پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | بدون عنوان

بایگانی مطالب : خبر

کاهش آب‌های زیرزمینی تمدن ایران را تهدید می‌کند

چرا به رغم اینکه درباره کاهش روزافزون منابع آب زیرزمینی در کشور اتفاق نظر وجود دارد، سیاست‌های مخرب همچنان ادامه می‌یابند؟ این پرسش و پرسشهای مربوط به آن موضوع گفت‌وگوی یک ساعت و نیمه با مردی است که ۳۱ سال در مسئولیت‌های مختلف بخش آب در وزارت نیرو خدمت کرده است. عبدالله فاضلی فارسانی، دانش‌آموخته زمین‌شناسی است و اکنون مسئولیت معاونت حفاظت و بهره‌برداری حوضه آبریز فلات مرکزی و شرق کشور را بر عهده دارد. فاضلی در مقام عضو هیات رئیسه کمیته تخصصی آب زیرزمینی انجمن علوم و مهندسی منابع آب ایران در گفت‌وگو با «پیام ما» دلایل ناکامی طرح‌های حفاظت از منابع آب زیرزمینی را مرور کرد. او به صراحت هشدار داد که «سرزمین ایران در خطر است.» فاضلی فارسانی به سیاستگذاران توصیه کرد که نباید اجازه دهیم با کاهش منابع آبی و ذخایر آب، کشور وارد بحران‌ گسترده‌تر شود. از «سعید سلیمانی‌ها»، پژوهشگر حوزه آب که هماهنگی انجام این گفت‌وگو را در «اندیشکده تدبیر آب ایران» فراهم کرد، سپاسگزاریم.
کاهش آب‌های زیرزمینی تمدن ایران را تهدید می‌کند

خاورمیانه و دست‌های بستهٔ کنشگران محیط زیست

«ادوارد سعید»، نظریه‌پرداز عرب، سال‌ها قبل دغدغهٔ فعالان محیط زیست را این‌گونه توصیف کرد: «دل‌خوشی آدم‌های لوس عشق طبیعت که هدف شایسته‌ای در زندگی‌شان ندارند.» شاید اگر او که روزگاری برای امنیت و ثبات در خاورمیانه تلاش می‌کرد همچنان زنده بود و نگاهی به تشدید تنش‌های سیاسی این منطقه به‌واسطهٔ معضلات بی‌شمار و عمیق محیط زیستی می‌انداخت، نگاهش به محیط زیست و فعالان این حوزه تغییر می‌کرد. در شرایطی که جهان با مسئلهٔ گرمایش زمین روبه‌روست، خاورمیانه با چالش‌های شدیدتری دست‌وپنجه نرم می‌کند. تحقیقات متعدد، عوارض گرمایش در این منطقه را به عنوان بحرانی بسیار جدی به تصویر می‌کشد.
خاورمیانه و دست‌های بستهٔ کنشگران محیط زیست

«گاوبانگی» نزدیک است می‌خواهم به پاسگاه برگردم

پوست صورت کنده شده و گونه و پیشانی «حمید یاسمی» آسیب جدی دیده است. چند شب قبل، او و همکارانش وقتی در جنگل‌های «هزارجریب» بهشهر سراغ شکارچیان غیرمجاز رفتند، یکی از آنها درحالی‌که بازداشت شده بود، فلاسک آب جوش را بر سر یاسمی کوبید و آب داغ سوختگی شماره دو را برایش به‌همراه آورد. گوش سمت راستش هم از آب داغ بی‌نصیب نماند و حالا شنوایی‌اش بسیار کم شده. او هفت سال گذشته را به محیطبانی گذرانده و چند سال قبل هم در «میانکاله» ماشین یک متخلف او را زیر گرفت و دستش شکست. برای او که با سه همکارش مسئول حفاظت از ۷۴ هزار هکتار از مناطق هزار جریب است، حالا مواجهه با اتفاقاتی از این دست، سخت‌تر از همیشه است؛ اما او می‌گوید: «اتفاقاتی از این دست باعث نمی‌شود بترسیم و عقب‌نشینی کنیم. اگر جای لکه‌های سوختگی تا همیشه بر صورتم بماند، به آن افتخار می‌کنم.»
«گاوبانگی» نزدیک است می‌خواهم به پاسگاه برگردم

