پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | برگه 53 | نتایج جست‌وجو برای “ثبت ملی”

نتایج جستجو برای: ثبت ملی

ظرف گردشگری «کندوان» بزرگتر می‌شود

از میان هشت روستای ایرانی معرفی‌شده به سازمان جهانی گردشگری یک قرعه به‌نام «کندوان» آذربایجان‌شرقی افتاد و این روستای صخره‌ای به شبکهٔ جهانی روستاها وصل شد. حالا وضعیت این منطقه فرق کرده، برند جهانی شده است و باید چهرهٔ بین‌المللی به خود بگیرد. این نکته را «مریم جلالی»، معاون صنایع‌دستی وزارت میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی هم تأیید کرده و گفته است که «ثبت‌های ملی و جهانی امتیاز نیست بلکه مسئولیت است، براین‌اساس باید برنامه‌ریزی ویژه‌ای برای کندوان داشته باشیم»‌؛ برنامه‌هایی که باید در دو بخش دولتی و خصوصی اجرایی شود و امکانات کندوان را برای پذیرایی بیشتر از گردشگران خارجی محیا کند.

حال مشوش «شوش»

فعالان میراث فرهنگی از تجاوز به حریم میراث جهانی محوطهٔ تاریخی شوش خبر می‌دهند و اینکه قرار است شورای شهر این منطقه برخلاف ضوابط تعیین‌شده از سوی میراث جهانی یک ساختمان با ارتفاع غیرمجاز در حریم درجه یک کاخ آپادانا و در ۱۰۰ متری محوطهٔ باستانی بسازد؛ اقدامی که می‌تواند با واکنش ناظران یونسکو همراه شود. تعرض و پیشروی در حریم شوش اتفاق امروز و دیروز نیست، تقریباً چند سالی است فعالان فرهنگی نسبت به اجرا نشدن ضوابط یونسکو، حفاری‌ و ساخت‌وسازهای غیرمجاز همچنین تجاوز به حریم این منظر تاریخی هشدار می‌دهند. اما هر بار زخمی تازه بر پیکر نحیف شوش وارد می‌شود و جامعه محلی به آن توجه کافی نشان نمی‌دهد. چنان‌که به گفته فعالان میراث فرهنگی، مسئولان و متولیان این حوزه نتوانسته‌اند در شناساندن اهمیت حفظ این میراث و جایگاه جهانی آن به جامعه محلی به خوبی نقش ایفا کنند.

شکست کمربند سبز

ایستادن در برابر گسترش افسارگسیختهٔ شهرها، کاهش آلودگی هوا و زیست‌پذیر کردن شهرها اهدافی است که از سال‌ها پیش قانونگذاران در طرح‌های جامع شهری و لوایح مرتبط با کمربند سبز دنبال کرده‌‌اند. این الگو نه‌تنها در ایران که در تمام نقاط جهان به‌طور موفق یا ناموفق در حال اجرا است. بحث محدوده و حریم در دههٔ ۴۰ در نخستین طرح جامع شهری تهران مطرح شده بود، بعد در دههٔ ۷۰ طی برنامه‌ای ۲۵ساله و در سال ۸۵ به‌طور مشخص توصیه‌هایی برای حریم سبز تهران در طرح جامع شهر تهران به میان آورده شد و سال ۹۶ نیز مجلس ذیل لایحهٔ هوای پاک به لزوم داشتن کمربند سبز در شهرهای تحت‌تأثیر ریزگردها تأکید کرد و وظایفی را برای دستگاه‌ها در نظر گرفت. در تمام طول چند ده سالی که موضوع حریم و محدوده در شهرهای ایران مطرح شده است، هیچ‌گاه دولت‌ها و شهرداری‌ها در اجرای آن به موفقیت مطلوبی دست نیافته‌اند؛ چراکه هر بار رشد و گسترش حاشیه‌نشینی به‌ویژه در کلانشهری چون تهران خود را بر این محدودهٔ تعیین‌شده تحمیل کرده، ضمن اینکه همواره مشکلات منابع آبی و مالی پا برجا بوده است. بنابراین، با وجود اقدامات انجام‌شده به‌نظر می‌رسد که در نمایی کلی فعلاً با طرحی شکست‌خورده روبه‌رو هستیم.

هشت مصوبه سرنوشت‌ساز برای میراث

مرگ بلوط‌ها در میدان گازی

هنوز گاز از قلب زمین‌های «مختار» در شهرستان بویراحمد بیرون نیامده، نزدیک به چهارصد بلوط دانه‌زاد بدون اجازه و اطلاع منابع طبیعی قطع و زمزمه‌های افزایش قیمت زمین باعث اختلافات محلی شد و این اختلافات در هفته‌های گذشته یک کشته و چندین زخمی برجا گذاشت. هرچند مسئولان محلی می‌گویند این اختلافات ارتباطی به کشف گاز ندارد اما محلی‌ها مخالف این حرفند. از سوی دیگر رئیس اداره منابع طبیعی و آبخیزداری شهرستان بویراحمد هم می‌گوید قطع درختان بدون هماهنگی با آنها بوده و باید از کارکنان منابع طبیعی می‌خواستند تا برای نشانه‌گذاری درختان و کم کردن آسیب‌ها در منطقه حاضر شوند. «این پروژه ملی است و ما هم قصد سنگ‌اندازی نداریم. اما قطع درختان بدون هماهنگی بوده و هنوز خسارت این تخریب‌ها به منابع طبیعی داده نشده است.»

