بایگانی مطالب : خبر
رنج سیاه «گناوه»
هر ساعت بر سیاهی ساحل گناوه افزوده میشود. سه روز است که نفت، راه ساحل را گرفته، وسعت بزرگی از سیاهی روی آبیِ دریای جنوب شناور است و با هر جذر و مد جلو میآید، به ماسههای ساحل میرسد و هرچه بر سر راه است را میآلاید. ظهر شنبه یک شناور مسافربری لکهٔ نفت را دید و ادارهٔ بندر و دریانوردی را خبر کرد. آنها کارشناسان پایش را به دریا فرستادند و روز و شب نفت را از آب گرفتند اما بیفایده بود. محیط زیست گناوه از چند ماه پیش به شرکت نفت نامه فرستاده بود که به داد دریا برسد و فکری به حال آلودگیها کند؛ سالی چند مرتبه آلودگی مشتقات نفتی دریا و ساحل را فرامیگیرد و معمولاً شرکت نفت آخرین کسی است که سر میرسد. مثل دیروز که بالاخره غواص شرکت نفت به دریا پرید و در اعماق دریا، رد نشتی را در لولههای انتقال نفت به خارگ گرفت.
سودای یکدستسازی دانشگاه
آرزوی دیرین یکپارچهسازی جامعه مدنی بار دیگر با الک کردن استادان منتقد از سوی دانشگاه اوج گرفته است. گو اینکه گروهی در دانشگاهها از شنیدن صدای منتقدان عاصی شده و به هر دری میزنند تا فضای آکادمی را برای آنها تنگتر کنند. شیوهای که عمری به درازای دو دهه دارد و گاهی به استناد قوانین بالادستی و گاه با سلیقه مدیران دانشگاهی و رویکرد دولتها، حضور آنهایی که راه توسعه را در نقد و گفتوگو میدانستند را محدود کرده است. پس از اعتراضات سال گذشته حکم قطع همکاری، قطع حقوق، بازنشستگی زودهنگام و اجباری، تمدید نشدن قرارداد تدریس، اختصاص ندادن كلاس در ترمهای تحصیلی بدون اطلاع قبلی، حذف كد استادی، انفصال موقت از تدریس و در بعضی موارد احضار استادان دانشگاه از جمله رایجترین شیوه حذف استادان منتقد بوده است. با پررنگ شدن این رویکردهای سلبی، بسیاری به این اقدامات افراطی اعتراض کردند و بیانیهها و نامههای سرگشاده را برای حفظ ساحت علمی و مستقل دانشگاه به امضا رساندند. در آخرین واکنشها، کانون صنفی استادان دانشگاهی در بیانیهای ضمن انتقاد شدید از دخالت فراوان نهادهای امنیتی -اطلاعاتی در رابطه با مباحث درون دانشگاه، نسبت به زوال تدریجی وجوه علمی دانشگاه با جایگزینی رفتارهای سیاسی به جای شیوههای علمی در مقابل توسعه علمی کشور هشدار داد.
انتظارها از کمیسیون زیربنایی دولت
پس از نزدیک به دوسال کشمکش میان موافقان و مخالفان پتروشیمی میانکاله
دو روایت متناقض از تغییر نام یک خیابان
تغییر نام بلوار حد فاصل میدان آزادی شیراز تا میدان قائم که محلیها آن را به نام «آزادی» میشناسند و اعضای شورای شهر ششم آن را امام خمینی میخوانند، حاشیههای زیادی داشته است. هفته گذشته، شورای اسلامی شهر شیراز بر اساس مصوبهای که اوایل مرداد امسال در تصویب شده بود، نام این معبر را از آزادی به «قدس» تغییر داد. تغییری که به مذاق بسیاری از شهروندان خوش نیامد و به شکل گستردهای در فضای مجازی به آن اعتراض کردند. بسیاری از آنها یادآوری کرده بودند که با نامگذاری مکانی به یاد «قدس» شریف مشکلی ندارند اما پرسیده بودند چرا مکانی که به نام «آزادی» شناخته میشود باید تغییر نام دهد؟ اما اعضای کمیته نامگذاری معابر و اماکن عمومی شهر شیراز از این تصمیم دفاع کردند و آن را فنی و کارشناسانه خواندند. این در حالی است که غلامحسین اسکندری، عضو شورای اسلامی شهر شیراز در صحن علنی شورا از این تصمیم انتقاد کرده و گفته است: «شورای شهر شیراز نمیتواند بدون در نظر گرفتن عقول اجتماعی شهر و محلات شیراز برای مردم تصمیم بگیرد.» همه این جنجالها در این بین در حالی مطرح شده که بیش از سه سال است، شهر شیراز با چندگانگی نام خیابانها دست و پنجه نرم میکند.