«ترافل» شمال در رستوران‌های اروپا

«من ساکن کلاله استان گلستان مهد ترافل سیاه هستم. ۳۰ درصد مردم این منطقه پنج ماه سال را از طریق برداشت ترافل از جنگل‌ها روزگار می‌گذرانند. جهت تأمین دنبلان و قارچ گانودرمای کوهی آمادهٔ همکاری با دوستان و اساتید هستم. در بخش صادرات هم همکاری می‌کنم»، ‌«اینجانب […] از استان گلستان شهر مینودشت هستم. این قارچ کیلویی ۵۰۰ هزار تومان در شهر ما خریدوفروش می‌شود، کسی خواست در خدمتم»، «سلام. من تأمین‌کنندهٔ ترافل سیاه، سفید و قهوه‌ای هستم». اینها تنها سه پیام از انبوه پیام‌هایی است که در یک سایت مرتبط با قارچ‌ها و ذیل مطلبی با عنوان «نحوهٔ پرورش قارچ دنبلان» منتشر شده است. البته هرکدام پیام‌هایی از سوی متقاضیان به‌همراه دارند و ایمیل‌هایی هم ردوبدل شده است. همهٔ اینها درحالی اتفاق می‌افتد که برداشت ترافل یا قارچ دنبلان در ایران ممنوع است.
«ترافل» شمال در رستوران‌های اروپا

بازماندگی از تحصیل بیخ گوش کودکان مهاجر

«اینا رو ما خومون درست نکردیم… شیش روز صب به صب، ۸ نفر خانواده ماشین می‌گرفتیم، می‌رفتیم. برو این‌ور، برو اون‌ور، برو این دفتر، برو اون دفتر، اینا کلی از ما پول گرفتن… آخرشم همهٔ بچه‌هام از مدرسه موندن!» مادر اکبر به برگهٔ سفید و چهارگوشی که بهار پارسال از ثبت‌نام دقیقهٔ ۹۰ در «طرح سرشماری اتباع افغانستانی» گرفته، اشاره می‌کند. ظاهر کاغذ داد می‌زند که او مثل تخم چشمش از آن مراقبت کرده تا این تنها مدرک شناسایی ارزشمندی که دارد، از هر گزندی دور بماند. زن جنگ‌زدهٔ سبزه‌روی افغانستانی که ۱۰ سال پیش به ایران پناه آورده، شش بچهٔ قد و نیم‌قد دارد که پنج‌تایشان در سن مدرسه هستند. صدای خسته و خش‌دار این زن که شاید به زحمت به میانهٔ دههٔ چهارم زندگیش رسیده باشد، در اتاق کوچک انجمن «پرندهٔ درخت کوچک» در محلهٔ کن که از تحصیل کودکان مهاجر حمایت می‌کند، می‌پیچد:‌ «۲۰ جا امسال من رفتم. آموزش‌وپرورش، سفارت، پیشخوان دولت و هر جا که بگید، رفتم بلکه امسال دیگه بتونم بچه‌ها رو بفرستم مدرسه، اما نشد که نشد.» او با اینکه نتوانسته هیچ‌کدام از بچه‌هایش را به موقع به مدرسه بفرستد، اما هر سال این امید در دلش زنده می‌شود که امسال شاید خبری از بهانه‌گیری‌های مدارس نباشد. ولی صدور هر چندوقت یک‌بار بخشنامه‌ها و قانون‌های جدید دقیقاً در مهلت ثبت‌نام مدارس، هر سال برای دانش‌آموزان مهاجر مانعی تازه می‌تراشد. این یعنی مادر اکبر و اکبرها باید هر سال دلشان برای ثبت‌نام بچه‌هایش در مدارس بلرزد. او امسال هم مثل هر سال به هر مدرسه‌ای سر زده، بهانه آوردند:‌ «چرا شناسهٔ ویژهٔ اتباع نداری؟ چرا شناسنامه نداری؟ نکاح‌نامه بیار! چقدر پول داری؟ پرینت موجودی حسابت کو؟» و چه و چه. چرا؟ که فقط بچه‌هایی که حق اولیه و طبیعی‌شان تحصیل است، بتوانند کنار باقی دانش‌آموزان سر کلاس‌های درس حاضر شوند.
بازماندگی از تحصیل بیخ گوش کودکان مهاجر

موانع تحصیل مهاجران

در دو سال اخیر با افزایش تعداد کودکان مهاجر، موانع و دست‌اندازهایی در مسیر ثبت‌نام این کودکان از سوی برخی نهادهای دولتی یا خود مدارس ایجاد شده است
موانع تحصیل مهاجران