چانه‌زنی بر سر «حفاظت خصوصی»

حفاظت داوطلبانه در برخی مناطق آزاد یزد و کرمان از سال ۱۳۸۹ شروع شد، شش سال بعد آنها به‌شکل رسمی عنوان «قرق اختصاصی» دریافت کردند؛ عنوانی که از سال ۱۳۴۶ در قانون شکار و صید مطرح شده بود، ولی دستورالعمل‌های مرتبط با آن تصویب نشده بود. از همین زمان انتقادات به آنها شدت گرفت و دو طیف موافقان و مخالفان روبه‌روی هم ایستادند. موافقان از قرق‌ها به‌عنوان ضربه‌گیر مناطق چهارگانه نام می‌برند و در مقابل مخالفان می‌گویند قرق‌ها بخشی از حیات‌وحش مناطق را به خود جذب می‌کنند و به‌این‌ترتیب، آمارشان را بالا نشان می‌دهند و براساس همین آمار غیرواقعی پروانهٔ شکار دریافت می‌کنند. باوجود اینکه تنها پنج قرق اختصاصی مجوز فعالیت دریافت کرده‌اند و بیش از ۲۰ منطقهٔ دیگر در انتظار تصویب به‌عنوان قرق اختصاصی یا حفاظتگاه مردمی هستند، اما هنوز اختلافات میان موافقان و مخالفان ادامه دارد. در ادامهٔ همین بحث‌ها، هفتهٔ گذشته نشستی با عنوان «حفاظتگاه‌های خصوصی و قرق‌های اختصاصی در ایران؛ چالش‌ها و راهکارها» در دانشکدهٔ منابع طبیعی دانشگاه تهران برگزار شد و دو طیف موافق و مخالف بار دیگر در یک فضای دانشگاهی دغدغه‌‌هایشان را مطرح کردند.

برداشتن غبار جنگ از «موصل»

از اصلی‌ترین ارکان حفظ هویت یک ملت، زنده نگهداشتن گذشته و بافت سازه‌های آن کشور است؛ ملتی می‌تواند تمدن و فرهنگ خود را به جهانیان معرفی کند که ابتدا این ظرفیت تاریخی خود را حفظ کرده باشد. به همین دلیل حفظ سبک قدیمی و سنتی حاکم بر هر شهر، میراثی گرانبها از گذشتگان محسوب می‌شود و اولویت بیشتری نسبت به تبدیل شدن به جامعهٔ مدرن دارد. این درحالی‌است که بررسی‌ها نشان می‌دهد فقط چند کشور اروپایی از جمله ایتالیا، فرانسه، اسپانیا، هلند و پرتغال گام‌های ارزشمندی در احیای بافت‌های تاریخی خود برداشته‌اند و حتی در ایران با وجود هزاران هکتار از این ظرفیت تاریخی بیش از شش دهه است که به‌دلایل مختلف بافت‌های تاریخی تخریب شده‌‌اند و آثار باقیمانده نیز در معرض خطر هستند. این در‌حالی‌است که اهمیت حفظ این بناها حالا برای کشورهای خاورمیانه هم چند برابر شده و در همسایگی غربی ایران متولیان حوزهٔ شهری و فرهنگی برای حفظ این میراث دست‌به‌کار شده‌اند و یونسکو بزرگترین پروژه‌اش برای بازسازی بافت تاریخی یک شهر را از همین جا آغاز کرده؛ «موصل» در عراق.

چراغ خاموش شهرهای دوستدار کودک

فقط یک‌بار اجازه داشت که بدون همراهی مادر و پدر سوار تاکسی شود و در خیابان کناری خانه‌شان، با دوستانش آبمیوه بخورد. از میان تمام خاطرات کودکی‌اش، رهای شش‌ساله را یادش مانده که عصرهای پنج‌شنبه با مادرش به پارک می‌رفته و از وسایل بازی، سرسره سوار می‌شده. یکی از همان روزها و در همان بالا و پایین رفتن‌ها از سرسره بود که زمین خورد، دست راستش شکست و روزهای زیادی درد کشید. پارک رفتن تعطیل شد. خاطرهٔ شکستن دست، حالا رهای ۱۶ساله را حتی یک روز هم به‌حال خود نمی‌گذارد. بهانه‌ای شد برای همراهی پدر یا مادر در تمام گردش و تفریح‌های دوستانه و تنها نبودنش: «سرسرهٔ استاندارد نبود.» در تمام ده سالی که از شکستن دست رها می‌گذشت، مادرش هر بار که به خاطرهٔ آن برمی‌خورد، همین جمله را می‌گوید؛ جمله‌ای که مأمور پارک و پدرومادر باقی بچه‌ها و حتی کارشناس شهرداری منطقه هم آن را تأیید کردند. کودکی رها در همان شش‌سالگی تمام شد، بعدتر که سروکلهٔ درس و مدرسه پیدا شد، دیگر دلیلی هم برای اصرار رها به پارک رفتن نماند. از شهر، رفت‌وآمد به مدرسه ماند و گه‌گاهی مهمانی رفتن با خانواده، آن‌هم با خودرو.