سیاهپوستان قارهٔ سبز
جنگ اوکراین که آغاز شد، جهانیان نهتنها جنگی تازه در اروپا را میدیدند، بلکه شگفتزده شاهد اظهار نظرهایی در رسانهها بودند که رنگ و بوی نژادپرستانهٔ عمیقی داشت. نقل قول مشترک اروپاییها در همدلی با اوکراینیها این بود که «آنها شبیه ما هستند: اروپاییهای سفید، مو بور و چشم رنگی.» احتمالاً بسیاری از ما هم با شنیدن واژهٔ «اروپایی» یاد همین ویژگیها خواهیم افتاد. اما این ویژگی که امروز هم بخشی جدانشدنی از هویت اروپایی است، چقدر قدیمی هستند؟ نتایج یک پژوهش تازه نشان میدهد آنچه امروز بخشی جداییناپذیر از هویت اروپایی است، بسیار دیرتر از آنچه پیش از آن تصور میشد، پدید آمده است. این پژوهش که روی مرد «اوتزی» انجام و نتایجش در ژورنال Cell منتشر شده است، نشان میدهد که این مرد یخی پوستی تیره داشته، جنس موهایش مجعد و البته طاس بوده است.
اعداد دروغ نمیگویند
اداره کل هواشناسی استان آذربایجان غربی آماری منتشر کرده است که نشان میدهد، متوسط دمای این استان از ابتدای سال آبی جاری، تا پایان مرداد ۱۴۰۲، برابر با ۱۳ درجه سانتیگراد بوده است. عددی که از متوسط سال آبی ۱۳۹۷-۱۳۹۶، هشت دهم درصد (۰.۸ درصد) کمتر است. این عدد در حالی اعلام شده است که چندی پیش دبیر کارگروه ملی نجات دریاچه ارومیه سال آبی ۱۴۰۲-۱۴۰۱ را به عنوان گرمترین سالی که آذربایجان غربی طی سالهای اخیر تجربه کرده، معرفی کرده است. این ادعا در شرایطی بیان شده است که تراز آب دریاچه ارومیه در پایان مرداد سال ۹۷ نسبت به سال ۹۶ هیچ تغییری را نشان نداده است. ولی در مرداد ۱۴۰۲، تراز آب دریاچه ارومیه به نسبت همین تاریخ در سال ۱۴۰۱ ، ۴۴ سانتیمتر افت کرده است.
کاهش آبهای زیرزمینی تمدن ایران را تهدید میکند
چرا به رغم اینکه درباره کاهش روزافزون منابع آب زیرزمینی در کشور اتفاق نظر وجود دارد، سیاستهای مخرب همچنان ادامه مییابند؟ این پرسش و پرسشهای مربوط به آن موضوع گفتوگوی یک ساعت و نیمه با مردی است که ۳۱ سال در مسئولیتهای مختلف بخش آب در وزارت نیرو خدمت کرده است. عبدالله فاضلی فارسانی، دانشآموخته زمینشناسی است و اکنون مسئولیت معاونت حفاظت و بهرهبرداری حوضه آبریز فلات مرکزی و شرق کشور را بر عهده دارد. فاضلی در مقام عضو هیات رئیسه کمیته تخصصی آب زیرزمینی انجمن علوم و مهندسی منابع آب ایران در گفتوگو با «پیام ما» دلایل ناکامی طرحهای حفاظت از منابع آب زیرزمینی را مرور کرد. او به صراحت هشدار داد که «سرزمین ایران در خطر است.» فاضلی فارسانی به سیاستگذاران توصیه کرد که نباید اجازه دهیم با کاهش منابع آبی و ذخایر آب، کشور وارد بحران گستردهتر شود. از «سعید سلیمانیها»، پژوهشگر حوزه آب که هماهنگی انجام این گفتوگو را در «اندیشکده تدبیر آب ایران» فراهم کرد، سپاسگزاریم.
