بایگانی مطالب : خبر
کسی از «کمبر» خبر ندارد
«کمبر» تولهخرس سیاه آسیایی گم شده است و مسئولان اداره کل محیط زیست سیستانوبلوچستان هم نمیگویند کجاست. تصاویر او که تولهای نر است نیمه خرداد امسال برای اولین بار در حالی در منطقه «حفاظت شده باهوکلات» سیستانوبلوچستان منتشر شد که گردنش با طنابی به درخت بسته شده بود. اداره کل محیط زیست سیستانوبلوچستان اعلام کرد که توله را چوپانی پیدا کرده به سازمان تحویل داده است. تیرماه خبر آمد که خرس از محل نگهداریاش در اداره محیط زیست گریخته و آتشنشانی توانست او را زندهگیری کند. حالا بعد از چند ماه دوباره خبری از تولهخرس نیست و فعالان حوزه میگویند تماسهایشان برای اطلاع از وضعیتش بینتیجه بوده است. رئیس اداره حفاظت و مدیریت حیات وحش اداره کل محیط زیست سیستانوبلوچستان هم «پیام ما» را به روابط عمومی و مدیر کل این اداره ارجاع میدهد اما حتی آنها هم جوابی نمیدهند. این وضعیت در حالی است که از خرداد پارسال تاکنون، پنج تولهخرس سیاه آسیایی کشف شده که از نگاه فعالان حوزه حیات وحش اخبار درباره وضعیت آنها به صورت قطرهچکانی و با مخفیکاریهای فراوان منتشر میشود و معلوم نیست مقصد نهایی این تولهها کجا بوده است.
زمانی برای حفاظت مرالها
این روزها همه غصهٔ جنگلهای هیرکانی را میخورند، جنگلهایی که توانستند خود را از عصر یخبندان زنده بیرون بکشند و حالا برخی گونههای گیاهی ارزشمندش مانند درخت انجیلی که بومی ایران است، در شومینهها میسوزد. ویلاسازان هم به جان این جنگلها افتادهاند و آنها را تکهتکه میکنند. مقایسهٔ آنچه در دهههای گذشته در جنگلهای شمال دیده میشود با وضعیت امروز بسیار ناراحتکننده است. بااینحال در دنیایی که رانت و ثروت حرف اول را میزند، کسانی هستند که میخواهند از طبیعت کشورمان حفاظت کنند. ما تجربههای موفقی را در پارک ملی گلستان و سایر مناطق شاهدیم که باعث شده است صدای مرال که پیشتر در برخی مناطق شنیده نمیشد، در سالهای اخیر بیشتر به گوش برسد. اینها همه از نتایج حفاظت مشارکتی است، شیوهای که باعث شده شاهد رونق بومگردیها و تبدیل شدن شکارچیان به حافظان حیاتوحش در حاشیهٔ مناطق چهارگانهٔ سازمان حفاظت محیط زیست در شمال کشور و از جمله آنها پارک ملی گلستان باشیم. اینها گفتههای هوشنگ ضیایی پیشکسوت محیط زیست در گردهمایی «همافزایی راهکارهای حفاظت مشارکتی در فصل گاوبانگی» است که گروههای مختلف تجربههایشان در حفاظت از مرالها در کیاسر، چلاو، پرور، ارفعکوه و گلستان را شرح دادند.
اخراجکنندگان تاریخ بخوانند
موج تازهای از اخراج و تعلیق و محرومیت از تدریس استادان دانشگاه در کشور آغاز شده است
روز صفر آب
بارشهای خوب پس از یک دوره خشکسالی شدید، مخزن سدها را پر میکند و نگرانیها را درباره تمامشدن آب کاهش میدهد. اما آسیبپذیری شهرها در برابر کمبودهای آب در آینده همچنان پابرجا است. عبارت «روز صفر« که در سال ۲۰۱۸ بر سر زبانها افتاد، هشداری است بر اینکه بحران کمبود آب را باید جدی گرفت. در این نوشتار به طور خلاصه، تجربه شهر کیپتاون در آفریقای جنوبی و درسآموختههای آن را برای مدیریت منابع آب مرور میکنیم.
میراث فرهنگی؛ نقشه نجات از بحرانها
دومین نشست مجازی از سلسلهنشستهای مجازی «فراز و فرودهای میراث فرهنگی ایران» شنبه شب (چهارم شهریور) به میزبانی «حجت الله مرادخانی» فعال حوزهٔ میراث فرهنگی و کارشناس صنایعدستی و با حضور «فرهاد نظری» پژوهشگر حوزهٔ میراث فرهنگی برگزار شد. دومین نشست به این موضوع اختصاص داشت که «چرا میراث فرهنگی برای ایران اهمیت دارد؟». آنچه در این نشست مورد توجه بود، تلقی از میراث فرهنگی و کاری بود که باید در حال حاضر با توجه به این تلقیها انجام داد.
