانوبلوچستان بود که روز جمعه بهدلیل مشکل ریوی و تنفسی از دنیا رفت.
دو روایت متناقض از کمبود معلم
این روزها اخبار کمبود معلم از سراسر کشور بهویژه شهرهای بزرگ، بیشتر از همیشه شنیده میشود. مسئلهای که برخی استانهای کمبرخوردار سالهاست به دلیل شرایط جغرافیایی، زیرساختهای ضعیف، فقر و… با آن مواجه هستند. یکی از این استانها سیستان و بلوچستان است. هفته گذشته معینالدین سعیدی، نماینده چابهار از کمبود ۱۵ هزار معلم در این استان خبر داده بود. البته داوود گلی، مدیر روابط عمومی اداره کل آموزش و پرورش سیستانوبلوچستان درباره این آمار میگوید: «این آمار مربوط به امسال نیست و انباشت تاریخی کمبود معلم از سالهای گذشته است.» او در گفتوگو با «پیام ما» کمبود معلم در سال جاری تحصیلی را هم رد کرد. سخنان فعالان اجتماعی و معلمان در این استان اما با ادعای مسئولان آموزش و پرورش تناقض دارد. این همه درحالی رخ داد که وزیر آموزشوپرورش در روزهای اخیر در اظهاراتی از کسری۷۹ هزار معلم در کشور خبر داده است.
ناقوس مرگ سینمای روشنفکری
رئیس کانون کارگردانان سینمای ایران در مراسم تشییع جنازۀ داریوش مهرجویی سخنانی را گفت
توقف حراج قرآن خطی
حوالی ساعت ۱۵ روز چهارشنبه ۲۷ فروردین ۱۳۸۲، چهار نفر با خرید بلیت وارد موزۀ پارس شیراز شدند، دو سرباز نگهبان را با اسلحه تهدید کردند، یکی از ویترینهای موزه را شکستند تا نسخهٔ یک قرآن تاریخی به خط کوفی را سرقت کنند. شاید آنها بهدرستی نمیدانستند، اما درواقع یکی از کهنترین قرآنهای کوفی را که کاتبان ایرانی در قرن سوم هجری در ۱۴ پارۀ مجزا نوشته بودند، سرقت کردهاند. خبر این سرقت فقط دو هفته مطرح بود و پس از آن دیگر کسی چیزی نگفت و چیزی ننوشت تا امروز که این اثر قرار بود در حراج هنری «کریستیز» عرضه شود.
حال مشوش «شوش»
فعالان میراث فرهنگی از تجاوز به حریم میراث جهانی محوطهٔ تاریخی شوش خبر میدهند و اینکه قرار است شورای شهر این منطقه برخلاف ضوابط تعیینشده از سوی میراث جهانی یک ساختمان با ارتفاع غیرمجاز در حریم درجه یک کاخ آپادانا و در ۱۰۰ متری محوطهٔ باستانی بسازد؛ اقدامی که میتواند با واکنش ناظران یونسکو همراه شود. تعرض و پیشروی در حریم شوش اتفاق امروز و دیروز نیست، تقریباً چند سالی است فعالان فرهنگی نسبت به اجرا نشدن ضوابط یونسکو، حفاری و ساختوسازهای غیرمجاز همچنین تجاوز به حریم این منظر تاریخی هشدار میدهند. اما هر بار زخمی تازه بر پیکر نحیف شوش وارد میشود و جامعه محلی به آن توجه کافی نشان نمیدهد. چنانکه به گفته فعالان میراث فرهنگی، مسئولان و متولیان این حوزه نتوانستهاند در شناساندن اهمیت حفظ این میراث و جایگاه جهانی آن به جامعه محلی به خوبی نقش ایفا کنند.
هر جا را میدیدم خون بود
بیمهری دولت به نخستین میراث جهانی ایران حد ندارد
هشت مصوبه سرنوشتساز برای میراث
«کندوان» برند جهانی ایران
نخستین روستای ایران در فهرست جهانی روستاهای گردشگری ثبت شد؛ روستایی جهانی در 60 کیلومتری تبریز با نام «کندوان» که سالهاست جای خود را در گردشگری ایران باز کرده و سالانه بیش از 300 هزار نفر از این منطقه بازدید میکنند، اما حالا این روستا، نگاههای جهانی را هم به خود جلب کرده است. بر اساس اعلام وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعدستی برای اولین 8 پرونده از روستاهای ایران به سازمان جهانی گردشگری (UNWTO) ارائه شده بود، اما در نهایت همین روستای آذربایجانشرقی به عنوان نخستین روستای ایران در فهرست بهترین دهکدههای جهانی گردشگری ثبت شد. شبکه بهترین دهکدههای گردشگری از سال 2021 راهاندازی شده و هدفش تبدیل شدن به بزرگترین شبکه روستایی جهانی است. امسال 74 عضو جدید به این شبکه افزوده شدند تا اعضای این شبکه منحصر به فرد به 190 روستا برسد. ایران هم با ثبت کندوان اکنون عضوی از این مجموعه است و یک روستا با برند جهانی دارد.
بازداشت ۱۰ مظنون و بهدست آمدن سرنخهای مهم
تیم ویژهٔ بررسی پروندهٔ قتل «داریوش مهرجویی» و «وحیده محمدیفر» تشکیل شد
چراغ خاموش شهرهای دوستدار کودک
فقط یکبار اجازه داشت که بدون همراهی مادر و پدر سوار تاکسی شود و در خیابان کناری خانهشان، با دوستانش آبمیوه بخورد. از میان تمام خاطرات کودکیاش، رهای ششساله را یادش مانده که عصرهای پنجشنبه با مادرش به پارک میرفته و از وسایل بازی، سرسره سوار میشده. یکی از همان روزها و در همان بالا و پایین رفتنها از سرسره بود که زمین خورد، دست راستش شکست و روزهای زیادی درد کشید. پارک رفتن تعطیل شد. خاطرهٔ شکستن دست، حالا رهای ۱۶ساله را حتی یک روز هم بهحال خود نمیگذارد. بهانهای شد برای همراهی پدر یا مادر در تمام گردش و تفریحهای دوستانه و تنها نبودنش: «سرسرهٔ استاندارد نبود.» در تمام ده سالی که از شکستن دست رها میگذشت، مادرش هر بار که به خاطرهٔ آن برمیخورد، همین جمله را میگوید؛ جملهای که مأمور پارک و پدرومادر باقی بچهها و حتی کارشناس شهرداری منطقه هم آن را تأیید کردند. کودکی رها در همان ششسالگی تمام شد، بعدتر که سروکلهٔ درس و مدرسه پیدا شد، دیگر دلیلی هم برای اصرار رها به پارک رفتن نماند. از شهر، رفتوآمد به مدرسه ماند و گهگاهی مهمانی رفتن با خانواده، آنهم با خودرو.