خاورمیانه و دستهای بستهٔ کنشگران محیط زیست
«ادوارد سعید»، نظریهپرداز عرب، سالها قبل دغدغهٔ فعالان محیط زیست را اینگونه توصیف کرد: «دلخوشی آدمهای لوس عشق طبیعت که هدف شایستهای در زندگیشان ندارند.» شاید اگر او که روزگاری برای امنیت و ثبات در خاورمیانه تلاش میکرد همچنان زنده بود و نگاهی به تشدید تنشهای سیاسی این منطقه بهواسطهٔ معضلات بیشمار و عمیق محیط زیستی میانداخت، نگاهش به محیط زیست و فعالان این حوزه تغییر میکرد. در شرایطی که جهان با مسئلهٔ گرمایش زمین روبهروست، خاورمیانه با چالشهای شدیدتری دستوپنجه نرم میکند. تحقیقات متعدد، عوارض گرمایش در این منطقه را به عنوان بحرانی بسیار جدی به تصویر میکشد.
«گاوبانگی» نزدیک است میخواهم به پاسگاه برگردم
پوست صورت کنده شده و گونه و پیشانی «حمید یاسمی» آسیب جدی دیده است. چند شب قبل، او و همکارانش وقتی در جنگلهای «هزارجریب» بهشهر سراغ شکارچیان غیرمجاز رفتند، یکی از آنها درحالیکه بازداشت شده بود، فلاسک آب جوش را بر سر یاسمی کوبید و آب داغ سوختگی شماره دو را برایش بههمراه آورد. گوش سمت راستش هم از آب داغ بینصیب نماند و حالا شنواییاش بسیار کم شده. او هفت سال گذشته را به محیطبانی گذرانده و چند سال قبل هم در «میانکاله» ماشین یک متخلف او را زیر گرفت و دستش شکست. برای او که با سه همکارش مسئول حفاظت از ۷۴ هزار هکتار از مناطق هزار جریب است، حالا مواجهه با اتفاقاتی از این دست، سختتر از همیشه است؛ اما او میگوید: «اتفاقاتی از این دست باعث نمیشود بترسیم و عقبنشینی کنیم. اگر جای لکههای سوختگی تا همیشه بر صورتم بماند، به آن افتخار میکنم.»
«ترافل» شمال در رستورانهای اروپا
«من ساکن کلاله استان گلستان مهد ترافل سیاه هستم. ۳۰ درصد مردم این منطقه پنج ماه سال را از طریق برداشت ترافل از جنگلها روزگار میگذرانند. جهت تأمین دنبلان و قارچ گانودرمای کوهی آمادهٔ همکاری با دوستان و اساتید هستم. در بخش صادرات هم همکاری میکنم»، «اینجانب […] از استان گلستان شهر مینودشت هستم. این قارچ کیلویی ۵۰۰ هزار تومان در شهر ما خریدوفروش میشود، کسی خواست در خدمتم»، «سلام. من تأمینکنندهٔ ترافل سیاه، سفید و قهوهای هستم». اینها تنها سه پیام از انبوه پیامهایی است که در یک سایت مرتبط با قارچها و ذیل مطلبی با عنوان «نحوهٔ پرورش قارچ دنبلان» منتشر شده است. البته هرکدام پیامهایی از سوی متقاضیان بههمراه دارند و ایمیلهایی هم ردوبدل شده است. همهٔ اینها درحالی اتفاق میافتد که برداشت ترافل یا قارچ دنبلان در ایران ممنوع است.