بافت تاریخی «استراسبورگ» چگونه حفظ شد

بافت‌های تاریخی و میراث شهرهای مرزی از‌آن‌رو که اشتراک‌های فرهنگ دو کشور را در دل خود جای داده‌اند، از ارزش بیشتری برخوردارند. از این شهرهای مرزی می‌توان به «استراسبورگ» در مرز فرانسه و آلمان اشاره کرد که به‌عنوان یک گوهر واقعی از دل تاریخ، شگفتی‌های فراوانی دارد. ۱۶ استان از ۳۱ استان ایران هم دارای مرز‌های زمینی و دریایی با کشورهای همسایه و مشابه «استراسبورگ» هستند؛ اما در میان همهٔ آنها آذربایجان‌غربی موقعیت استراتژیک مهمی دارد و شهرهای مرزی آن با داشتن آثار و بافت تاریخی می‌توانند ظرفیت‌های مشابه «استراسبورگ» را رقم بزنند.
بافت تاریخی «استراسبورگ» چگونه حفظ شد

خالص‌سازی کنشگران محیط زیست

|پیام‌ما| پنجمین جلسه دوره‌ای تشکل‌های مردم‌نهاد محیط زیست و منابع طبیعی سراسر کشور با «علی سلاجقه»، رئیس سازمان حفاظت محیط زیست در روزهای اخیر در حالی برگزار شد که از شهریور ماه پارسال تاکنون نشستی برگزار نشده بود و البته حواشی نشست برگزار شده هم کم نبود. نشستی که در آن تعدادی از فعالان و اعضای تشکل‌های محیط زیستی دعوت نشدند و همین اتفاق، شبهات فراوانی را به دنبال داشت و این شائبه تقویت شد که منتقدان از این جلسه حذف شده‌اند. این اتفاق در حالی رخ داده که «محمد الموتی»، دبیر شبکه‌ٔ تشکل‌های مردم‌نهاد محیط زیست و منابع طبیعی کشور به «پیام‌ما» می‌گوید تا پیش از این شبکه تشکل‌ها افراد را به نشست‌هایی این چنینی دعوت می‌کرد اما این نخستین بار است که دفتر مشارکت‌های مردمی و مسئولیت اجتماعی سازمان حفاظت محیط زیست از شبکهٔ تشکل‌ها فهرست اسامی خواسته، اما دعوت را خود انجام داده و گفته شده این بار برای دعوت، افراد نیازمند «بررسی حراستی» بوده‌اند.
خالص‌سازی کنشگران محیط زیست

اصل مسئولیت مشترک دربرابر تغییر اقلیم

در دهه‌های اخیر وقوع رخدادهایی مانند ثبت داده‌های دمایی جدید، امواج گرمایی، توفان‌ها و آتش‌سوزی‌ها و افزایش خشکسالی یا به‌عبارتی محسوس‌شدن پیامدهای تغییراقلیم، مردم جهان به‌ویژه دولتمردان را بر آن داشته است تا بر تدوین اصول و قوانین در جهت کاهش سرعت پیشروی این پدیده و تاب‌آوری در مقابل آن و همکاری‌های بین‌المللی تأکید کنند.
اصل مسئولیت مشترک دربرابر تغییر اقلیم

رشد اقتصادی با شرایط فعلی دست نیافتنی است

مرکز پژوهش‌های اتاق ایران در ادامهٔ ارزیابی لایحهٔ برنامهٔ هفتم توسعه، موضوع «رشد اقتصادی» را از نگاه بخش خصوصی ارزیابی کرد. این گزارش می‌گوید: «نه‌تنها سطح درآمد سرانه در طول بیش از چهار دهه رشدی نداشته است، بلکه دائم شکاف با سایر کشورها بیشتر و بیشتر شده است»؛یعنی حتی اگر سطح رفاهی را ثابت در نظر بگیریم، در مقایسه با سایر کشورها بسیار عقب مانده‌ایم. اکنون سؤال این است که آموزه‌های الگوی رشد اقتصادی دربارهٔ علت رشد کم و عقب‌ماندگی ایران از دیگر کشورها چیست؟ و اینکه آیا در برنامهٔ هفتم نرخ رشد اقتصادی مبتنی‌بر الگوهای مرسوم تعیین شده است؟ در ادامهٔ گزارش به این پرسش‌ها پاسخ داده شده است. در برنامهٔ هفتم توسعه فصل رشد بدون توجه به تحریم و بی‌ثباتی‌های سیاسی تدوین شده است. این درحالی‌است که ذات تحریم ارسال سیگنال‌های ضد تولیدی به فعالین اقتصادی است. رشد اقتصادی ۸ درصدی و رشد صادرات غیرنفتی ۲۳ درصدی به شرط تداوم شرایط موجود به‌هیچ‌وجه امکان تحقق ندارد.
رشد اقتصادی با شرایط فعلی دست نیافتنی است