رنج سیاه «گناوه»
هر ساعت بر سیاهی ساحل گناوه افزوده میشود. سه روز است که نفت، راه ساحل را گرفته، وسعت بزرگی از سیاهی روی آبیِ دریای جنوب شناور است و با هر جذر و مد جلو میآید، به ماسههای ساحل میرسد و هرچه بر سر راه است را میآلاید. ظهر شنبه یک شناور مسافربری لکهٔ نفت را دید و ادارهٔ بندر و دریانوردی را خبر کرد. آنها کارشناسان پایش را به دریا فرستادند و روز و شب نفت را از آب گرفتند اما بیفایده بود. محیط زیست گناوه از چند ماه پیش به شرکت نفت نامه فرستاده بود که به داد دریا برسد و فکری به حال آلودگیها کند؛ سالی چند مرتبه آلودگی مشتقات نفتی دریا و ساحل را فرامیگیرد و معمولاً شرکت نفت آخرین کسی است که سر میرسد. مثل دیروز که بالاخره غواص شرکت نفت به دریا پرید و در اعماق دریا، رد نشتی را در لولههای انتقال نفت به خارگ گرفت.
سودای یکدستسازی دانشگاه
آرزوی دیرین یکپارچهسازی جامعه مدنی بار دیگر با الک کردن استادان منتقد از سوی دانشگاه اوج گرفته است. گو اینکه گروهی در دانشگاهها از شنیدن صدای منتقدان عاصی شده و به هر دری میزنند تا فضای آکادمی را برای آنها تنگتر کنند. شیوهای که عمری به درازای دو دهه دارد و گاهی به استناد قوانین بالادستی و گاه با سلیقه مدیران دانشگاهی و رویکرد دولتها، حضور آنهایی که راه توسعه را در نقد و گفتوگو میدانستند را محدود کرده است. پس از اعتراضات سال گذشته حکم قطع همکاری، قطع حقوق، بازنشستگی زودهنگام و اجباری، تمدید نشدن قرارداد تدریس، اختصاص ندادن كلاس در ترمهای تحصیلی بدون اطلاع قبلی، حذف كد استادی، انفصال موقت از تدریس و در بعضی موارد احضار استادان دانشگاه از جمله رایجترین شیوه حذف استادان منتقد بوده است. با پررنگ شدن این رویکردهای سلبی، بسیاری به این اقدامات افراطی اعتراض کردند و بیانیهها و نامههای سرگشاده را برای حفظ ساحت علمی و مستقل دانشگاه به امضا رساندند. در آخرین واکنشها، کانون صنفی استادان دانشگاهی در بیانیهای ضمن انتقاد شدید از دخالت فراوان نهادهای امنیتی -اطلاعاتی در رابطه با مباحث درون دانشگاه، نسبت به زوال تدریجی وجوه علمی دانشگاه با جایگزینی رفتارهای سیاسی به جای شیوههای علمی در مقابل توسعه علمی کشور هشدار داد.
انتظارها از کمیسیون زیربنایی دولت
پس از نزدیک به دوسال کشمکش میان موافقان و مخالفان پتروشیمی میانکاله
دو روایت متناقض از تغییر نام یک خیابان
تغییر نام بلوار حد فاصل میدان آزادی شیراز تا میدان قائم که محلیها آن را به نام «آزادی» میشناسند و اعضای شورای شهر ششم آن را امام خمینی میخوانند، حاشیههای زیادی داشته است. هفته گذشته، شورای اسلامی شهر شیراز بر اساس مصوبهای که اوایل مرداد امسال در تصویب شده بود، نام این معبر را از آزادی به «قدس» تغییر داد. تغییری که به مذاق بسیاری از شهروندان خوش نیامد و به شکل گستردهای در فضای مجازی به آن اعتراض کردند. بسیاری از آنها یادآوری کرده بودند که با نامگذاری مکانی به یاد «قدس» شریف مشکلی ندارند اما پرسیده بودند چرا مکانی که به نام «آزادی» شناخته میشود باید تغییر نام دهد؟ اما اعضای کمیته نامگذاری معابر و اماکن عمومی شهر شیراز از این تصمیم دفاع کردند و آن را فنی و کارشناسانه خواندند. این در حالی است که غلامحسین اسکندری، عضو شورای اسلامی شهر شیراز در صحن علنی شورا از این تصمیم انتقاد کرده و گفته است: «شورای شهر شیراز نمیتواند بدون در نظر گرفتن عقول اجتماعی شهر و محلات شیراز برای مردم تصمیم بگیرد.» همه این جنجالها در این بین در حالی مطرح شده که بیش از سه سال است، شهر شیراز با چندگانگی نام خیابانها دست و پنجه نرم میکند.
سیاهپوستان قارهٔ سبز
جنگ اوکراین که آغاز شد، جهانیان نهتنها جنگی تازه در اروپا را میدیدند، بلکه شگفتزده شاهد اظهار نظرهایی در رسانهها بودند که رنگ و بوی نژادپرستانهٔ عمیقی داشت. نقل قول مشترک اروپاییها در همدلی با اوکراینیها این بود که «آنها شبیه ما هستند: اروپاییهای سفید، مو بور و چشم رنگی.» احتمالاً بسیاری از ما هم با شنیدن واژهٔ «اروپایی» یاد همین ویژگیها خواهیم افتاد. اما این ویژگی که امروز هم بخشی جدانشدنی از هویت اروپایی است، چقدر قدیمی هستند؟ نتایج یک پژوهش تازه نشان میدهد آنچه امروز بخشی جداییناپذیر از هویت اروپایی است، بسیار دیرتر از آنچه پیش از آن تصور میشد، پدید آمده است. این پژوهش که روی مرد «اوتزی» انجام و نتایجش در ژورنال Cell منتشر شده است، نشان میدهد که این مرد یخی پوستی تیره داشته، جنس موهایش مجعد و البته طاس بوده است.